در نظام هاي مردم سالار
ديني مردم به عنوان تکيهگاه
اصلي مورد توجهاند و حکومت بدون اراده و اختيار مردم مسلمان شکل نميگيرد و بدون
پشتوانه ايشان کارهايش را به پيش نخواهد برد. در اين نظام مردم سالاري ديني، رأي
مردم بر اساس كرامت انسان پيش خداي متعال معتبر است و به عبارتي خداوند به نحوي به
مردم اعتماد دارد.
در اين بين يکي از ملاحظات اساسي در نظام مردم سالاري
مشخص کردن جايگاه نخبگان در سلسله مراتب تصميمگيريهاست. نظريه مخالفي که در برابر نظريه مردمسالاري ديني
قرار گرفته و راي و رضايت مردم را در نظام اسلامي کم ارزش ميبيند، ميتوان
مسامحتا "نخبه سالاري اسلامي" ناميد. در اين نظريه با نوعي بياعتمادي
به مردم در تشخيص مسائل مواجهايم، به نحوي که همه اختيارات تنها در اختيار نخبگان
قرار دارند و مردم از هرگونه تشخيصي ناتوانند! و کار را بايد به کارشناس سپرد! در
اين نگاه همه امور جامعه اسلامي بايد به نخبگان سپرده شود و مردم تنها بايد به
عنوان پشتيبان نظر ايشان در صحنه حضور داشته و ايشان را در تصميمات اتخاذ شده
همراهي نمايند، چرا که بدون همراهي ملت، تصميمات نخبگان کارآيي لازم را نخواهد
داشت و عملي نميگردد!
اين نظر تنها به "بهترين وضعيت" بسنده کرده و به بهانه "اجراي
ايده آل" همه انتخابها و اتخاذ "بهترين تصميمات"، به تدريج همه
امور را برعهده کارشناسان و نخبگان جامعه سپرده و مردم عوام- که اتفاقا رکن اصلي
مردمسالاري ديني را تشکيل ميدهند – را در کناري منتظر تصميم نخبگان نگه ميدارد تا
تصميم اتخاذ شده را در زمان لازم مورد تاکيد قرار دهند! در اين رويکرد به تدريج
نخبگان - که در نظام مردمسالار ديني از جايگاه رفيعي به عنوان "مشاور"
مردم برخوردارند – به جاي مردم قرار گرفته و نوعي ولايت بر آنان مييابند به نحوي
که ميتوانند به جاي آنها تصميم بگيرند!
در اين نگاه ابعاد مختلف زواياي زندگي آدمي در اختيار متخصصين خواهد بود و
آنها براي شما تعيين تکليف خواهند کرد! غافل از اينکه خداوند اراده کرده است که
آدميان با اراده و اختيار خود گام برداشته و در مسايل مختلف تصميم بگيرند و در
مسير همين تلاش براي تصميم گيري است که زمينه براي رشد و کمال فراهم ميآيد و
مبناي عقاب و پاداش نيز برخاسته از همين اختيار و انتخاب است و البته اين
"اراده محوري" منظور نظر، نافي مشورت گيري از کارشناسان نيست ؛ مشورتي
که نافي اختيار فرد نبوده و "مشاور در جاي قيم" قرار نميگيرد.
حضرت آيت الله خامنهاي در عباراتي به صراحت انتخابات مختلف را از اختيارات و
حقوق مردم دانسته و تاکيد ميدارد که فرض و احتمال خطا و اشتباه موجب آن نميشود
که مردم را صاحب صلاحيت ندانسته و اين حق را در اختيار نخبگان قرار دهيم: «اينجا هيچكس - نه رهبري، نه دولت، نه متنفذين حزبي - به
مردم ما امر و نهي نميكند؛ مردم به قدر سعهي اطلاعاتِ خودشان تحقيق و مطالعه و
مشورت ميكنند و فرد مورد نظرشان را برميگزينند. ممكن است آنچه آخر سر به نظرشان
ميرسد، درست هم نباشد - اشتباه باشد - اما خودشان هستند كه تصميم ميگيرند؛ و اگر
اين كار را براي خدا و حاكميت ارزشهاي الهي بكنند، اجر وافري هم پيش خداي متعال
دارند؛ اين خيلي اهميت دارد.»( 25/3/84.)
حضرت امام(ره) نيز در عبارات فراواني اين نگاه "قيم مآبانه" را در
عرصههاي مختلف به نقد کشيده است که مشهورترين آنها در آستانه انتخابات دور سوم
مجلس شوراي اسلامي بود. ايشان در عباراتي در نقد اين نگاه قيم مآبانه که معتقد بود
مردم بايد به افرادي که جناحهاي سياسي(به عنوان نخبگان و خبرگان سياسي!) معرفي ميکنند
راي دهند، چنين فرمودند: «همانطور که بارها گفته ام،
مردم در انتخابات آزادند و احتياج به قيم ندارند و هيچ فرد و يا گروه و دستهاي حق
تحميل فرد يا افرادي را به مردم ندارند. جامعه اسلامي ايران که با درايت و رشد
سياسي خود جمهوري اسلامي و ارزشهاي والاي آن و حاکميت قوانين خدا را پذيرفته اند و
به بيعت و اين پيمان بزرگ وفادار مانده اند، مسلم قدرت تشخيص و انتخاب کانديداي
اصلح را دارند.»(11/1/67)
حضرت امام(ره) در عباراتي حکيمانه در برابر جرياني انحرافي که در آستانه
انتخابات دوم مجلس مدعي شده بود از آنجا که در اسلام سياست امري تخصصي است تنها
اسلام شناسان بايد در آن دخالت کنند و ديگران بايد از آنها تبعيت نمايند، چنين
هشدار ميدهد: «از قراري كه من شنيدهام در دانشگاه بعضي
از اشخاص رفتهاند گفتهاند كه دخالت در انتخابات، دخالت در سياست است و اين حق
مجتهدين است. تا حالا ميگفتند كه مجتهدين در سياست نبايد دخالت بكنند، اين منافي
با حق مجتهدين است، آنجا شكست خوردهاند، حالا عكسش را دارند ميگويند. اين هم روي
همين زمينه است، اينكه ميگويند انتخابات از امور سياسي است و امور سياسي هم حق
مجتهدين است هر دويش غلط است. انتخابات سرنوشت يك ملت را دارد تعيين ميكند،
انتخابات بر فرض اينكه سياسي باشد و هست هم، اين دارد سرنوشت همه ملت را تعيين
ميكند، يعني آحاد ملت سرنوشت زندگيشان در دنيا و آخرت منوط به اين انتخابات است.
اين طور نيست كه انتخابات را بايد چند تا مجتهد عمل كنند، اين معني دارد كه
مثلا" يك دويست تا مجتهد در قم داشتيم و يك صد تا مجتهد در جاهاي ديگر
داشتيم، اينها هم بيايند انتخاب كنند، ديگر مردم بروند كنار؟! ... دانشگاهيها
بدانند اين را كه همانطوري كه يك مجتهد در سرنوشت خودش بايد دخالت كند، يك دانشجوي
جوان هم بايد در سرنوشت خودش دخالت كند. فرق ما بين دانشگاهي و دانشجو و
مثلا" مدرسهاي و اينها نيست، همهشان با هم هستند. اينكه در دانشگاه رفتند و
يك همچو مطلبي را گفتند، اين يك توطئهاي است براي اينكه شما جوانها را مأيوس
كنند.»(9/12/62)