(روزنامه اطلاعات - 1394/06/15- شماره 26246– صفحه 12)
سرويس خارجي: کارشناسان نظامي مدعي هستند، چين بيوقفه در حال افزايش تعداد و تقويت تواناييهاي نيروهاي موشکياش است و به همين خاطر آمريکا بايد تدابير امنيتي و راه دفاع از نيروهاي مستقرش در غرب اقيانوس آرام را تغيير دهد تا با افزايش تهديد پکن مقابله کند.پايگاه خبري وليو واک در گزارشي مينويسد:تري اوبرينگ، رئيس سابق آژانس دفاع موشکي ميگويد، چين به خصوص چالش بزرگي براي تمامي اصول برتري نظامي آمريکا محسوب ميشود. به گفته اوبرينگ از وقتي که جنگ جهاني دوم پايان يافت، برتري نظامي آمريکا بر سه اصل کلي قرار گرفت. برتري نظامي آمريکا در بخش 1)ظرفيتهاي اطلاعاتي، نظارتي و شناسايي استراتژيک 2) ظرفيتهاي پروژههاي نظامي و 3) جايگاه اصلي در برتري تکنولوژيکي در هر جنگي رشد کرده است.اين کارشناس ميگويد: اگرچه پکن استراتژي را به کار گرفته تا تمامي اين سه اصل را به چالش بکشد اما برتري نظامي آمريکا به رشد خود ادامه داده است.اوبرينگ در نشست انديشکده آمريکايي "هادسون" گفت: معتقدم چين،آمريکا را به ويژه در زمينه توانايي اطلاعاتي، نظارتي و شناسايي استراتژيک، تواناييهاي پروژههاي نظامي و برتريهاي تکنولوژيکي با برنامههاي موشکي خودش به چالش ميکشد.
چين چگونه برتري نظامي آمريکا را به چالش ميکشد؟
اين کارشناس موشکي توضيح ميدهد،در حال حاضر نشانههايي وجود دارد مبني بر اينکه چين با نشان دادن ظرفيتهاي خود به جهانيان براي انهدام ماهوارههايي که دور مدار زمين ميچرخد در جريان آزمايش موشکي ضد ماهوارهاي خود در سال 2007 ميلادي، نخستين اصل برتري نظامي آمريکا را به چالش ميکشد.او افزود، چين اکنون در تلاش است تا حتي به مدارهاي بالاتري دست يابد که به اين کشور اجازه خواهد داد تا تقريبا تمامي اموال و داراييهاي فضايي ما را هدف قرار دهد. اما اين تنها يکي از بخشهاي اين مشکل بزرگ پيش آمده براي آمريکا است. اوبرينگ هشدار داد،اگرچه آمريکا بيوقفه ميزان سرمايهگذاريهايش در برنامههاي فضايي را افزايش ميدهد، اما قانونگذاران آمريکايي اهميت فضا را به اندازه اهميت خطوط ارتباطي مهم زميني، هوايي و دريايي نميدانند.
او ميگويد، چين با ساخت و توسعه موشک ضد ناو ميان بردDF-21 که به "قاتل ناو" معروف است، اصل دوم برتري نظامي آمريکا را به چالش ميکشد چرا که مشخصا اين موشک را براي هدف گرفتن ناوهاي جنگي آمريکا ساخته که يکي از فاکتورهاي مهم براي بازدارندگي محسوب ميشوند و در مواقع لزوم حملاتي را عليه دشمن به راه مياندازند. در نتيجه چين به طور چشمگيري تواناييهاي پروژههاي نظامياش را تقويت ميکند چرا که موشکDF-21 تهديد هولناکي است که نماينده تکنولوژي بسيار پيشرفته چين است.
اين در حالي است که هيچ يک از کارشناسان حاضر در اين نشست نميتوانند تاييد کنند که آيا اين سيستم شناسايي نظام يافته و هدفگير تاکنون در مبارزهاي عليه يک هدف شناور در اين آبها آزمايش شده است يا خير.
اين کارشناس هشدار داد،در خصوص اصل سوم يعني برتريهاي تکنولوژيکي و آمادگي فني براي هرگونه درگيري، چين قصد دارد تا نه تنها در زمنيه پيشرفتهاي فني عقب ماندگيهاي خود از آمريکا را جبران کند، بلکه در واقع قصد دارد از آن پيشي نيز بگيرد.او همچنين توضيح داد،چين در واقع با پيشرفتهاي کنونياش در زمينه تکنولوژي راضي نيست و ميخواهد از ظرفيتهاي فني آمريکا سبقت بگيرد. به عنوان مثال ميتوان به اطلاعيه اخير چين درباره چهار آزمايش موفقيت آميز تجهيزات مافوق صوتwu-14 اين کشور اشاره کرد که قادر است 10 برابر سرعت صوت حرکت کند .اوبرينگ افزود، با توجه به سرعت و قابليت مانور اين تجهيزات، آنها ميتوانند تهديد هولناکي براي هرگونه سيسم دفاع موشکي و هوايي محسوب شوند. آمريکا براي مقابله با پيشرفت چين در زمنيه تکنولوژي به مشکل بر ميخورد .دفاعهاي موشکي آمريکا نميتواند به قدر کافي با تهديد چين مقابله کنند.
