شايد آن
روز که حضرت امام خميني(ره) ايام مبارک ميلاد نبي مکرم اسلام حضرت محمد مصطفي(ص)
را هفته وحدت نامگذاري کرد، کسي بر اهميت اين نامگذاري و ضرورت آن تا به اين
اندازه که امروز شاهد آن هستيم واقف نبود. گذر زمان و تحولات سي و چندساله اخير
نشان داد که استراتژي "ايجاد تفرقه" همواره مهمترين راهبرد تهاجم دشمنان
اسلام و انقلاب اسلامي بوده که در سطوح مختلف تلاش دارند تا ملت ايران و جهان
اسلام را پاره پاره و در حال تنش و درگيري ببينند.
اين سياست
اتفاقا آن زماني اوج ميگيرد که شاهد تحولات رو به رشد و هم افزا در جهان اسلام و برعليه
منافع بيگانگان هستيم. آخرين نمونه آن شکلگيري خيزش و بيداري اسلامي در مصر و
تونس و ليبي و بحرين و يمن است که ميرفت اين سونامي تا ديگر کشورهاي ارتجاعطلب
منطقه را نيز در بر گيرد. در اين حين بود که بار ديگر استراتژي قديمي "تفرقه
بينداز و حکومت کن" در خدمت بيگانگان قرار گرفت و جريان تکفيري با محوريت ايجاد
درگيري و جنايت ورزي در منطقه زاده شد.
نکته
قابل يادآوري آنکه جريانهاي واگرا و تفرقهافکن در جهان اسلام همواره با حمايت بيگانگان
و استکبار جهاني شکل گرفته و ريشه دوانده است که آخرين آن جريان سلفي نوظهوري است
که از دهه 70 در قالب طالبان شناخته شد و سپس با عنوان القاعده ادامه حيات يافت و
در تخريب چهره اسلام کوشيد و امروزه تحت لواي داعش و النصره و ... به کشتار مردم
مسلمان سوريه و عراق مشغول است و تخم تفرقه و نفاق را در منطقه ميپاشد.
امروز
جهان اسلام درگير فتنهاي بزرگ است که پرچم دارآن جرياني تکفيري - سلفي است که در
پشت پرده آن مثلث استکبار - صهيونيسم - ارتجاع قرار دارد. اين جريان که در ادبيات
حضرت امام(ره) بايد از آن با عنوان "اسلام آمريکايي" ياد کرد، مهمترين
خط عملياتي خود را ايجاد تفرقه و اختلاف بين مسلمين و دوقطبي کردن جهان اسلام و
نابود کردن استراتژي وحدت قرار داده است.
مصائب ايجاد
شده در چند سال اخير در منطقه خاورميانه به خوبي اهميت راهبرد اساسي آن حکيم بزرگ
انقلاب اسلامي را مبني بر ضرورت وحدت شيعه و سني براي مقابله با استکبار جهاني و
صهيونيسم بين الملل - که دشمنان خوني اسلام و قرآن و پيامبر اعظم(ص) هستند و در اين
دشمني و عداوت تفاوتي بين شيعه و سني قائل نيستند - آشکار ميکند. به واقع وضعيت
بغرنجي که در جهان اسلام و منطقه خاورميانه امروز با آن مواجه هستيم، کاملا محصول
بيتوجهي به استراتژي است که در قالب هفته وحدت توسط بزرگاني چون حضرت امام(ره) و
مقام معظم رهبري و بسياري از بزرگان اهل سنت مورد تاکيد قرار گرفته است که اگر
همين راهبرد با فهمي عمومي همراه ميشد، بدون شک امروز اوضاع جهان اسلام از
افغانستان و پاکستان، تا عراق و سوريه و شمال آفريقا اينچنين نبود!
در چنين شرايطي است که برنامههاي انحرافي همچون مراسم گرفتن به بهانه نهم ربيع و تحت عنوان عيدالزهرا و ... بيارزش بودن خود را بطور کامل آشکار ميسازد و نشان ميدهد که رشد اينچنين برنامههايي آن هم در آستانه هفته وحدت نميتواند بودن برنامهريزي دشمن و فتنه افکنان صورت گرفته باشد. و باز هم متاسفانه در بررسي ريشه اين داستان به بيوت و خانههايي ميرسيم که بايد آنها را بيوت آخوندهاي انگليسي بناميم. اين جريان که امروز مستقيم يا غيرمستقيم بر ضديت با وحدت و پرچمدار آن جمهوري اسلامي و امام خامنهاي اصراردارد، ميراثدار همانهايي هستند که در طول دهههاي اخير در برابر روحانيت اصيل و انقلابي و مرجعيت زلال اسلام ناب محمدي(ص) قرار داشتهاند. همانهايي که حضرت امام خميني(ره) در منشور روحانيت از آنان چنين ياد ميکند:
«واقعاً
روحانيت اصيل در تنهايي و اسارت خون ميگريست که چگونه آمريکا و نوکرش پهلوي ميخواهند
ريشه ديانت و اسلام را برکنند و عدهاي روحاني مقدسنماي ناآگاه يا بازيخورده و عدهاي
وابسته که چهرهشان بعد از پيروزي روشن گشت، مسير اين خيانت بزرگ را هموار مينمودند.
آنقدر که اسلام از اين مقدسين روحانينما ضربه خورده است، از هيچ قشر ديگر نخورده
است و نمونه بارز آن مظلوميت و غربت اميرالمؤمنين - عليه السلام - که در تاريخ روشن
است. بگذارم و بگذرم و ذائقه ها را بيش از اين تلخ نکنم.»
امروز راهبرد
"وحدت جهان اسلام"، همچنان به مثابه ستاره درخشاني، راه اسلام ناب
محمدي(ص) را از اسلام آمريکايي و انگليسي جدا ميسازد و همه آنان که مشتاقان و
شيعيان حقيقي پيامبر اعظم(ص) و اميرالمومنين علي (ع) هستند، بر تداوم اين راه اصرار دارند و با
چشماني باز دستهاي پشت پرده تفرقه افکنان در جهان اسلام را ميبينند که تلاش
دارند تا با رودر رو قرار دادن مسلمانان، همچنان سلطه خود بر خاورميانه را تداوم
بخشند.