حضرت آيتالله خامنهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي صبح روز پنجشنبه (20/12/94) در آخرين ديدار رئيس و نمايندگان دورهي چهارم مجلس خبرگان رهبري، در سخنان بسيار مهمي ضمن تجليل از حضور معنادار و پرشکوه مردم در انتخابات هفتم اسفند و اعلام قاطعانهي پايبندي و وفاداري خود به نظام اسلامي، به تبيين ويژگيهاي اين انتخابات و مهمترين وظايف و اولويتهاي مجلس خبرگان و مجلس شوراي اسلامي در دورهي جديد پرداختند و با برشمردن سه اولويت اصلي کشور در مقطع کنوني، «مسئلهي نفوذ» را بسيار جدي و مهم خواندند و تأکيد کردند: تنها راه پيشرفت حقيقي، «استحکام ساخت داخلي کشور» در زمينههاي اقتصادي، فرهنگي و سياسي، «حفظ خصوصيات انقلابي»، «حرکت جهادي»، «حفظ عزت و هويت ملي و اسلامي» و «هضم نشدن در هاضمهي خطرناک جهاني» است.
متن محوربندي شده اين بيانات بدين شرح است:
***
بسماللهالرّحمنالرّحيم(۱)
الحمد لله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام علي سيدنا محمّد و آله الطّاهرين و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين.
پرهيز از طرح مسائل اختلاف افکن در ايام فاطميه س
خيلي خوشآمديد آقايان محترم، برادران عزيز! اوّلاً ايام شهادت حضرت صدّيقهي طاهره (سلاماللهعليها) را به همهي شما برادران عزيز که شاگردان آن مکتب هستيد تسليت عرض ميکنم. يک نکته را در همين زمينه عرض بکنم: توجّه بشود در ايام فاطميه، بهمناسبت ذکر مناقب آن بزرگوار، ذکر شهادت آن بزرگوار، مسائل اختلافافکن مطرح نشود. امروز سياستهاي مُدهش(۲) و اهريمني بينالمللي جدّاً درصدد اين است که بين شيعه و سنّي اختلاف بيندازد.
جنگهاي منطقه، جنگهايي سياسي نه اعتقادي
امروز جنگهايي در منطقه هست؛ من به شما عرض ميکنم که هيچکدام از اين جنگها جنگ اعتقادي نيست؛ جنگهاي سياسي و با انگيزههاي گوناگون سياسي و قومي و مانند اينها است و ربطي به مذهب ندارد، لکن دشمن يعني آمريکا، يعني صهيونيست، يعني انگليس سعي ميکنند اين دعواها را، اين اختلافها را تبديل کنند به اختلاف مذهبي؛ چون ميدانيد که اختلاف مذهبي به اين آسانيها تمامشدني نيست. ما نبايد به اين هدف کمک کنيم. ما امروز در کنار خود، از برادران اهل سنّت کساني را داريم که با ما و همراه ما دارند در دفاع از حرم اهلبيت ميجنگند و کشته ميدهند، شهيد ميدهند. خانوادههايي از شهداي مدافع حرم پيش من آمدند که در بينشان چند خانوادهي سنّي بودند. خب، اين برادر اهل سنّت که براي دفاع از حرم حضرت زينب يا حرم اميرالمؤمنين يا حرم سيدالشّهدا جوان خودش را گسيل ميکند به جبهه، بعد هم که پيش ما ميآيد، به جاي اظهار تأسّف، به جاي اظهار غم و اندوه يا گِله و شکايت، ابراز افتخار ميکند که پسر من در اين راه شهيد شده، اين را ما بايد برنجانيم؟ اين را ما بايد کاري کنيم که از ما دور بشود؟ اينها نکات مهمّي است، اينها نکات اساسياي است.
امروز جزو اولويتهاي اصلي جامعهي روحانيت اين است که نگذارند کاري را که آمريکا دارد با زحمت انجام ميدهد، صهيونيستها دارند با زحمت انجام ميدهند، ما بهسهولت اين کار را براي آنها انجام بدهيم؛ اين را توجّه داشته باشيد.
گروههاي تکفيري فقط دشمن شيعه نيستند، دشمن نظام اسلامياند
در سيستانوبلوچستان علماي اهل سنّت مردم را تشويق کردند
به انتخابات؛ اين گروههاي تکفيري آنها را الان دارند تهديد ميکنند که شما چرا
کمک کرديد به انتخابات؛ چون آنها تشويق کردند. گروههاي تکفيري فقط دشمن شيعه نيستند،
دشمن نظام اسلامياند، دشمن هر کسي هستند که به نظام اسلامي کمک کند؛ به اينها بايد
توجّه داشت.
گفتن از تاريخ اسلام بدور از اختلاف افکني
البتّه ما بارها اين را عرض کرديم که گفتن تاريخ، با رعايت موازين، با رعايت ادب، با رعايت جهات مهمّ مصلحتي اشکالي ندارد، لکن [جلوگيري از] ايجاد اختلاف، ايجاد بغض، ازجملهي چيزهايي است که امروز خيلي بايد مورد توجّه قرار بگيرد.
درگذشتگان از خبرگان رهبري
اين جلسهي امروز شما، آخرين اجلاس از طولانيترين دورهي مجلس خبرگان است؛ در اين سالها -حدود نُه سال که جناب آقاي يزدي فرمودند- اين مجلس اجلاسيههايي را برگزار کرد، کارهايي انجام دادند، مطالب مهمّي گفتند و منشأ آثاري هم شدند. درگذشتگاني بودند؛ بهنظرم - آنطور که به من گزارش دادند- حدود هفده نفر از اعضاي اين مجلس در طول اين سالها از دنيا رفتهاند. البتّه اين دورهي جديد هم که آغاز خواهد شد، همينجور است؛ دنيا همين است؛ بعضيها در آخر خط قرار دارند و حرکت بهسمت عالَم بقا يک حرکت دائمي است از سوي آحاد بشر؛ و اين قدرت الهي است و تقدير الهي است. بايستي مراقب باشيم، و براي آن درگذشتگان عزيزي که در اين دوره بودند و زحمت کشيدند و حضور پيدا کردند، طلب مغفرت کنيم.
سوابق درخشان مرحوم طبسي
من بخصوص ياد ميکنم از مرحوم آقاي طبسي (رضواناللهتعاليعليه) و مرحوم آقاي خزعلي (رضواناللهتعاليعليه)؛ که اين دو برادرِ خوب، جزو کساني بودند که بهمعناي واقعي کلمه در مجلس خبرگان جايگاه خبرگي را حفظ کردند و حقيقتاً امتحان خوبي دادند. مرحوم آقاي طبسي (رحمةاللهعليه) که سوابق مبارزاتي ايشان در دوران اختناق، بعد [هم] خدمات ايشان در آستان قدس و در مجموعهي مسائل انقلاب، براي اغلب افراد شما روشن است؛ منتها يک برجستگيهايي هست که اين برجستگيها را نميشود انسان نديده بگيرد؛ رحمت خدا بر اين مرد بزرگ و برادر عزيز ما. ايشان در حسّاسترين مواقع، جايگاه انقلابي خودش را بهطور واضحي ظاهر کرد و حفظ کرد و بر آن اصرار ورزيد و تصريح کرد.
مرحوم آقاي طبسي در فتنهي [سال] ۸۸ همهي ملاحظات را کنار گذاشت و آمد وسط ميدان؛ رفاقتها و رودربايستيها و مانند اينها را کنار گذاشت؛ مواقع زيادي ما از ايشان اين حالت را ديديم؛ انسان صريح، مؤمن، قاطع. اينها آن چيزهايي است که در حفظ شخصيت افراد و در تاريخ زندگي افراد ميماند؛ در حساب الهي هم اينها باقي است. زندگي اين مرد مؤمن و بزرگوار در طول اين دوران مسئوليت، تغيير پيدا نکرد؛ ايشان در همان خانهاي از دنيا رفت که ما قبل از انقلاب بارها و بارها به آن خانه رفته بوديم؛ در همان خانه و با همان اثاث زندگي. آن روزي که ماها نشستن روي مبل را بلد نبوديم، ايشان در خانهاش مبل داشت؛ همان مبل ۴۰ سال، ۴۵ سال قبل، امروز هم در خانهي ايشان است و از همانها استفاده ميکردند. زندگي خودش را توسعه نداد، وضع اشرافي به خود نگرفت. خب اينها در مردم اثر ميگذارد؛ بااينکه عليه ايشان تبليغات هم زياد ميکردند، لکن ديديد مردم مشهد چه بدرقهاي کردند از اين انسان. تشييع جنازهي مرحوم آقاي طبسي و نماز [بر] ايشان، مثل بزرگترين راهپيماييهايي بود که در مشهد انجام گرفته بود که ما ديديم؛ آن صحن باعظمت، مملوّ از جمعيت [بود] و همه هم مردم مشهد - اوقات زوّاري [هم] نبود که بگوييم زوّار آمده بودند؛ نه، مردم مشهد بودند- آمدند قدرداني کردند؛ قدرشناسي کردند. رحمت خدا بر اين فقيدِ عزيز ما.
سوابق درخشان مرحوم خزعلي
مرحوم آقاي خزعلي
(رضواناللهتعاليعليه) امتحاني از نوع ديگر و بسيار دشوار را دادند؛ پاي حرفهاي
خودشان ايستادند، پاي انقلاب ايستادند. آنجاييکه بحث نزديکان و منتسبان بود، با
کمال صراحت، با کمال شجاعت [ايستادند]. حالا به بنده که مکرّردرمکرّر مطالبي گفتند
که در سينهي من و در نوشتهجات من ثبت است، امّا در علن هم مطالب زيادي گفتند، که
اينها را ديگران شنيدهاند. [اين] مرد پاي انقلاب ايستاد. اينها است که ارزش ميدهد
به انسانها، معنا ميدهد به حرکت انقلابي انسانها. رحمت خدا بر اينها. اميدواريم که
خداي متعال با رضوان خود، با رحمت خود، از اينها استقبال کند؛ کَاَنّي بِنَفسي
واقِفَةٌ بَينَ يديک فَقَد اَظَلَّها حُسنُ تَوَکُّلي عَلَيکَ فَقُلتَ ما اَنتَ
اَهلُهُ وَ تَغَمَّدتَني بِعَفوِک.(۳) اميدواريم انشاءالله خداي متعال، اينها را
مشمول اين فِقرهي مناجات شعبانيه قرار بدهد.(۴)
انتخابات بسيار پُرمعنا و مهمّ هفتم اسفند
انتخاباتِ امسال، انتخابات بسيار پُرمعنا و مهمّي بود. بااينکه اينهمه عليه اين انتخابات تلاش شده بود، فعّاليت شده بود، براي اينکه انتخابات را زير سؤال ببرند، از ارزش انتخابات بکاهند، يک جمعيت ۳۴ ميليوني در اين دو انتخابات شرکت کردند؛ يعني در واقع، قريب هفتاد ميليون برگهي رأي از سوي مردم ايران، داخل صندوقها انداخته شد. اين خيلي با ارزش است، اين خيلي بااهمّيت است؛ مردم حقيقتاً خوش درخشيدند. ۶۲ درصد، در نسبت جمعيتي که ميتوانند رأي بدهند، درصد بالايي است [اگر] مقايسه بشود با بيشتر کشورها؛ نه با بعضي از کشورها [بلکه] با بيشتر کشورها. آنطور که به من گزارش دادهاند، در آمريکا در اين ده سال اخير هيچوقت آمار شرکت مردم در انتخاباتهاي گوناگون، چه انتخابات کنگره و چه انتخابات رياست جمهوري، به چهل درصد نرسيد. اين حضور مردمي، خيلي معنادار است؛ مردم بهمعناي واقعي کلمه اعتماد خودشان را به نظام اسلامي نشان دادند و عملًا ثابت کردند. اين يکي از نقاط مهم بود.
خسران نبود برخي بزرگان در مجلس خبرگان رهبري
خب، البتّه در همهي انتخاباتها بعضي رأي ميآورند، بعضي رأي نميآورند؛ علل گوناگوني هم دارد. بنده لازم ميدانم از آن کساني که در اين دورهي نُهساله، حضور داشتند و زحمت کشيدند و در دورهي بعد نيستند همين جا تشکّر کنم. البتّه بعضي از بزرگان ما هستند که اينها رأي آوردن و نياوردنشان، هيچ مِساسي(۵) به شخصيت اينها پيدا نميکند. بعضي هستند که مجلس خبرگان از حضور آنها بهرهمند ميشود، نه آنها از حضور در مجلس خبرگان. امثال جناب آقاي يزدي يا جناب آقاي مصباح، کساني هستند که وقتي در مجلس خبرگان حضور داشته باشند، مجلس وزانت بيشتري پيدا ميکند. نبودن اينها در مجلس خبرگان، به اينها هيچگونه ضرري نميزند. بله، براي مجلس خبرگان نبودن اينها خسارت است. شخصيت برجستهي اشخاص به معنويات آنها، به داشتههاي معنوي آنها، به سرمايههاي معنوي آنها است. اميدواريم که خداي متعال آن کساني را که در اين دورهي جديد هستند و قبلاً نبودهاند، و کلّ مجلس خبرگان را انشاءالله موفّق بدارد.
شرکت آزادانه در انتخابات
انتخابات در کشور ما - ازجمله اين انتخابات- خصوصياتي دارد که من چند خصوصيت را که به نظرم مهم ميآيد، عرض ميکنم. يکي اين است که مردم براي شرکت در اين انتخابات و در [ديگر] انتخاباتهاي کشور ما آزادي عمل دارند. در بعضي از کشورها اجباري است؛ حتّي در کشورهاي غربي -اروپايي و غير اروپايي- اجبار هست؛ يعني شرکت نکردن در انتخابات براي آنها هزينه دارد؛ در کشور ما شرکت نکردن در انتخابات هيچ هزينهاي ندارد؛ مردم آزادانه شرکت ميکنند، با انگيزه شرکت ميکنند، با رغبت شرکت ميکنند؛ فکري دارند، دنبال فکر حرکت ميکنند. اين بسيار با ارزش است.
رقابتي بودن انتخابات
نکتهي دوّم که در اغلب انتخاباتهاي ما بوده است و در اين انتخابات هم بهطور واضحي وجود داشت، رقابتي بودن انتخابات بود. سعي شد که گفته شود انتخابات رقابتي نيست لکن خلاف واقع بود و انتخابات رقابتي بود؛ با عَلَمهاي گوناگون، با نامهاي گوناگون، با شعارهاي گوناگون، جناحهاي مختلف، افراد مختلف شرکت کردند و حرف خودشان را زدند؛ صداوسيما در اختيار نامزدهاي خبرگان قرار گرفت؛ نامزدهاي مجلس شوراي اسلامي در شهرها تبليغات کردند و آنچه توانستند کار کردند. بنابراين انتخابات کاملاً رقابتي بود و آنچه به دست آمده است محصول يک رقابت کامل است.
امنيت و آرامش انتخابات
يک خصوصيت ديگري
که مهم و قابل توجّه است و بايد واقعاً خدا را شکر کنيم، امنيت و آرامش فضاي
انتخابات بود؛ حتّي در آنجاهايي که انگيزههاي اختلاف وجود دارد؛ مثل مواردي که
قوميتهايي هست، بين دو شهر اختلاف هست، بين دو شهر رقابت هست؛ از اين قبيل در
سراسر کشور داريم؛ هيچجا حادثهي تلخي اتّفاق نيفتاد. حالا در شهرهاي بزرگ و
امثال اينها که واضح است، در گوشهوکنار کشور هم همينجور بود؛ حادثهاي که فضاي
انتخابات را تلخ کند و خداي نکرده به جان افراد صدمهاي وارد بشود، اتّفاق نيفتاد.
امروز محيط اطراف ما را مشاهده کنيد؛ در شرق ما، در غرب ما، در شمال ما، در جنوب
ما کشورها دچار ناامنياند. نه اينکه [فقط] انتخابات آرام و سالم نميتوانند برگزار
کنند؛ زندگي سالم و آرام هم ندارند؛ [فرد] از خانه که خارج ميشود، نميداند که به
خانه برميگردد يا نه. وضع ناامني در کشورهاي اطراف ما تقريباً اينجوري است. در
کشور ما بحمدالله انتخاباتي با اين عظمت، با اين شرکت وسيع اتّفاق ميافتد؛ در
تهران مردم از ساعت هشت صبح تا دوي بعد از نيمهشب [رأي ميدادند]؛ به من گزارش
دادند در بعضي از حوزههاي انتخاباتي در تهران، نه تا دوازده [بلکه] تا دوي بعد از
نصفشب مردم ميآمدند، رأي ميدادند و ميرفتند؛ با کمال آرامش، با کمال امنيت. اين
خيلي چيز مهمّي است؛ اين براي کشور يک موجودي است، يک نعمت بزرگ الهي است براي يک
کشور؛ اين را بايد قدر بدانيم. ما از کساني که اين امنيت را توانستند تأمين کنند
براي ما - از وزارت کشور تا نيروي انتظامي تا سپاه تا بسيج و ديگراني که تأثير در
اين معنا داشتند- حقيقتاً بايستي تشکّر کنيم.
... از کساني که در امنيت انتخابات شرکت فعّال داشتند، بنده نام وزارت اطّلاعات را نبردم که عذرخواهي ميکنيم از آنها؛ يعني حضور آنها شديداً، جدّاً حضور مؤثّري بود در ايجاد امنيت و جلوگيري از برخي حوادثي که ممکن بود پيش بيايد.
سلامت و امانتداري انتخابات
يک خصوصيت ديگر اين انتخابات، مثل بقيهي انتخاباتهاي ما، سلامت و امانتداري بود؛ يعني انتخابات سالم برگزار شد؛ درست نقطهي مقابل آن چيزي که دشمنان ما دائماً در طول اين سالها، همواره تبليغ کردند؛ و اين تبليغ در اوقات انتخابات غالباً شديد شده که «آقا، خيانت ميکنند؛ اسم فلاني را ميآورند، رأي فلاني را به جايش در ميآورند»؛ از اين حرفها شنيدهايد؛ مرتّباً يک عدّهاي بيرون گفتهاند و يک عدّهاي هم در داخل آنها را بازگو کردهاند و همان حرفها را در داخل کشور تکرار کردهاند. با وجود اين، بحمدالله انتخابات، سالم بود و هميشه سالم بوده انتخابات. اين نشان داد بياعتباري حرف کساني را و اقدام کساني را که يک وقتي يک انتخاباتي مثل سال ۸۸ را نامعتبر دانستند و آن فتنهي مضر و مُهيب را براي کشور بهوجود آوردند؛ بهخاطر اينکه متّهم کردند کشور را به اينکه انتخابات انتخابات ناسالمي است؛ نه، انتخابات سالم بود؛ هم امروز سالم بود، هم دورههاي قبل سالم بود، هم سال ۸۸ سالم بود، هم سال ۸۴ سالم بود؛ انتخابات سلامت داشت. هيچوقت اينجور کاري [نشده است]. بله، ممکن است در يک گوشهاي، در يک صندوقي ده تا، بيست تا، صد تا رأي اينوَر و آنوَر بشود؛ يا از روي غفلت، يا از روي غرض، [امّا] هيچگونه حرکت سازماندهيشدهاي که وجود داشته باشد که نتيجهي انتخابات را تغيير بدهد، در کشور ما وجود نداشته و وجود ندارد و بعد از اين هم اميدواريم انشاءالله هرگز وجود نداشته باشد.
رفتار نجيب آنهايي که راي نياوردند
يک نکتهي ديگري که باز در اين انتخابات واضح شد و بسيار خودش را نشان داد، رفتار کاملاً نجيبانهي کساني بود که رأي نياوردند. اگر آن کساني که رأي نياوردهاند، بنا ميکردند اعتراض کردن و دعوا کردن و شِکوه و گلايه کردن و در بلندگوها حرف زدن، وضع آرام نميماند و طبعاً ناآرامي بهوجود ميآمد. خود جناب آقاي يزدي (اداماللهبقائه) هم در اوّلِ اين اجلاس کنونيتان اظهار کردند، هم قبلاً گفته بودند و ابراز خوشحالي کردند، اظهار رضايت کردند، به کساني که رأي آوردند تبريک گفتند؛ اينها خيلي بااهمّيت است؛ اينها خيلي باعظمت است؛ اينها ارزش است، اين ارزشها را بايستي قدر دانست؛ برخلاف رفتار نانجيبانهي کساني که در سال ۸۸ عمل کردند که چون رأي نياوردند، دعوا راه انداختند، مردم را به خيابانها کشاندند، کار را به زدوخورد کشاندند، براي کشور هزينه درست کردند، دشمن را جري کردند، طمع دشمن را برانگيختند؛ اين کارها شد. خداي متعال آن فتنه را خاموش کرد وَالّا آن فتنه، فتنهي کوچکي نبود که اينها راه انداختند. خب، اين هم يک خصوصيت ديگر.
انتخابات نشانه اعتماد ملت به نظام اسلامي و تبعيت از قوانين جمهوري اسلامي
آنچه در جمعبندي اين بخش بايد عرض بکنيم، اين است که مردم در اين انتخابات، اعتماد خودشان به نظام اسلامي و تبعيت از نظام اسلامي را اثبات کردند و نشان دادند که تابع جمهوري اسلامي هستند، قوانين جمهوري اسلامي را قبول دارند، بر طبق اين قوانين رفتار ميکنند و عمل ميکنند؛ اين خيلي با ارزش است؛ اين درست نقطهي مقابل آن چيزي است که دشمنان ما دارند دنبال ميکنند؛ ميخواهند يک دوقطبياي درست کنند بين حکومت و نظام از يک طرف و مردم از يک طرف؛ مردم به جاي اينکه به زبان بياورند و حرف بزنند، آمدند در ميدان نشان دادند که نخير، اينجوري نيست. البتّه قبلش هم آن راهپيمايي کذايي بيستودوّم بهمن بود با آن عظمت، با آن شور و شعور؛ مردم واقعاً اينجوري هستند. بنابراين خوشبختانه تلاش دشمن براي بياعتبار کردن انتخابات به نتيجه نرسيد و انتخابات با اعتبار تمام انجام گرفت.
ضرورت اصلاح قانون بررسي صلاحيتها در انتخابات
يک نکته در اينجا وجود دارد و آن اين است که بعضي - بايد گفت به تبعيت ناخواسته و نادانسته از دشمن- برخي از اشکالات را متوجّه ميکنند به شوراي نگهبان؛ بنده حقيقتاً گله دارم از اينگونه افراد. شوراي نگهبان کار خودش را با جدّيت، با زحمت فراوان، با تلاش انجام داد. شما هم جاي شوراي نگهبان باشيد، غير از اين عمل نخواهيد کرد. شوراي نگهبان در ظرف بيست روز - همچنانکه جناب آقاي شاهرودي الان اشاره کردند- بايد دوازده هزار پرونده را ميديد. خب، اين اشکال از قانون است؛ اگر اين اشکال قانوني برطرف بشود، آن مشکلي که مترتّب بر اين هست برطرف خواهد شد. ما چرا بايد آن اشکال قانوني را به پاي شوراي نگهبان بنويسيم؟
ضرورت احراز صلاحيت داوطلبان در هر انتخابات
آقايان صحبت از احراز و عدم احراز ميکنند؛ من تعجّب ميکنم
از بعضي که اين حرف را ميزنند. خب، شما همه اهل فضليد، اهل علميد؛ آيا بدون احراز
شرايط براي يک مسئوليت، ميشود آن شخص را تأييد کرد؟ بدون اينکه شما احراز کنيد
شرايط قانوني اين کار را دارد، ميتوانيد آن را تأييد کنيد؟ پيش خداي متعال جواب
داريد؟ نميتوانيد. شما هم به جاي شوراي نگهبان باشيد نميتوانيد. شوراي نگهبان
اگر احراز نکرد، ناگزير است از اينکه بگويد من احراز نکردم. وقتي احراز نکرد،
طبعاً طرف رد ميشود؛ خب، اين ايرادي نيست که به شوراي نگهبان وارد بشود. اگر ميخواهيد
شوراي نگهبان فرصت احراز داشته باشد، بايد قانون را اصلاح کنيد؛ قانون بايد اصلاح
بشود - قبلاً هم اين را ما مکرّر گفتهايم؛ حالا افراد در فکر هستند، شايد انشاءالله
بتوانند؛ البتّه ما سياستهاي کلّي انتخابات را مطرح کرديم و فرستاديم براي مجمع
تشخيص؛ آنجا هم بررسي کردند؛ [اگر] حالا براساس آنها يک کار درستي انجام بگيرد بحثي
نيست- امّا با اين قانوني که فعلاً وجود دارد، وضع همين است؛ شوراي نگهبان چارهاي
ندارد؛ نميتواند کسي را که شرايط او را احراز نکرده تأييد بکند؛ بايد احراز بکند.
شما ميگوييد که قانون اين چهار منبع را گفته؛ (۶) خيلي خب - البتّه همين هم محلّ بحث است- فرض کنيم که اين منابع را براي [کسب] اطّلاعات ذکر کرده باشد. اگر جنابعالي که مسئول هستيد، از يک طريقي علم پيدا کرديد و فهميديد که اين شخص صالح نيست، ميتوانيد تأييد کنيد؟ نميتوانيد تأييد کنيد؛ پيش خداي متعال جواب نداريد. چرا به شوراي نگهبان اينقدر حمله ميشود!
به خاطر رد صلاحيت نبايد شوراي نگهبان را تخريب کنيم
البتّه بعضي وقتي در شوراي نگهبان رد شدند ناراحت ميشوند؛ اين ناراحتي قابل فهم است، قبول است. بنده هم ممکن است اگر چنانچه در يک موردي بگويند «شما صلاحيت نداري» ناراحت بشوم، امّا آيا وقتي ناراحت شديم بايستي جنجال بکنيم؟ انسان اگر ناراحت شد، اگر راه قانونياي وجود دارد، بايد به آن راه قانوني متوسّل بشود. من تعجّب ميکنم که بعضي بنا ميکنند نوشتن در روزنامه و اينطرف و آنطرف و از اين قبيل کارها عليه شوراي نگهبان که چرا ما را رد کرديد؛ ما صالح بوديم. خيلي خب، شما صالح؛ اگرچنانچه شوراي نگهبان اشتباه کرده باشد، شما بايستي به آنها مراجعه کنيد و آنها هم طبق قانون، همان وظيفهاي که دارند بايد انجام بدهند؛ اگر نشد، نميشود شوراي نگهبان را تخريب کرد.
تخريب شوراي نگهبان کاري اقدامي غيرشرعي و غيرانقلابي
همه توجّه بکنند! شوراي نگهبان جزو آن مراکز اصلياي است که از اوّل انقلاب، استکبار خواسته آن را تخريب بکند. يکي از چند مرکز مهمّي که از اوّل انقلاب سعي دستگاه تبليغات اهريمني صهيونيستها و آمريکاييها و استکبار بر اين بوده است که آن را تخريب بکنند، شوراي نگهبان است. ما نبايد کمک کنيم و شوراي نگهبان را تخريب کنيم بهخاطر اين [ردّ صلاحيت]. بله، ممکن است گِله داشته باشيم يا يک مشکلي وجود داشته باشد؛ خب، مشکل را بايد بگوييم؛ نبايد تخريب بکنيم شوراي نگهبان را؛ اين مرکز اساسي قانوني را نبايستي تخريب بکنيم. لجنپراکني کردن عليه شوراي نگهبان حقيقتاً يک کار غير اسلامي، غير شرعي، غير قانوني و غير انقلابي است.
مجلس خبرگان بايد انقلابي بماند؛ بايد انقلابي فکر کند و انقلابي عمل بکند
خب، مردم خوش درخشيدند؛ کاري که از مردم توقّع بود انجام بدهند انجام دادند. حالا نوبت ما است؛ هم نوبت مجلس خبرگان است که به وظايف خود عمل کند، هم نوبت مجلس شوراي اسلامي است که به وظايف خود عمل کند؛ هم نوبت دولت محترم است که به وظايف خود عمل کند؛ ما وظايفي داريم. مردم آمدند در ميدان و نمايندگان خودشان را معين کردند. به نظر من مجلس خبرگان مهمترين جايي است که بايستي متوجّه به وظايف خودش باشد. من اگر بخواهم در يک کلمه عرض بکنم، آن يک کلمه اين خواهد بود که مجلس خبرگان بايد انقلابي بماند؛ بايد انقلابي فکر کند و انقلابي عمل بکند؛ اين خلاصهي مطلب.
انتخاب حساس و دشوار رهبري توسط مجلس خبرگان
در تفسير اين مطلب، خيلي حرف ميشود زد؛ يکي اين است که در انتخاب رهبر آينده، ملاحظهي خدا را بکنيد. احتمال اينکه اين دورهاي که تازه شروع خواهد شد، مبتلا بشود به اين آزمايش، احتمال کمي نيست؛ آن وقتيکه بنا است رهبر انتخاب بشود، ملاحظات و رودربايستيها را کنار بگذارند؛ خدا را در نظر بگيرند، وظايف را در نظر بگيرند، نياز کشور را در نظر بگيرند؛ بر اين اساس رهبر انتخاب بشود؛ مهمترين وظيفه به نظر ما اين است؛ مراقبت کنند. اگرچنانچه در اين مرحله و در اين وظيفهي بزرگ کوتاهي انجام بگيرد، در اساس کار مشکل به وجود خواهد آمد؛ اين مهمترين مسئله است که بايستي مورد توجّه قرار بگيرد.
