(روزنامه بهار ـ 1394/07/28 ـ شماره 27 ـ صفحه 2)
** ضمن اینکه خوشحالایم که امروز گفتمان علی لاریجانی یا اصولگرایان معتدل به گفتمان اصلاحطلبان نزدیک شده است، باید این نکته را بگویم که کشور درقبال تاخیر در فهم این مسائل هزینههای زیادی داده و خواهد داد. این صحبتها البته شاید بهاین معنا نباشد که اصولگرایان اصلاحطلب شده باشند، بلکه بهاین معنا است که آنها رفتارهای اصلاحطلبی و گفتارهایی را که در گذشته ازسوی اصلاحطلبان مطرح میشده است پذیرفتهاند. امروز بخش اعظمی از جامعه و سیاسیون دریافتهاند که تفکر اصلاحطلبی با توجه به اینکه منافع ملی را در اولویت میبیند این مسائل را فارغ از مسائل جناحی ارزیابی میکند.
* اختلافات امروز اصولگرایان بهخصوص بعد از تصویب برجام در مجلس را چگونه تحلیل میکنید؟
** اتفاقی که در بحث هستهای افتاد از این قرار بود که بخشهایی از اصولگرایان که تفکر عقلانی آنها بر احساساتشان غلبه داشت، طبیعتا با این مسیر همراه شدند و برایشان مشخص شد که برای اداره خوب جامعه نمیشود بر یک شعارهایی تکیه کرد و با گفتاردرمانی اوضاع مملکت را به پیش برد. بلکه باید روی به عمل آورد و با تعامل با دیگر کشورهای دنیا امکانات رفاهی مناسبی برای مردم ایجاد کرد. آنها متوجه این موضوع شدند که منافع ملی بر هر منفعت دیگری اولویت دارد.
* افرادی که شما میگویید متوجه منافع ملی شدند و با توافق هستهای همراه شدند، غالبا چه افرادی در مجلس بودند؟
** آنها افرادی بودند که از جریان تندرو در دولتهای نهم و دهم ضربه خورده بودند و به حاشیه رفته بودند. آنها افرادی بودند که در نظام سیاسی ایران اصالت بیشتری داشتند. آنها عضو جریانهای سیاسی تاثیرگذار در مجلس و کشور بودهاند. این موارد باعث شد که آنها در مسئله هستهای معقولانه رفتار کنند. این معقولانهرفتارکردن باعث شد این افراد در مجموعه دیگری که چندین سال بر آن شعارها و گفتههای دوران احمدینژاد تاکید کرده و میکند، زاویه پیدا کنند و این زاویه نقطه آغاز اختلاف شود. اختلافی که بعد از توافق هستهای بیش از هر موقع دیگری نمایانتر شد.
* آیا میتوانیم در آینده نیز پایداریها را با اصولگرایان معتدل یا بهقول شما عقلانی در یک جبهه ببینیم؟
** رابطه پایداریها با اصولگرایان معتدل را دیگر مانند گذشته نمیشود و نمیتوانیم بگوییم که در جبهه متحد قرار میگیرند. این موضوع در انتخابات مجلس دهم بهنحو مشخصی خودش را نشان میدهد که بهنظرم بخشی از مواضعی که این روزها از سوی اصولگرایان معتدل گرفته میشود با همین رویکرد است. امروز بخشی از اصولگرایان متوجه شدهاند افکار عمومی این نوع برخوردهای تند راپذیرا نیستند، اما در مقابل جریان تندرو اصولگرایی بیش از اینکه منافع کلان نظام برایش مطرح باشد تفکرات جناحی خودش را مطرح کرده است. مردم مدام از این جریان تندرو رفتارهای خارج از عرف و چارچوبهای اخلاقی و اجتماعی میبینند و همین موضوع به پایگاه اجتماعی آنها نیز ضربه میزند. بههرحال هرچه جلوتر میرویم فکر میکنم اصولگرایان معتدل بیشتری با دولت همراه خواهند شد و فکر میکنم که از این پس، در حیات سیاسی ایران جناحهای سیاسی با رویکرد عقلانی روی کار میآیند.
* تکلیف آن دسته از اصولگرایانی که در ماجرای هستهای با اصولگرایانی که شما از آنها با عنوان عاقل نام میبرید، چه میشود؟
** بعد از این شاهد خواهیم بود که با مرور زمان آرایش جدیدی در کشور شکل میگیرد. پیشبینی میکنم که آن افراد یا جریانهای اصولگرایی که نمیخواستهاند براساس عقل جمعی و مصلحتهای جامعه پیش بروند، به حاشیه رانده شوند. این افراد اصولگرای تندرو با سیاستها و موضعگیریهایشان نشان دادند که هنوز هم روی شعارهای باطل گذشته پافشاری میکنند و نگاهشان برتریدادن جناح یا تفکر خاص خودشان است. آنها امروز دچار مشکل شدهاند؛ یعنی نه راه پیش دارند و نه را پس. در پایان باید این موضوع را بگویم که امروز جریان عقل گرای اصولگرایی به همان اندازه از جبهه پایداری دورتر از اصلاحطلبان است. نسبت آنها با پایداری شفاف است، اما با اصلاحطلبان هنوز نه.
http://www.bahardaily.ir/fa/Main/Detail/2901
ش.د9403029