تنشهای اخیر میان عربستان و ایران که به بحران انجامید، سبب شد تا دیدگاه شماری از تحلیلگران سعودی به این مسئله را جویا شویم؛ اینکه در اندیشهی بدون سانسور نخبگان سعودی چه میگذرد، میتواند به حل این بحران کمک کند.
بعد از جدی شدن توافق هستهای میان ایران و گروه موسوم به «1+5» و سرانجام اجرایی شدن «برجام»، برخی کشورهای منطقه بخصوص عربستان نگران و مضطرب شدند.
اقدام عربستان در اعدام شیخ نمر باقر النمر که برخی کارشناسان آن را اقدام عامدانه ریاض برای تحریک ایران ارزیابی کردند، سپس حوادث سفارت عربستان در ایران و اقدام ریاض در قطع روابط با تهران، تنش میان تهران و ریاض پس از ماجرای دلخراش «منا» را به بحران تبدیل کرد.
در پی بالا گرفتن تنش، سوالات زیادی مطرح شد از جمله اینکه چرا عربستان روابطش را قطع کرد؟ نگاه سعودیها و نخبگان سیاسی آنان به ایران چگونه است؟ آیا آنان مخالف هرگونه رابطه با ایران هستند، یا اینکه نگران رشد فزاینده نفوذ و قدرت ایران هستند یا اینکه اصلا در فضای دیگری اندیشه میکنند؟
گروه بینالملل خبرگزاری فارس، در مجموعه گزارش و مصاحبههایی با کارشناسان سعودی تلاش میکند که نگاه واقعی کارشناسان و برخی نخبگان سیاسی را بدون روتوش منتقل و منعکس کند تا افکار عمومی با طرز اندیشه سعودیها که طیفهای مختلفی هستند، آشنا شود.
برخی از این نخبگان یا تحلیلگران بشدت و متعصبانه بدون در نظر گرفتن نقش عربستان در تضعیف امنیت و ثبات منطقه، از آن حمایت و ایران را متهم میکنند، برخی دیگر هر چند در روابط دو جانبه ایران را متهم میکنند اما در مسائلی دیگر مانند سوریه موضع میانهتری دارند و برخی هم که از جملهی معارضان سعودی هستند، سیاستهای عربستان را یکی از عوامل تنش در منطقه میدانند.
«طراد بن سعید العَمری» تحلیلگر عربستانی و رئیس مرکز مطالعات راهبردی و امنیتی «سعید العمری» از کسانی است که هرچند در روابط دوجانبه از کشورش جانبداری میکند، اما او مواضعی در خصوص سوریه و دیگر مسائل منطقه دارد که گاهی به شکل عادلانتری تحلیل میکند. مثلا زمانیکه «عادل الجبیر» در زمانی که وزارت خارجه عربستان را تحویل گرفت و بر کنارهگیری «بشار اسد» اصرار کرد، طراد در یادداشتی نوشت که این از واقعیت به دور است که الان بر کنارهگیری اسد تاکید کنیم حال آنکه کشورهای غربی دیگر مواضع اولیه خود را در این خصوص تکرار نمیکنند.
او در آوریل گذشته (فروردین 94) در یادداشتی در خصوص روابط ایران و عربستان ضمن حمایت از مذاکره مستقیم دو کشور و مواجهه رودررو، نوشت: درست است که عربستان و ایران اختلافات متعدد و شدیدی دارند.. اما ذوب شدن و کاهش این اختلافات از طریق رسانه و روزنامهها نشدنی است؛ همچنانکه از طریق پیشکشیدن تاریخ و اختلافات مذهبی سنی و شیعه هم نمیشود بلکه راه حل پرداختن به اختلافات بر اساس مشترکات و حل معضلات و از بین بردن موانع است... .
طراد در آن یادداشت (در ماه آوریل 2015) بشدت از ایران انتقاد و از عملیات نظامی در یمن حمایت میکند، اما مینویسد که فرصتهای نزدیک شدن ایران و عربستان به همدیگر بیش از گذشته است و «توفان قاطع» (در یمن) و «توفان هستهای» دو کشور را بیش از پیش به تلاقی سیاسی رسانده است.
اکنون العمری 9 ماه پس از آن یادداشت، در گفتوگوی اختصاصی با گروه بینالملل خبرگزاری فارس، میگوید علت اصلی منازعه میان عربستان و ایران، تلاش برای تصاحب رهبری خاورمیانه است و همین امر از دلایل اصلی بروز تنش میان دو کشور است.
او قطع روابط را به زیان هر دو کشور عربستان و ایران میداند و حتی برای حفظ ثبات و امنیت منطقه وجود رابطه را ضروری برمیشمارد و میگوید که بدون شک از سرگیری روابط ایران و عربستان به سود دو کشور، مردم آنها و کشورهای منطقه خواهد بود.
العمری با اینکه میگوید، توافق هستهای ضرر ملموسی برای عربستان و منطقه ندارد، اما نگاهش به توافق مثبت نیست وحتی دیدگاهی متفاوت به آن دارد.
طراد در خصوص روابط دو جانبه، کاملا از ریاض جانبداری میکند و هیچ اشارهای به جنگافروزی عربستان بخصوص طی یک سال اخیر نمیکند.
گفتوگوی فارس با العَمری را بدون روتوش در زیر میخوانید:
-فکر میکنید مشکل اصلی میان ایران و عربستان چیست؟ لطفا به دور از اتهامات متقابل و آنچه در رسانهها مطرح میشود، پاسخ دهید؛ از منظری واقعی و حقیقی.
* مشکل اصلی بین ایران و عربستان به دست آوردن رهبری خاورمیانه است؛ عربستان در حال دفاع از حداقل همزیستی مسالمت آمیز و احساس مسئولیت در برابر منافع راهبردی و اساسی خود در یمن و حاشیه خلیج (فارس) و کشورهای عربی است در حالی که ایران در وضعیت تهاجمی قرار دارد [!].
ایران از خلأ قدرتی که نتیجه خروج عراق از مجموعه کشورهای عربی خلیج [فارس] و کشورهای عربی است و آن خود نتیجه اشغالگری آمریکا بود، بهره میبرد و میتوان به این مسأله، تنش سوریه و کنار رفتن مصر به دلیل حوادث بهار عربی را اضافه کرد.
- اینکه عربستان روابطش را با ایران قطع کرد، در آینده میانمدت یا بلندمدت به سودش تمام خواهد شد؟ چرا؟
* قطع روابط با ایران نه به سود ریاض است نه تهران، هر دو کشور برای ساخت آیندهای با ثبات، با امنیت و شکوفا برای دو ملت (ایران و عربستان) بشدت به یکدیگر نیاز دارند؛ خوشبینها معتقدند تنش اخیر، آغازی برای پایان فراز و نشیب روابط ایران و عربستان است که طی سه دهه گذشته ادامه پیدا کرده است اما بدبینان معتقدند که این تنشها میتواند به رویارویی دو کشور منجر شود و در این میان برخی طرفهای بینالمللی به ایجاد تنش و انباشت خشم میان دو ملت ایران و عربستان و فروش سلاحهای خود اقدام خواهند کرد.
- عربستان چگونه به توافق هستهای مینگرد؟ با توجه به اینکه میگویند توافق هستهای ایران و 1+5 برای جلوگیری از برخورد سیاسی و نظامی میان دو طرف (ایران و غرب) ایجاد شده و این توافق به سود خاورمیانه و مردم آن خواهد بود؛ آیا عربستان (خاندان حاکم این کشور) از این مسأله آگاه است یا خود را به نادانی میزند؟
* از دیدگاه خاندان حاکم عربستان اطلاعی ندارم و در موقعیتی نیستم که بخواهم درباره آنچه آنها میدانند یا نمیدانند، پیشگویی کنم؛ اما آنچه میدانم این است که توافق هستهای ربطی به ساخت «بمب اتم» ندارد بلکه همه جنجال رسانهای درباره توافق هستهای، رسیدن به مرحله پیشرفتهای از روابط ایران و غرب از جمله ایالات متحده است تا آن وضعیتی که پس از انقلاب [امام] خمینی [ره] به وجود آمد، پایان یابد.
مسأله دیگر اینکه بحران در خاورمیانه بدون ادعای داشتن سلاح اتمی هم [همین الان] وجود دارد و بر اساس گفته پروفسور کینت والتز سلاح اتمی مانند آنچه میان آمریکا و روسیه، هند و پاکستان رخ داد فرصتهای صلح را افزایش میدهد؛ بنابراین مسأله سلاح اتمی ایران یک شوی رسانهای بود که غرب آن را درست و تبلیغ کرد و اسرائیل هم بر طبل [تبلیغ] آن کوبید.
- آیا توافق هستهای ایران به ضرر عربستان است؟ اگر پاسختان مثبت است این ضررها چیست؟
* توافق هستهای ایران هیچ ضرر یا ضررهای ملموسی [برای عربستان] ندارد اما ضررهای ناملموسی هست و آن این است که توافق محکوم به تعهد طرفهای آن طی مدتی معین است؛ این امر به ایران این امکان را میدهد تا سلیقه [سیاسی] منطقهای و بینالمللی را دستکاری کند [و طبق خواست خودش شکل دهد] و این مسأله خود بتنهایی امنیت و ثبات را از بین میبرد [توضیح خبرنگار: یعنی در چنین موقعیتی عربستان توان رویارویی ندارد و قدرت برتر ایران میشود و این از دید سعودیها خطرناک است].
- فواید توافق هستهای برای منطقه یا عربستان چیست؟ آیا این توافق نکته مثبتی برای کشورهای عربی به همراه دارد؟
* اولا توافق هستهای یک چیز است و رسیدن به سلاح اتمی یک چیز دیگر؛ خلط این دو مبحث میتواند برای عموم گمراه کننده باشد. ثانیا، توافق هستهای با وجود رقابت تسلیحاتی کلاسیک از جمله در زمینه موشکهای بالستیکی و تبدیل کردن خلیج (فارس) به میدان رزمایشهای نظامی چه سودی دارد؟ رقابت تسلیحاتی تنش به همراه خواهد داشت و چالشی امنیتی میان ایران و کشورهای همسایهاش ایجاد خواهد کرد.
- اخیرا عربستان بعد از 25 سال سفارت خود را در بغداد بازگشایی کرد؛ ریاض چطور به همین سادگی سفارتش در تهران را بست بیآنکه توجه کند انگلیس نیز همین مسیر را رفت اما سال 2015 بعد از درخواستهای مکرر از ایران، عجله داشت که هر چه سریعتر آن را باز کند. آیا منطقه در مسیر افزایش تنش میان ایران و کشورهای عربی قرار گرفته؟ نتیجه آن چه خواهد بود؟
* روابط عربستان و عراق در دورهای دچار تنشهایی شده بود و زمانی که علل این تنشها از میان برداشته شد عربستان سفارت خود را در بغداد بازگشایی کرد و سفیر خود در این کشور را نیز معرفی کرد؛ اما حمله به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد مقامات سعودی را بر آن داشته تا با این اقدام از خشم مردم ایران کاسته و کاهش خسارتهای احتمالی را تضمین کنند.
فرض کنید جمعیتی که در برابر سفارت عربستان تجمع کردند و آن را به آتش کشیدند بدون اینکه نیروهای امنیتی کنترلشان کنند، فقط فرض کنید که کارمندی یا کارمندانی از سفارت را بازداشت کرده بودند، همانگونه که سابقا چنین اتفاقی افتاده است؛ ممکن بود چه اتفاقی بیفتد؟ مسأله مهم این است که ایران در دو زمینه اشتباه بزرگی مرتکب شد. اولا دخالت آشکار در امور داخلی عربستان و انتقاد از نهاد قضائی مقدس این کشور، ثانیاً، رها کردن آشوبطلبان برای تعدی به سفارت و کنسولگری؛ در عربی مثلی هست که میگوید «شروعکننده ستمکارتر است» (البادئ اظلم).
- آیا از سرگیری روابط میان تهران و ریاض به سود مردم منطقه خواهد بود؟ چه کسانی از این قطع روابط سود میبرند؟
*بدون شک از سرگیری روابط ایران و عربستان به سود دو کشور، مردم آنها و کشورهای منطقه خواهد بود؛ اما ممکن است «چیزی را دوست نداشته باشید و آن براى شما خوب باشد» و «شاید در ضرری نفعی باشد» بر همین اساس ایران باید به عربستان ثابت کند که روابط سالمی میان دو کشور وجود دارد که زمینه از سرگیری آن فراهم شود. اینکه روابط در حد بازگشت افراد و دیپلماتها از سر گرفته شود، آنچنان اهمیتی ندارد.
ایران و عربستان از اهمیت بالا و جهانی در زمینه مسائل راهبردی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برخوردارند، باید دوراندیشان دو کشور به این موضوع توجه داشته و بر اساس آن اقدام کنند.
ایران چند دهه در انزوا و محاصره (تحریم) و سوءوجهه در جهان بود -حالا جدای از اینکه این مسئله واقعیت است یا توهم- و صرف نظر از میزان چالشها و فداکاریهایی که باید برای پذیرفتن عربستان به عنوان دروازه ورود قانونی به کشورهای خلیج (فارس)، دنیای عرب و جهان با آن روبه رو شود، ایران به روابط حسن همجواری با همسایگان بخصوص با عربستان نیاز دارد.
بازسازی [روابط] نیازمند شجاعت، دانایی سیاسی است اما برای ویرانگری، صرفا سادهلوحی و حماقت سیاسی کافی است.
اینکه چه گروههایی از مسأله قطع روابط ریاض و تهران سود میبرند، باید بگویم که بسیارند، که تعداد زیادی از آنها را میشناسیم و گروهی از آنها را نمیشناسیم و خدا از وجود آنها آگاه است.
منبع: فارس