برای اینکه مشخص شود چرا عربستان با وجود همه این مشکلات هنوز ثبات دارد باید علم بیشتری نسبت به عربستان پیدا کرد. اگر بخواهیم بهطور دقیق به عربستان بپردازیم باید عربستان را به چهار قسمت تقسیم کنیم: عدهای در حاشیه خلیجفارس هستند، عدهای صحرانشین و شبهکوهستانی و در مرکز مستقرند، عدهای در سواحل دریای سرخ به سر میبردند و برخی نیز در کوهستانهای جنوب عربستان زندگی میکنند که بسیار با یکدیگر متفاوت هستند و بنا به سیاستهای آلسعود به یکدیگر نزدیک نشدهاند. تا به حال دیده نشده یک خانوادهای از جنوب عربستان برای تفریح به منطقهای دیگر از عربستان مراجعه کند؛ زیرا فضای جدایی فرهنگی و دیگر موارد میان مردم عربستان وجود دارد، حتی این اقوام نزدیکی مذهبی هم با یکدیگر ندارند؛ اما اینکه با وجود این چرا هنوز ثبات در این شبهجزیره وجود دارد باید دلایلی را برشمرد:
1- ثروت و منابع نفتی
آلسعود به تبعیت از یهود اولین کاری که انجام داد این بود که برای تصاحب منابع نفتی، به شرق عربستان رو آورد. کشاورزی در این مناطق نیز بسیار گسترده بود و مردم از رفاه خوبی برخوردار بودند.
2- ساختار قبیلهای عربستان
یکی از مواردی که سبب ثبات عربستان شده استفاده بهینه از روابط بین قبایل از سوی آلسعود است، این قبایل تعصبات خاصی نسبت به رسم و رسومات خود دارند، برای نمونه عربستان بسیاری از جوانان خود را بورسیه کرده و به کشورهای خارجی فرستاده است و پس از 10 سال با وجود داشتن همسر خارجی زمانی که وارد وطن و قبیله خود میشوند؛ معتقدند باید در مراسم قبیله خود حاضر شوند و برای آنها ریشه بسیار مهم است.
خاندان آلسعود نیز جزئی از این قبایل به شمار میآیند و بهشدت درصددند تا خود را حفظ کنند. با وجود اینکه فیصل از درون خود آنها ترور شد، ولی به دلیل همان جاذبههای داخلی که در درون خاندان وجود دارد باز هم فروپاشی صورت نگرفت.
3- نقش وهابیت
بحث وهابیبودن آلسعود مطرح نیست، آلسعود بیدین هستند و این موضوع را ابراز کردهاند و تا زمانی که این عوامل سست نشود نباید به دنبال این بود که نظام حکومتی عربستان تغییر خواهد کرد و فروپاشی صورت خواهد گرفت.