اما در کنار این آگاهسازی مخاطب از طریق برنامههای افشاگرانه که رویکردی سلبی دارند، برنامههای ایجابی در زمینه فرهنگ و ارزشهای دینی نیز باید بیش از پیش از شبکههای مختلف رادیو و تلویزیون پخش شود.
شبکه جمتیوی تازهترین توطئه رسانهای علیه ایران است؛ توطئهای که با سخنرانی نتانیاهو در نخستین سالگرد حادثه 11 سپتامبر کلید خورد. نخستوزیر رژیم صهیونیستی در آن سخنرانی گفته بود، باید با تلویزیون نظام جمهوری اسلامی ایران را سرنگون کرد. پیشنهاد نتانیاهو این بود که با تولید سریالهایی که مخرب اخلاق هستند، میتوان مردم و جوانان ایرانی را به سمت غرب تحریک کرد.
پس از آن بود که سیل شبکههای مبتذل و سرگرمکننده فارسیزبان راه افتاد و طی سالهای اخیر شدت بیشتری یافته است. در رأس این شبکهها میتوان به «من و تو»، «فارسیوان» و «جمتیوی» اشاره کرد؛ شبکههایی که به طور مستقیم روی سبک زندگی مردم ایران کار میکنند؛ اما چند ماهی است که شبکه جم با تلاش برای جذب بازیگران و فیلمسازان ایرانی، حاشیهساز شده است. شبکهای که بخشی از هزینههای آن را رژیم آلسعود تأمین میکند. مدیریت شبکه جم برعهده سعید کریمیان است که پدرش از اعضای سازمان منافقین بوده است. این شبکه نماد و نمود شبیخون فرهنگی است، زیرا تمام برنامههای آن با هدف تحمیل سبک زندگی پوچ، اما پرزرقوبرق است. نمایش سریالهای بیارزش و مخرب و پخش موسیقیهای مبتذل در حالی محور این شبکه قرار گرفته است که رسانه ملی این روزها با فشار دولت، دچار تنگنای مالی است و نمیتواند بسیاری از اهداف خود را عملی کند. حتی در خبرها خواندیم که سریال «نفس» با موضوع انقلاب اسلامی که قرار بود برای دهه فجر آماده شود، به دلیل مشکلات مالی صداوسیما اصلاً به مرحله تولید هم نرسید! در چنین اوضاعی، مخالفان نظام با سرمایهگذاری هنگفت خود در پی تأثیرگذاری بر مردم در جهت منافع خود هستند. متأسفانه در این میان، تعدادی از بازیگران درجه سه سینما و تلویزیون ایران نیز طعمه آنها شدهاند.
نکته قابل تأمل این است که این شبکه بیش از اینکه از بازی بازیگران بهره ببرد، از حواشی حضور آنها و انتشار عکسهای کشف حجاب شده آنها سود میبرد؛ اما هدف آنها از این جریان چیست؟
واقعیت این است که پوشش و حجاب نیز مانند سایر اجزای فرهنگ و سبک زندگی مردم یک جامعه، تابع رسانههاست. شبکههای تلویزیونی و رادیویی، فیلمهای سینمایی، نشریات، منابع اینترنتی، رسانههای دیجیتال و... در درازمدت و به واسطه ارسال سیگنالهای مختلف، موجب سوق دادن ذهنیات و روحیات اعضای جامعه به سمت و سوی خاصی میشوند. شبکه جم با استفاده از بازیگرانی که تا پیش از این در تلویزیون رسمی ایران با حجاب و پوشش دیده میشدند و امروز در رسانههای دیگر، بدون حجاب ظاهر میشوند، سیگنالی وارونه از آنچه «ارزش» خوانده میشود، به جامعه ایرانی منتقل میکنند.
در اینجاست که نقش رسانههای داخلی و در رأس آنها صداوسیما برجستهتر و پررنگتر میشود. رسانه ملی در این عرصه و در وهله اول باید با برنامههای هشدارآمیز خود ذهن مردم را از اینگونه تحرکات آگاه کند. البته تاکنون برنامههای خوبی در این زمینه تولید شده است؛ از جمله مستند «بیراهه» که نیروی انتظامی تولید کرده و ضمن توانایی بالا در جذب مخاطب، موجب بیداری مردم درباره بسیاری از معضلات اجتماعی و فرهنگی شده است. مجموعه مستند «شوک» نیز برنامه بسیار آموزنده و هشداردهندهای است که هر قسمت آن نقش مؤثری در ایجاد آگاهی در جامعه داشته است. مستندهای دیگری، چون «راز آرماگدون»، «مکث» و... که پیش از این از تلویزیون پخش میشدند نیز چنین کاربردی داشتند و باید پخش اینگونه برنامهها در صداوسیما افزایش یابد.
اما در کنار این آگاهسازی مخاطب از طریق برنامههای افشاگرانه که رویکردی سلبی دارند، برنامههای ایجابی در زمینه فرهنگ و ارزشهای دینی نیز باید بیش از پیش از شبکههای مختلف رادیو و تلویزیون پخش شود. به عبارت بهتر، نیاز اساسی مخاطب کنونی جامعه ما دریافت الگوهای سالم و پویای زیستی در قالب برنامههای نمایشی و به ویژه سریالهای تلویزیونی است. طبیعی است که هر چه در مجموعهها و تلهفیلمهای سیما، تصویر زیباتر و دلنشینتری از شیوه زندگی همراه با دینداری نمایش داده شود، میتوان از مردم انتظار گرایش بیشتر به این نوع زیست را داشت. برعکس، هر چقدر در سریالها و تلهفیلمها زندگی اشرافی و تجملی افزایش یابد، بالطبع، مخاطبهای سیما نیز به همین سمت خواهند رفت.
این موضوع درباره حجاب نیز صادق است. اگر در مجموعههای تلویزیونی، زنان محجبه و متدین در جایگاه والاتر و فعالتری به نمایش درآیند، جوانان نیز بیشتر به سوی حجاب ترغیب خواهند شد. در مقابل اگر در سریالها یا تلهفیلمها، تصویری نامطلوب و منفی از زنان چادری و مذهبی عرضه شود، ذهنیت جوانان و نوجوانان نیز نسبت به پوشش اسلامی تخریب میشود.
در این میان، تهیه و پخش برنامههای گفتوگومحور با مشارکت خود جوانان نیز بسیار کارآمد، جذاب و تأثیرگذار است؛ زیرا حضور كارشناسان به تنهایی ممکن است خشك و بدون جاذبه باشد. این در حالی است که معمولاً برنامههای گفتوگومحوری که جوانان نیز در بحث مشارکت دارند، به گرم و گیراتر شدن برنامه و جلب توجه مخاطب جوان میانجامد.