(روزنامه اطلاعات - 1394/06/12 - شماره 26244 – صفحه 12)
سوداگري تركيه با آمريكا بر سر سوريه
سرويس خارجي: يک سال پس از مذاکرات تنشزاي ديپلماتيک دولت ترکيه با آمريکا، آنکارا اکنون به ايالات متحده اجازه استفاده از پايگاه هوايي اينجرليک را داده است که به هواپيماهاي آمريکايي اجازه ميدهد تا به ماموريتهاي پروازي خود در سوريه و عراق با عملکرد موثرتر و مقرون به صرفهتر بپردازند.اريک ادلمان، سفير پيشين آمريکا در ترکيه و معاون وزير دفاع اين کشور در امور سياستگذاري بين سالهاي 2005 تا 2009 در مقاله خود در نيويورک تايمز مينويسد، ارزش اين توافق ميان آمريکا و ترکيه ممکن است در بلند مدت بسيار زياد باشد چرا که هم باعث موفقيت کمپين مقابله با داعش آمريکا شده و هم به ثبات در ترکيه کمک ميکند.
علت تغيير ناگهاني ترکيه که باعث شد تا آمريکاييها اجازه دسترسي به پايگاه اينجرليک را داشته باشند بيشتر از ملاحظات سياسي داخلي نشات ميگيرد تا تجديدنظر اساسي اين کشور در قبال استراتژي سوريه.کمي پس از کسب اجازه براي استفاده از اين پايگاه رجب طيب اردوغان، رئيس جمهوري ترکيه موجي از حملات هوايي را عليه اهداف کردها آغاز کرد و درگيري را که در مسير سازش ميان دولت آنکارا و کردها بود، مجددا برانگيخت. ترکيه حتي با انجام حملات سخت عليه کردهاي سوريه که به عنوان متحد معتبر آمريکاييها در مقابله با داعش در شمال سوريه محسوب ميشوند، اوضاع را بدتر کرده است.
سياستهاي ترکيه و آمريکا در قبال سوريه همواره از ديدگاه متفاوتي نشأت گرفته است که بر اساس آن ترکيه همواره به دنبال سقوط دولت بشار اسد، رئيس جمهوري اين کشور بوده اما واشنگتن نگران پس از آن بوده است.سياست واشنگتن در قبال سوريه دو پهلو و متناقض است و همواره نگران سوريه پس از اسد بوده که کثرت گرا باشد و حقوق اقليتها در آن حفظ شود. اما ترکيه از همان ابتدا مشخص کرد که سياستهاي دولت اسد منجر به راديکالي شدن ميشود با اين حال سياست ترکيه براي ايجاد سوريهاي تحت تسلط نيروهاي سني وابسته به اخوان المسلمين، به اين مساله توجهي نميکند.
ديدگاه اردوغان درباره تسلط سنيها، توجيهگر سياستهاي متناقض مرزي ترکيه در چهار سال گذشته، همچنين حمايت ضمني از گروه سني افراط گراي جبهه النصره و ناکامياش در جدي گرفتن داعش بوده است؛ داعشي که باعث سقوط موصل و سر بريدن گروگانهاي غربي شد.
حتي پس از آن نيز اردوغان به تغييرات صورت گرفته و هدف آمريکا براي خنثي سازي و شکست گروه تروريستي داعش چندان توجهي نکرد.اردوغان به جاي آن به دنبال دستيابي به اکثريت پارلماني بوده که باعث ميشود قدرت اجرايي رياست جمهوري را به دست بگيرد و کشور به سمت يک حکومت تک حزبي پيش برود اما از آنجا که حزبش در انتخابات ژوئن ناکام ماند و اين تمايلات از بين رفتند، وي بر برگزاري يک انتخابات زودهنگام که نوامبر سال جاري ميلادي برگزار ميشود براي به دست گرفتن کنترل پارلمان، تمرکز کرده است.
اردوغان براي انجام اين کار اميدوار است تا بتواند وجهه حزب حامي کردهاي دموکراتيک خلق را خراب کرده و اين حزب را به عنوان جبهه تروريستي نمايان کند و آراي حزب جنبش ملي را نيز به نفع خود ببرد. او حتي از بحران کنوني به عنوان سرپوشي براي انجام حملات هوايي عليه شبه نظاميان پ.ک.ک در عراق و حملات توپخانهاي عليه حزب اتحاد دموکراتيک در سوريه استفاده کرده است. اردوغان حتي موج جديدي از سرکوب را عليه کردها در ترکيه آغاز کرده است که خطر وقوع جنگ داخلي در کشور را در پي خواهد داشت.
اين استراتژي ممکن است به اردوغان کمک کند تا در انتخابات پيروز شود اما اقدامات براي مقابله با داعش را تضعيف ميکند. با از ميان بردن پشتيباني ارتباطاتي و لجستيکي ميان پ.ک.ک در عراق و حزب اتحاد دموکراتيک در سوريه، ترکيه موثرترين نيروي زميني مقابله با داعش در سوريه را تضعيف ميکند: کردها.
ما نبايد اين مساله را فراموش کنيم که نيروهاي حزب اتحاد دموکراتيک با حمايت لجستيکي و نيروهاي پ.ک.ک باعث آزادي کوباني در سال گذشته ميلادي شدند و توانستند تل ابيض را اخيرا از داعش پس بگيرند و مسير اصلي ورود سلاح و ورود شبه نظاميان خارجي را براي گروه تروريستي داعش از ميان بردارند.توافق آمريکا با ترکيه ممکن است حملات موثرتر هوايي را باعث شود اما باعث از ميان رفتن اطلاعات موثق و ارزشمندي خواهد شد که نيروهاي کرد تامين ميکردند که براي مقابله با اهداف داعش مورد استفاده قرار ميگرفت.
در بلند مدت، کوتاه کردن دست کردها براي مقابله با داعش به شدت بر اين روند اثر ميگذارد چرا که اجازه دادن به ترکيه براي ايجاد يک منطقه تردد ممنوع براي نيروهاي کرد، دسترسي به اين منطقه را براي شبه نظاميان ميانهرو فراهم نميکند بلکه به جاي آن خطر ايجاد يک پناهگاه و محل امن را براي گروههاي تندرو نظير جبهه النصره و احرار الشام به وجود ميآورد که گسترش آنها باعث تشديد فرقهگرايي و خشونتهاي قومي ميشود که به مدت چهار سال است گريبانگير سوريه است.
اظهارنظرهاي اخير اشتون کارتر، وزير دفاع آمريکا مبني بر اينکه دولت ايالات متحده از ترکيه ميخواهد تا به مقابلهاي بيشتر با داعش بپردازد، موجب شد تا وزير امور خارجه ترکيه قول بدهد تا حملات هوايي اين کشور عليه گروه تروريستي داعش بيشتر شود اما اين مساله هنوز وجود دارد که آيا ترکيه از جنگ با کردها صرف نظر ميکند يا خير.
اگر اين گونه نباشد، ترکيه توافق آمريکا با ترکيه تثبيت کننده معامله "فاوست" است. رضايت از عملياتها کوتاه مدت ارزش خطر بلندمدت بيثباتي ترکيه و تضعيف نيروهاي کرد را ندارد؛ نيروهايي که بار اصلي مقابله با شبه نظاميان داعش را به دوش کشيدهاند.ترکيه به عنوان متحدي که به واسطه خشونت و شبه نظاميگري دچار آشوب شده، به راحتي نميتواند همان نقشي را که آمريکا از يک ترکيه دموکراتيک و سکولار براي ايفاي نقش در خاورميانه ناآرام انتظار دارد، ايفا کند.
خوشبختانه آمريکا اهرم فشار را در اختيار دارد. مقامهاي ترکيه از روي ناچاري نيازمند تاييد مشارکت با واشنگتن هستند؛ درخواستي که ايالات متحده نبايد آن را اجابت کند.بجاي آن، دولت باراک اوباما، رييس جمهوري آمريکا بايد دسترسي ترکيه را به نشستهاي در سطح مقامهاي ارشد محدود و همکاري اطلاعاتي را کم کند و از ترکيه در موسسات مالي بينالمللي که سياستهاي اردوغان باعث بروز بحران اقتصادي شده است، حمايت نکند.مجبور کردن ترکيه براي تغيير اين روند، به شدت مشکل است اما اگر ترکيه نميخواهد در گردابي که به واسطه سياستهاي ناکارآمد در قبال سوريه و تلاش سرسختانه اردوغان براي يک داشتن قدرت سياسي کامل و مطلق به وجود آمده، فرو رود، اعمال فشار و زور بر آنها امري ضروري است.
از طرفي،ترکيه که مدتها نقطه با ثبات منطقه پرآشوب خاورميانه بود، حالا در معرض از دست دادن جايگاهش قرار گرفته است. پس از 13 سال حاکميت تک حزبي، اين کشور اکنون با شکست احزاب سياسي مختلف آن در ايجاد يک دولت ائتلافي در آستانه برگزاري دومين انتخابات طي شش ماه گذشته قرار دارد.«جرمي شاپيرو» از اعضاي شوراي سياست خارجه موسسه بروکينگز در تحليلي درباره تحولات ترکيه براي فايننشال تايمز نوشته است:جنگ عليه شبه نظاميان کرد که از سال 2013 با اجراي آتش بس متوقف شده بود، بار ديگر آغاز شده است. همزمان تداوم جنگ داخلي در سوريه شمار پناهجويان در ترکيه را به 2 ميليون تن رسانده است.
علاوه بر اين تنشها و درگيريها با خليفه خود خوانده داعش که اخيرا با انتشار فيلمي به زبان ترکي از مردم خواسته عليه دولت "شيطاني" ترکيه به پاخيزند در مرزهاي جنوبي اين کشور رو به افزايش است.با اين حال هنوز خبرهاي بهتري هم هست. عشق واشنگتن به آنکارا، موجب تعميق همکاري آمريکا و ترکيه شده حتي اگر اين همکاري خيلي هم براي آنکارا دلچسب نباشد. آمريکا مدتهاست که تلاش ميکند ترکيه به ائتلاف ضد داعش بپيوندد و حالا تلاشهايش به نتيجه رسيده است. آنکارا طي يک تغيير سرنوشت ساز در سياست خارجه پيوستن به ائتلاف ضد داعش را پذيرفت.
با اين حال نگرانيهاي گستردهاي درباره همکاري ترکيه وجود دارد. بسياري از مفسران معتقدند دولت ترکيه از زمان اعلام پيوستگي به ائتلاف ضد داعش در ماه گذشته اکثر حملات هوايي خود را عليه (پ.ک.ک) و نه افراطيون داعش انجام داده است.با نتايج انتخابات هفتم ژوئن، پيروزي کردها در آن و کوتاه شدن دست عدالت و توسعه از اکثريت مطلق پارلمان در پي آراي حزب حامي کردها حالا گمانهزنيهاي ديگري هم بر اين اساس وجود دارد که رجب طيب اردوغان تلاش خود را بر مقابله با کردها متمرکز کرده است.
براساس چنين تفسيري، اعلام آمادگي ترکيه براي مقابله با داعش چيزي بيشتر از يک پوشش براي به دست آوردن موافقت غربيها نيست.اما در صورت درست بودن اين فرضيه، تغييري که آنکارا در عرصه سياسي خود ايجاد کرد، ناديده گرفته شده است. مقامات آمريکايي بارها تاکيد کردهاند که شکست داعش به همکاري ترکيه بستگي دارد چرا که اين کشور بايد مرزهاي خود با سوريه را کنترل و پايگاههاي هوايي خود را براي انجام حملات ضد داعش باز کند.اردوغان اما پس از ماهها بياعتنايي به درخواست غربيها در شرايط کنوني به آمريکا چيزي را ارائه داد که در پي آن بود.
او درخواست آمريکا را حتي بدون دريافت تضميني از سوي دولت اوباما براي دستيابي به هدف ديرينهاش يعني ايجاد منطقه پرواز ممنوع در بيشتر مناطق سوريه انجام داد. صحبتهاي مبهم درباره ايجاد "منطقه عاري از داعش" در شمال سوريه با تمام اين تفاسير اما گويا بيش از پوششي بر ضعف و شکست دولت ترکيه نيست. به سادگي ميتوان گفت،رويکرد سياست خارجه مستقل ترکيه در خاورميانه کاملا نابود شده است. پس از بمب گذاري در سوروچ و کشته شدن 32 تن در آن ترکيه به اين نتيجه رسيده است که داعش تنها تهديد مستقيم عليه اين کشور نيست.
حزب عدالت و توسعه که با کاهش رشد اقتصادي و از دست دادن اکثريت مطلقاش تضعيف شده بايد اين ايده را که ترکيه بدون حمايت غرب هم ميتواند نقش موثري در خاورميانه داشته باشد مجددا مورد ارزيابي قرار دهد.در همين حال آمريکا نشان داده است که گزينههاي ديگري هم دارد که يکي از اين گزينهها افزايش همکاري با مبارزان کرد سوريه است که اتفاقا از متحدان پکک محسوب ميشوند.
به نظر ميرسد روند همکاري آمريکا با کردها با وجود افزايش خشونت دولت آنکارا عليه شبه نظاميان کرد در اين کشور قرار است ادامه داشته باشد چرا که مقامات ارتش آمريکا کردها را کارآمدترين نيروهاي زميني ضد داعش ميدانند.در حقيقت موفقيتهاي اخير کردهاي سوريه عليه داعش به گمانهزنيها درباره ايجاد يک کشور کرد در جنوب ترکيه دامن زد و اين همان مسئلهاي است که اردوغان و ساير سياستمداران ترکيه با توجه به خواست کردهاي اين کشور در داشتن خودمختاري، در تلاشند تا از تحقق آن جلوگيري کنند.ترکيه اما به زودي بايد تاوان عدم تعادل در اقداماتش عليه داعش و پکک را بپردازد يا اين خطر را بپذيرد که اتحاد کردها و آمريکاييها حتي نزديکتر شده و آنکارا يک بار ديگر به حاشيه رانده شود.
چنين روابط چند وجهي "مدل شراکتي" نيست که باراک اوباما در اولين سفر خارجياش به عنوان رئيس جمهور به مقصد ترکيه به آن اشاره کرده بود. اما با اين حال همکاري بين واشنگتن و آنکارا يک همکاري مهم است هرچند که شايد نه با توجه به منافع ترکيه بلکه با توجه به خواست يک ابرقدرت شکل گرفته باشد چرا که فقط اين يک ابرقدرت است که ميتواند ثابت کند هر شريکي کنار گذاشتني است و شايد اين هم با تمام اوصاف مدلي از يک شراکت باشد.
از طرفي،پيروزي استراتژيک سوريه بهمنزله پايان نقش واشنگتن بهعنوان سازمان دهنده «تغيير رژيمها» در کل منطقه محسوب شده و پيروزي «محور مقاومت» نيز بهمنزله شکست کامل طرح آمريکا، عربستان و اسرائيل مبني بر ايجاد «خاورميانه جديد» است. خبرگزاري «ميکسد نيوز» در مقالهاي با قلم «تيم اندرسون»، نويسنده و استاد علوم سياسي دانشگاه سيدني با اشاره به پيروزي نزديک سوريه بر مخالفان نوشت باوجود جنگ و خونريزي و همچنين فشار اقتصادي شديد در سوريه، اين کشور سرسختانه به پيروزي استراتژيک نظامي نزديک ميشود.
اين پيروزي سوريه منجر به تغييرات ريشهاي در خاورميانه ميشود و ضربه مهلکي به سياستهاي آمريکا مبني بر تبديل منطقه خاورميانه به منطقه وابسته و مطيع است.اندرسون در مقاله خود مينويسد: پيروزي سوريه مرهون حمايت مردم از ارتش ملي در برابر مخالفان و حمايتهاي متحدان کليدي خود از جمله ايران و روسيه است.
مشکلات اقتصادي بهويژه قطع مداوم برق در مقاومت مردم سوريه در برابر گروهک تروريستي بيتأثير بود. اکنون بسياري از کشورهايي که قبلاً با سوريه روابط خصمانه داشتند سعي دارند روابط خود را با اين کشور از سر گيرند. بهبود وضع امنيتي سوريه و توافق تاريخي هستهاي ايران با شش قدرت جهاني و ديگر متغيرهاي ديپلماتيک نشانگر تحکيم «محور مقاومت» است. نشر اکاذيب و بزرگنمايي در مورد جنگ و بحران در سوريه از سوي رسانه غربي در راستاي حمايت ناتو از گروههاي افراطگراي سلفي و تکفيري و جوسازي در مورد پيروزي اين گروههاي افراطي است.
اين گروههاي تروريستي که از حمايت غرب برخوردارند در حقيقت به هيچگونه برتري استراتژيکي در سوريه دست نيافتند.پروفسور اندرسون ميگويد: «در دومين سفرم به سوريه که در 14 ژوئن 2015 بود من ديدم که ميزان امنيت در شهرهاي بزرگ سوريه بسيار بالا رفته است. قابلذکر است که گروهي تحت عنوان «مخالفان ميانهرو» هيچوقت وجود نداشتند، اما يک جنبشي با رويکرد اصلاحات سياسي در مارس و آوريل 2011 وجود داشت که بعدها جاي خود را به شورشيان افراطي داد و نسلکشي را شعار اصلي خود قراردادند. همه جنايات و وحشيگريها توسط راهزنان موردحمايت غرب انجام ميشود، اما ارتش سوريه را مقصر ميدانند، چراکه اين اقدام بخشي از استراتژي مداخلهگري غرب در امور ديگر کشورها است.
باوجود حضور گسترده تروريستها در سوريه، نه داعش و نه ديگر گروههاي تروريستي موفق نشدند مناطق پرجمعيت سوريه را تحت کنترل بگيرند و بسياري از رسانههاي غربي اغلب «حضور» را با «کنترل» اشتباه به کار ميبرند. بهرغم خشونت و بربري گري داعش در شهرهاي «داريا»، «ادلب» و شرق حمص، پرجمعيتترين مناطق سوريه در کنترل ارتش قرار دارد و در اکثر جنگهاي رو در رو اين ارتش سوريه بود که پيروز شده است.
اما چون ارتش مجبور است همزمان با چندين گروه تروريستي درجاهاي مختلف بجنگد، مجبور است در بعضي از نقاط عقبنشيني کند. ارتش سوريه با کمک حزبالله لبنان جنگجويان داعش را در منطقه «قلمون» عملاً نابود کردند. باوجود حضور گسترده تروريستها در سوريه و تحريمهاي اقتصادي تحميلي، اين کشور موفق شد از اين بحران بيسابقه جان سالم به دربرد و اکنون ميليونها کودک و صدها هزار دانشجوي سوري بهصورت رايگان به آموزش خود ادامه ميدهند، اما اين کشور از فقر، بيکاري و خاموشي به معناي واقعي کلمه رنج ميبرد.
تکفيريها از سال 2011 تاکنون بهطور مداوم به بيمارستانها و نيروگاههاي مولد برق حمله ميکنند. اما باوجود همه کمبودها و مشکلات، زندگي در سوريه ادامه دارد.حمله به مردم بيدفاع يا بمبگذاري مناطق مسکوني توسط ارتش سوريه تنها تبليغات غرب براي حفظ منافع خود است. اين واقعيت که ارتش سوريه طي سه سال جنگ در اين کشور، مناطق جوبار، دوما و بخشي از شمال حلب را که به تسخير تروريستها درآمدند بمباران نکرد، خود گواه بر کذب بودن تبليغات رسانههاي غربي است. ازاينرو هنگاميکه اين رسانهها از بمباران مردم بيدفاع توسط ارتش سوريه خبر ميدهند در حقيقت اين حملات و بمباران توسط تروريستهاي تحت حمايت غرب صورت گرفته است زيرا قلع و قمع زنان و کودکان بيدفاع بارزترين ويژگي گروههاي تروريستي امثال داعش است و فقط تروريستها از عهده چنين کارهايي برميآيند. ادامه دارد...
ش.د9402466