در روزهای اخیر از مجلس ششم به عنوان یک مجلس نفوذپذیر معرفی شده است لطفا در مورد عملکرد این مجلس توضیح دهید؟ در آستانه برگزاری انتخابات مجلس هفتم بود که جملگی دست به دست یکدیگر داده بودند تا به نوعی مانع برگزاری انتخابات دوره هفتم مجلس شوند. یکی از مسببان این مسئله افراد و مسئولان وزارت کشور وقت بودند که از عوامل دوم خردادیها به شمار میآمدند و برای عدم برگزاری یا تأخیر در برگزاری انتخابات مجلس هفتم نقشآفرینی میکردند و در واقع، در شروع کار مناقشاتی بین دستگاههای اجرایی و نظارتی صورت گرفته بود و دشمنان آماده راهاندازی توطئه بودند. همه فشارهای تبلیغاتی بر روی این موضوع متمرکز شده بود که انتخابات برگزار نشود. به همین دلیل شروع به تخریب دستگاههای نظارتی کردند تا جایی که رهبر معظم انقلاب به این موضوع ورود کردند و در دیدار با مسئولان هشدار دادند و فرمودند: «آنچه وظیفه دولت و ملت ایران است، این است که در مقابل توطئه دشمن بایستند. انتخابات باید در موعد خود ـ روز اول اسفند ـ بدون حتی یک روز تأخیر انجام گیرد. من متأسفم از اینکه بعضی افراد از روی غفلت همان حرفهایی را تکرار میکنند که دشمنان این ملت میزنند. آنها با تبلیغات و روشهای سیاسی و حیلههای خود برخی از مسئولان اجرایی را به کنار رفتن و اجرا نکردن مسئولیت قانونی تشویق میکنند. مگر اجرا و برگزاری انتخابات، حق کسی از مسئولان است که بگوید من این حق را میخواهم یا نمیخواهم؟ وظیفه است. وظیفه قانونی دستگاههای مشخص دولتی است، باید این وظیفه را انجام دهند.» رهبر معظم انقلاب کنارهگیری و استعفا را خلاف قانون و حرام شرعی اعلام کردند.
التهابآفرینی
با وجود تأکید رهبر معظم انقلاب بر حفظ آرامش در روند انتخابات، دوم خردادیها با همراهی برخی از نمایندگان مجلس ششم اقدام به التهابآفرینی و ایجاد تشنجات کردند. پیش از اعلام نظر هیئت مرکزی نظارت درباره نتایج بررسی صلاحیتها، روزنامههای زنجیرهای که مترصد فضاسازی و ایجاد یک بحران دوباره در کشور بودند، در کنار افراطیون مجلس ششم با استفاده از فرصت پیشآمده شروع به تشویش اذهان، فشار به افکار عمومی و اعضای شورای نگهبان کردند. شاید این دسته متوجه شده بودند که اگر اوضاع به صورت طبیعی پیش برود آنان به دلیل تخلفاتشان با حکم دستگاههای نظارتی و از آن مهمتر از سوی مردم حذف خواهند شد و لذا لازم بود جنجالی بیافرینند تا شاید بتوانند موجسواری تازهای آغاز کنند. افراد شاخص دوم خردادیها مانند محمدرضا خاتمی و تاجزاده هر دو عضو حزب مشارکت وقت، در آستانه شروع بررسی صلاحیت نامزدهای مجلس هفتم توسط هیئتهای نظارت، عملکرد شورای نگهبان را غیرقانونی و مغایر با قانون اساسی تحلیل کردند و خواستار برخورد رئيسجمهور با این عملکرد شدند و در ادامه نیز بدون ارائه هیچگونه مستندی هیئتهای نظارت را به عدم التزام به قانون اساسی متهم کردند. در همین راستا تاجزاده در مصاحبهای در تاریخ ۱۵ دی ماه ۸۲ با ادعای اینکه «جنبش اصلاحی آخرین انتخابات ملت در چارچوب جمهوری اسلامی است و شکست اصلاحات به معنای شکست جمهوری اسلامی است»، گفت: «فضا به گونهای نیست که شورای نگهبان جرئت کند که پانصد نفر را ردّ صلاحیت کند...» این جریان تا توانست این گونه جنجالآفرینی کرد.
