روزنامه کیهان **
حکم نمر؛ بحران روحی «پردهدار»/ سعدالله زارعی
اقدام عربستان در به شهادت رساندن آیتالله باقر النمر و آنچه پس از آن در ارتباط با ایران از رژیم سعودی سر زد و اعمال فشار به بعضی از کشورهای عربی برای قطع رابطه با جمهوری اسلامی، نشان میدهد که دولت فعلی عربستان توامان گرفتار احساس شکست و گرفتار عدم توانایی در مدیریت مسایل میباشد بر این اساس میتوان گفت عربستان در شرایط حساس و زمانی که نیازمند اتخاذ تصمیم درست و کارآمد است، به ورطه اقدامات نسنجیده و فاقد کنترل روی میآورد و به همین دلیل ضربهپذیر میشود. در این خصوص نکات مهمی وجود دارند:
1- صدور حکم اعدام علیه مقامات سیاسی- مذهبی و سپس اجرای آن در واقع اعتراف به این نکته است که رژیم صادرکننده حکم، توانایی شنیدن صدای مخالف را ندارد و به گفتمان مخالف ماهیت وجودی داده و آن را امنیتی میکند و در واقع درجه آسیبپذیری خود از سخنان مخالف را به نمایش میگذارد. از سوی دیگر نشان میدهد که این رژیم آنچنان ناتوان شده که از درک تبعات وخیم به شهادت رساندن یک عالم دینی به همراه 47 نفر دیگر که عمدتا از افراد صاحب نفوذ شیعه و سنی در عربستان بودهاند، عاجز است. دیروز و پریروز صدها مقاله در مطبوعات غرب که به شدت نگران سقوط رژیم وابسته آلسعود میباشند، به چاپ رسید که در آن به تاثیر اقدام دولت ریاض در اعدام شیخ نمر اشاره کرده و این حکم را آغازی بر یک سلسله بحران در عربستان ارزیابی نمودند. با این وصف رژیم عربستان به اقدامی دست زده که نوعی خودکشی سیاسی به حساب میآید.
2- براساس آنچه گفته شد، این احتمال که در پشت صدور و اجرای احکام اعدام در عربستان، رژیم صهیونیستی قرار دارد، تقویت میشود سناریوخوانی رژیم صهیونیستی در این ماجرا کار دشواری نیست. صهیونیستها بدون آنکه به کشف خارقالعادهای نایل شده باشند، جمعبندی کردهاند که اقدام رژیم سعودی در به شهادت رساندن یک روحانی عالیقدر از یک سو روابط ایران و عربستان را که تا پیش از این هم ضعیف بود به وضعیت بحرانی تبدیل میکند و از سوی دیگر سبب برانگیختگی شدید احساسات شیعیان منطقه علیه رژیم سعودی و عوامل وابسته به آن در کشورهای منطقه شده و حتی میتواند به درگیری خونین منجر شود. از منظر رژیم صهیونیستی، در چنین فضایی میتوان رژیم سعودی را وادار به زدن ضربات پی در پی به شیعیان نمود و پای ایران را که تاکنون از درگیر شدن با عربستان اجتناب میکرده به درگیری با این رژیم باز کرد. از منظر رژیم صهیونیستی درگیری عربستان و ایران خواه ناخواه در کشورهای اسلامی یک دوقطبی را پدید میآورد که در آن تعداد کشورهای محافظهکار که موجودیت رژیم صهیونیستی را پذیرفتهاند، بیش از کشورهایی است که دارای هویت انقلابی هستند. رژیم تلآویو که از رویارویی مستقیم با جبهه مقاومت عاجز است به جبههبندی عربستان در مقابل ایران به عنوان راهحل نگاه میکند. در این میان رژیم عربستان که در سالهای اخیر به دلیل عملکرد، دارای افت موقعیت شده است، گمان میکند نزدیک شدن به اسرائیل و پذیرش دیدگاههای امنیتی آن، به بازسازی موقعیت عربستان به خصوص در میان کشورهای غربی کمک میکند. و از آنجا که یک دولت در شرایط طبیعی به اقدامی با این درجه از خطر دست نمیزند، میتوانیم احتمال بدهیم که از این پس نیز اقداماتی جنایتکارانه از سوی رژیم سعودی روی خواهد داد.
3- اقدام علیه شیخ باقر نمر نشان میدهد که رژیم سعودی، تهدید امنیتی خود را در درجه اول، شیعیان این کشور میداند و در میان شیعیان، رهبران روحانی را برجستهترین خطر ارزیابی میکند. این جمعبندی از دو منظر قابل ارزیابی است. منظر اول این است که در عربستان طی حداقل 30 سال گذشته، شیعیان هیچگاه مشکل امنیتی نبودهاند از این رو هیچ گزارشی وجود ندارد که شیعیان در اقدامات امنیتی علیه رژیم سعودی مشارکت کردهاند. این در حالی است که وضع شیعیان در استانهای الشرقیه، عسیر، نجران و جیزان- که اکثریت جمعیت آنان را شیعیان تشکیل میدهند- بسیار بد و توأم با محرومیت شدید است. شیعیان عربستان که حتماً بیش از 30 درصد جمعیت این کشور را شامل شده و عدد آنان از 7/5 میلیون نفر بیشتر میباشد، هیچ نوع مشارکتی در اداره حکومت و حتی اداره استانهای خود ندارند. این وضعیت اگر چه مورد اعتراض آنان بوده اما هیچگاه سبب روی آوردن آنان به فضای امنیتی نشده است. بنابراین امنیتی دیدن شیعیان نوعی ناسپاسی از سوی رژیم آلسعود به حساب میآید. اما منظر دوم این است که شیعیان به دلیل برخورداری از فرهنگ انقلابی مهمترین جمعیت مخالف فساد و وابستگی در عربستان به حساب میآیند و روحیهای که بطور طبیعی در ماههای محرم و صفر و در سایه نهضت عاشورا در شیعیان بیشتر جلوهگر میشود، از منظر رژیم آلسعود یک تهدید است و واقعاً هم برای مفسدین منحرف سعودی یک خطر جدی به حساب میآید. از آن طرف، روحانیت انقلابی شیعه، ضمن آن که از پشتوانه عظیم اجتماعی برخوردارند، در راه مبارزه از صلابت و الهامبخشی خاصی برخوردارند. کما اینکه گفته شده است وقتی شیخ باقرالنمر از قطعی بودن شهادت خود و زمان اجرای حکم خبردار گردید، خوشحال شد و با اراده قوی تن به حکم جائرانهای داد که یک روی آن جلب رضوان الهی بود.
4- حوادث چند هفته اخیر در سطح منطقه که با سوگیری علیه شیعیان و رهبران روحانی آنان پیوند دارد، خود یک دلیل قاطع بر مستقل نبودن حکمی است که به نام رژیم آلسعود صادر شده است. در این ایام ما شاهد هجوم وحشیانه ارتش نیجریه به شیعیان در «زاریا» و هتک و جرح و حبس آیتالله شیخ ابراهیم زکزاکی، حمله پلیس به صفوف شیعیان آذربایجان در «نارداران» که منجر به شهادت چندین تن از شیعیان و بازداشت یکی از رهبران آنان گردید، حمله وهابیون به منازل و مساجد شیعیان پاکستان در پاراچنار که به مجروح و کشته شدن تعدادی از شیعیان منجر گردید و حمله به صفوف شیعیان عزادار افغانستانی در «غزنی» بودیم اگر چه در همه این اقدامات به نوعی ردپای رژیم وهابی آلسعود وجود دارد، در عین حال اسناد و شواهد از محوریت رژیم صهیونیستی در همه این حوادث حکایت دارد. طبعاً اجرای حکم اعدام 47 نفر از نیروهای متنفذ عربستانی که شیخ نمر برجستهترین آنها میباشد، یک اقدام ابتکاری از سوی این رژیم به حساب نمیآید کما اینکه واکنش توأم با خوشحالی مقامات و رسانههای اسرائیلی پرده از محوریت تلآویو و نه ریاض برمیدارد. تسلسل این وقایع در عین حال از توطئه بزرگی علیه منطقه هم پرده برمیدارد و از این رو به نوعی چارهاندیشی قاطع و در عین حال مدبرانه نیاز دارد.
5- اما اقدام عربستان به قطع روابط با جمهوری اسلامی و پیوستن دو سه کشور عربی که به سختی میتوان از آنان بعنوان کشور و دولت مستقل نام برد، یک اقدام مؤثر به حساب نمیآید چرا که از یک طرف روابط عربستان و این کشورها با ایران در حوزههای اقتصادی، سیاسی و امنیتی در اندازهای نیست که قطع یا وصل آن تأثیری داشته باشد. «حج»، تنها دلیل اتصال دیپلماتیک بین ایران و عربستان است و آنکه از حج سود مادی میبرد، کشور ایران و مردم آن نبودهاند. اقدام عربستان به قطع رابطه سیاسی که در موضوع شرکت ایرانیان در مراسم حج آینده ابهام به وجود آورده است، کار دولت ایران را در مواجهه با شهروندانی که برای انجام فریضه در پی سفر به مکه و مدینه میباشند آسان میکند و حال آنکه در بخش وسیعی از مردم ایران، پیش از این هم این سؤال پدید آمده بود که وقتی به دلیل ضعف فرهنگی و اخلاقی برگزارکنندگان سعودی، حرمت حجگزار زیر پا گذاشته میشود، آیا شرعاً حضور در چنین سفری جایز است یا خیر. از سوی دیگر برخلاف ظاهر قضیه که قطع کننده رابطه سیاسی در موضع ابتکار عمل دیده شده و کشوری که رابطه با آن قطع شده، منفعل دیده میشود، واقعیت این است که در حوزه دیپلماسی وجود رابطه، نشانه اقتدار و قطع آن نشانه عدم توانایی در مدیریت مناسبات است و از این رو کشوری که تحت تأثیر یک موضوع و یا به دلیل نابخردی، رابطه سیاسی خود را با کشوری قطع میکند، لاجرم برای وصل دوباره آن هزینه سنگینی خواهد پرداخت چرا که کشوری که رابطه با آن قطع شده درخواست مجدد رابطه را فقط تحت شرایطی میپذیرد. آنگاه رژیم قطع کننده باید تحقیر خود را عملاً بپذیرد. آمریکاییها در اردیبهشت سال 1359 رابطه سیاسی خود با ایران را قطع کردهاند که حضرت امام خمینی در واکنش فرمودند: «اگر کارتر در طول عمر خود یک کارکرده که به نفع مظلومین بوده، همین کار است» بعد از کارتر همه رؤسای جمهور آمریکا دنبال وصل دوباره رابطه با ایران بودهاند که ایران زیربار نرفته است. کاملاً واضح است که در صحنه مواجهه با ایران، رژیمی نظیر عربستان بازنده است.
***************************************
روزنامه قدس **
خشم مقدس/ایمان شمسایی
به جوش آمدن خون شیعیان جهان بویژه ایرانیان از ظلم و بغض و کینه ظالمان، صفت بارزی است که حیات شیعه با آن گره خورده است. از آغازین روزی که ظلم در جهان اسلام شکل گرفت تا کربلا و سپس برخورد امامان شیعه با ظالمان، برنتافتن ظلم و آزادیخواهی را ایدئولوژی پیروان این مذهب قرارداد که صد البته جوانمردان همه ادیان و مذاهب نیز بدان باور دارند.
چه چیز موجب بروزانقلاب اسلامی شد؟ درسی که از کربلا آموخته و ظلمی که بر نتافتیم و یزیدی که شناختیم و شمری که بر سر جایش نشاندیم و حکومت صالحان در سرزمینمان استقرار یافت.
