(روزنامه جوان - 1394/06/25 - شماره 4628 - صفحه 10)
ميان اركان هدايت و تمدنساز جامعه، خاصه جامعه اسلامي كه داعيه هدايت جامعه بشري را دارد، نقش هيچ كدام به اندازه نقش رهبري در هدايت جامعه، مؤثر، ممتاز و ويژه نيست. اين الگو كه در جامعه شيعه از آن با نامهاي «امام» و «نايب امام و ولي فقيه» از او ياد ميشود در تشكيل تمدن اسلامي زمينهسازي براي برپايي مدينه آرماني، نقشي خاص و بينظير دارد. و دقيقاً به خاطر همين اهميت و تأثيرگذاري است كه دشمنان خارجي و منافقان داخلي و آنها كه تمدن اسلامي با محوريت «امام» را برنميتابند، براي نابودي «آرمانشهر تمدني اسلامي» تحريف امام را در دستور كار خود قرار دهند. همانگونه كه پيشتر در يادداشتي نيز اشاره شد، يكي از وجوه بارز خط و شخصيت امام خميني (ره)، تشخيص و اجراي احكام و قواعد دين، بدون تعارف و هراس از تبعات بينالمللي آن از سوي جبهه استكبار بود. حضرت امام آن لحظه كه حق و حقيقت را در موضوعي تشخيص ميداد، در اجراي آن درنگ نميكرد و ترس از عواقب يك امر كه ممكن بود به مذاق كدخدايان جهان خوش نيايد، در قاموس امام جايگاهي نداشت. در اين بخش به ذكر مصاديقي از اعمال خطوط قاطع امام(ره) و واكنش تحريفگران شخصيت بنيانگذار رهبر انقلاب ميپردازيم.
حكم تاريخي امام خميني در مورد سلمان رشدي
بعد از انتشار كتاب آيات شيطاني توسط سلمان رشدي، و توهين به ساحت مقدس پيامبر اكرم، امام خميني(ره) فتوايي تاريخي مبني بر ارتداد سلمان رشدي صادر كردند: «إنا لله و إنا إليه راجعون؛ به اطلاع مسلمانان غيور سراسر جهان مىرسانم مؤلف كتاب آيات شيطانى كه عليه اسلام و پيامبر و قرآن، تنظيم و چاپ و منتشر شده است، همچنين ناشرين مطلع از محتواى آن، محكوم به اعدام مىباشند. از مسلمانان غيور مىخواهم تا در هر نقطه كه آنان را يافتند، سريعاً آنها را اعدام نمايند تا ديگر كسى جرأت نكند به مقدسات مسلمين توهين نمايد و هر كس در اين راه كشته شود، شهيد است انشاءالله. ضمناً اگر كسى دسترسى به مؤلف كتاب دارد ولى خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفى نمايد تا به جزاى اعمالش برسد. والسلام عليكم و رحمتالله و بركاته.»
همان زمان بعد از انتشار اين فتواي مهم امام، عدهاي كه همواره سعي داشتند امام خميني(ره) را محصور در داخل معرفي كنند و راه تحريف آن بزرگمرد تاريخ را دنبال ميكردند، به جهت آنكه مايل بودند امام را محصور در آداب ديپلماتيك و سياست جهاني ببينند، مدعي شدند چون سلمان رشدي توبه كرده و از كار كرده پشيمان گشته، پس حكم امام نيز باطل است و اجراي آن ديگر خارج از وجاهت است. اما چند روز بعد دفتر امام در جواب به اين بحث انحرافي نيز اطلاعيهاي با اين مضمون صادر كرد: «رسانههاى گروهى استعمارى خارجى به دروغ به مسئولان نظام جمهورى اسلامى نسبت مىدهند كه اگر نويسنده كتاب آيات شيطانى توبه كند حكم اعدام درباره او لغو مىگردد.
امام خمينى- مد ظله- فرمودند: اين موضوع صد در صد تكذيب مىگردد. سلمان رشدى اگر توبه كند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال تمامى هم خود را به كار گيرد تا او را به دَرك واصل گرداند. حضرت امام اضافه كردند: اگر غيرمسلمانى از مكان او مطلع گردد و قدرت اين را داشته باشد تا سريعتر از مسلمانان او را اعدام كند، بر مسلمانان واجب است آنچه را كه در قبال اين عمل مىخواهد به عنوان جايزه يا مزد عمل به او بپردازند.»
واكنشهاي جهاني به فتواي امام(ره)
طبيعتاً اين حكم امام خميني(ره) با عرف بينالملل سازگاري نداشت و با واكنشهاي مختلفي از سوي كشورهاي غربي مواجه شد. به عنوان مثال واكنش اتحاديه اروپا نسبت به فتواي صادره تصميم و اقدام مشتركي در سه زمينه بود:
1- احضار سفراي دولتهاي عضو از تهران و كاهش سطح روابط ديپلماتيك با جمهوري اسلامي ايران
2- لغو ملاقات و بازديد مقامات دو طرف در سطح وزيران و معاونان آنها
3- تقليل همكاريهاي اقتصادي و كاهش واردات كالا از ايران
پس از قطع روابط سياسي ايران و انگلستان در 15 اسفند 1367 (5 مارس 1989) دولت آلمان نيز در حمايت از انگلستان، اجراي موافقتنامه فرهنگي با ايران را كه در آبان 1367 (نوامبر1988) امضا شده بود، به حالت تعليق درآورد. انگلستان ميكوشيد تا با توسعه مسئوليت حمايت از سلمان رشدي به بقيه كشورهاي اروپايي بهويژه دو عضو مؤثر آن يعني آلمان و فرانسه، هم به اعمال محدوديت و فشار عليه ايران از سوي اتحاديه تأكيد نمايد و هم خود را يكجانبه در اين مسئله درگير نسازد. هر چند كه در نهايت هم سفراي اروپايي در نهايت خفت به ايران بازگشتند.
در گفتوگوهاي انتقادي ميان ايران و اروپا كه از سال 1372 تا سال 1375 برگزار شد يكي از مسائل عمده فتواي امام خميني در مورد سلمان رشدي بود. سران 12 كشور اروپايي در بيانيه پاياني اجلاس ادينبورگ با وقاحت تمام اعلام كردند بايد در مورد نگرانيهاي ناشي از رفتار ايران گفتوگوي انتقادي ميان اروپا و ايران برگزار شود. آنها يكي از شروط برقراري روابط نزديك با ايران را مشخص كردن – لغو – فتواي سلمان رشدي دانستند.
واكنش تحريفكنندگان امام، در قبال ماجراي سلمان رشدي
با به قدرت رسيدن اصلاحطلبان، دولت خاتمي به دنبال برقراري رابطه بين ايران و كشورهاي اروپايي برآمد و براي اين كار ابتدا از تخطئه حكم حضرت امام آغاز كرد. در شهريور 1377 سيدمحمد خاتمي در حاشيه پنجاه و سومين مجمع عمومي سازمان ملل در نيويورك، با اشاره به ماهيت فقهي امام خميني، مسئله سلمان رشدي را كاملاً پايان يافته اعلام كرد. مشخص نبود منظور وي از پايان يافته بودن حكم امام خميني چه بود. اين در حالي بود كه اصلاحطلبان و مسئولان ارشد دولتي متأسفانه در بازي رسانهاي غرب قرار گرفتند. شبكه رسانهاي غرب تاكنون بارها سعي كرده كه نشان دهد حكم امام خميني از طرف ايران پس گرفته شده است، اما اين تلاش با واكنش قاطع رهبر فرزانه انقلاب مواجه شده است.
ايشان بارها اعلام كردند كه حكم شرعي يك مرجع تقليد قابل نقض نميباشد. نكته جالب آنجاست كه صداي امريكا و بي.بي.سي فارسي و ساير رسانههاي فارسيزبان ضدانقلاب همه و همه توسط تيم رسانهاي اصلاحطلبان و نزديكان آنان مديريت ميشود. اين تيم رسانهاي لندن نشين هيچ وقت با واكنش اصلاحطلبان ارشد مواجه نبودند و اصلاحطلبان ارشد در هيچ زماني در مقابل تحريف امام و توهينهاي آنان به امام موضع نگرفتند.
به اين خاطر بود كه سلمان رشدي در مستند بي.بي.سي فارسي صراحتاً اعلام كرد كه با روي كار آمدن اصلاحطلبان احساس راحتي كرده و اميدوار است به زندگي عادي بازگردد. در ملاقات وزيران امور خارجه وقت ايران (كمال خرازي) و بريتانيا (رابين كوك) در حاشيه مجمع عمومي سازمان ملل در همان سال، كمال خرازي، وزير امور خارجه وقت ايران اعلام كرد كه دولت جمهوري اسلامي ايران نه قصد دارد زندگي نويسنده آيات شيطاني را تهديد كند و نه هيچوقت فعاليتي براي اين كار كرده است.
دو طرف با انتشار بيانيهاي با بيان مواضع آشتيجويانهاي درصدد بازسازي و گسترش روابط دو جانبه و چند جانبه برآمدند. رابين كوك از رنجش مسلمانان ايران از كتاب آيات شيطاني ابراز تأسف كرد. اين اظهارات و گفتوگوهاي دوجانبه سبب شد روابط ايران و بريتانيا دوباره به سطح سفير ارتقا يابد و بخشي از نگرانيهاي غرب مرتفع شود. در كنار مطبوعات و نشريات اصلاحطلبان تلاش كردند پايههاي فقهي اين جريان را زير سؤال ببرند، تلاشهايي كه در خارج با رهبري مايك لدين صهيونيست شناخته شده پيگيري شد.
امام حكم اعدام سلمان رشدي را بر خلاف عرف ديپلماسي حاكم بر جهان صادر كرد و فرمود: «استكبار غرب شايد تصور كرده است از اينكه اسم بازار مشترك (اتحاديه اروپا) و حصر اقتصادي را به ميان بياورد، ما درجا ميزنيم و از اجراي حكم خداوند بزرگ صرفنظر مينماييم». امام(ره) در همينجا ميفرمايند: «خوف از آن دارم كه تحليلگران امروز ۱۰ سال ديگر بر كرسي قضاوت بنشينند و بگويند فتواي اعدام سلمان رشدي بر خلاف عرف ديپلماسي حاكم بر جهان بوده است». اتفاقاً پيشبيني امام درباره اصلاحطلبان انطباق يافت و دولت اصلاحات صدور بيانيه در سالگرد صدور حكم اعدام سلمان رشدي را كنار گذاشت. به عبارت ديگر اصلاحطلبان و مسئولان ارشد دولتي هيچگاه صراحتاً حكم امام را پيگيري نكردند و ضمن ارائه تفاسيري غلط سعي داشتند نظام سلطه را از خود راضي نگه دارند. نظام سلطه هم با محور شرارت خواندن ايران، پاسخ آنها را داد.
اعتراض محرفان امام به احكام دين اسلام
در مورد ديگري در تاريخ انقلاب نيز ميتوان تحريف احكام اسلامي و خط صريح امام خميني را از سوي مرعوبين فضاي عرف بينالمللي مشاهده كرد. اين مورد كه از ابتداي انقلاب اسلامي شروع شده بود و در دوران سازندگي و اصلاحات شدت يافت با كنارهگيري دولت موقت، نهضت آزادي كه بعدها به كارگزاران سازندگي و عوامل اصلاحطلب دولت هفتم و هشتم نزديك شده بود، فاصله خود را از امام و اسلام بيشتر كرد و با حمايت از جبهه ملي كه عليه تصويب لايحهاي براي اجراي حكم قطعي قرآن (قصاص) اعلام راهپيمايي كرده بودند ماهيت خود را آشكار كرد.
اين افراد و اين احزاب همواره سعي كردهاند حكم قصاص و ساير احكام صريح اسلام را چنان توجيه و تحريف كنند كه اثري از اسلام ناب باقي نماند. موضعگيري عليه احكام ديني نظير قصاص، با اين بهانه كه جامعه جهاني چنين مباحثي را از ما نخواهد پذيرفت.
امام خميني(ره) در همان زماني كه جبهه ملي و برخي اعضاي نهضت آزادي، مردم را با دادن بيانيه، به شورش عليه احكام دين تحريك مينمودند، صراحتاً در مقابل اين افراد موضع گرفتند: «مردم ايران را دعوت كردند كه مقابل لايحه قصاص بايستند. در اعلاميه ديگرى كه منتشر كرده بودند، تعبير اين بود ملت مسلمان را دعوت مىكنند كه در مقابل لايحه غيرانساني قصاص راهپيمايى كنند، يعنى چه؟ يعنى در مقابل نص قرآن كريم راهپيمايى كنند؟ شما را دعوت به قيام و استقامت و راهپيمايى مىكنند در مقابل قرآن كريم. نص قرآن كريم... من بايد متأسف باشم، من بايد بسيار متأسف باشم، از اينكه غيب نمىدانم؛ نمىدانستم در چنته اينها چه هست.
من بعضى از اينها را مىپذيرفتم؛ به ايشان هم محبت مىكردم، ليكن نمىدانستم كه اينها بر ضد قرآن هم قيام مىكنند... اينها مرتدند. جبهه ملي از امروز محكوم به ارتداد است. بله، جبهه ملي هم ممكن است بگويند كه ما اين اعلاميه را ندادهايم. اگر آمدند در راديو امروز بعد از ظهر آمدند در راديو اعلام كردند به اينكه اين اعلاميهاي كه حكم ضروري مسلمين، جميع مسلمين را غيرانساني خوانده، اين اطلاعيه از ما نبوده؛ اگر اينها اعلام كنند كه از ما نبوده، از آنها هم ما ميپذيريم.»
در آن روزگار، امام خميني با بينش و فرزانگي خود، فتنه قيام عليه احكام اسلامي را در نطفه خفه كردند، اما با رحلت ايشان، تحريفكنندگان شخصيت امام همچنان بر اين طبل كوبيدند و احكامي از اين دست را از لحاظ عرف بينالملل غيرقابل قبول دانستند.
همكاري و همراهي و ائتلاف برخي احزاب و گروههاي سياسي اصلاحطلب كه ادعاي خط امامي بودن هم داشتند، با گروهك نهضت آزادي در دوران اصلاحات و پس از آن در نشريات و اعلام مواضع اين گروهها قابل مشاهده بوده است. اين مواضع حتي تا همين امروز در آرا و نوشتههاي اين افراد قابل دسترسي است به گونهاي كه چندي پيش يكي از روزنامههاي اصلاحطلب كه با پيام سيدمحمد خاتمي آغاز به كار كرده بود، مجدداً به حكم قصاص اسلامي متعرض گرديد و لايحهاي كه در زمان امام به تصويب رسيده بود را مجدداً «غيرانساني» خواند.
از طرفي همراهي احزاب و گروههايي چون مجمع روحانيون و حزب مشاركت و... با گروهك نهضت آزادي در بسياري از انتخاباتهاي ساليان گذشته و فعاليتهاي مشترك سياسي آنها در حالي صورت گرفت كه امام راحل مخالف فعاليت سياسي اين گروهك بود و با تعابير تندي آنها را مخالف نظام جمهوري اسلامي و طرفدار دشمن معرفي كردند. اما اين احزاب به رغم هشدارهاي حضرت امام، با عناوين پرطمطراقي چون دموكراسي و حقوق بشر به سراغ مخالفان امام و اسلام رفتند.
نتيجه
در ذهن برخي اصلاحطلبان و افراد بريده از انقلاب اسلامي، امام خميني(ره) حقيقي اصلاً وجود ندارند چراكه آنها خميني انقلابي را برنميتابند و سعي دارند به جاي اينكه خود را با امام هماهنگ كنند، امام را با شعارهاي برخاسته از خاستگاه غربزده خود تطبيق بدهند. اما امام خميني(ره) هيچگاه از مبارزه با امريكا دست نكشيدند، ديدگاه امام راحل در تعارض با نظم برساخته غرب و ارزشهاي غربي و نظام سلطه واضح و قابل استحصا است؛ لكن منحرفين از خط امام با علم به مباني بينشي حضرت ايشان، نظرات وي را تحريف ميكنند تا از اين طريق زمينهاي انحراف در افكار عمومي را به وجود بياورند.
http://javanonline.ir/fa/news/740169
ش.د9402605