صدور نامهها و بیانیهها
نوشتن نامه و دادن بیانیه از سوی اعضای جنجالی دوم خردادی در مجلس ششم نسبت به مجالس قبل و بعد بیسابقه بود و این موضوع به این دلیل بود که جمع زیادی از آنها مطبوعاتی بودند و مطبوعات زنجیرهای دوم خردادی با آنها همراه بودند. آنها جایی که با مسئله و مشکلی روبهرو میشدند، فوری کاغذ و قلم بهدست میشدند، نامهای را تنظیم میکردند و انتشار میدادند. در این رابطه چند نکته قابل توجه است.
یکی اینکه نویسندگان این نامهها، بهویژه نامههای سیاسی، معمولاً افراد، ثابتی بودند، یا کسانی بودند که در جریانسازی تجربه داشتند و دیگران را هم با خود همراه میکردند. مسئله دیگر اینکه؛ این نامهها اکثراً با امضاهای زیادی صادر میشد که جملگی آنها از زمینهسازی و تصمیمسازی و در زمینه بازیهای سیاسی و جناحی و فراکسیونی حکایت داشت. دلیل آن هم روشن بود؛ تا اینکه پای نامهها امضای چند نفر دومخردادی را میدیدند، بدون اینکه از محتوای دقیق نامهها و بیانیهها مطلع باشند. پای آنها را امضا میکردند. محتوا و موضوع نامهها اکثراً سیاسی بود و معمولاً از یک مرکز و بهمنظور خاص نوشته و فراکسیونی هم امضا میشد که غالب آنها بهعنوان یک اهرم فشار برای به تسلیم واداشتن طرف مقابل، یا اینکه به درخواست جریان موسوم دوم خردادیها صورت میگرفت و هرگاه نیز مستقیماً به مقصد نمیرسید و نتایج مطلوبی در پی نداشت در روزنامهها و خبرگزاریها مطرح میشد و درباره آن تبلیغات گستردهای به راه میافتاد تا مخاطبان را بیشتر تحت فشار افکار عمومی قرار دهد. هر یک از نامهها و بیانیهها موسوم به نام خاصی بود.
از دست دادن فرصتها
مورد دیگر که درباره مجلس ششم مطرح شد، گرفتار شدن به مسائل سیاسی بود که نسبت به مسائل اقتصادی و اجتماعی از اولویت بیشتری برخوردار شده بود. با نگاهی واقعبینانه به کارنامه مجلس ششم میتوان گفت تنها نامی که به این مجلس میتوان داد، «مجلس سیاسی» است و «سیاسیکاری» و «سیاستزدگی» القابی است که میتوان برای اعضای آن به کار برد؛ چرا که وظیفه اصلی نمایندگان، قانونگذاری و نظارت است که متأسفانه هر دوی این امور اسیر جناحبازی و اهداف گروهی شد و در نتیجه وقت مجلس ششم به بیشترین جنجالهای سیاسی و دعواهای بین احزاب و گروهها سپری شد و سبب غفلت از مسائل اساسیتر و اختلال در مسائل گوناگون کشور و انقلاب اسلامی گردید و فرصتهای طلایی خدمت به کشور و مردم را از دست داد و نتوانست مشکلات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی را رفع کند و نسبت به آن اهتمام جدی صورت نگرفت. اگر گرفتار این آفت نشده بود و میتوانست قدمی برای حل مشکلات جامعه بردارد، بهترین موقعیت، شرایط و فرصت را داشت، میتوانست عالیترین بهرهبرداری را داشته باشد، اما این مجلس از شرایط بسیار عالی، کمترین بهره را برد و بیشتر سرگرم مسائل سیاسی، باندی و گروهی شد و نتوانست از همراهی دولت وقت و حمایت رهبری و پشتوانه رأی مردم امتیاز و افتخاری نصیب کشور کنند. در واقع، تلاش خود را مصروف اموری کرد که فایدهای برای نظام نداشت.
تحصن
یکی از مشخصههای دوره پایانی مجلس ششم تحصن است. این اقدام در چارچوب یک برنامهریزی در اعتراض به عملکرد هیئت نظارت شورای نگهبان در عدم تأیید صلاحیت تعدادی از نمایندگان مجلس در هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی بود. نمایندگان متحصن مجلس ششم در تاریخ ۲۰ دی ماه دست به تحصن زدند و خواستار عدم برگزاری انتخابات یا حداقل به تعویق افتادن آن شدند. طبق برنامه اعلام شده قرار بر این بود که در روز اول اسفند ۱۳۸۲ انتخابات برگزار شود، اما این طیف دوم خردادی متحصن به هیچ عنوان به قانون متعهد نبودند و تحصن را یک کار سیاسی برای مقابله با قانون نظارت استصوابی شورای نگهبان میدانستند و عجیب بود که حاضر نبودند از طریق مراجع قانونی مطالباتشان را پیگیری کنند. در واقع، میخواستند با قلدری و گردنکلفتی در مقابل قانون کشور به نتیجه دلخواه برسند و هرگز حاضر نشدند به قانون تمکین کند. تحصن روزها ادامه داشت و این اقدام ساختارشکنانه موجب خوشحالی بسیاری از ضدانقلابیون و دشمنان انقلاب اسلامی شد و معلوم بود که این جریان به دنبال «تغییرات بنیادین در نظام» بودند. یکی از افراد متحصن که سردبیر ماهنامهای به نام «آفتاب» بود، در این باره گفت: «سه دسته به نام اصلاحطلب وارد مجلس شدند؛ اول کسانی که بهدنبال کسب قدرت بودند، دوم کسانی که به دنبال حفظ قدرت بودند و سوم کسانی که به دنبال تغییر ساختار قدرت بودند.»
بسیاری از متحصنان مجلس ششم که سردبیر مجله و نشریهای بودند، موضوع سوم را دنبال میکردند.
تهدید به استعفا
یکی دیگر از عملکردهای شاخص مجلس ششم استعفا دادن از نمایندگی بود. نمایندگان متحصن در ابتدا چند ساعت مانده به اعلام نتایج بررسی صلاحیتها از سوی شورای نگهبان بیانیه شماره ۱۴ خود را صادر کردند و با صراحت تهدید کردند که در صورت عدم رضایتشان از روند بررسی صلاحیتها تاکتیک استعفا را اجرایی خواهند کرد و نوشتند: «به محض دریافت نظارت نهایی شورای نگهبان، در صورتی که تغییر قابلقبولی در فهرست ردّ صلاحیتهای غیرقانونی ایجاد نشود، اقدامات قانونی خود را در اعتراض به عملکرد غیرقانونی هیئتهای نظارت و شورای نگهبان به مرحله اجرا درخواهیم آورد و به استعفای خویش از نمایندگی مجلس و عدم شرکت در انتخابات رسمیت خواهیم داد.»
در این راستا، ۱۲۰ نفر از نمایندگان مجلس ششم که از جناح دوم خردادیها بودند در تاریخ ۱۰ بهمن به صورت دستهجمعی استعفا دادند، البته این کار بیشتر به یک نمایش سیاسی شبیه بود، چون برای اعمال فشار صورت میگرفت، خودشان هم میدانستند که «استعفای دستهجمعی جنبه قانونی ندارد و هر نماینده بایستی انفرادی استعفای خود را به هیئت رئيسه تقدیم کند.» در نهایت، تا چهار ماه پایانی مجلس استعفای چهار نفر پذیرفته شد. حاصل آنکه مجلس ششم با تحصن کردن و استعفانویسی دوم خردادیها به پایان رسید؛ اقداماتی که در تاریخ سیاسی کشور جز رسوایی برایشان رقم نزد.