وظيفه تبيين حقايق بر عهده نمايندگان مجلس خبرگان
البتّه غير از اين وظيفه، وظايف ديگري هم مجلس خبرگان دارد؛ همينطور که آقايان اشاره کردند مجلس خبرگان متشکّل از بزرگان و علما و شخصيتهاي موجّه در استانها هستند؛ ميتوانند تأثير بگذارند، ميتوانند حرف مردم را بشنوند و آن را در اينجا مطرح کنند؛ مجلس خبرگان يک واسطهاي بشود بين خواستههاي مردم و بين مسئولين محترم دولتي يا قضائي؛ اين يکي از کارها است. يا اينکه حقايق را، مطالب مهم را، با توجّه به جايگاه خبرگاني خودشان و شخصيت حقيقي خودشان براي مردم تبيين کنند؛ چه در نمازهاي جمعه، چه در [جاهاي ديگر]. اين نکتهاي که جناب آقاي يزدي در آخر بياناتشان بيان کردند، روشن است؛ وظيفهي اصلي ما عبارت است از تبيين؛ بايد تبيين کنيم. اين تبيين به شکلهاي مختلفي ممکن است انجام بگيرد؛ آن شکلي که در آن فتنه بهوجود بيايد، دعوا بهوجود بيايد، آن شکل مطلوب نيست. آن شکلي که براي مردم آگاهي بهوجود بيايد، براي مسئولين تنبّه به راهحلها بهوجود بيايد، آن شکل بسيار مطلوب است؛ اين اشکالي هم ندارد. جايگاه قانوني خودشان را حفظ کنند.
بيان موضعگيري خوب است، البتّه عرض کرديم بيان موضعگيري دو جور ممکن است؛ آن جوري باشد که موجب فساد و موجد فساد باشد، نبايد باشد امّا بيان حقايق جوري که مردم را آگاه کند، مسئولين را آگاه کند، مسئولين را متشکّر کند [مطلوب است]. گاهي انسان يک حرفي را ميزند اگرچه انتقادآميز است، مسئولين ميآيند تشکّر ميکنند؛ براي خود ما مکرّر پيش آمده که مسئولين ميگويند آقا اين نکتهاي که شما گفتيد، کار ما را آسان کرد و ما ميتوانيم کارمان را انجام بدهيم؛ ممکن است تشکّر بکنند از شما. اين هم اين مطلب.
تقدم بخشي مصالح انقلاب بر مصالح شخصي در مجلس خبرگان
پس بنابراين در مورد مجلس خبرگان، عرض ما اين است که مصلحتانديشيهاي شخصي رعايت نشود؛ رودربايستيها رعايت نشود؛ مرّ حقيقت و آنچه وظيفهي انسان است که بايد در مقابل خداي متعال انسان جواب بدهد، آن را در نظر بگيريم؛ متوجّه سؤال پروردگار باشيم.
مجلس بايستي به دولت کمک کند و راه را هموار کند براي اجرا
امّا در مورد مجلس شوراي اسلامي هم اين را عرض کردهايم؛ من هميشه در طول سالهاي متمادي در مجالس مختلف و دولتهاي مختلف، هميشه مجلس را به همراهي با دولت و کمک به دولت تشويق کردهام؛ الان هم عقيدهام اين است که مجلس بايستي به دولت کمک کند و راه را هموار کند براي اجرا؛ چون اجرا کار آساني نيست، اجرا کار سختي است. البتّه قانونگذاري کار مهمّي است لکن اجرا يعني رفتن در سنگلاخها و بريدن موانع و عبور از موانع؛ کار آساني نيست، بايد همه بهشان کمک کنند.
منتها معناي اين، آن نيست که مجلس از وظايف قانوني خودش
اغماض کند؛ نه، وظايف قانوني مجلس بايستي کاملاً رعايت بشود. آن چيزهايي که در
قانون واضح است، آن چيزهايي که در قانون وظيفهي مجلس است - در قانون اساسي عمدتاً
و در قانون عادي- مشخّص است که چه چيزهايي است؛ اينها را بايد کاملاً رعايت کنند و
اغماض از آنها نکنند منتها بنايشان بر کمک به دولت و همراهي و همکاري با دولت
باشد؛ اينها با هم منافاتي ندارند.
دولت اولويتهاي کشور را در نظر بگيرد
يک تذکّر هم به دولتيها است. خوشبختانه رئيسجمهور محترممان اينجا حضور دارند؛ البتّه ما به ايشان در جلسات خصوصي، در جلسات دولتي تذکّرات لازم را که به نظرمان ميرسد، ميگوييم، اينجا هم فرصت خوبي است. دولت اولويتهاي کشور را در نظر بگيرد؛ ما اولويتهايي داريم. البتّه نياز خيلي است؛ ميدان نيازهاي کشور ميدان وسيعي است؛ يعني شايد اصلاً قابل شمارش نباشد لکن طبق قاعدهي عقلايي بايستي اولويتها را، فوريتها را، يا مسائل ريشهايتر را در نظر گرفت.
اولويتهاي کشور
1- اولويت اول کشور: تحقق اقتصاد مقاومتي
من به نظرم سه مسئله از لحاظ اولويت، از لحاظ ريشهاي بودن و حلّ مشکلات ديگر از همه مهمتر است؛ يکي عبارت است از مسئلهي اقتصاد مقاومتي. کشور بدون اقتصاد مقاومتي رشد نخواهد کرد، مشکلات اقتصادياش برطرف نخواهد شد، بلکه گرفتاريهايش روزبهروز بيشتر خواهد شد، اگر ما اقتصاد مقاومتي را عمل نکنيم. بنده از برادران عزيزمان در دولت درخواست کردم که يک قرارگاه اقتصاد مقاومتي تشکيل بدهند؛ فرماندهي برايش بگذارند. جنگ است ديگر؛ جنگ اقتصادي جنگ است؛ حالا در آن توپ و تير و تفنگ نيست امّا ابزارهاي خطرناکتر از توپ و تفنگ وجود دارد. يک جنگ است، قرارگاه لازم دارد، قرارگاه هم فرمانده لازم دارد. ما پيشنهاد هم کرديم، قبول هم کردند، کارهايي هم دارد انجام ميگيرد؛ منتها بايد اين کارها محسوس بشود، بايد اينها ديده بشود. فعّاليتهاي دولتي - فرض کنيد فلان معاملهاي که در فلانجا انجام ميگيرد- بايد مشخّص بشود که اين کجاي اقتصاد مقاومتي قرار ميگيرد؛ اين را ما به مسئولين عزيزمان تذکّر داديم که فلانجا شما داريد فلانچيز را ميخريد يا فلانچيز را معامله ميکنيد، خيلي خب، در صحنهي عرصهي اقتصاد مقاومتي، اين معامله در کجاي اين جدول عظيم قرار ميگيرد؛ بايد مشخّص بشود. يعني معيار همهي کارهاي اقتصادي، فعّاليتهاي اقتصادي ما بايستي برنامهي عظيم و همهجانبهي اقتصاد مقاومتي باشد. اقتصاد مقاومتي را هم فقط بنده نگفتهام؛ با فکر جمعي و عقل جمعي اين برنامه تنظيم شده؛ بعد هم همه بدون استثنا - از موافق و مخالف- اين برنامه را تأييد کردهاند و گفتهاند تنها راه نجات کشور اقتصاد مقاومتي است. پس اين شد يکي از سه اولويت اوّل.
2- اولويت دوم کشور: جهش علمي
اولويت دوّم جهش علمي است. ما جهش علمي را نبايد بگذاريم متوقّف بشود. کشور اگر به علم بپردازد و علم را پيش ببرد، آقا خواهد شد؛ بهمعناي واقعي کلمه: اَلعِلمُ سُلطان(۷). اگر قدرت ميخواهيم، اگر عزّت ميخواهيم، اگر اين را ميخواهيم که ما مرجع مراجعات کشورها و دولتها باشيم، نه اينکه آنها مرجع مراجعات ما باشند، بايد علم را تقويت کنيم؛ و اين ممکن است و اين عملي است. بنده حدود چهارده پانزده سال قبل از اين، مسئلهي علم را و عبور از مرزهاي موجود علم را و ابتکار علمي را مطرح کردم؛ يک عدّهاي گفتند نميشود؛ بعضيها آمدند در تلويزيون گفتند نميشود. امروز ملاحظه ميکنيد که شده؛ همه اعتراف ميکنند که شده. سرعت پيشرفت کشور از متوسّط سرعت پيشرفت علمي دنيا چندين برابر بيشتر بود؛ البتّه ما چون خيلي عقبيم، اين سرعت پيشرفت بايد سالها ادامه پيدا کند تا برسيم به آن خطّ مقدّم. لکن [اين سرعت] بيشتر بود و الان کم شده؛ اين کم شدن را هم من هشدار دادم [امّا] يک عدّهاي اعتراض کردند. امروز يا ديروز در خبرها خواندم که وزير علوم گفته که سرعت پيشرفت علمي کم شده؛ ببينيد! اين را ما شايد حدود شش هفت ماه قبل از اين در صحبتمان گفتيم، بعضيها هم خوششان نيامد و اعتراض کردند لکن الان وزير علوم دارد ميگويد که سرعت پيشرفت [علم] کم شده. نبايد بگذاريم کم بشود؛ بايستي پيشرفت علمي با جدّيت تمام دنبال بشود. اگر پيشرفت علمي را ما دنبال کرديم، آنوقت اقتصاد دانشپايه -که سرمايهگذارياش اندک است [امّا] فرآورده و محصولش بسيار زياد است- در اختيار ما قرار خواهد گرفت.
3- اولويت سوم: مصونسازي فرهنگي
[اولويت] سوّم
مصونسازي فرهنگي است. من حالا در مورد مصونسازي فرهنگي يک توضيحي عرض ميکنم،
بعد بيشتر توضيح خواهم داد؛ صحبت ما يکقدري هم طولاني ميشود لکن تحمّل بفرماييد.
ما از لحاظ فرهنگي بايد کشور را، ملّت را و جوانان را مصونسازي کنيم؛ اين برنامهريزي
ميخواهد. اين هدف را اوّل بايد قبول کنيم و به آن اعتقاد پيدا کنيم، بعد که
اعتقاد پيدا کرديم برويم برنامهريزي کنيم براي اين کار. اين کاري نيست که همينجوري
به ما دست بدهد؛ با چند سخنراني و نوشتن کتاب هم حاصل نميشود؛ اين مصونسازي
فرهنگي کار لازم دارد، برنامه لازم دارد.
تفاوت پيشرفت واقعي و پيشرفت صوري
محصول اين کارهايي که عرض کرديم، [اگر] انجام داديم، پيشرفت کشور خواهد بود. در درجهي اوّل اگرچنانچه کشور اين سه اولويت را -کارهاي بعدي هم هست که بايد انجام بگيرد [امّا] در درجهي اوّل اين سه اولويت را- مورد ملاحظه قرار داد، پيشرفت خواهد کرد. مراد ما از پيشرفت، پيشرفت صوري نيست، پيشرفت حقيقي است. پيشرفت صوري اين است که يک رونق ظاهري به اقتصاد بدهيم، يک مقداري جنس وارد کنيم و زرقوبرقي بدهيم؛ اين ميشود پيشرفت صوري، اين فايدهاي ندارد، اين ممکن است عليالعجاله مردم را يک مقداري خشنود کند امّا در نهايت به ضرر کشور تمام خواهد شد. پيشرفت بايد حقيقي باشد، عميق باشد و متّکي به پايهها و استوانههاي محکم داخلي باشد؛ اين ميشود پيشرفت؛ پيشرفت واقعي اين است.
ديروز شنيدم که اين فرمانده محترم سپاه(۸) که در تلويزيون راجع به اين موشکها و مانند اينها صحبت ميکرده، گفته است که اگر تمام اطراف کشور ما را هم حصار بکشند که هيچچيزي وارد نشود و هيچچيزي خارج نشود، ما در ساخت اين موشکها دچار مشکل نميشويم؛ اين يعني پيشرفت. جوري بايستي حرکت بکنيد که اگرچنانچه تحريم هم بکنند و فشار هم وارد بياورند، پيشرفت شما متوقّف نشود [بلکه] آن دشمن احساس کند که نياز دارد بيايد جلو. اگر بخواهيم اين پيشرفت حقيقي انجام بگيرد، بايد خصوصيات انقلابيمان را حفظ کنيم، حرکت جهاديمان را حفظ کنيم، عزّت و هويت ملّيمان را حفظ کنيم، هضم نشويم، و در هاضمهي خطرناک فرهنگي و اقتصادي جهاني هضم نشويم؛ اگر اينها را رعايت بکنيم، اين درست خواهد شد.
پروژه نفوذ در کشور يک برنامهي جدّي استکبار است
بنده در قبل از انتخابات مسئلهي نفوذ را مطرح کردم؛ آقايان! اين نفوذ مسئلهي مهمّي است. نفوذ مسئلهي مهمّي است بنده هم که اين را عرض ميکنم نه به خاطر اين است که حالا يک احتمالي به ذهنم ميآيد که ممکن است نفوذ کنند؛ نه، ما از خيلي چيزها مطّلعيم؛ از خيلي حوادثي که دارد در کشور رخ ميدهد که غالباً عموم مردم يا حتّي خيلي از خواص مطّلع نميشوند ما مطّلع ميشويم. من از روي اطّلاع دارم عرض ميکنم که برنامهي نفوذ در کشور يک برنامهي جدّي استکبار است، برنامهي جدّي آمريکاييها است؛ دارند دنبال ميکنند که نفوذ کنند.
نفوذ به قصد کودتا در جمهوري اسلامي معنا ندارد
اشتباه نشود! اين نفوذ براي اين نيست که از يک جايي کودتا بشود؛ نه، ميدانند که در ايران، در جمهوري اسلامي، با ساختي که جمهوري اسلامي دارد کودتا معني ندارد. يک جاهايي يکوقت داخل فلان نيروي مسلّح نفوذ ميکنند براي اينکه بيايند کودتا کنند، يکي را ببرند، يکي را بياورند؛ نه، اين نفوذ براي کودتا نيست،
مردم و مسئولين دو هدف اماج دشمن در پروژه نفوذ
اين نفوذ براي دو منظور ديگر است. يکي از آماجهاي اين نفوذ مسئولانند؛ آماج دوّم مردمند.
1- تلاش براي تغيير محاسبات مسئولين کشور در پروژه نفوذ
مسئولان آماج اين نفوذند؛ براي چه؟ هدف چيست؟ هدف اين است که محاسبات مسئولان را عوض کنند و تغيير بدهند؛ يعني مسئول جمهوري اسلامي به اين نتيجه برسد که با ملاحظهي هزينه و فايده احساس کند که بايد اين اقدام را بکند، اين اقدام را نکند؛ نفوذ براي اين است به اين نتيجه برسد که فلان رابطه را قطع کند، فلان رابطه را ايجاد کند؛ نفوذ براي اين است که اين محاسبات در ذهن مسئولين عوض بشود. آنوقت، وقتي نتيجه اين بشود که فکر مسئولين و ارادهي مسئولين در مشت دشمن قرار بگيرد، ديگر لازم نيست دشمن بيايد دخالت مستقيم بکند؛ نه، مسئول کشور همان تصميمي را ميگيرد که او ميخواهد. وقتي محاسبهي اين حقير عوض شد، تصميمي را ميگيرم که او ميخواهد؛ من همان کاري را که او ميخواهد مفت و مجّاني انجام ميدهم؛ گاهي بدون اينکه خودم بدانم - يعني اغلب بدون اينکه خودم بدانم- اين کار را انجام ميدهم. [بنابراين] سعي ميکنند محاسبات مسئولين را عوض کنند. پس آماج اوّل مسئولينند.
2- تلاش براي تغيير باورهاي مردم در پروژه نفوذ
آماج دوّم مردمند. باورهاي مردم بايد عوض بشود؛ باور به اسلام، باور به انقلاب، باور به اسلام سياسي، باور به اينکه اسلام غير از کارهاي شخصي وظايف عمومي هم دارد، حکومت هم دارد، جامعهسازي هم دارد، تمدّنسازي هم دارد؛ باور به نفي اينها [جايگزين شود]. اينها بايد از ذهن مردم زدوده بشود، عکسش در ذهن مردم جا بگيرد.
[ميخواهند] باور به استقلال را عوض کنند. بعضيها البتّه ناشيگري ميکنند؛ ميبينيم گاهي اوقات در بعضي از مطبوعات، صريحاً استقلال کشور را يک امر قديمي و کهنهشده ميدانند و ميگويند امروز ديگر استقلال کشورها مطرح نيست. يعني چه؟ يعني در نقشهي جغرافياي جهاني يک قدرتي وجود دارد، آن قدرت تصميم ميگيرد و همه عمل ميکنند -مثل حرارت مرکزي- يک جايي يک چيزي توليد ميکند، بقيه مصرف ميکنند. اين را دارند ترويج ميکنند؛ نفوذ يعني اين. البتّه اين کاري است که دارد انجام ميگيرد.
فراموشي خيانتهاي غرب، يکي از تاکتيکهاي نفوذ فرهنگي
يکي از چيزهايي که نفوذ در باورهاي مردم هدف قرار ميگيرد اين است که خيانتهاي غرب را فراموش کنند.
آقايان! ما از غرب صدمه ديدهايم. در تبليغات جهاني تکيه ميکنند روي اينکه چرا در جمهوري اسلامي، بعضيها -گاهي هم اسم بنده را بالخصوص ميآورند- با غرب مخالفند، چرا با آمريکا مخالفند. بايد فراموش نکنيم که غرب با ما چه کرده. من طرفدار قطع رابطهي با غرب نيستم - حالا اين را هم عرض خواهم کرد- اين را همه ميدانند.
بايد بدانيم با چه کسي در حال تعامل هستيم
من هشت سال رئيسجمهور بودم، با همين کشورها و با همين رؤساي جمهور نشستهام، برخاستهام و صحبت کردهام. الان هم همينجور است؛ الان هم ازجملهي برنامههاي ميهمانهاي آقاي رئيسجمهور ملاقات با بنده است. در حرفها هم که با همديگر فحش و فحشکاري نميکنيم؛ حرف ميزنيم و تفاهم ميکنيم. ما مخالف ارتباط با غرب نيستيم [امّا] مسئله اين است که بدانيم با چه کسي داريم تعامل ميکنيم و بدانيم طرف ما چه کسي است.
نتيجه مواجهه منفعلانه ايران با غرب در دوران قاجار و پهلوي
غرب، کشورهاي
غربي، از اواسط دوران قاجار، عليه کشور ما فعّاليتهايشان را شروع کردند؛ ضعف سلاطين
قاجار موجب شد اينها دائماً همينطور امتياز بگيرند، مدام فشار بياورند، مدام دايرهي
زندگي ما را تنگ کنند و پيشرفتهاي ما را متوقّف کنند. بعد به اين نتيجه رسيدند که
بايد يک نفر از خودشان را بياورند، که آوردند؛ رضاخان از خودشان بود. حالا بعضيها
همين را هم دارند خدشه ميکنند و [ميگويند] رضاخان را انگليسها نياوردند؛ يک امر
به اين وضوح را که خودهايشان اقرار کردند، تکرار کردند، خود انگليسها گفتند، خود
مسئولان حکومت طاغوت اين را مکرّر گفتند، امّا اينها دارند انکار ميکنند.
واقع قضيه اين است که رضاخان را آوردند، بعد که احساس کردند ممکن است آنچنانکه مايلند در مشتشان نچرخد، او را برداشتند و پسرش را گذاشتند. بعد که باز از درون کشور يک حرکتي بهعنوان نهضت ملّي شروع شد، سرکوب کردند و بيستوهشتم مرداد را بهوجود آوردند. بعد از بيستوهشتم مرداد، دستگاه جهنّمي ساواک را بهوجود آوردند. اينها را غربيها کردند، اينها را همين انگليسها کردند؛ بعد از انگليسها نوبت آمريکاييها بود. کشاورزي کشور را نابود کردند، پيشرفت علمي کشور را متوقّف کردند، مغزهاي فعّال را دزديدند و بردند يا متوقّف کردند، طبقهي جوان را به فساد و لااباليگري و اعتياد و مشروبخواري و مانند اينها کشاندند؛ اين کارهايي است که غرب در کشور ما کرده. نميگويم ماها بيتقصير بوديم، امّا ادارهي کار و تدبير کار دست آنها بوده است و آنها کردهاند. تقصير ما اين است که ما در صدد علاج برنيامديم، در صدد مقاومت برنيامديم. امروز هم اگر مقاومت نکنيم، همان آش است و همان کاسه؛ بازهم همين خواهد شد.
چگونگي مواجهه غرب با پس ازشکلگيري جمهوري اسلامي
بعد، انقلاب اسلامي رخ داد؛ از روز اوّلي که انقلاب رخ داد غرب شروع کرد با ما مخالفت کردن. نه فقط مخالفت [بلکه] بنا کرد معارضه کردن. به صدّام اينها کمک کردند، به ضدّ انقلابها در بخشهاي مرزي کشور اينها کمک کردند؛ هم پول دادند، هم سلاح دادند، هم کمک سياسي و فکري کردند. عليه انقلاب و دستگاه انقلاب و شخص امام راحل (رضواناللهتعاليعليه) و مسئولين انقلابي اينها بودند که شايعهپراکني کردند، لجنپراکني کردند و دشمني کردند. در جنگ هرچه توانستند به صدّام کمک کردند؛ بمباران شهرهاي ما بهوسيلهي صدّام انجام گرفت امّا با پشتيباني آنها؛ اگر آنها نبودند صدّام نميتوانست اين کار را انجام بدهد. [سلاح] شيميايي را آنها به صدّام دادند، موشک را آنها دادند، ميراژ را آنها دادند، برنامههاي جنگي را آنها برايش تنظيم کردند، اين صحنههاي جنگ بهوسيلهي آنها طرّاحي شد، عکسهاي هوايي از رفتوآمدهاي سربازهاي ما را آمريکاييها به عراق و به صدّام دادند؛ با ما اينجوري رفتار کردند. بعد [هم] که جنگ تمام شد، تحريمها را آنها بر ما تحميل کردند. ما با اينها مخالفتي [و دشمنياي] نکرديم؛ خود ما يک بنائي را گذاشتيم و گفتيم ما به اين بنا وفاداريم؛ اينها براي اينکه ما اين بنا را گذاشتيم و مستقل از آنها است و تابع آنها نيست شروع کردند با ما دشمني کردن. چه کار کنيم ما؟
ما با اروپا مشکل ندارم، آنها مشکل ايجاد مي کنند
من ميبينم بعضي از برادران ما گاهي اوقات ميگويند که ما بايد با همهي دنيا رابطه داشته باشيم؛ خب بله، با همهي دنيا - البتّه منهاي آمريکا و رژيم صهيونيستي- بايد رابطه داشته باشيم؛ ما مشکلي نداريم. اوّلاً همهي دنيا فقط اروپا و فقط غرب نيست؛ در همين حدود چهار سال قبل از اين و در همين شهر تهران، مگر اجلاسي تشکيل نشد که بيش از ۱۳۰ يا ۱۴۰ کشور در آن شرکت کردند؟ حدود چهل يا بيشتر رئيس دولت و رئيس کشور شرکت کردند؛ از همه جا آمدند اينجا و در اجلاس غير متعهّدها شرکت کردند. (۹) ما مشکلي نداريم با اينها؛ دنيا که فقط اروپا نيست؛ دنيا جاي وسيعي است. قدرتها هم امروز در دنيا پخش شده و تقسيم شده؛ شرق دنيا - يعني منطقهي آسيا- امروز مرکز يک قدرت عظيمي است. ما با اينها ارتباط داريم؛ ما حرفي نداريم. با اروپا هم ما مشکلي نداريم، اروپاييها با ما مشکل ايجاد کردهاند.
