هر یک از این شایعه ها آستانه خاصی را در ایجاد تشویش دارند که با عبور از آن آستانه یا حرکت زیر آن آستانه تاثیر خود را از دست می دهند. در این زمینه باید این شناخت ها و ارزیابی ها تقویت شود. نمی توان مقابله را با دست خالی بدون فهم و ارزیابی انجام داد.
مهمترین کاری که به عنوان مقابله با تشویش افکار عمومی در جامعه باید انجام داد، شناخت افکار عمومی، ارزیابی شایعه های تشویش کننده، چگونگی مقابله با آنها، و شیوه روشنگری است. این چهار محور اساسی در مقابله با تشویش افکار عمومی حائز اهمیت می باشند، افکار عمومی محصول گفتمان های مختلفی است که در جامعه شکل گرفته اند. این گفتمان ها به هر شکلی که تولید شده باشند می توانند نوعی از بسیج فکری را ایجاد کنند.
افکار عمومی با چنین رویکردی می تواند نوعی از سرمایه اجتماعی تلقی شود که اگر به شکل مناسب جهت گیری پیدا کند می تواند نقش اساسی در پیشرفت و تحول جامعه داشته باشد. به همین دلیل دشمنان جامعه به هر شکل و قالبی که هستند تلاش می کنند که این جهت گیری را به نفع خود تغییر داده و گفتمان های خود را بر جامعه تحمیل کنند.
انتخابات، خود یک گفتمان ملی، بسیج اجتماعی و مشارکت عمومی است. بهمین دلیل، دشمنان تلاش می کنند که این گفتمان را تحت الشعاع گفتمان های دیگر انحرافی قرار دهند و بدیهی است که اولین چیزی که به آن متوسل می شوند، شایعه سازی، سیاه نمایی، دروغ پردازی و در حقیقت ایجاد گفتمان زرد برای به حاشیه راندن گفتمان انتخابات است.
دومین محور مهم در این زمینه ارزیابی شایعه های تشویش کننده است. این مساله نیازمند رصد کردن گفتمان های رقیب و مخالف، تحلیل این گفتمان ها، فهم منشأ و ریشه آنها و ارزیابی عمق نفوذ آنها در جامعه است. شایعه ها که منشأ تشویش می توانند باشند، می توانند در یک بُرد زمانی و مکانی خاصی تاثیرگذار باشند. برخی نیز ناشی از گفتمان های خاص نیستند و می توانند ناشی از نوعی فریب باشند. برخی نیز حساب شده و هدفمند مطرح می شوند. هر یک از این شایعه ها آستانه خاصی را در ایجاد تشویش دارند که با عبور از آن آستانه یا حرکت زیر آن آستانه تاثیر خود را از دست می دهند. در این زمینه باید این شناخت ها و ارزیابی ها تقویت شود. نمی توان مقابله را با دست خالی بدون فهم و ارزیابی انجام داد.
محور سوم چگونگی مقابله است. مقابله با تشویش افکار عمومی و مبارزه با شایعه و سیاه نمایی و فریب مردم، نیازمند هوشمندی، برنامه ریزی و زمان بندی است. نقشه راه مقابله با تشویش افکار عمومی با این سه عامل اساسی، طراحی می شود. مقابله در حقیقت تنها راه زدودن و طرد عوامل تشویق افکار عمومی نیست. گاهی ایجاد ضد جریان و تغییر جهت گیری افکار عمومی به سمت دیگر خود بهترین عامل برای مرگ شایعه ها است. به عبارت دیگر، هوشمندی در این زمینه نه تنها در مقابله بلکه در ایجاد جریان های دیگری است که می توانند شایعه را تحت الشعاع قرار دهند. برنامه ریزی نیز در این زمینه مهم است. اینکه از کجا باید شروع کرد؟ از کجا باید با شایعه مقابله کرد و از کجا باید جریان های دیگر را در جامعه ایجاد کرد که بتوان با شایعه و تشویش مقابله نمود حائز اهمیت است. زمان، عنصر تعیین کننده زمان حمله و دفاع در مقابله با شایعه ها و تشویش افکار عمومی است. عدم فهم زمان مناسب می تواند، نه تنها شایعه و نگرانی را در جامعه افزایش دهد، بلکه می تواند آن را به گفتمان مسلط تبدیل کند. بنابراین باید به زمان بندی در این زمینه توجه کرد که چگونه زمان حمله یا دفاع در این زمینه را تعیین کرد.
آخرین محور شیوه روشنگری است. در مقابله با تشویش افکار عمومی و شایعه پراکنی شیوه های مختلفی وجود دارد که اولین و ساده ترین آن مقابله مستقیم است. ضدجریان و ایجاد جریان های دیگر که هدف آنها مقابله نبوده، بلکه تغییر جهت گیری اجتماعی است راه سخت تری است که باید با هوشمندی و برنامه ریزی انتخاب کرد. روشنگری و شفافیت در هر دو زمینه اهمیت بسزایی دارند. اینکه چگونه با جامعه سخن باید گفت خود نیازمند نوعی از تربیت اجتماعی و اخلاق سخن گفتن است. تحلیل شایعه و چگونگی گسترش تشویش در جامعه با تبیین حقیقت و شفافیت اطلاعات می تواند بسیاری از مشکلات در این زمینه را مرتفع سازد.
امروزه تاکتیک های مختلفی برای ایجاد شایعه و تشویش افکار عمومی وجود دارند اما مهمترین آنها، بهره برداری از غفلت اجتماعی و بی توجهی مسئولان است. به عبارت دیگر، جامعه ای که به غفلت از برخی مسائل مبتلا می شود، در معرض بیشتر تشویش قرار می گیرد. از طرف دیگر بی توجهی مسئولان در هر حوزه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و غیره نسبت به مسائل جامعه خود می تواند زمینه ساز بهره برداری مخالفان و دشمنان و گسترش گفتمان های مخالف باشد. تاکتیک های دشمن معمولا در این دو حوزه به شدت فعال است. به عبارت دیگر، آنجا که جامعه درباره مساله ای اطلاعات کافی ندارد، می تواند مساله ساز باشد. این غفلت اطلاعاتی زمینه را برای مانور و حرکت دشمن هموار می کند. از طرف دیگر، دشمن با بکار گیری حربه های مختلف برای اغفال سازی مسئولان در جهت عدم توجه به آنچه که در جامعه می گذرد، با طرح جریان های مختلف و درگیری های کاذب و غیر واقعی، تلاش می کند که در این زمینه به اهداف خود در تشویش افکار عمومی دست یابد.
سواد رسانه ای یکی از راه های خوب و تا اندازه زیادی کم هزینه برای کنترل تشویش افکار عمومی و از بین بردن شایعه ها و سیاه نمایی ها برای ایجاد گفتمان های سیاه در جامعه است. اما این سواد رسانه ای را بیش از آنکه به مردم آموزش دهیم باید به مسئولان دولتی، تولید کنندگان محتوای خبری و توزیع کنندگان رسانه ای آموخت. سواد رسانه ای، یک فلسفه متکی به فهم و درک عمیق از ابزارهای رسانه ای، محتوای رسانه ای، رابطه جامعه با رسانه، چگونگی عملکرد رسانه ای، سطح تاثیرگذاری رسانه ای و بالاخره چگونگی تعامل انسان با رسانه است.
چنانچه این موارد به خوبی فهم و درک نشوند نمی توان از رسانه که امروزه مهمترین ابزار ساخت افکار اجتماعی است، برای مقابله با تشویش افکار عمومی بهره گرفت. از طرف دیگر، باید جامعه را نسبت به این موارد نیز آگاه کنیم و آموزش های لازم را بدهیم، امروزه شبکه های اجتماعی نقش اساسی در این زمینه دارند. آیا در این زمینه، بجز مقابله با این شبکه ها، که راه بجایی نبرده، توانسته ایم، آموزش های کافی برای استفاده بهتر از این شبکه ها را به جامعه بدهیم؟ متاسفانه باید گفت که خیر. در حقیقت حضور فعال، شفافیت اطلاعات، انتخاب زمان مناسب برای طرح مسائل خبری، و امثالهم که به بخشی از آنها قبلا اشاره شده می توان نسبت به مقابله با تشویش افکار عمومی اقدام نمود.
*استاد ارتباطات بین الملل و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع)