پايگاه بصيرت، گروه سياسي/ انقلاب اسلامي ايران يک انقلاب استثنائي و يک پديده ي منحصر به فرد در قرن بيستم بود، از ويژگي هاي منحصربه فرد انقلاب اسلامي، تداوم و استمرار آن است. اين امر باعث شده تا با وجود گذشت ۳7 سال از پيروزي انقلاب، همچنان نسيم روح بخش آن در ايران و جهان در جريان بوده و دل و روح تشنگان حق و عدالت را بنوازد.
براي تبيين عوامل ماندگاري انقلاب و نقش مردم و نهادهاي انقلابي خبرنگار پايگاه بصيرت گفت و گويي را با آقاي حميدرضا ترقي عضو شوراي مرکزي حزب موتلفه اسلامي ترتيب داده که شما را به خواندن آن دعوت مي کنيم.
* به نظر شما مهمترين تهديداتي که تا کنون انقلاب با آن روبرو بوده، چيست؟
نخستين تهديداتي که تاکنون انقلاب اسلامي با آنها روبرو بوده، انحراف انقلاب اسلامي از ارزشها و اصول انقلاب بوده است که توسط عوامل تجديدنظر طلب و به بيان ديگر واگرا در داخل انقلاب صورت گرفته است.
دومين تهديد؛ کاهش پشتيباني مردم از انقلاب اسلامي در اثر شکاف بين ارزشهاي رسمي نظام با ارزشهاي عمومي جامعه است.
سومين تهديد؛ نفوذ عوامل وابسته به بيگانه در درون مراکز تصميمگيري و تصميمسازي کشور است.
چهارمين تهديد؛ انتخاب افراد و مسئولان کشور، خارج از معيارهاي ديني و انقلابي است.
در نهايت تهديدات خارجي انقلاب اسلامي چه به صورت نظامي و چه به صورت جنگ نرم عليه انقلاب اسلامي، مجموعه مسائلي است که انقلاب اسلامي را تا کنون تهديد کرده است.
* عوامل ماندگاري انقلاب اسلامي را چه ميدانيد؟ نقش رهبري و مردم چگونه است؟
پايبندي ملت به آرمانهاي انقلاب از عوامل ماندگاري انقلاب اسلامي در طي دورههاي گذشته بوده و توانسته اين انقلاب را حفظ کند.
عامل ديگر ماندگاري، حفظ اسلاميت نظام و معيارهاي ارزشي نظام در طي اين سالها است.
يکي ديگر از عواملي که در ماندگاري انقلاب اسلامي نقش داشته پشتيباني، مشارکت و حضور مستمر مردم در صحنه انقلاب اسلامي بوده است. اين مشارکت از طرفي توانسته خطرات و تهديدات عليه انقلاب اسلامي را برطرف کند و از طرف ديگر نظام را در نيل به سمت اهداف خود ياري کرده است.
وحدت و اتحاد ملت حول محور رهبري يکي ديگر از دلايل ماندگاري انقلاب اسلامي است. نقش ولايت فقيه و سازوکار ولايت در نظام جمهوري اسلامي عامل اصلي ماندگاري انقلاب است.
اتصال انقلاب اسلامي به نهضت امام حسين(ع) و الهام گرفتن انقلاب از نهضت حسيني، همواره به عنوان يکی از عوامل ماندگاري انقلاب اسلامي مورد توجه بوده است.
فداکاري، ايثارگري، شهادت طلبي و مقاومت ملت در برابر مشکلات از ديگر عوامل ماندگاري انقلاب است که اگر اين فداکاريها، شهادتطلبيها، ايثارگريها و مقاومت ملت نبود، طبيعتا ماندگاري انقلاب امکان پذير نبود، انقلابي ماندن مسئولان، ملت و رهبري نيز يکي ديگر از عوامل ماندگاري انقلاب به شمار ميرود.
* نقش سپاه و بسيج را در ماندگاري انقلاب اسلامي شرح دهيد؟
همان طور که رهبر معظم انقلاب در رابطه با سپاه پاسداران فرمودند، سپاه مسئوليت پاسداري از انقلاب اسلامي را به عهده داشته و مفهوم اين پاسداري اين است که چون انقلاب از سوي عوامل داخلي و خارجي دشمنان انقلاب در معرض تهديد قرار دارد، بنابراين پاسداري از آن هم يک ضرورت اجتناب ناپذير است.
اين پاسداري به صورت يک سازماندهي منسجم، جامع و کامل به وسيله نيروهاي تربيت شده، آموزش ديده و بابصيرت صورت ميگيرد و به طور مستمر با هوشياري، توطئهها و دسيسههاي دشمن را رصد و فعاليتهاي آن را شناسايي ميکنند و در مقابل توطئهها و دسيسهها آنها وارد عمل ميشوند، طبيعتا نقش اين پاسداري در ماندگاري انقلاب اسلامي نقش بيبديلي خواهد داشت. لذا همانطور که سپاه پاسداران انقلاب اسلامي از مرزهاي فيزيکي و جغرافيايي کشور در زمين، دريا و هوا پاسداري ميکند، مطابق قانون اساسي موظف است از مرزهاي فکري، عقيدتي و ارزشي نظام جمهوري اسلامي نيز پاسداري کند و از انقلاب در مقابل توطئهها و دسيسههايي که آن را تهديد ميکند محافظت و نگهباني کند. بر اين اساس نقش سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و نيروهاي بسيجي وابسته به آن در پاسداري از همه اين مرزها به خاطر بالا رفتن معرفت، بصيرت و آگاهي سياسي و ديني نيروهاي سپاه بسيار با اهميت است که ميتواند در کنار نقش حوزه و روحانيتکه از مرزهاي فرهنگي و عقديتي نظام جمهوري اسلامي پاسداري ميکنند نقش مهم و بيبديلي ايفا کند.
* انتخابات چگونه ميتواند در ماندگاري يا عدم ماندگاري انقلاب موثر باشد؟
عامل ماندگاري انقلاب اسلامي حفظ اسلاميت و جمهوريت نظام است. حفظ اسلاميت نظام به حفاظت از ولايت فقيه و جايگاه ولايت فقيه، حفاظت و پاسداري از شوراي نگهبان و حفظ جايگاه اين شورا در اسلاميت نظام و حفظ خبرگان رهبري، قداست، نقش و جايگاه آنها در اسلاميت نظام و تاکيد بر اصل چهارم قانون اساسي است که بر اساس اين اصل، هيچ قانوني بر خلاف اسلام نميتواند به تصويب مجلس شوراي اسلامي برسد. اين اصل اصلي غيرقابل تغيير در قانون اساسي جمهوري اسلامي است.
در بُعد جمهوريت نظام هم مواردي همچون؛
- انتخاب خبرگان رهبري بر اساس معيارهاي ديني، اسلامي و شاخصهاي فقه سياسي امام و تقوا و پرهيزگاري که بايد منتخبين اين مجلس داشته باشند،
- انتخاب نمايندگان انقلابي و ملتزم به اسلام، خط امام و رهبري براي مجلس شوراي اسلامي
- انتخاب اعضاي شوراهاي اسلامي شهر و روستا بر اساس معيار اسلامي و التزام عملي به اسلام و قانون اساسي
- مشارکت سياسي مردم در صحنههاي مختلف انقلاب مانند راهپيمايي 22 بهمن، روز قدس و مشارکت سياسي آنها در عرصههاي انتخابات با حضور گسترده
همه اين موارد در بُعد جمهوريت نظام نقش مهمي در ماندگاري انقلاب اسلامي دارند که اگر بر اساس مردمسالاري ديني و بر اساس گرايش ديني مردم هر دو بُعد اسلاميت و جمهوريت نظام حفظ شود طبيعتا ميتوان ماندگاري انقلاب اسلامي را تضمين کرد.
* انقلاب اسلامي در چه عرصههايي رشد و پيشرفت قابل قبولي داشته و در چه عرصههايي دچار ضعف و کندي شده است؟
مدلي که عامل اصلي پيشرفت کشور بوده مدل و الگوي اسلامي و ايراني است و اين مدل از آنجايي که منطبق بر ايدئولوژي انقلاب، ارزشهاي حاکم بر انقلاب و ارزشهاي ملي و مدني جامعه ايراني است، هميشه در هر جايي که مورد استفاده قرار گرفته زمينه رشد و پيشرفت را فراهم کرده است. اما مدلهايي که مبتني بر ارزشهاي غربي و الگوهاي توسعه غربي است و رنگي از اسلاميت در آن مشاهده نميشود، مانند مدل هاي سرمايهداري، سوسياليستي و يا تلفيقي بين اسلام و شرق و غرب هيچکدام تاکنون در کشور ما جواب نداده است و جز ايجاد مشکلات و معضلات مختلف اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي در کشور، ثمر ديگري براي کشور ما نداشته است.
به نظر ميرسد آنچه که در فرآيند انقلاب اسلامي بايد به آن توجه کنيم و جامعه آن را مورد دقت قرار دهد اين است که پس از تثبيت انقلاب ما بايد در مسير رسيدن به تمدن نوين اسلامي در کشور زمينه جامعه سازي اسلامي و دولت سازي اسلامي را فراهم کنيم. در طي اين فرآيند که بارها مورد تاکيد و تذکر رهبر معظم انقلاب قرار گرفته ما هنوز در جامعهسازي اسلامي دچار مشکل و تشتت آراء هستيم و دستگاههايي که بايد در زمينه جامعه سازي اسلامي نقش اصلي را ايفا کنند درست به مسئوليت خود عمل نميکنند.
آموزش و پرورش هنوز در جهت تربيت انسانهاي مبتني بر طراز انقلاب اسلامي گامهاي درستي برنداشته، آموزش عالي نيز نتوانسته در اين راستا مسئوليت خود را به نحو مطلوبي انجام دهد. حوزه و مراکز تربيت اسلامي نيز نتوانستند وظايف خود را در جهت جامعه سازي اسلامي به خوبي انجام دهند. بنابراين جامعه سازي اسلامي دستخوش سلائق دولتها، ناهماهنگي در نظام تربيتي و انسان سازي جامعه شده، در حالي که انسان سازي بر مبناي معيارها و ارزشهاي ديني و اسلامي يکي از مهمترين وظايفي است که قانون اساسي بر دوش دولتها و مسئولين اجرايي کشور گذاشته است، تا جامعه، جامعه ديني نشود و مردم، مردم دينداري نباشند، مردم سالاري ديني تحقق لازم و کافي را پيدا نخواهد کرد و جامعه سازي اسلامي همچنان به تاخير خواهد افتاد.
نکته دوم در بحث دولت سازي اسلامي است، متاسفانه دولتها در طي اين سالها پس از پيروزي انقلاب اسلامي عمدتا گرايشات شرقي و غربي داشته اند، يا سوسيالگرا بودند، يا گرايش به سرمايهداري و اقتصاد آزاد و يا گرايش به ليبراليسم و سکولاريزم داشتند. کمتر دولتي داشتيم که گرايش کامل به ارزشهاي ديني و اسلامي داشته باشد و يک دولت کاملا اسلامي تلقي شود. لذا همچنان دولت سازي اسلامي در فرآيند انقلاب اسلامي دچار مشکل است، براي رسيدن به دولت اسلامي بايد تلاش زيادي انجام دهيم که هم عناصر مکتبي و مبتني بر ارزشهاي ديني را در دولتها انتخاب کرده و برسر کار بگماريم و هم سياستها و برنامههايي که دولت دنبال ميکند کاملا مبتني بر اسلام و بدون گرايش به سکولاريزم، ليبراليزم و گرايشات شرقي و غربي باشد.
در اين مسير هر چه بيشتر تاخير داشته باشيم طبيعتا ملت ما طعم شيرين رسيدن به تمدن نوين اسلامي و جامعه نمونه اسلامي را ديرتر خواهند چشيد و اين به انتخاب صحيح مردم و تکيه مردم در انتخابشان به معيارها و ارزشهايي که رهبر معظم انقلاب بيان ميکنند بستگي خواهد داشت.
تهيه و تنظيم: سيد محمد مشکوة الممالک