کارشناسان حاضر در موسسه هادسون ميگويند،ارتش آمريکا درخصوص تواناييهاي اتمي چين بايد آماده مقابله با آنها باشد حتي با اين وجود که هيچ نشانه واضحي مبني بر اينکه پکن قصد دارد واشنگتن را با نيروي رو به رشد موشکهاي بالستيک بين قارهاي مجهز به کلاهکهاي اتمي خود هدف بگيرد،در دست نيست.اوبرينگ اشاره کرد،دفاع موشکي آمريکا نه تنها با تهديد احتمالي موشک بالستيک کره شمالي و ايران بلکه با تهديدهاي پيچيده چين و روسيه نيز نميتواند به قدر کافي مقابله کند.
اين کارشناس از واشنگتن خواست تا بودجه نظامي اش را براي ساخت و توسعه تکنولوژيهاي جديد ضد موشکي همچون رهگيري چند منظوره، ليزرهاي پرقدرت و "لايه فضايي" افزايش دهد. اوبرينگ گفت: به علاوه آمريکا با هماهنگ کردن هرچه بيشتر سيستمهاي کنترل و فرماندهي از هماهنگي تمامي سيستمهاي دفاع موشکياش برخوردار ميشود.کارشناسان حاضر در اين نشست هشدار دادند، با اين حال آمريکا بايد بيشتر از هرچيزي نگران افزايش تعداد زرادخانه موشک کروز و بالستيک چين باشد چرا که پکن ميتواند به منظور دفاع از سلطه خود در اين منطقه هر لحظهاي عليه هواپيماهاي آمريکا و پايگاه هوايي اين کشور در غرب اقيانوس آرام موشکي را پرتاب کند .
اقدامات آمريکا براي مقابله با تهديد رو به رشد چين
اوبرينگ گفت: واشنگتن براي آنکه بتواند از برتري چين نسبت به سه اصل قدرت نظامي اش جلوگيري کند بايد سه کار انجام دهد. اول از همه آمريکا بايد راه توسعه و استفاده از ظرفيتهاي موشک دفاعياش را به سمت سازههاي منسجم تغيير دهد. به منظور دستيابي به اين هدف واشنگتن بايد تمامي ظرفيتهاي موجود خود را براي سنسورها، ارتباطات و همچنين فرماندهي و کنترل هماهنگتر، منسجم کند. به علاوه در همين راستا آمريکا بايد توانايي دفاع موشکياش را با ظرفيتهاي تهاجمي ادغام کند که نيازمند همکاري نزديکتر با متحدانش و همچنين اتخاذ استراتژيها، تکنيکها، آموزشها و تاکتيکهاي جديد است.
اوبرينگ اشاره کرد: اين رويکرد ميتواند برخي شکافها و اختلافات را کم کرده و به کاهش هزينهها براي تمرکز بر کاهش بودجه در سرمايهگذاريهاي آتي کمک کند .دوم آنکه آمريکا بايد در برنامهها و تحقيقاتش در زمينه تکنولوژي و علوم و سرمايهگذاريها جان تازهاي تزريق کند.اوبرينگ از آمريکا خواست تا امروز هوشيارانه سرمايهگذاري کند تا فردا ظرفيتهاي عالي داشته باشد .او گفت: ما بايد جان تازهاي به سرمايهگذاريهايمان ببخشيم .سوم آنکه واشنگتن بايد به فضا به عنوان قلمرويي که آمريکا بايد آماده مبارزه و به دست آوردن آن باشد، بنگرد.اين کارشناس ميگويد،همانطور که قبلا گفتم جنگ فضايي آغاز شده و عدم درک اين واقعيت ميتواند به ما صدمه بزند.
اين در حالي است که،به دنبال روسيه، چين نيز در سياست خارجي و نظامي خود رويکرد عملگرايانهتري را براي مقابله با چالشهاي امنيتي و سياسي و تامين منافع در نظام بينالملل در پيش گرفته است.
مهدي محمودي در يادداشتي در خبرگزاري فارس نوشت،دولت چين در اولين سند استراتژي نظامي خود که به تازگي منتشر شده است تغييرات بزرگي را در رويکرد نظامي خود در سطح منطقهاي و بين المللي به وجود آورده است که با توجه به چالشها و مسائل امنيتي و نظامي منطقه آسيا-اقيانوسيه باعث تغييرات زيادي در معادلات امنيتي و نظامي در منطقه و در ميان رقبا خواهد شد .در اين سند که در چند بخش جداگانه تنظيم شده است چين استراتژي خود را در قبال شرايط امنيت ملي، ماموريتهاي نيروهاي مسلح، راهنماي دفاع فعال، ساخت و توسعه نيروهاي مسلح، آمادگي براي مبارزه نظامي و همکاريهاي امنيتي و نظامي، تشريح کرده است.
در اين ميان مهمترين بخش اين سند «راهنماي دفاع فعال» است که باعث ميشود تغييرات زيادي در استراتژي نظامي پکن ايجاد شود.رويکرد چين طي دهههاي گذشته به ويژه از زمان پايان جنگ سرد «خيزش آرام» بوده است. بدين معني که چين در همه زمينهها به دنبال ايجاد تنش و تقابل با هيچ کشوري نيست اما براي رشد همه جانبه با ديگر قدرتهاي جهان به رقابت مسالمتآميز خواهد پرداخت .
در حوزه سياست خارجي و سياست نظامي نيز تاکنون موضوعات و ايدههاي مختلفي در اين کشور مطرح و پيگيري شدهاند. از مبارزه با امپرياليسم و نظريه سه جهان گرفته تا همزيستي مسالمتآميز، مصالحهگرايي، درهاي باز و چندجانبهگرايي که نشان ميدهد چين به مرور زمان از سياستهاي ايدئولوژيک فاصله گرفته و رويکردهاي عملگرايانهتري را در پيش گرفته است. با اين وجود سياست اعلامي و اعمالي چين همواره دفاعي بوده است.اين در حاليست که چين در سند تازه استراتژي نظامي خود به صراحت از موضوع «دفاع فعال» سخن گفته است.
پکن اعلام کرده قصد دارد حضور نظامي خود را بهمنظور حفاظت از منافع اقتصادياش در جهان گسترش دهد.بر اين اساس، اين کشور همچنين قصد دارد در مقابل «اقدامات تحريکآميز» همسايگان و در برابر «دخالتهاي» بيگانگان بر دامنه حضور نظامي خود در خارج از مرزهايش بيفزايد. اين سند همچنين، بر گسترش نيازهاي دفاعي چين بهخصوص در حوزه امنيت دريايي در پي رشد اقتصادي اين کشور تأکيد کرده است.
در تحليل تغييرات اساسي در رويکرد نظامي چين بايد ابتدا چالشهاي امنيتي منطقهاي و جهاني اين کشور را بشناسيم. چين در درياي چين جنوبي و درياي چين شرقي با همه همسايگان خود داراي تنش و اختلافات ارضي است. اين اختلافات طي سالهاي گذشته به اوج خود رسيده است و باعث شده است که پاي آمريکا نيز به آن کشيده شود. هرچند پکن نسبت به اين موضوع هشدار جدي داده و واشنگتن نيز بارها اعلام کرده است که قصد دخالت در مسائل ارضي منطقه را ندارد اما حمايتهاي ايالات متحده از متحدان خود در شرق و جنوب شرق آسيا نگراني جدي چين را به دنبال داشته است. اختلافات ارضي چين به ويژه با ژاپن بر سر جزاير ديائويو يا سنکاکو در درياي چين شرقي و همچنين جزاير هانگ يانگ با فيليپين در درياي چين جنوبي از مهمترين چالشهاي ارضي پکن است که در برابر آن کوتاه نخواهد آمد.
موضوع تايوان از جمله مسائلي است که پکن حساسيت ويژهاي روي آن دارد. مسئله تايوان از زمان پايان جنگ سرد به اساسيترين معضل امنيتي، حاکميتي و حيثيتي چين تبديل شده است. چين براي حل اين معضل از ابزارهاي مختلفي بهره گرفته و ميگيرد. يکي از مهمترين ابزارها در اين جهت، افزايش هرچه بيشتر توان نظامي است تا در مواقعي که استفاده از زور براي الحاق تايوان يا جلوگيري از استقلال رسمي آن، ضروري شود، اين کشور بتواند از اين ابزار بهره گيرد و اکنون تغيير رويکرد نظامي به دفاع فعال راه را براي اين آرزوي چين طي سالهاي آينده باز خواهد کرد.يکي ديگر از دلايلي که تغيير رويکرد نظامي چين را توجيه ميکند تلاش ژاپن براي ايفاي نقش نظامي بيشتر در معادلات منطقهاي و نظامي است.
دشمن ديرينه چين که از زمان شکست در جنگ جهاني دوم از داشتن نيروي نظامي گسترده محروم بوده و همواره زير چتر امنيتي و نظامي ايالات متحده قرار داشته اخيرا خواستار آن شده است که نقش و ماموريتهاي ارتش ژاپن در نقاط مختلف جهان افزايش يابد؛ اين درخواست با چراغ سبز واشنگتن نيز همراه بوده است.بازنگري و اصلاح دستورالعمل همکاري نظامي آمريکا-ژاپن براي نخستين بار از سال 1997 تاکنون که در سفر شينزو آبه نخست وزير اين کشور به واشنگتن محقق شد به منزله تغييري بزرگ در سياست امنيتي ژاپن پس از چندين دهه است. دستورالعملهاي قبلي معطوف به دفاع ژاپن و «اوضاع موجود در مناطق اطراف اين کشور» بود.
از جمله اولويتهاي مهم سياستگذاري در چين بايد به نقش آمريکا در منطقه و جهان و رقابت شديد اقتصادي، سياسي و نظامي اين کشور با ايالات متحده اشاره کرد.
علاوه بر آن آمريکا از سال 2011 با تغيير مرکز ثقل استراتژي نظامي خود از خاورميانه به آسيا-اقيانوسيه که با هدف مهار چين صورت گرفته پکن را بيش از پيش نگران کرده است. اگر چه واشنگتن همچنان در منطقه خاورميانه گرفتار است اما در اولين فرصت و به محض رهايي از باتلاق خاورميانه به سمت آسيا-اقيانوسيه هجوم خواهد برد. چين طي سالهاي گذشته با هدف افزايش توان نظامي و همچنين نوسازي تجهيزات نظامي خود بودجه دفاعي را هر ساله افزايش داده است.
بخش زيادي از بودجه دفاعي چين صرف توسعه نيروي دريايي اين کشور شده است. چين درحال حاضر يک ناو هواپيمابر پيشرفته خود را به آب انداخته است و بر روي آن جنگندههاي بومي مستقر کرده است. از نظر چينيها اکنون بعد از چند دهه سرمايهگذاري و نوسازي ارتش زمان آن رسيده است که از اين ابزار براي تامين و حفظ منافع اقتصادي و امنيتي اين کشور استفاده بيشتري شود. طي دهه گذشته نظام بينالملل دستخوش تغييرات گستردهاي بوده است.
شکست آمريکا در جنگ افغانستان و عراق، ناتواني اين کشور در فيصله دادن به بحران سوريه و برکناري بشار اسد از قدرت، وقوع بهار عربي و خارج شدن کنترل آن از دست واشنگتن، الحاق شبه جزيره کريمه به روسيه و ناتواني آمريکا در واکنش مناسب به آن همه و همه باعث شکلگيري روندهاي جديد در عرصه بينالمللي شده است. روسيه با روي کار آمدن مجدد ولاديمير پوتين و اتخاذ سياستهاي عمل گرايانه توانسته قدرت آمريکا را به چالش بکشد.
چين که از متحدان روسيه در مقابل آمريکا محسوب ميشود نيز پس از روي کار آمدن شي جينپينگ ( که نسلي جديد از رهبران حزب کمونيست چين محسوب ميشوند) با اتخاذ سياستهاي متفاوت نسبت به رهبران قبلي در حال خارج شدن از لاک دفاعي خود براي مقابله با سياستهاي تهاجمي ايالات متحده است. به اين اتحاد فرا منطقهاي بايد به اتحادهاي منطقهاي در زمينه موضوعات مختلف نيز اشاره کنيم. به عنوان مثال ميتوان به سياستهاي همسوي روسيه، چين و ايران درباره بحران سوريه و همچنين موضوع هستهاي ايران در مقابل غرب اشاره کرد.
از طرفي،تلاش چين_روسيه براي تاسيس «بانک بين المللي آسيايي» را ميتوان قويترين پاسخ به محور آسيايي آمريکا دانست که روياي واشنگتن را براي به دام انداختن پکن براي هميشه از بين خواهد برد.پايگاه تحليلي «نيو ايسترن آوت لوک» در تحليلي به قلم سلمان رفيع شيخ، محقق و تحليلگر روابط بين الملل به رويکرد گردش به شرق آمريکا پرداخته و نوشته است که باراک اوباما رئيسجمهور آمريکا در اجراي اين سياست ناکام بوده است.
رفيع شيخ در اين رابطه نوشته است: «اگر بخواهيم محور آسيايي آمريکا را در يک جمله توصيف کنيم بايد آن را محاصره دو مورد از مهم ترين همتايان استراتژيک واشنگتن دانست: روسيه و چين. هدف نهايي اين محاصره ساخت زنجيرهاي از متحدان واشنگتن در آسيا است. اين در حالي است که اکنون ايالات متحده نه تنها در تشکيل زنجيره متحدان شکست خورده بلکه دفاع ضداقتصادي پکن و مسکو نيز ضربه سنگيني به جاه طلبيهاي واشنگتن وارد کرده است.
ش.د9402464