طی دهههای گذشته شاهد دورههای گوناگون سیاستورزی در کشور بودهایم که با تغییر دولتها از پس انتخاباتهای ریاستجمهوری آغاز و پایان یافته است. در این میان شکل و شمایل کارگزاران دولتها از نظر طبقه اجتماعی و اقتصادی، افکار و اندیشهها و عقاید، سابقه سیاسی و کارنامه اجرایی و حتی طرز لباس پوشیدن و آراستن ظاهری، نشاندهنده نوعی همگونی و اشتراک نسبی بین آنان بوده است.
با پایان دفاعمقدس، دولتی بر سر کار آمد که دستورکار اصلی آن بازسازی کشور پس از 8 سال جنگ بود اما در فرآیند بازسازی آسیبهایی آشکار شد که عملکرد مسؤولان دولتهای پنجم و ششم را به میزان زیادی زیر سوال برد از جمله گسترش فساد اقتصادی، رشد شمار نوکیسگان سیاسی و اقتصادی، افزایش رانتخواری و نیز بیعدالتی و شکافهای اجتماعی و اقتصادی. به موازات این کارنامه متفاوت با دولتهای قبلی، تیپ مسؤولان اجرایی نیز از جنبههای مختلف دچار تحول شد به شکلی که عنصر تعهد مدیران اجرایی و دولت به شکلی متخلخل درآمد و در این خللها اشرافیگری، سودجویی شخصی و گروهی، فاصلهگیری از عامه جامعه و کمرنگ شدن ارزشهای انقلابی، جای گرفت.
در 8 سال دوره اصلاحات به نوعی این ویژگیها به حلقه مسؤولان دولتهای هشتم و نهم انتقال یافت علاوه بر اینکه منشهای منفی دیگری مانند جنجالانگیزی و تهییج افکار و احساسات عمومی با هدف بهرهبرداری سیاسی، سیاستبازی افراطی و فاصله گرفتن از ارزشها و هنجارهای دینی و انقلابی نیز به آن اضافه شد. جالب توجه اینکه حتی نوع پوشش مسؤولان دولت اصلاحات به شکل محسوسی با دوره پیشین تفاوت یافت. به عنوان مثال تفاوت پوشش روحانیون دولتی از رئیس دولت اصلاحات گرفته تا رئیس دفتر، دبیر شورایعالی امنیت ملی و... با قاطبه روحانیون فاصله داشت.
در ادامه، دولتهای نهم و دهم آمد؛ سیاستمدارانی که چند سال پیش از ریاستجمهوری محمود احمدینژاد کمتر شناخته شده بودند و چهرههایی نوظهور به شمار میرفتند. مهمترین ویژگیهای تیپولوژیک آنان تمرکز بر شعارهایی چون عدالت اجتماعی، بازگشت به ارزشهای اصیل انقلابی، برجستهسازی عنصر ایرانیت [البته در میان طیف منحرف دولت]، ریسکپذیری بالا در تصمیمگیریها و حتی اتخاذ تصمیمهای خلقالساعه و جنجالی و همچنین مردمگرایی بود که برخی از منظر پوپولیسم به آن نگریستهاند.
و اما کارگزاران دولت یازدهم را میتوان به نوعی نسل جدید سیاستمداران دوره پیش از اصلاحات دانست. البته به واسطه عنوان اعتدالی که دولت برای خود برگزیده میتوان شاهد حضور شمار قابل توجهی از اصلاحطلبان و البته دستهای از اصولگرایان سنتی در ترکیب کابینه و در سطوح پایینتر معاونان وزرا، مدیرکلهای وزارتخانهها و مدیران ردههای بعد بود. با این حال مسؤولان کنونی را از نظر منش و تیپ سیاسی میتوان بیشتر شبیه کارگزارانیها دانست یعنی اعضای تشکیلات و حزبی که بهرغم تعلق به تقسیمبندیهای مختلف سیاسی، اجتماعی و حتی اعتقادی و ارزشی در دولت آقای رفسنجانی زیر چتری واحد یعنی تثبیت موقعیت دولت وقت و به طور ویژه رئیس آن اشتراکاتی تیپیکال یافتند. به همین خاطر مدیران دولت کنونی را میتوان به نوعی «نوکارگزارانی» دانست.
برای تشریح ویژگیهای تیپیکال نوکارگزارانیها میتوان نمونههایی از رفتارهای آنان را برشمرد.
«مـ ا» را میتوان از مهمترین دولتزنان (مفهوم همارز با دولتمرد برای بانوان) دولت یازدهم دانست؛ چهرهای که بهرغم تلاش برای حفظ ظاهر مذهبی، تمایل زیادی به بروز رفتارها و مواضع لیبرال، مترقی و آنسوی آبپسند دارد مانند رها کردن پرنده به جای قربانی کردن گاو و گوسفند و تاکیدات مکرر و «صرفا» اعلانی بر حقوق حیوانات، حقوق زنان و...
«مـ خ» یکی از مدیران رسانهای دولت یازدهم است. وی در نخستین روز ورود به محل کار به کارکنان آن یادآور شد اجاره دادن ساختمان محل کار بازده اقتصادی به مراتب بیشتری نسبت به چرخاندن مجموعه یک مشت حقوقبگیر دارد و همه چیز را باید بر مبنای سود و زیان اقتصادی آن سنجید. به همین خاطر یک به یک امکانات رفاهی ابتدایی کارکنان و حتی قراردادهای کاری آنان زیر تیغ سودمحوری مدیر یادشده قرار گرفت.
«مـ ن» از جمله چهرههایی است که به کاربرد افعال معکوس معروف است به عنوان مثال پس از تاکید موکد وی بر گران نشدن برخی کالاها بلافاصله اعلانی مبنی بر افزایش نرخ همان دسته از کالاها و خدمات از سوی مسؤول مربوط صورت میگیرد(!)
«مـ ج» در تقسیم کار نوکارگزارانیها مسؤولیت اعلام مقصر کاستیها و ضعفها و معرفی مقصران در میان مسؤولان پیشین اجرایی و پروندهگشایی تخلفات مالی، قانونی و... علیه آنان را برعهده دارد.
جلوه دیگر تیپیکال نوکارگزارانیها در مواضع و گفتار شماری آشکار میشود که به صورت پیاپی بر قانونگرایی تاکید دارند اما تنها حاضر به پایبندی به تفاسیر به رأی خود هستند و قانون را به شکل ظرفی برای محافظت از منافع گروهی و تشکیلاتی خود میبینند. این عده از امکان نقد و آزادی بیان در بازنمایی ضعفها و کاستیهای دولت سخن میگویند اما در عمل هیچ گونه انتقادی را برنمیتابند. در مجموع ویژگیهای تیپیکال مشترک نوکارگزارانیها را میتوان در اغراق در دستاوردها، نادیده گرفتن کاستیها و تحمل نکردن انتقاد، تمرکز مضاعف بر تجربهگرایی و تخصصمحوری، دیگرگون نشان دادن واقعیتهای اجتماعی، محافظهکاری در تصمیمسازیهای کلان اجتماعی و اقتصادی، تلاش برای چانهزنی با جهان خارج، تمرکز بر مسائل سیاست خارجی و اقتصاد و کمتوجهی به امور فرهنگی و اجتماعی، کماهمیت دانستن بحث عدالت اجتماعی و تاکید بر اقتصاد لیبرال، توجه به ظرفیتهای تحزب و بازیگری فعالانه سیاسی مشاهده کرد.