حماسه و جهاد >>  حماسه وجهاد >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۹  ، 
کد خبر : ۲۸۸۰۸۸
ناگفته‌های داودآبادی در گفت‌وگو تفصیلی با پایگاه بصیرت _ 2

در روزگار امروز فرهنگ دفاع مقدس سازمانی و دولتی شده است/خیلی از کارها فقط روی کاغذ می‌ماند

گیلان غرب منزل «فرنگیس» که با داس یکی از عراقی‌ها را کشته بود، رفتیم؛ آنجا که رسیدیم دیدیم دو سه تا مجسمه بلند از این خانم ساختند و اطراف آن را هم ریسه کشیدند بعد این خانم در منزلش یک تخته فرش زیر پاش ندارد! بعد انتظار دارید با این قیبل کارها فرهنگ ناب دفاع مقدس هم به دست نسل حاضر برسد؟
پایگاه بصیرت / رحیم محمدی
حماسه و جهاد / حمید داودآبادی رزمنده، عکاس و محقق دوران دفاع مقدس که افتخار جانبازی‌ را نیز در کارنامه‌ زندگی‌اش دارد؛ به ناگفته‌هایی از اوضاع فرهنگی و نشر کتاب‌های دفاع مقدس در کشور اشاره کرد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. نویسنده کتاب پهلوان سعید در این گفت‌وگوی تفصیلی از عملکرد دستگاه‌هایی گفت که در مقوله جنگ و حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس، بودجه‌های کلان فرهنگی را صرف اغراض خودشان می‌کنند! بخش اول این گفت‌وگو تقدیم حضورتان شد و اینک بخش دوم در سطور زیر تقدیم می‌شود:

* هزار میلیارد تومان «خرج اتینا» می کنند

نقریبا 12 سال پیش بود که «حسین انبارداران» از روزنامه کیهان با من مصاحبه‌ای کرد و گفت دوست داری چکاره بشوی که در پاسخ گفتم دوست دارم رئیس بنیاد حفظ آثار شوم چون می‌خوام ببینم اگر قدرت رئیس بنیاد را داشتم من هم کارایی که این‌ها انجام می‌دهند را انجام می‌دهم یا نه؟

یک روزی از خدا می‌خواستم پول و قدرت وزیر را به من بدهد. اما جایگاه آن را به من ندهد تا بتوانم هرکسی که نیازمند کمک است؛ کمک کنم. البته برخی‌ها هم هستند که پول و قدرت دارند ولی از آن در جهت درستش استفاده نمی‌کنند.

به عنوان مثال به سه نفر از رفقای خودم که از مدیران فرهنگی هم هستند همین حرف را زدم و گفتم که برای کمک به افرادی مثل من «داود آبادی» که می‌خواهد در این حوزه فعالیت کند، پول را به صورت مستقیم ندهید زیرا به محض اینکه پول به دست من برسد آن قدر چاله و چوله دارم که اول سعی می‌کنم این چاله چوله‌ها را پر کنم؛ بنابر این معتقدم اول باید بهانه کار نکردن را از افراد گرفت و بعد چنانچه کار نکرد؛ علت کار نکردن را جویا شویم.

پیشنهاد من به دوستان این بود که مثلا من «داود آبادی» تعداد 60 عنوان کتاب آمده چاپ دارم که باید چاپ شود از طرف دیگر دو تا ناشر هم وجود دارد برای «سعید عاکف» و «علی اکبری» است؛ کتاب‌های من با سرمایه شما توسط این ناشران در شمارگان بالا چاپ و توزیع شود که در این صورت هم من نویسنده حق تألیف قانونی خودم را دریافت می کنم و هم اینکه ناشر سود می‌کند و مخاطب هم کتابش را می‌برد.

به عبارت دیگر به جای اینکه 1000 میلیارد تومان «خرج اتینا» کنند، در تحقق فرمایش مقام معظم رهبری که فرمودند شمارگان کتاب‌ها باید به 100 هزار تا برسد؛ گام بردارند. اما متأسفانه هرچند گفتند خیلی خوبه، ولی هیچ کدام‌شان یک گام هم بر نداشتند.

زمانی که در بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس بودم؛ کتاب از «معراج برگشتگان» را سال 90 نوشتم و موسسه عماد هم آن را منتشر کرد. آن زمان بعضی‌ها حتی کسانی که از دوستانم بودند می‌گفتند که «داود آبادی» از بنیاد حفظ آثار بابت این کتاب 100 میلیون تومان گرفته است در صورتی که حق تألیف بیشتر از 12 درصد نبود و الآن هم چنین رقمی بابت حق تألیف به نویسنده پرداخت می‌شود.

یعنی برخی‌ها بدون اطلاع از موضوعی و بر اساس شنیده‌ها اظهار نظر می‌کنند و این اظهار نظر چه بسا باعث تخریب فرد می‌شود. به همین خاطر بر اساس شنیده‌ها نباید درباره افراد و بویژه کسانی که اسوه‌های جامعه محسوب می‌شوند، اظهار نظر کنیم چرا که چنین اظهاراتی ممکن است موجب تخریب افراد شود.

به بنیاد حفظ آثار هم پیشنهاد دادم به جای اینکه جشنواره سال کتاب دفاع مقدس را برگزار کند و به نویسنده برگزیده مثلا 2 تا سکه هدیه بدهد. کتاب‌های امثال من را با 20 هزار نسخه چاپ کند؛ این اگر عملی شود خودش بهترین جایزه برای نویسنده است که در این صورت هم نویسنده به جایزه‌اش می‌رسد و هم 20 هزار نفر با دریافت کتاب‌شان، از این جایزه سود می‌برند. ولی متأسفانه وقتی هر کدام از ما رئیس می‌شویم، در وجود خودمان به یک «زاپاتا» تبدیل می‌شویم!

امر به معروف و نهی از منکر به این نیست که تا یک دختری با فلان تیپ را در خیابان دیدیم برویم سراغش و بزنیمش! خیلی از خودی‌ها نسبت به آن دختر بیشتر به امر به معروف ونهی از منکر نیازمند هستند. زیرا مقام معظم رهبری فرمودند کار اجرایی نکنید و شبکه «ترنج» و توزیع کتاب راه نیندازید چون کار بسیار سختی است اما انگار نه انگار که آقا چنین مطلبی را عنوان کردند.

همان کارهایی که آقا از انجام دادنش منع کرده بود را انجام دادند و بعد از یکسال با چهار میلیارد تومان ضرر ورشکست شدند؛ آیا این کار به معنای ضد ولایت فقیه محسوب نمی‌شود؟

اردو خارج از کشور می‌برید، کتاب های فلانی را یک میلیارد می خرید و یک کتاب هم چاپ نمی‌کنید بعد چه انتظاری دارید؟ آقا که هر چی گفت انجام ندهید شما انجام دادید!

یک سال بنیاد حفظ آثار به مناسبت هفته دفاع مقدس 11 عنوان برنامه را که برای اجرا پیش بینی کرده بودند، خدمت آقا بردند و ایشان روی 10 عنوان برنامه خط کشیدند و فقط یک عنوان برنامه که چاپ 100 عنوان کتاب دفاع مقدس بود را تأیید کردند ولی همان 10 موردی که آقا خط زده بود، انجام دادند و یک موردی که تأیید شد را اجرا نکردند؛ این یعنی چی؟

وقتی آقا به یک تشکیلات حزب الهی می‌نویسد وظیفه شما فقط پرداختن به خاطرات ناب دفاع مقدس است و بس؛ ولی بعد این افراد به جای عمل به توصیه ایشان از روی فیلمنامه «مسعود بهنود»، فیلم می‌سازند و کتاب فلان و فلان را چاپ می‌کنند؛ چی باید گفت؟ البته اینها هم افرادی نیستند که از خارج آمده باشند بلکه همه اینها از خودمان هستند.

شما «رابرت مرداک» را ببینید؛ با وجود این که 90 سالش است ولی برای دین‌اش چه کارهایی که نمی‌کند؛ نه تنها یک ریال به اصطلاح از بیت المال یهود برای خودش هزینه نمی‌کند بلکه تا جایی که بتواند کمک هم می‌کند.

این فرد انواع شبکه‌های اطلاع رسانی بزرگ را در دنیا دارد و از آنها در راستای تبلیغ دین خودش که یهود باشد؛ استفاده می‌کند اما من «داود آبادی» تا حق مأموریت‌ام را پرداخت نکنند و حقوق‌ام را ندهند، کار را می‌خوابانم و همه چیز را به هم می‌زنم.

یکی از این رفقای ما که رفته بود پیش آقا گزارش کار داده بود، آقا به این رفیق ما گفته بود گزارش خوب می‌دهید اما خروجی کارتان کجا است !؟

در واقع این نشان می‌دهد ما به اندازه انگشت کوچک «مرداک» هم نیستیم که اگر بودیم، داعش و سلفی‌ها نبودند؛ پس باید قبول کنیم آنها بهتر از ما کار می‌کنند.

* هزینه‌هایی شده تا جنگ پاستوریزه شود

نسل حاضر همه چیز را باخته است چون همت و باکری ندارد! به عبارت دیگر جنگ که تمام شد همه همت‌ها و باکری‌ها را پشت زنجیر دژبانی دوکوهه گذاشتیم و آمدیم!

الآن هر کس می خواهد ادای همت و باکری را در بیاورد مطمئن باشید می‌خواهد شما را تیغ بزند؛ همت و باکری ادا نداشتند که اگر داشتند خودشون جلوتر از نیروها حرکت نمی‌کردند و بعد به نیروها بگویند دنبال ما بیایید دست آخر هم پیکر شهید باکری در منطقه باقی بماند.

کدام یک از سرداران فرهنگی ما جنازه‌شان جا مانده؟ کدوام یک از این‌ها «لَنگِ» حقوق ماهیانه و نون شب شان هستند؟ آیا با ماشین 200 میلیون تومانی بیت المال فلان ارگان و سازمان می‌توان کار دفاع مقدسی انجام داد؟ وقتی هر روز ناهار از فلان رستوران قلهک که دو برابر سایر مناطق حساب می‌کند، سفارش می دهند و پول آن را هم از بیت المال پرداخت می‌کنند، می شود کار فرهنگی و دفاع مقدسی کرد؟

من داود آبادی با موتور می‌خواهم بروم سعادت آباد باید چقدر تو این خیابان ها بچرخم تا بتونم خودم را به آنجا برسانم اما فلانی تازه از راه نرسیده، یک واحد خانه در سعادت آباد با فلان مقدار حقوق ماهیانه بعلاوه ماشین مدل بالا می‌خواهد بعد تازه می‌خواهد برای شهدا کار فرهنگی هم انجام بدهد!

در مقابل مادر شهیدان محمدی که در خانه 70 متری نظام آباد زندگی می کند، یارانه اش را قطع می‌کنند بعد همین افراد می‌خواهند برای بچه‌های شهید این مادر کار فرهنگی انجام دهند تا الگویی برای جوانان باشند!

حالا دنبال این هستند تا در محل شهادت پنج سیدی که در کوشک یادمانی دارند ـ یکی از این شهدا فرزند مادر شهیدان محمدی است ـ یادواره این شهدا را با هزینه‌أای معادل یک میلیارد و دویست میلیون تومان برگزار کنند!

مثال دیگری می‌زنم؛ گیلان غرب منزل «فرنگیس» که با داس یکی از عراقی‌ها را کشته بود، رفتیم؛ آنجا که رسیدیم دیدیم دو سه تا مجسمه بلند از این خانم ساختند و اطراف آن را هم ریسه کشیدند بعد این خانم در منزلش یک تخته فرش زیر پاش ندارد! بعد انتظار دارید با این قیبل کارها فرهنگ ناب دفاع مقدس هم به دست نسل حاضر برسد؟

این فرهنگ دفاع مقدسی که الآن وجود دارد و از آن یاد می‌کنیم، فرهنگ سازمانی و دولتی است پس وقتی این فرهنگ غالب می‌شود، دیگر کسی واقعیت‌ها را نمی‌بیند زیرا طی این مدت به نحوی هزینه شده تا جنگ پاستوریزه شود.

ادامه دارد ...

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات