ايران اسلامي در منطقه اي واقع شده كه سالهاست سايه استبداد داخلي و استعمار خارجي بر سرش سنگینی میکرده است. استبداد داخلي كه همواره اصل را بر ماندن خود تفسير مي كرد و هر امتيازي مي داد تا در قدرت بماند و استعمار خارجي كه فقط در فكر منافع مادي و بهره كشي ملت ها بوده است، از هر نوع ظلم و خيانت بر عليه ملتها فروگذار نكرده است؛ از تشكيل رژیم غاصب صهیونیستی گرفته تا تروريست ناميدن جوانان حزب الله، از حمايت داعش گرفته تا سركوب انقلاب مردم بحرين، از تأسيس طالبان گرفته تا برنامه ريزي براي سرنگوني جمهوري اسلامي ايران.
در غرب آسيا با توجه به تفسير منفعت محور غرب از دموكراسي، حكومت هاي مصر و بحرين و عربستان داعيهدار دموكراسي اسلامي و اسلام گرايان حامي حقوق بشر معرفي مي شوند؛ حتي به عربستان مسئوليت رياست پنل حقوق بشر سازمان ملل داده مي شود. مورد حمايت سردمداران دموكراسي قرار مي گيرند. عملكرد خاندان سعودي با آزادي خواهي مردم در عربستان و يمن و بحرين، نوع نگاه ميليتاريستي مصر، نوع ديدگاه خاندان سلطنتي بحرين با خواسته هاي مردمي بيانگر واقعيت تلخ وضعيت سياسي حكومت ها در منطقه است.
در چنين شرايطي جمهوري اسلامي محور شرارت و حامي تروريست ، حكومت استبداري در منطقه و جهان معرفي مي شود
در انقلاب اسلامي همواره چرخش نخبگان سبب ورود پتانسيل تازه در ساختار نظام سياسي شده است كه خود مانع از انسداد فرايندهاي سياسي در كشور گرديده است. پتانسيلي كه با مطالعه علمي و دقيق دولتهاي حاكم بر جمهوري اسلامي و اختلاف ديدگاههاي آنها به راحتي براي ملتهای منطقه قابل فهم و درك است. اصلي قابل درك در تاريخ جمهوري اسلامي كه سردمداران غربي هرگز نخواسته اند آن را فهم كنند.
اين روزها جمهوري اسلامي بار ديگر با برقراري انتخاباتي سالم توجه جهانيان را به خود جلب مي نمايد و الگوي ايراني اسلامي پيشرفت را به مردم استعمار زده منطقه عرضه میکند. مردم دنيا اين بار شاهد مشاركت 60 درصدي ملت ایران در دو انتخابات مهم و تأثیر گذار بر آینده کشورشان بوده اند که یکی تأیین کننده رهبری آینده نظام و دیگری تدوین کننده قوانین جاری مملکت مي باشد. لذا ضروريست انتخاب شوندگان به منظور قدرداني بهتر از اين رخداد سياسي به چند نكته توجه اساسي داشته باشند.
آنها بايد با منطق ايراني اسلامي قدر و ارزش انتخابات را بدانند و براي بهره برداري از آن قدم بردارند تا خير آن مستقيماً به ملت رسيده و تأثير آن را مستقيما ًدر زندگي خود مشاهده نمايند. گرچه تأثير امنيتي آن به صورت محسوس براي ملت قابل درك است؛ اما گلايه هاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي همچنان وجود دارد. با اين وجود در نگاه به آخرين انتخابات ايران اسلامي توجه به نكات ذيل ضروري است
1- قدرداني از ملت: در شرايط حساس كنوني كه مشخصاً نظام سياسي ايران ، نياز به مشاركت ملت داشت، ملت سنگ تمام گذاشت و وظيفه خود را به نحو احسن انجام داد. انتخاب شوندگان بايد بدانند ملت وظيفه شناسي كرد حال نوبت آنهاست كه بايد وظيفه شناسي و قدرشناسي كنند. با سپاسگذاري شايسته در خدمت صادقانه به مردم، كشور و نظام اسلامي جواب، این اعتماد را بدهند. ویژگیهایی چون ساده زيستي، پاكدستي، حضور پيوسته در جايگاه مسئوليت، ترجيح منافع ملي بر خواسته هاي شخصي و جناحي، ايستادگي شجاعانه در برابر مداخلات بيگانه، واكنش انقلابي به نقشه هاي بدخواهان و خائنان و ... را الگوی رفتاری خود قرار داده و به هيچ قيمت از آن تخطي نكنند.
2- گزينه روي ميز: مشخصاً انتخابات نظام سياسي ايران باعث افزايش اقتدار و اعتبار نظام در صحنه بين المللي مي شود و اين پيغام را براي جامعه بين المللي مي فرستد كه مردم نقش مهمي در تعيين سرنوشت خود در نظام مردم سالاري ديني دارند. حضور گسترده ملت پاي صندق هاي رأي به جهانيان اين پيغام را فرستاد كه مردم ايران در تعيين سرنوشت خود نقش اساسي دارند و همانند كشورهاي همسايه خود نيستند كه مجالسي تشريفاتي داشته باشند. اگر در تاريخ ايران غربي ها همواره گزينه اصلي روي ميزشان را حمله نظامي به اين مردم دانسته اند؛ گزينه ايران اسلامي مشاركت 60 درصدي و گردش نخبگان به دست خود ملت است.
بنابراين بهتر است آنها فهم غلط خود در خصوص جامعه ايران و حکومت مستقر در آن را تغيير دهند و اظهاراتي همچون:
• گزینه نظامی در صورت نرسیدن به توافق هستهای روی میز است(اشتون کارتر- وزیر دفاع آمریکا) و تهدید ایران به حمله نظامی
• رژیم بازرسیها به صورت فشرده تا ۱۵سال آینده ادامه خواهد داشت و پس از ۱۵ سال و با توجه به اطلاعاتی که از ایران به دست آمده، آن زمان موقعیت بهتری برای حمله نظامی است( سخنان اوباما درباره ایران، سه روز پس از گفتگوی تلفنی با روحانی و 5 هفته بعد از توافق هستهای)
خودداري نمايند و به اين فهم برسند كه ايران اسلامي گزينه روي ميز خود را با حضور مستمر ملت در انتخابات و چرخش نخبگان به جهانيان نشان مي دهد و چنين ملتي هرگز نياز به سلاح هسته اي ندارد. پس بهتر است آنها با ايران اسلامي به عنوان نماد مردم سالاري ديني برخورد عاقلانه تر داشته باشند و نگاه كدخدامنشانه را كنار بگذارند.
3- هزار تبريك و يك افسوس: قريب به دو ماه رسانه هاي متعلق به دولت آمريكا و انگليس و ضدانقلابيون فراري كشور و اصحاب خارج نشين فتنه 88 كه از كشورهاي خارجي ارتزاق مي كنند، تلاش بي وقفه نمودند تا برخي مسئولين عالي رتبه نظام را از مجلس خبرگان رهبري حذف كنند، به خيال واهي خود به مطامعشان نزديك شدند، با كمال تأسف برخي افراد داخلي در حركتي كاملاً هماهنگ با رسانه هاي آمريكايي، انگليسي سعي كرده اند مانع از راهيابي برخي از خادمان ملت به مجلس خبرگان شوند. اما آيا اين عمل جزء مصالح نظام است؟ آن بزرگان منفور از نگاه مخالفان خارجي، چه اقدامي انجام داده اند كه عدم حضورآنها براي خارجي ها و برخی عوامل داخلی بسيار حائز اهميت بوده است؟
4- واقع بيني اصولگرايان: گرچه خبرها حاكي از آن است كه در مجلس آينده اصولگرايان حرف اول را خواهند زد. اما آنها نيز بايد با نقد عاقلانه و عالمانه از شرايط موجود و شناسايي معايب و نواقص عملكرد خود، نقاط ضعف جريان اصولگرايي را شناسايي نموده و در رفع آن گام اساسي بردارند. تجربه ثابت کرده که ملت ایران هواخواه هیچ جبهه و گروهی نیست، لیکن به سابقه عملکردی و بازخورد اقدامات افراد و گروهها در جامعه بها میدهد. انتخاب و یا عدم انتخاب جریانی توسط ملت، انتخاب شوندگان و انتخاب نشوندگان را شگفت زده نکند. این عده تلاش کنند با عملکرد صحیح در اجرای خواستههای ملت در آینده نیز عزیز باقی بمانند.
5- مجلسي چند قطبي: با توجه به نظر محققين علم سياست مجلس بهتر است متشكل از نظرات مختلف باشد چرا كه در اين مجالس جدال به نحو احسن صورت مي گيرد؛ البته اگر با سياسي كاري همراه نشود، مي تواند مقدمه ساز رشد و بالندگي كشور گردد. مجلس پيش رو مجلسي چند قطبي متشكل از اصولگرا، اصلاح طلب، طرفداران دولت و كارگزاران مي باشد كه به نظر اگر در این مجلس خوب هدف شناسي انجام شود مي توان خير آن را در آينده نزديك براي ملت مشاهده كرد.
6- قدرداني اصلاح طلبان : جريان سياسي اصلاحات كه تقريباً بيش از 10 سال با وجود مشاركت در تمامي رقابت هاي سياسي، در هيچ يك از رقابت ها نتوانسته بوده اند، اعتماد مردم را جلب کنند، اين بار با پيروزي ليست اميد در تهران كه خود متشكل از چهرههای اصولگرا، دولتي ها و اصلاح طلبان به همراه چهره هاي غير سرشناس سياسي مي باشد، جريان اصلاحات بعد از سالها شكست مطلق در انتخابات هاي كشور، اين بار پيروزي قابل توجهي در تهران كسب كرده است.
با توجه به وضعيت اقتصادی کشور، شرايط حساس منطقه و تحولات بين المللي، بر اين جريان سياسی فرض است كه نقد درون سازماني داشته باشد و هرگز به افرادي كه اصول انقلاب و اسلام را زير سوال مي برند هرگز عنوان ليدر و حامي جريان اصلاحات ندهد و يا به روزنامه هاي داعيه دار اصلاحات اجازه توهين به اسلام و انقلاب اسلامي و اصول آن داده نشود تا از يك طرف مانع سوء استفاده تندروهای سكولار از اين موقعيت شوند و از طرف ديگر به ملت نشان دهند قصد ندارند خاطرات تلخ مجلس ششم را براي ايرانيان دوباره زنده کنند.0 که اگر اینگونه عمل کنند قطعاً توسط این ملت سیلی محکمتری خواهند خورد.