صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۹:۳۷  ، 
کد خبر : ۲۸۸۶۳۱

عقب‌نشینی از سوریه بخشی از استراتژی مؤثر پوتین است

روسیه می‌تواند هر زمان که لازم شد و دمشق تشخیص داد، تمام نیروهایی را که عقب کشیده، مجدداً به سوریه اعزام کند. نکته این‌جاست که روسیه از سوریه «بیرون رانده نشده» و مأموریتش نیز منقضی نشده است.
 ولادیمیر پوتین روز دوشنبه 24 اسفند، ضمن اعلام این‌که عملیات نظامی روسیه در سوریه به اهداف اصلی خود رسیده است، به وزیر دفاع کشورش دستور داد تا عقب‌نشینی نیروهای روس از سوریه را کلید بزند. این عقب‌نشینی، در زمانی رخ می‌دهد که شاید کم‌تر کسی پیش‌بینی آن را می‌کرد. کارشناسان دلایل مختلفی را برای این اقدام روسیه متصور هستند و رسانه‌های غربی تلاش می‌کنند تا اولین واکنش‌ها به تصمیم پوتین را به نفع خود شکل بدهند و این‌گونه القا کنند که مسکو، متحدان خود در دمشق را رها کرده است.

البته دلایل زیادی می‌تواند پشت تصمیم پوتین نهفته باشد و نشان دهد این تصمیم بدون هماهنگی با بشار اسد و البته متحدان مسکو و دمشق در تهران، گرفته نشده است. پیروزی‌های میدانی در سوریه، برقراری آتش‌بس نسبی، نزدیک شدن به دور بعدی مذاکرات صلح، و محدود بودن این عقب‌نشینی (بر خلاف آن‌چه رسانه‌های غربی نشان می‌دهند) همگی نشانه‌هایی از این واقعیت است که پوتین تعهد خود مبنی بر کمک به بشار اسد برای حفظ ثبات سوریه را فراموش نکرده است.

آن‌چه در ادامه می‌خوانید توضیحاتی است که سینکویووا درباره تحولات اخیر در مسئله سوریه داده است.

شاید هیچ‌کس در دنیا نتواند به اندازه پوتین، حامیان سیاست‌ها و استراتژی‌های رئیس‌جمهور روسیه را بهت‌زده کند. اگر نگاهی کوتاه به رسانه‌های اجتماعی بیندازید، با هزاران کاربری مواجه خواهید شد که از تصمیم جدید پوتین مبنی بر خروج نیروهای روس از سوریه، متعجب و حتی وحشت‌زده هستند.

البته واقعیت این است که هیچ‌یک از این تعجب‌ها و وحشت‌ها دلیلی ندارد که وجود داشته باشد. برای درک بهتر تصمیم پوتین و خروج نیروهای روس از سوریه باید به چند نکته توجه داشت: اولاً پوتین اعلام کرده که دلیل این عقب‌نشینی چیست: تحقق اهداف اولیه روسیه از ورود به بحران سوریه. دوماً آن‌چه که پوتین دستور داده، عقب‌نشینی کامل نیروهای روسی از جنگ در سوریه نیست، بلکه خروج بخش خاصی از نیروهای زمینی این کشور از مناطقی در سوریه و در اطراف لاذقیه است که اکنون دیگر امن هستند.

این تصمیم جدید پوتین ممکن است مبنی بر عقب‌نشینی یا جابه‌جایی برخی نیروهای ویژه «داوطلب» و یا «مشاوران بازنشسته» روسی باشد که در نیروی زمینی ارتش سوریه و یا یگان‌های دیگر در مرکز، شرق و شمال این کشور گنجانده شده بودند. درباره این افراد کم‌تر اطلاعاتی وجود دارد، اما به هر حال، ممکن بود مطرح شدن این‌ها در رسانه‌های مورد حمایت تیم مذاکره‌کننده معارضان و یا دور میز مذاکرات در ژنو، برای روسیه دردسرساز شود.

نکته دیگری را هم باید در نظر گرفت: ممکن است عقب‌نشینی نیروهای روس از سوریه، تقاضایی از سوی تیم مذاکره‌کننده مقابل روسیه بوده باشد که پوتین با آن موافقت کرده است، چرا که حضور این نیروها در سوریه دیگر ضرورتی ندارد. لاذقیه در حال حاضر امن است و مشاوران روس هم آموزش‌های خود را در سوریه تکمیل کرده‌اند.

هم‌چنین باید دانست که پوتین با عقب‌نشینی بخشی از نیروهایش از سوریه به صورت یک‌جانبه و خودخواسته، قبل از مطرح شدن این درخواست توسط معارضان و طرف غربی، به مذاکره‌کنندگان آن سوی میز اجازه نداد تا هرگونه عقب‌نشینی روسیه در آینده را یک موفقیت برای خود و نتیجه اراده سیاسی و قدرت تصمیم‌گیری مخالفان دمشق و کرملین معرفی کنند. در کنار همه این‌ها، روسیه هم می‌تواند فواید مدنظر خود را برداشت کند، از جمله این‌که خود را طرف منطقی در بحران سوریه نشان دهد و حسن نیت خود برای رسیدن به یک راه‌حل مسالمت‌آمیز را اثبات کند.

روسیه به خوبی این واقعیت را درک کرده که در جهان امروز، استراتژی نظامی چیزی فراتر از صرفاً موفقیت در درگیری مسلحانه است و آن‌چه به اندازه موفقیت در عرصه نظامی مهم است، پیروزی در جنگ اطلاعاتی است. بنابراین باید این مطلب را درک کرد که اعلام عقب‌نشینی روسیه از سوریه توسط پوتین، چه نقشی در پیروزی کرملین در جنگ اطلاعاتی دارد.

نکته دیگری که درک آن ضروری است، معنای واقعی و دقیق «عقب‌نشینی» است. برای درک این مفهوم، باید توجه داشته باشیم که روسیه، «سیاست خارجی» را به گونه‌ای کاملاً متفاوت از غرب و آمریکا می‌فهمد و پیاده می‌کند. اغلب مخاطبان وقتی حرف از «عقب‌نشینی» به میان می‌آید به یاد عقب‌نشینی آمریکایی‌ها از عراق یا افغانستان می‌افتند که به معنای پذیرش شکست و عدم تحقق اهداف واشنگتن بود. واقعیت این است که در فرهنگ لغت سیاست خارجی آمریکا، واژه «عقب‌نشینی» جای‌گزین واژه «شکست» شده است. این اتفاق در نتیجه نیاز به توجیه شکست‌های بزرگی مانند ویتنام و عراق افتاد.

این در حالی است که در مورد روسیه، باید «عقب‌نشینی» را «عملیاتی مبتنی بر پایان تقابل مستقیم یک نیروی نظامی با دشمن» تعریف کرد. این نوع عقب‌نشینی نه تنها کاملاً عکس «عقب‌نشینی آمریکایی» است، بلکه دلایل بسیار خوبی هم برای انجام آن وجود دارد و نشان‌دهنده این واقعیت است که روسیه به سوریه کمک کرده تا دست برتر مورد نیاز در تحولات میدانی را به دست آورد و خودش بتواند برخی از مسائل مانند تأمین امنیت پایگاه هوایی لاذقیه را حل و فصل کند. این نوع عقب‌نشینی هم‌چنین در مذاکرات صلح آینده در ژنو نیز به روسیه کمک خواهد کرد.

بنابراین این‌که عقب‌نشینی روسیه را با عقب‌نشینی آمریکا مقایسه کنیم، کار بسیار اشتباهی است. هم‌چنین این‌که عقب‌نشینی روسیه از سوریه را معادل با «تغییر در تعهدات پوتین» و یا «برگشتن ورق علیه روسیه یا ارتش سوریه» بدانیم، کاملاً اشتباه است. افرادی که از نزدیک عملیات‌های نظامی روسیه در سوریه را دنبال نکرده‌اند، کافی است در همین حد بدانند که شش ماه اقدام روسیه به پاک‌سازی اهداف مهم داعشی در مرکز و شمال سوریه و هم‌چنین تأمین امنیت مناطق ساحلی در اطراف لاذقیه، را نمی‌توان چیزی جز «یک رشته موفقیت‌های تاکتیکی و استراتژیک» توصیف کرد.

آن‌چه باید اکنون بر آن تأکید کرد این است که کسب پیروزی‌های قاطع و تحقق اهداف اصلی در یک دوره کوتاه حضور در یک کشور هم می‌تواند دلیل خوب دیگری برای عقب‌نشینی از آن کشور پس از همین مدت کوتاه باشد. یکی از پیامدهای دیگر جنگ‌های شکست‌خورده آمریکا این است که اغلب مخاطبان اکنون فراموش کرده‌اند هدف از ایجاد برخی از جنگ‌ها در نهایت رسیدن به صلح است، نه درگیر شدن در جنگ‌های طولانی و بی‌نتیجه.

خروج برخی از نیروهای روسیه از سوریه، به گونه‌ای طراحی شده تا مشوقی برای رسیدن به یک راه‌حل سیاسی برای بحران کنونی باشد. در عین حال، نیروهای هوایی و دریایی روسیه قرار است در سوریه باقی بمانند؛ یعنی حملات هوایی روسیه علیه داعش، النصره و برخی از گروه‌های معارضی که آتش‌بس را نپذیرفته‌اند، ادامه خواهد یافت. بنابراین ارتش روسیه قرار نیست سوریه را به حال خود بگذارد و به کشورش بازگردد.

عقب‌نشینی روسیه دو مفهوم مهم را دربر دارد: حسن نیت پوتین برای حل بحران سوریه و تحقق اهداف نظامی مسکو در این کشور. یک مقایسه خیالی، این مطلب را بهتر مشخص می‌کند. فرض کنیم که پوتین به جای اعلام عقب‌نشینی نیروهایش از سوریه، خبر می‌داد که کشورش قرار است شمار نیروهایش در سوریه را افزایش دهد و نقش فعال‌تری در جنگ ایفا کند. آیا این خبر به معنای این بود که همه چیز مطابق میل روسیه پیش می‌رود یا این‌که اقدامات قبلی روسیه نتیجه‌ای نداشته است؟ این دقیقاً خلاف روش آمریکایی‌هاست که با اعزام نیرو به کشورهای دیگر، عملاً به شکست خود اعتراف می‌کنند، اما به مردم می‌گویند اعزام نیرو به معنای مصمم بودن ما در حل مسئله است.

واقعیت این است، حرکت به سوی یک فرآیند سیاسی برای حل بحران سوریه، بدون حملات هوایی روسیه، هرگز امکان‌پذیر نمی‌شد. تصمیم کنونی برای خروج نیروهای نظامی از سوریه هم نشانگر تغییر استراتژی روسیه از «دخالت مستقیم» به «سپردن امور به دست ارتش بشار اسد» است. حملات ارتش سوریه به سمت شرق هم‌چنان ادامه دارد. نبرد برای آزادی «تدمر» همین الآن دارد اتفاق می‌افتد. و اکنون تمرکز روس‌ها بیش‌تر بر مذاکرات صلح ژنو است. این تصور که پوتین با تصمیم اخیر خود به مردم سوریه و یا متحدان خود یعنی ایران، حزب‌الله، و ارتش سوریه خیانت کرده، کاملاً اشتباه است.

در ابتدای بحران، ارتش سوریه توانایی اتخاذ یک استراتژی نظامی منسجم را در برابر گروهی تروریستی نداشت که تحت حمایت مستمر وزارت خارجه آمریکا بود. با این حال، بعد از مداخله روسیه شرایط تغییر کرد. اکنون ارتش سوریه سازمان‌یافته‌تر و دارای یک استراتژی نظامی منسجم است. هم‌چنین ساده‌لوحانه است که تصور کنیم، به عنوان مخاطبان عادی، از تمام محتوای مذاکرات و توافقات میان اسد و پوتین مطلع هستیم. از طرف دیگر، خروج روسیه از سوریه بدون داشتن یک استراتژی نظامی برای ادامه کار، غیرمنطقی به نظر می‌رسد و از پوتین بعید است اشتباهی به این سادگی مرتکب شده باشد.

باید دانست که از نظر روسیه، رسیدن به یک راه‌حل سیاسی، از همان ابتدای کار، هدف نهایی بوده است؛ به این دلیل که در غیر این صورت، تنها گزینه جای‌گزین، حضور نظامی دائم روسیه در سوریه می‌بود. بنابراین عقب‌نشینی کرملین از سوریه اقدامی در جهت کاهش درگیری‌ها در منطقه و تلاشی برای استفاده از چانه‌زنی‌های سیاسی با هدف رسیدن به گزینه مدنظر پوتین از آغاز کار است.

در چارچوب تحولات کنونی و قبل از مذاکرات آینده صلح در ژنو، اتحاد عربستان-ترکیه-قطر در تلاش است تا برای جبران تلفات در میدان جنگ، روند مذاکرات را به سمت و سویی تغییر دهد که نهایتاً به نفع خودش تمام شود. از جمله این‌که پیش‌شرط مضحکی را برای مذاکرات درباره حل و فصل بحران گذاشته‌اند که همان هدفی است که اتحاد متجاوز به سوریه از ابتدا می‌خواسته است: تغییر حکومت در دمشق و حذف دولت کنونی سوریه از معادلات که البته به دروغ «انتقال قدرت» توصیف می‌شود.

در هر حال، این خواسته معارضان و ائتلاف غربی-عربی کاملاً عجیب و غیرمنطقی به نظر می‌رسد، چراکه آن‌چه این ائتلاف دور میز مذاکره دنبال می‌کند، در تحولات میدانی سوریه کاملاً رد شده است. در دوره بعدی مذاکرات هم قطعاً این پیروزی‌های ارتش سوریه تأثیرگذار خواهد بود. روسیه نیز بر خلاف آن‌چه برخی رسانه‌های غربی دارند به مخاطبان خود القا می‌کنند، سوریه را به حال خود رها نکرده است. تصمیم جدید پوتین به هیچ عنوان مرموز و یا غیرمنطقی نیست؛ به خصوص اگر نکات زیر را در نظر بگیریم:

1) عملیات اصلی روسیه در سوریه، پاک‌سازی سواحل لاذقیه، و به حاشیه راندن داعش و متحدانش بود. این کار اکنون انجام شده است و در نتیجه، بسیاری از واحدهای نظامی روس در حال حاضر بی‌کار مانده‌اند و صرفاً هر از چند گاهی توپ‌خانه خود را «آتش می‌کنند».

2) نیروی هوایی روسیه در حال حاضر نسبت به ماه‌های اکتبر و نوامبر سال 2015، حدود 50 درصد از سورتی‌های خود را کاهش داده است. توافق درباره آتش‌بس و کاهش درگیری‌ها در سوریه نیز بازتابی از همین موفقیت‌هاست.

3) آتش‌بسی که روسیه به تحقق آن کمک کرد، موجب ایجاد درگیری‌های داخلی میان تکفیری‌ها شد و در نتیجه کمک خوبی به نیروهای سوری و متحدانشان کرد.

4) روسیه می‌تواند هر زمان که لازم شد و دمشق تشخیص داد، تمام نیروهایی را که عقب کشیده، مجدداً به سوریه اعزام کند. نکته این‌جاست که روسیه از سوریه «بیرون رانده نشده» و مأموریتش نیز منقضی نشده است. تشخیص این‌که آیا حضور روسیه در سوریه ضرورت دارد یا ندارد، چه اکنون و چه در گذشته، همواره به عهده دولت بشار اسد بوده است.

5) تصمیم پوتین برای عقب‌نشینی از سوریه قبل از مذاکرات و نه بعد از آن، با ایران و اسد هماهنگ شده و به احتمال زیاد، راهی برای جلوگیری از استفاده مذاکره‌کنندگان معارض از هرگونه عقب‌نشینی بعد از مذاکرات و ادعای پیروزی در میز مذاکره بوده است.

نهایتاً باید توجه داشت که پایگاه‌های هوایی و دریایی روسیه و همین‌طور سامانه‌های اس400 هم‌چنان در سوریه خواهند ماند. بنابراین این ادعا که تصمیم پوتین در عقب‌نشینی از سوریه اشتباه بوده، هم نپخته و هم بی‌اساس است، چون کسی از آن‌چه در گفتگوها میان پوتین با اسد و متحدان ایرانی گذشته، خبر ندارد. اگرچه اظهارات و اقدامات مرموز رئیس‌جمهور روسیه، اغلب حتی حامیان او را غافل‌گیر کرده، اما یک چیز کاملاً مشخص است: این اظهارات و اقدامات، همه بخشی از یک استراتژی است که تا کنون کارساز بوده است.
منبع: مشرق
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات