دشمن روش مقابله خود را تغییر داده تا با تغییر ساختار قدرت و تغییر رفتار دولتمردان، آن اثر بخشی و شاخصه ضد استبدادی و استکباری این نظام الهی را کاهش داده و آرام آرام نظام اسلامی ایران را در جهت امیال و برنامههای خود کانالیزه کند.
شعار نه شرقی، نه غربی مردم ایران یکی از ارکان استراتژیک در ترسیم سیاستهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از اول انقلاب تا کنون، و مبنای مراودات منطقهای و بین المللی بوده است و غرب همواره با انواع توطئه ها( ترورهای اول انقلاب، ماجرای طبس، کودتای نوژه، جنگ تحمیلی و ...) تلاش کرده تا نظام ج.ا.ا را از مسیر اصلی برآمده از این شعار عزتمندانه منحرف کند و حال که پس از گذشت 37 سال، به این باور رسیده که انقلاب اسلامی با این توطئه ها زدودنی نیست، لذا روش مقابله خود را تغییر داده تا با تغییر ساختار قدرت و تغییر رفتار دولتمردان، آن اثر بخشی و شاخصه ضد استبدادی و استکباری این نظام الهی را کاهش داده و آرام آرام نظام اسلامی ایران را در جهت امیال و برنامههای خود کانالیزه کند.
بین دهه 70 و 80 که مبانی اندیشه اصول گرایی مشخص شد و از سال 84 مردم به تفکر اصول گرایی رأی دادند، راهکارهای تغییر در ساختار و رفتار حاکمیتی توسط دشمن به عقب رانده شد، بطوری که 5 ماه بعد از فتنه 88، آمریکائیها کمیته خط جاری را تشکیل دادند و استراتژیستهای غربی با عدول از مسیرهای شکست خورده قبلی، برنامه 10، 15 ساله ای در جهت نفوذ و تغییر ساختار و رفتار در انقلاب اسلامی را نوشته و بدست منافقین داخلی کلید زدند. در اجرای این برنامه، راهبرد مهار جمهوری اسلامی ایران در انتخابات پیش رو را با 3 رویکرد در پیش گرفته اند:
1) راهبرد مهار داخلی: در این راهبرد دشمن چهار روش عملیاتی را دنبال میکند.
1/1 -دشمن تلاش دارد با ایجاد احزاب ، سازمانها و گروههای خرد و تلاش برای جنبش نامنویسی و کاندیداتوری در مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری، دیوار کنترل قانونی شورای نگهبان را سست کنند و از این طریق بتوانند نیروهای دستنشانده بیشتری را برای رقابتهای انتخاباتی نفوذ دهند.
2/1- استفاده از مهره های سفید ( بدون پرونده کیفری) در انتخابات و تلاش در انتخاب و ورود آنها به مجلس، و ایجاد مجلسی بمانند مجلس ششم که اکثریت آن را بله قربانگویان و پادوهای روشنفکرنما تشکیل دهند.
3/1- کشاندن نخبگان مسئلهدار با نظام و آرمانهای اسلامی به صحنه انتخاباتی با هدف گرفتن توان و امتیاز از نظام. به عنوان مثال در صورت رد صلاحیت چنین اشخاصی، به افکار عمومی القاء کنند که شورای نگهبان گزینشی و حزبی عمل می کند و در صورت تأیید صلاحتشان برنامههای تحریک کننده در تبلیغات انتخاباتی و یا در مجلسین بعدی دنبال شود.
4/1- تلاش برای دو قطبی سازی اجتماعی: قطبی در جهت برنامههای استکبار و خواهان رابطه با دشمنان دیروز و امروز ایران، که بودن توجه به اقدامات خبیثانه این دولتها علیه کشور، تنها به دنبال افزایش روابط دیپلماتیک و اقتصادی در جهت رشد اقتصادی و عبور از رکود باشند. و القای این تفکر در جامعه که تنها با همراهی شیطان بزرگ امکان پیشرفت وجود دارد.
و القای اینکه قطب دوم آنهایی هستند که دوستدار انزوای سیاسی ایران در جهان هستند و چشم دیدن رفاه و آسایش مردم را ندارند و عامل تمام مشکلات گذشته و امروز کشور قطب دوم میباشد که طرفداران آن افرادی متحجر با افکار قرون وسطایی هستند.
2) راهبرد مهار منطقه ای :
با عنایت به شکست مفتضحانه استراتژی خاورمیانه بزرگ آمریکا در تقسیم کشورهای ایران، عربستان و عراق در جهت تأمین امنیت رژیم اشغالگر صهیونیستی و نیز بیداری اسلامی در منطقه و حتی تقویت جبهه مقاومت در لبنان، عراق و سوریه که باعث نزدیکتر شدن خاکریز دفاعی اسلام در نزدیکترین نقطه با رژیم اشغالگر قدس شده و تأمین امنیت آن را با مشکل جدی همراه کرده، غرب و آمریکا به دنبال شبکه سازی برای ایجاد مسلمانان لیبرال هستند تا با این کار برنامه دموکراتیزه کردن کشورهای خاورمیانه بالاخص امالقرای جهان اسلام(ایران) را پیش برده و از ظهور قدرت های ضد استکباری جلوگیری کنند که ایجاد گروههای سلفی تکفیری، تقویت دولتهای مستبد منطقه، تبلیغ شیعه انگلیسی و ترویج نحلهها و فرق انحرافی از راهکارهای عملیاتی آنهاست.
3) راهبرد مهار بین المللی :
علیرغم شکستهای متعدد راهبردهای غربی در منطقه خاورمیانه در زمینه مهار داخلی و مهار منطقه ای ایران و اندیشه انقلاب اسلامی، دشمن با توان عظیم رسانهای خود در صدد مهار بین المللی ایران میباشد و در این راه از هیچ دستاویزی چشمپوشی نمیکند. بحث پرونده هستهای که در واقع هنوز پروندهای نیمه باز از دید دولتهای غربی به شمار میرود؛ حقوق بشر؛ حقوق زنان؛ حقوق اقلیتهای مذهبی؛ جوانان و بیکاری و هزاران موضوع دیگر که جهان غرب از آنها برای رسیدن به اهدافش به عنوان دستاویز استفاده میکند.
آنچه مسلم است تا حق و باطل هست ، مبارزه هست و هیچگاه حق و باطل در یک جا جمع نمی شوند ، مرز تعامل و میانهای برای اتصال جبهه حق و باطل نیست. اگر شخصی مرزی و دامنه ای بین حق و باطل قرار دهد بیشک آن دامنه، دامنه نفاق است.