امروز نیز شیعه با ظلمهای متعددی در جهان روبهروست که گلوی او را میفشارد. آن طور که در خبرها آمده بود، از سال 2003 تاکنون، یک میلیون شیعه به شهادت رسیدهاند و دو عالم برجسته عربستانی و نیجریایی دربند دژخیمان بودند که یکی به شهادت رسید و سرنوشت دیگری نامعلوم است.
امروز اگرچه به تمامیت ارضی کشورمان و میراث ماندگار امام راحل عظیم الشأن افتخار میکنیم، اما دلمان از بیدادهای جهان بویژه استکبار و صهیونیسم بینالملل و تکفیر، خون است و چارهای جز محکومیت و سر دادن شعار مرگ و انزجار از ظالمان نداریم.
فاجعه شهادت شیخ نمر باقرالنمر توسط رژیم سفاک سعودی که به یکباره و از سوی رسانههای غربی اعلام شد، واکنش و به جوش آمدن خون شیعیان و آزادیخواهان را در پی داشت که هجوم به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری آن در مشهد و اعمالی چون پایین آوردن پرچم این کشور و آتش سوزی سفارت از جمله این رخدادها بود. اما چند نکته:
1- نباید مجامع بینالمللی و حتی داخلی از مردم انتظار داشته باشند ساکت بنشینند و اعتراض نکنند. شاید توقع اینکه تنها به فرمان دولتمردان گوش دهیم و صبر کنیم تا وزارت خارجه پیگیری لازم را انجام دهد، کمی غیرقابل انجام باشد.
به هر حال خون یک مسلمان عالم و مظلوم به زمین ریخته شده و سکوت مدافعان دروغین حقوق بشر، بیشتر آزاردهنده است و خشم، طبیعی و در گفتمان آزادی خواهی و حق طلبی معنا و تفسیر مییابد.
2- بهانه را باید از دشمن گرفت. به هر حال باور کنیم که در حکومت اسلامی به سر میبریم و مسؤولان کشوری در سطوح مختلف، بیش از ما به مصالح و ابزارهای دیپلماسی واقفاند و آزاداندیش و دلسوزند. اعتراض، باید قانونی و حساب شده انجام شود تا بهانه را از دست بهانه گیران بگیرد. همان فرهنگ تشیعی که ظلم را برنمیتابد، بر صبر و استقامت و تدبیر و دوراندیشی نیز تأکید میکند.
ای کاش از لحظه مخابره خبر، اتاق های فکر در کشور همچون شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی شکل میگرفت تا موج اعتراضی مردم، ساماندهی و از حرکتهای خودسر، جلوگیری میشد.
رهبر معظم انقلاب در 16 مرداد 91 در دیدار با دانشجویان و در تبیین بایدها و نبایدهای آرمانگرایی در تذکر مهمی فرمودند: «آرمانگرایی نباید با پرخاشگری اشتباه شود، بلکه میتوان بدون این مسأله، بشدت پایبند به ارزشها و اصول بود.» ایشان کنترل احساسات و پرهیز از تصمیم گیری در اوج احساسات را ضروری دانستند و با اشاره به ورود دانشجویان به سفارت انگلیس در آن سال، اظهار داشتند: «در قضیه اخیر اشغال آن سفارت خبیث، احساسات جوانان درست بود، ولی رفتنشان درست نبود.»
پرواضح است هر رفتاری از سوی نیروهای انقلابی باید با خط و مشی مراد و رهبر، همسو باشد و بدون تردید میتوان دریافت که هجوم به سفارت عربستان نیز با استناد به این بیان رهبر انقلاب، مورد تأیید نیست.
3- باید نگران دستهای پشت پرده بود و آنها را رصد کرد. عربستان، به هر حال کشوری مسلمان است که اماکن مقدس مسلمانان جهان در آن واقع است. نزاع و دادخواهی ما از حکمرانان خونخوار این کشور است که دستشان تا مرفق در خون است.
روزی بحرین، دیروز یمن و امروز قطیف و احسا و شهادت شیخ نمر و دفاع بی چون و چرای سعودیها از جریان تکفیر. باید بدانیم که دشمنی ما با آلسعود، بهانه را به دست پان عربها و پان ایرانیستها ندهد و نزاع عرب و عجم درنگیرد. اسلام، دین وحدت بخش عرب و غیرعرب و در یک کلام موحدانی از شیعه و سنی است که با استکبار در ستیزند.
4- برخورد با متخلفان مانند آنچه در خبرها آمد و از دستگیری عدهای در تهران و مشهد حکایت کرد، نباید به مثابه برخورد با تفکر انقلابی و خشم و غیرت دینی تلقی شود. متخلف را باید مجازات کرد و بیتردید نباید دست به تکرار چنین اقداماتی زد، اما فراموش نکنیم آنچه موجب این حرکت شد، فکر و خروشی مقدس بود که در چارچوب تدبیر و پیروی از منطق و اشاره بزرگان دین باید در مسیر صحیح قرار گیرد.
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
یاران آل سعود
بسمالله الرحمن الرحیم
رژیم آل سعود با اتخاذ یک تصمیم انفعالی روابط خود با جمهوری اسلامی ایران را قطع کرد. اگرچه اساس استراتژی جمهوری اسلامی ایران بر تحکیم و گسترش روابط با سایر کشورها به ویژه همسایگان استوار است لکن در فرایند تنظیم مناسبات با سایر کشورها ملاحظاتی نیز وجود دارد که درک و رعایت پیچیدگیها و ظرافتهای آن باعث اعتبار سیاست خارجی میشود. طبعاً جمهوری اسلامی ایران از هیچ تصمیم و اقدامی برای قطع رابطه دیگر کشورها استقبال نمیکند ولی نوع برخورد کشورها با مسائل، در تصمیم سازیهای فیمابین اثرگذار است.
اگر مقامات تازه کار عربستان به این نکته کلیدی توجه میکردند، برای سرپوش گذاشتن بر خطاهای بیشمار خود به قطع رابطه با ایران متوسل نمیشدند ودیگر کشورها را نیز با ریخت و پاش دلارهای نفتی برای همراهی با خود، تحت فشار نمیگذاشتند.
