اگر منظور آن است كه مردم ازسوی منتخبان خود قدرت كشف و تشخيص رهبري را دارند با چنين انتخابي طريق براي كشف رهبري و توليت جامعه ديني است و در اين صورت موضوعيتي ندارد، ولي اگر منظور آن است كه آرای مردم و رأي افراد، موضوعيتي براي تعيين رهبري دارد، بهگونهاي كه اگر چنين آرایی نباشد و مردم در اين صحنه حضور پيدا نكنند و از طريق منتخبان خود، نظرشان را ارائه ندهند، رهبري در جامعه شكل نميگيرد، ميتوان به موضوعيت قائل شد؛ زيرا رأي مردم به صورت غيرمستقيم تحققبخش جايگاه رهبري به صورت قانوني در جامعه است. به تعبير دقيقتر، اگرچه آرای مردم در اين امر موجب مشروعيت رهبري به اصلاح فقهي آن نيست؛ اما موجب مقبوليت شرعي آن ميشود و به اين معنا موضوعيت دارد.