ایکاش آل سعودی با مشاهده بیاعتنائی 1+5 به سفر غیرمنتظره «شاهزاده سعودالفیصل» وزیر خارجه سابق عربستان به ژنو در اوج مذاکرات برجام به وزن و جایگاه خود پی میبردند ودر همان اندازه ظاهر میشدند. وی که چندین دهه سکاندار دستگاه دیپلماسی آل سعود بود با سفر به ژنو سعی داشت مانع تحقق مذاکرات شود ولی 6 قدرت جهانی در محاسبات خود به این جمع بندی رسیده بودند که باید آن مذاکرات به نتیجه برسد. انزوای جهانی آل سعود با آن سفر سعودالفیصل و بیاعتنائی آشکار 1+5 در مقیاس جهانی به نمایش درآمد و همه دیدند که آن مذاکرات مطابق برنامه پیشبینی شده، به انجام رسید. هنگامی که «عادل الجبیر» وزیرخارجه عربستان شد، او هم نتوانست از روند تحولات پرشتاب منطقه و جهان، درسهای لازم را بیاموزد. آل سعود لازم بود این واقعیت عینی را درک میکردند که ایران اسلامی برای پیشبرد اهداف منطقهای و جهانی خود اگرچه به دوستیها و همکاریها احترام میگذارد ولی انصافاً نیازمند دوستی و همکاری با رژیم مفلوکی در حد و اندازه آل سعود نیست که به خاطر قطع رابطه چنین رژیمی دچار مشکل شود.
اکنون لازم است به موضوع مهم دیگری در همان مقوله بپردازیم و آن اینکه علیرغم جفای ظالمانهای که در طول چندین دهه در حق جمهوری اسلامی ایران شد، تدریجاً قدرتهای جهانی ناچار شدند به جایگاه و اهمیت واعتبار ایران اسلامی اعتراف کنند و خود را برای پذیرش چنین جایگاهی برای ایران آماده سازند. تقریباً روزی نیست که یک یا چند مقام برجسته بینالمللی با سفر به ایران برای بهبود و گسترش مناسبات همه جانبه برنامهریزی نکنند. اگرچه ایران سعی نمیکند با تلاشهای دیپلماتیک خود، جای دیگران را تنگ نماید یا جای آنها را بگیرد ولی آل سعود همواره نشان دادهاند که دچار «حسادت سیاسی» هستند و نسبت به مقبولیت و اعتبار منطقهای و جهانی ایران به شدت رشک میبرند.
آل سعود قطعاً به خاطر دارند ولی یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که طیف وسیعی از کشورهای اروپائی در ماجرای سلمان رشدی درصدد برآمدند ایران را مرعوب و منفعل سازند و یکباره با ایجاد جنجال سیاسی – تبلیغاتی، سفرای خود را از ایران فرا خواندند ولی بعد از مدت کوتاهی مجبور شدند بدون سروصدا، سفرای خود را به ایران باز گردانند. بعلاوه آل سعود بخاطر دارند که وزیر خارجه انگلیس برای بازگشائی سفارت شخصاً به ایران سفر کرد ولی در اینجا بازگشائی سفارت انگلیس حادثه مهمی تلقی نشد. طرح این نکته نشانگر آنست که این تجربهها هم برای ما و هم برای دیگران، بارها تکرار شده و آل سعود هم اگر سعی دارد این تجربه را تکرار کند، بیوزنی و کم اعتباری خود را یکبار دیگر پس از تجربه ناکام سعودالفیصل در ژنو، به چشم خواهد دید. نباید از تحریکات و شیطنتهای رژیم صهیونیستی و اردوغان هم غافل شد. در همین مقوله برای مقابله با رشد فزاینده موقعیت سیاسی ایران در منطقه و جهان از هیچ کوششی فروگذار نکردهاند ولی حتی در آمریکا هم نتانیاهو نتوانست با سوءاستفاده از نفوذ لابی صهیونیستی «ایپک» و تضادهای ناشی از رقابت جمهوری خواهان برای تحقق اهداف خود بهرهگیری کند و کاری از پیش ببرد.
اگر آل سعود بهرهای از عقل و تدبیر داشتند، به جای صادر کردن تروریسم و سرمایهگذاری در ایجاد کانونهای بحران در عراق، سوریه، لیبی، یمن، بحرین، فلسطین و حتی در سایر کشورهای اسلامی غیر عرب، ذرهای به وحدت و همدلی و همفکری دنیای اسلام برای عبور از عقبههای سخت و سرنوشت سازی که دنیای اسلام دچار آنست، میاندیشیدند. آل سعود بدانند که با قطع رابطه و هر اقدام خصمانه دیگر نمیتوانند بر شکستها، ناکامیها و بدنامی خود سرپوش بگذارند.
موضوع مهم دیگر به حملات مشکوک به سفارت و کنسولگری عربستان در تهران و مشهد مربوط میشود که بهانهای به دست دشمنان به ویژه آل سعود داده تا مظلومنمائی کنند. کسانی که مرتکب این اقدامات خلاف شدهاند، قطعاً باید بهترین یاران آل سعود در ایران به حساب آیند. هر چند این اقدام مشکوک بلافاصله توسط مسئولین ارشد نظام محکوم شد و دستورات لازم برای مقابله با عناصر خودسر صادر گردید ولی شواهدی وجود دارد که نشان میدهد توطئهای هدفمند برای تغییر دادن موازنه به نفع آل سعود برنامهریزی شده بود که «نفوذیها» با سوءاستفاده از فرصت، به انجام آن مبادرت ورزیدند.
هنوز کاملاً روشن نیست که این عده از کجا سازماندهی و هدایت میشدهاند و طبعاً از طریق بازجوئی عناصر بازداشتی، این مساله روشن میشود ولی در این نکته کمتر میتوان تردید کرد که این حوادث، قطعاً تصادفی و بدون برنامهریزی رخ ندادهاند. موقعیت ممتازی که ملت برای تحقق آن سالهای درازی را انتظار کشیده و به برکت مجاهدتهای خستگیناپذیر عناصر فداکار، مومن، کاردان و مدبر در عرصه سیاست خارجی به دست آمده و درحال تثبیت است، نیاز به حفاظت و حراست دارد. این موقعیت ممتاز در سطح کشور و در سطح منطقهای و بینالمللی دوستان و دشمنانی دارد که ابعاد خشم و حسادت دشمنان را به چشم خود میبینیم. چرا باید کسانی به اسم دوستی و با ادعای انقلابیگری دست به کارهائی بزنند که دود آن به چشم نظام و انقلاب و مردم برود؟ آل سعود و همدستانش امیدوارند با بزرگنمائی این اقدامات نابخردانه، ابعاد عظیم اعتراض جهانی علیه جنایات خود را تحتالشعاع قرار دهند. همین لشکرکشی سیاسی – تبلیغاتی آل سعود برای جلب نظر سایر کشورها و ریخت و پاش دلارهای نفتی برای همدست نشان دادن رژیمهای دست چندم در جهت قطع رابطه سیاسی با ایران، به اندازه کافی گویاست و نشان میدهد که عناصر خودسر، چه هزینههائی به نظام و انقلاب و کشور تحمیل کردهاند. تکلیف «نفوذی ها» روشن است و برای موج سواری وسوءاستفاده از خشم و احساسات مردم، از هیچ شیطنتی فروگذار نمیکنند ولی قطعاً لازم است ما تکلیف خود را با عناصر خودسر، یکبار برای همیشه روشن کنیم.
عقلاً و منطقاً قابل توجیه نیست که عدهای به نام انقلاب و دلسوزی برای نظام، با اقدامات غیراصولی خود برای نظام، هزینه و خسارت ایجاد کنند و برای دشمن، «فرصت» سازی نمایند. در ماجرای سفارت و کنسولگری عربستان، قطع رابطه مهم نیست ولی اینکه این اقدامات خلاف موجب شد آل سعود بهانهای برای مظلومنمائی و سرپوش گذاشتن برجنایات خود پیدا کند مهم است. نظام جمهوری اسلامی باید برای همیشه تکلیف خود را با جریانهای خلاف روشن کند تا هرگز با هزینههای سیاسی ناخواسته و تحمیلی مواجه نشود.
***************************************
روزنامه خراسان**
علت رفتارهای خلاف عرف عربستان علیه ایران /هادی محمدی
بحران پشت بحران و تنش در پی تنش ، این تعریف و تحلیل درستی بود که روز گذشته سخنگوی وزارت امورخارجه کشورمان در قبال اقدامات خارج از تعقل حاکمان عربستان سعودی بیان کرد . به نظر می رسد رهبران جوان ریاض که متاسفانه عنان شاه سالخورده این کشور را نیز در دست دارند همچنان به دنبال ماجراجویی در منطقه و آن هم در جبهه ای جدید در قبال ایران بزرگ باشند . رفتار عجولانه عربستان سعودی در واکنش به حمله به سفارت این کشور که البته با هیچ معیاری قابل توجیه نیست در حالی به قطع کامل روابط دیپلماتیک و اخراج دیپلمات های جمهوری اسلامی ایران انجامید که طبق کنوانسیون وین در خصوص حفاظت از اماکن و شخصیت های دیپلماتیک ، اگرچه حفظ امنیت این اماکن با کشور میزبان است اما باید در یک بررسی معقول و منطقی مشخص شود که کشور میزبان در انجام وظایف خود کوتاهی کرده یا عامدا در این گونه تجاوزات نقش داشته است . در موارد مشابه در دنیا نیز کمتر به قطع روابط دیپلماتیک منجر شده است زیرا کشورها آخرین گزینه خود را چنین اقدامی می دانند . در تاریخ ایران پس از انقلاب نیز می بینیم با وجود تسخیر سفارت ایالات متحده و گروگان گرفتن افراد سفارت در 13 آبان 58 ، اعلام قطع روابط سیاسی آمریکا با کشورمان بیش از 5 ماه بعد و در تاریخ 20فروردین 59 صورت گرفت .به نظر می رسد زنجیره اقدامات ضد ایرانی سران عربستان در چند ماهه اخیر که با اعدام شیخ نمر به اوج خود رسید با قطع روابط دیپلماتیک آن هم به این صورت عجولانه بخشی از یک پازل را به اتمام رسانده باشد ریشه در دو اتفاق در سال جاری داشته باشد:اول اینکه پیروزی های میدانی جبهه مخالف تروریسم تکفیری در منطقه به ویژه در عراق و سوریه و مقاومت یمنی ها به حکام ریاض و همپیمانان خرد و کلانش نشان داد که قدرت جمهوری اسلامی در منطقه قابل ملاحظه و شکست ناپذیر است و علی رغم تشکیل ائتلاف های کاغذی و صوری از سوی عربستان، آن کشوری که توانست خواسته های خود را در عرصه میدان نظامی و میدان دیپلماتیک در اجلاس های وین و نیویورک به کرسی بنشاند ایران بود لذا با تعریف فضای روز بعد از شکست تروریست های تکفیری برای خود به این نتیجه رسید که ادامه تنش به هر شکل و در هر سطحی می تواند همچنان نقش سعودی را در معادلات منطقه ای بالا نگهدارد . اصولا برخی کشورها که برای خود جایگاه رهبری جوامع را در نظر می گیرند که در مورد عربستان داعیه رهبری جهان عرب از سوی او عنوان شده ، حاشیه نشینی و انزوای سیاسی حکم مرگ را دارد لذا در یک هزینه - فایده از سوی حاکمان ریاض ، بین بازیگر خنثی و بازیگر اثرگذار اما منفی ، حالت دوم انتخاب شده است . عربستان می داند با افول قدرت مالی خود ناشی از افت شدید قیمت نفت و افول قدرت رهبری خود در میان کشورهای عربی به سبب دخالت های نابجا در بی ثبات سازی کشورهای عربی ، دست خود را از مولفه های قدرت و قدرت نمایی در منطقه خالی کرده و بر این اساس با ایجاد تنش و جنجال های احساسی سعی در حفظ جایگاه متزلزل خود و ایجاد ائتلاف های خیالی و کاغذی دارد.دوم اینکه با نزدیک شدن به زمان اجرای برجام ، کاخ نشینان آل سعود به این نتیجه رسیده اند که ماه عسل آنها در منطقه و پروژه ایران هراسی به پایان زمان مصرف خود نزدیک می شود ؛ آنها به خوبی آینده تاریک خود در منطقه را ترسیم کرده و می دانند با رفع تحریم های ظالمانه و فشارهای غیرقانونی ناشی از قطعنامه های شورای امنیت ،جمهوری اسلامی که حتی در زمان فشار و محدودیت نیز قدرت نمایی کرده و نفوذ خود را به رخ بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای می کشاند ، در پس باز شدن زنجیرهای تحریم به آنچنان فضای رفتار دیپلماتیک در منطقه و جهان دست می یابد که عملا و به صورت غیر رسمی عناصری چون عربستان و خرده کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس را به گوشه معادلات و مناسبات منطقه تبعید خواهد کرد لذا پس از دو سال کارشکنی هماهنگ با رژیم صهیونیستی جهت عدم امضا یا اجرای برجام سعی دارد آخرین تیرهای خود را نیز با هدف جنجال سازی و بحران آفرینی علیه جمهوری اسلامی رها کرده و اهداف غلط خود را دنبال کند .به نظر می رسد اتفاق و رفتار درست و حساب شده از سوی دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ارتقا و تلطیف فضای مناسبات میان کشورمان و همسایگان و برخی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس که هم راستا با سعودی حرکت نمی کنند و نیز تسریع در افزایش سطح روابط با کشورهای اروپایی و درگیر کردن بازیگران در شرق و جنوب آسیا جهت خنثی سازی اقدامات منفی عربستان سعودی باشد. استفاده مناسب از فرصت سفر رییس جمهور کشورمان به ایتالیا و فرانسه که در هفته اول بهمن ماه صورت می گیرد می تواند محل مناسبی برای این فضا سازی مثبت دیپلماتیک باشد.
***************************************
روزنامه ایران**
پرونده هزینهساز خودسرها/ سعید علیخانی
سه سال پیش، 4 دهه پس از کتاب مشهور «فرد هالیدی» با عنوان «عربهای بدون سلاطین»؛ محتوای کتاب «پس از شیخ، فروپاشی قریبالوقوع حکومتهای سلطنتی» از جمله پژوهشهای قابل تأملی بود که به کشورهای حاشیه خلیج فارس هشدار میداد چارهای عقلانی برای افزایش مطالبات شهروندان خود بیندیشند. آنچه کتاب «کریستوفر دیویدسون» را در کانون توجه تحلیلگران قرار داد، پیشبینیهای دقیق وی قبل از رکود اقتصادی شیخنشین دبی بود. طبق تحلیل وی چالشهای جدی کشورهای عربی چیزی نبود که به سادگی از کنار آن گذشت. نویسنده در کتاب پیش گفته، با اشاره به ماهیت «مونارشی» این کشورها بویژه عربستان، موضوع «اقتصاد رانتی» متکی بر فروش نفت، شکاف عمیق میان رهبران و توده مردم و عدم تناسب میان نگاه حاکمیت با خواست مردم را به عنوان چالش جدی و تهدیدآمیز معرفی کرده است اما تأکید میکند در واقع آنچه سبب تسریع این روند میشود، واکنش دولتهایی چون عربستان به این چالشهاست، بدین معنا که به دلیل فقدان مشارکت سیاسی و ماهیت صلب مراکز تصمیمگیری در این کشورها، به جای چارهجویی برای رفع مشکل، امتداد نفوذ از طریق حمایت از گروههای افراطی و تروریستی و رفتاری فرافکنانه در پیش گرفته میشود و مطالبات مردمی نیز بالمآل در نیازهای معیشتی خلاصه میشود. این رفتار از یک سو مصداق «بر شاخه نشستن و بن بریدن» است و تیغ دو لبه تروریسم را به سمت این کشورها میگیرد و از سوی دیگر هزینههای جاری این کشورها را به حدی بالا میبرد که شاکله اقتصادی آنان را در معرض فروپاشی قرار میدهد. وضعیت کنونی دولت عربستان چه از نظر تهدیدهای جدی که از سوی گروههای تروریستی تحت حمایت خود با آن روبهروست و چه از نظر رکورد بیسابقه کسر بودجه، تا حد زیادی بر درستی این پیشبینی صحه میگذارد اما وجه خطرناکتر این رویکرد، اتخاذ رویهای غیردوستانه در قبال ایران و معرفی آن به عنوان تهدید است. این نگاه البته در تضاد با واقعیتهای موجود است زیرا امنیت ملی عربستان دستکم سه بار، شاهد تهدیدهای جدی و براندازانه بوده است که هرسه آن نیز ماهیتی عربی- سنی (و نه شیعی) داشته است. رویداد نخست، فراگیری گفتمان ایدئولوژیک قومی- جغرافیایی ناصر بود که در دهه 60 تا مرز تهدید نظامی عربستان پیش رفت. رویداد دوم حملات موشکی صدام به مراکز مهم نفتی عربستان و جریان سوم نیز ظهور گروههای سلفی- جهادی چون القاعده، داعش و نظایر آن است که به صراحت سرنگونی حاکمان کنونی عربستان را جزو برنامههای اصلی خود تلقی میکنند. براساس آنچه گفته شد، اعدام شیخ نمر با وجود آگاهی از میزان حساسیت مذهبی و حقوق بشری- که از حیث تنشزایی شباهت عجیبی به ماجراجویی پرهزینه اخیر ترکیه در رابطه با روسیه داشت- نه تنها چارهساز نیست بلکه شیب تند عربستان به جهتی غیرقابل کنترل و خارج از توانایی این کشور است، بویژه آنکه نگاه مقامات این کشور را به جای تمرکز بر تهدیدهای واقعی به سمتی اشتباه منحرف کرده است و هزینههای سنگینتری را متوجه آن میکند. نکته مهم دیگر آنکه، شهادت شیخ نمر احساسات میلیونها تن از جمله مردم ایران را جریحهدار کرد. در این میان اما جریانی که اهداف کوتاه مدت جناحی را منطبق با بی اعتنایی به قوانین داخلی و بینالمللی میداند با وجود هشدارهای پیشین رهبری در اجتناب از بی قانونی و بینظمی، باز هم در کسوت «خودسر» و با حمله به سفارت و کنسولگری عربستان در ایران، فضا را برای به حاشیه بردن موضوع شهادت شیخ شهید در افکار عمومی جهان و به نفع مسببان اعدام وی فراهم کرد و لامحاله میکوشد تا در سایه هزینهسازی برای دستگاه دیپلماسی آبشخور جدیدی را برای دور جدید حملات خود آماده کند. واقعیت این است که پاسخ به بی اعتنایی یک کشور به حقوق بشر و اخلاق، زیر پا گذاشتن قرارداد وین و حمله به سفارت کشور مزبور نیست و آتش زدن سفارتی که حاکمیت تعهد قانونی به تأمین امنیت آن دارد نه واجد فضیلتی اخلاقی است و نه منجر به مزیت راهبردی خواهد شد. بنابراین ملزومات یک دیپلماسی فعال اقتضا میکند که در عین استفاده از تمامی محملهای قانونی برای ایجاد فشار علیه رفتارهای ضد بشری اخیر دولت عربستان، یک بار برای همیشه و با نگاهی عاقبتنگر، پرونده نیروهای موسوم به خودسر که امروز عالیترین مقامات نظام به هزینهزا بودن اقدامات خارج از قانون آنان اذعان دارند، بسته شود.
***************************************
روزنامه جام جم**
عربستان، بازنده اصلی اقدامات غیرمنطقی / دکتر علیرضا شیخعطار
مساله بین ایران و عربستان، مساله اعدام شهید شیخ نمر یا حمله به سفارت نیست بلکه اینها جلوههایی از اختلافات است. مسائل موجود بین تهران و ریاض ریشههای عمیقی دارد که حتی به قبل از انقلاب برمیگردد.
قبل از انقلاب رژیم پهلوی و عربستان، رقابت ژئوپلیتیک داشتند، اما پس از انقلاب، علاوه بر رقابتهای ژئوپلیتیک، یک رقابت ایدئولوژیک هم پدید آمد. این رقابت گرچه ریشه در وهابیگری و شیعیگری داشت، اما فقط محدود به این موضوعات نبود زیرا در ایران یک نظام مردم سالار به وجود آمد که قصد داشت این الگو را در جهان اسلام و سایر نقاط جهان گسترش بدهد و الهامبخش باشد و اولین کشوری که از این موضوع احساس خطر میکرد رژیم مستبد عربستان بود. لذا حاکمان عربستان از همان موقع به بهانههای گوناگون و بهصورت غیرمستقیم درگیری با ایران را آغاز کردند که مهمترین جلوه این درگیریها حمایت همهجانبه آنها از صدام بود. در دورههای بعدی به دلیل تغییر چهرههای حاکمیت در عربستان، بعضی از آنها به این نتیجه رسیدند که از درگیری آشکار با ایران پرهیز کنند که در زمان ملک عبدالله، پادشاه پیشین عربستان و ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، تا حدی این اتفاق افتاد اما نتوانست برای مدت زیادی دوام بیاورد زیرا ریشههای اختلافات پابرجا بود. مخصوصا در تحولات اخیر منطقه و حمایت سریع عربستان از تروریسم، اختلافات این کشور با ایران روز به روز حادتر شد زیرا استراتژی و تاکتیک ایران درست برعکس، مقابله با تروریسم بود. در طول چهار سال اخیر، عربستان به دلیل تصمیمات عجولانه و بخصوص به علت خام دستی حاکمیت جدید خود، اشتباهات استراتژیکی را در منطقه از جمله در کشورهای عراق، سوریه، لبنان و یمن مرتکب شد و لذا شکستهای استراتژیکی نیز تجربه کرد. این مساله حاکمان عربستان بهخصوص جوانترها را عصبی کرد و تصمیم بر این گرفتند که زمین بازی را از وضع ژئوپلیتیک منطقه به وضع ایدئولوژیک تغییر دهند و جنگ فرقهای و جنگ شیعه و سنی را ترغیب کنند. اقدام آنها در اعدام شیخ نمر به همین دلیل بود و موضعگیری آنها در قبال ایران و مخصوصا قطع ارتباط آنها نیز در همین چارچوب بود.
اما در این قطع ارتباط مطمئنا عربستان بیشتر متضرر خواهد شد زیرا اقدام ریاض در تغییر بازی و ایجاد جنگ شیعه و سنی، حتی مطلوب غربیهایی که اساسا با خود اسلام هم موافقتی ندارند، نیست زیرا گمان میکنند با تشدید این موضوع، تندرویها، رادیکالیسم و بهخصوص تروریسم از قبیل داعش و القاعده، قوت میگیرد و منطقه به شکل خارج از کنترلی به هم خواهد ریخت. از منظر داخل عربستان هم باید گفت که چیزی نزدیک به 10 درصد جمعیت این کشور شیعه هستند و این شیعیان در ثروتمندترین مناطق عربستان از نظر نفتی زندگی میکنند؛ آنها با وجود اینکه در اقلیت هستند حتما به رویهای که عربستان در پیش گرفته عکسالعمل نشان خواهند داد و قطعا امثال شیخ نمر، به مقابله با سیاستهای مستبدانه آلسعود بر میخیزند و بنابراین بازنده در این زمینه عربستانی است که قصد کرده زمین بازی را عوض کند.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
سخنی با رئیسجمهور محترم.../ایمان امینی
شیخ نمر روحانی مبارز، روشنگر و شیعه عربستانی بالاخره اعدام شد. اینکه این اعدام حاصل چه رفتارهایی بود موضوع بحث نیست. حتی قصد تبادل نظر در این موضوع که اگر مجموعه دولت جمهوری اسلامی ایران که تحت مدیریت حضرتعالی است، عملکردی بدون انفعال نشان میداد چه میشد یا نمیشد را هم ندارم. شیخ نمر اعدام شد و البته با خونش اجتماعی جوشان و خروشان از چشمههای غیرت را در بین ملل مسلمان به راه انداخت اما جناب آقای روحانی! اینبار نیز رفتار شما رسوخ «اپیدمیک» تبعیض را در وجود شما و اطرافیانتان هویدا کرد. اینکه رئیسجمهور کشوری که عنوان امالقرای تشیع را یدک میکشد در برابر اعدام رهبر شیعیان عربستان پس از سکوتی 24 ساعته بیانیهای صادر کند، درد و رنجی بر آلام ما افزود. بدون اینکه بخواهم از خشم مقدس و انقلابی عدهای از هموطنانمان که جور بیخیالی و بیعاری بعضی را میکشیدند دفاع کنم- که صد البته آن اشتباه بوده - سخنی چند با شما دارم آقای رئیسجمهور!
آنگونه که در پیام خود آوردهاید: «مردم مسلمان ایران اگرچه در کنار همه مسلمانان جهان این اقدام غیراسلامی را بشدت محکوم میکنند اما اجازه نمیدهند این جنایت، دستمایه افراد و گروههای خودسر در کشور برای انجام اعمال غیرقانونی و هتک حیثیت نظام مقدس جمهوری اسلامی گردد».
آقای روحانی! افسوس که شما که پرتاب چند عدد کوکتل مولوتف را مصداق هتک حیثیت نظام مقدس جمهوری اسلامی دانسته و آن را مستوجب عقوبت میدانید در زمان فتنه 88 فاقد مسؤولیت کلیدی بودید، و الا بساط فتنه در طرفه..العینی جمع و جور شده بود. شما با این روحیه قطعا تخریب اموال عمومی را مصداق بغی و هتک حیثیت نظام میدانید و اگر آن زمان رئیسجمهور بودید با آن مقابله میکردید. شما به عنوان یک روحانی مسلمان و البته قائل به حفظ حیثیت نظام قطعا در برابر شعارهای ساختارشکنانه عدهای در نفی اصول اساسی انقلاب واکنش نشان میدادید و از وزیر کشور میخواستید با همکاری قوهقضائیه و وزارت اطلاعات، با قاطعیت کامل عاملان آن تهاجم را شناسایی و برای اجرای عدالت به دستگاه قضایی معرفی کنند تا برای همیشه به آنگونه اعمال زشت پایان داده شود. آری! جناب آقای رئیسجمهور، شما با این روحیه قطعا سکوت نمیکردید... آقای رئیسجمهور! شما که در برابر سوختن بخشی از سفارت دشمن اینچنین برآشفتهاید، اگر خیمه عزای سیدالشهدا(ع) را سوخته میدیدید چه میکردید؟ مگر بیرقهای سوخته سرور شهیدان به حیثیت نظام اسلامی ضربه نمیزد؟ شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه ماهیت نظام را زیرسوال نمیبرد؟ شعار نه غزه و نه لبنان گسستن پیمان برادری اسلامی نبود؟ پاره کردن تصویر حضرت امام(ره) هتک حیثیت نظام نبود؟ زیر سوال بردن سلامت انتخابات لطمه به آبروی نظام نبود؟ آقای رئیسجمهور! سوگمندانه باید گفت شما تمام این مسائل را دیدید و حداقل باید گفت سکوت کردید! سکوت بماند... از عاملان آن وقایع دفاع کردید... در مجامع خصوصی از رفع حصر گفتید... حتی حاضر شدید برای وجهه دادن به آن یاغیان، آنها را به جناب «حر» تشبیه کنید... سخنگوی دولت شما بارها از تلاش خاموش برای رفع حصر کسانی گفت که نسبت به حملهکنندگان به سفارت سعودی اولی به مجازات بودند... برخی از وزرای شما شانه به شانه آن جنایتکاران طی مسیر کردند اما... اما شما نه تنها تصریحا بلکه حتی تلویحا عملکرد همقطاران خود را مورد نقد قرار ندادید و امروز برای سفاکان سعودی دایه مهربانتر از مادر شدهاید! آقای رئیسجمهور! باور کنید حاکمان فعلی سعودی مانند بعضی مسؤولان ما سیاست وادادگی را دنبال نمیکنند که اگر غیر از این بود 2 قربانی در فرودگاه جده مبدل به 500 قربانی در صحرای منا نمیشد!باور کنید عربستان آنگونه که شما در نخستین کنفرانس مطبوعاتیتان برایش آغوش گشوده و گفتید: «با کشورهای جنوب خلیجفارس همسایه و برادر هستیم و با عربستان هم «برادر» هستیم و قبلهگاه مسلمانان در آن کشور است و ما رابطه بسیار نزدیک منطقهای، فرهنگی و تاریخی داریم، صدهاهزار ایرانی در سال برای زیارت خانه خدا به آن کشور سفر میکنند و اتباع سعودی هم به ایران سفر میکنند. خوشحالم که اولین تفاهمنامه امنیتی بین ایران و عربستان سعودی از طرف ایران با امضای بنده بود. انشاءالله در دولت آینده روابط بسیار خوب با همسایگان بویژه با عربستان خواهیم داشت»، میل به دوستی با شما ندارد. آقای رئیسجمهور... با رفتار دیپلماتیک شما عربستان که هیچ... دیگر حتی امارات و بحرین و جیبوتی(!) هم برایتان تره خرد نخواهند کرد!
***************************************