مشکل اروپا، تبعيت از آمريکاست
بنده به يکي از اين رؤساي اروپايي که اخيراً اينجا آمده بود گفتم که اروپا بايد خودش را از تبعيت آمريکا در سياستهايش نجات بدهد. اروپاييها تبعيت از سياست آمريکا کردند؛ او ما را تحريم کرد، اينها هم تبعيت کردند؛ او عليه ما تبليغات کرد، اينها هم تبعيت کردند. خب، ما چه کار کنيم؟ در قضاياي مختلف، اروپاييها بودند که ابتداي به دشمني کردند. سر قضيهي آن قهوهخانهي ميکونوس، رئيسجمهور وقت ما را متّهم کردند و به دادگاه ميخواستند بکشانند؛ اسمش را بهعنوان متّهم در دادگاه مطرح کردند! خب چهکار کنيم ما با اينها؟ برويم التماس کنيم؟ برويم بگوييم آقا با ما بهتر از اين باشيد؟ ما کاري نکرديم با اينها؛ اينها هستند که دشمني ميکنند. اگر ما در مقابل دشمني دشمنانمان با شجاعت و با اقتدار نايستيم، ما را خواهند خورد، خواهند بلعيد. «ما» که ميگويم، يعني کشور را، يعني ملّت را؛ وَالّا شخص بنده و امثال بنده که اهمّيتي نداريم؛ کشور را [خواهند بلعيد]. ما مسئول کشوريم، مسئول ملّتيم، مسئول تاريخيم؛ نبايد اجازه بدهيم.
خب، بنابراين اينها رفتارشان با ما اينجوري بوده.
راههاي مختلف طرح ريزي شده دشمن براي نفوذ
الان هم شروع کردهاند و برنامهريزي کردهاند براي نفوذ؛ انواع و اقسام طُرق را - من محاسبه ميکردم با خودم، ديدم شايد حدود ده راه مهم را- براي نفوذ در کشور پيدا کردهاند و دارند عمل ميکنند؛ همين حالا دارند عمل ميکنند.
1- نفوذ علمي
يکياش راه علمي است؛ از طريق ارتباط با دانشگاهها، ارتباط با دانشمندان، ارتباط با استاد، ارتباط با دانشجو -کنفرانسهاي بهظاهر علمي [ولي] در باطن براي نفوذ- افراد امنيتي را اينجا ميفرستند؛ اين يکي از راهها [است].
2- نفوذ فرهنگي
يکي از راهها، راههاي فرهنگي و هنري است. مأمور مستقيم دستگاههاي امنيتي را بهعنوان يک فرد صاحبهنر براي، فرض کنيد، جشنوارهي موسيقي معين ميکنند که بفرستند؛ که البتّه خوشبختانه وزارت اطّلاعات فهميد، زودتر جلويش را گرفت. يعني بهعنوان حضور در يک جشنوارهي هنري - مثلاً جشنوارهي موسيقي- کسي را انتخاب ميکنند که اين آدم، صددرصد سياسي و امنيتي است؛ بهعنوان [فرد] هنري اينجا ميفرستند. خب، براي چه ميفرستند؟
3- نفوذ اقتصادي
نفوذ اقتصادي يکي [از راههاي] ديگر است. انواع و اقسام گوناگون، راههاي نفوذ دارند؛ ما بايستي مراقب باشيم، بايد مواظب باشيم.
تقويت دروني، راه مقابله با نفوذ دشمن
خب، راه درست اين است که ما خودمان را در درون تقويت کنيم و استغنا پيدا کنيم. دنيا به کشوري که غني باشد و قوي باشد احترام ميگذارد؛ مجبور است احترام بگذارد. اگر کشور ايران اسلامي قوي باشد و غني باشد، همان کساني که امروز دارند شاخوشانه ميکشند، همينها ميآيند پشت دروازهي ما ميايستند و منّتکشي ميکنند. البتّه تا الان اتّفاق نيفتاده؛ اين رفتوآمدهايي که الان هست، هيچ معناي مثبتي تاکنون براي ما نداشته؛ حالا در آينده ممکن است داشته باشد – نميدانم- امّا تا الان اين رفتوآمدهايي که وجود داشته، هيچ اثري [نداشته]. اين را هم من باز به يکي ديگر از اين آقايان رؤسايي که همين چندي پيش اينجا آمده بودند -آقاي دکتر روحاني هم حضور داشتند- گفتم که بايد روي زمين معلوم باشد؛ روي کاغذ فايدهاي ندارد که بنشينيد مذاکره کنيد، تفاهم کنيد سر يک چيزهايي که بعد هم تحقّق پيدا نکند و مشروطش کنيد به موافقت فلانجا، بايد روي زمين معلوم باشد که چه اتّفاقي دارد ميافتد؛ چه کاري دارد انجام ميگيرد؛ اين تا حالا نشده. البتّه اميدواريم انشاءالله با دنبالگيرياي که آقايان دارند ميکنند، اين کار تحقّق پيدا کند.
ما بايد خودمان را تقويت بکنيم
تجربهي ۳۷سالهي جمهوري اسلامي نشان ميدهد که ما بايد خودمان را تقويت کنيم، قوي کنيم؛ از لحاظ فکري قوي کنيم، از لحاظ سياسي قوي کنيم، از لحاظ اقتصادي قوي کنيم، از لحاظ فرهنگي قوي کنيم، از لحاظ علمي قوي کنيم. وقتي قوي شديم، طبعاً عزّت پيدا خواهيم کرد؛ امروز عزّت يک ملّت در دنيا به اينها است.
اميدواريم انشاءالله خداي متعال به همه توفيق بدهد. من البتّه تشکّر ميکنم از مسئولين کشور، دارند زحمت ميکشند؛ بنده ميبينم که دستگاههاي مختلف زحمت دارند ميکشند و تلاش ميکنند. انشاءالله راه درست، صراط مستقيم، کار صحيح را با جدّيت دنبال بکنند و خداي متعال هم انشاءالله کمک خواهد کرد.
والسّلام عليکم و رحمةالله و برکاته
۱) اين ديدار در پايان نوزدهمين اجلاسيهي دورهي چهارم مجلس خبرگان رهبري تشکيل شد. در ابتداي اين ديدار آيتالله محمّد يزدي (رئيس مجلس خبرگان) و آيتالله سيدمحمود هاشمي شاهرودي (نايب رئيس مجلس خبرگان) گزارشي ارائه کردند.
۲) هراسانگيز
۳) مفاتيحالجنان، مناجات شعبانيه؛ «معبودا! آنسان به رحمت تو اميدوارم که گويي در پيشگاهت ايستادهام و توکّل بسزايم به تو، بر سرم سايه گسترده است؛ پس تو فرماني را که سزاوار آني راندهاي و مرا در عفو و گذشتت پوشاندهاي»
۴) معظّمله اين فقرات را با گريه بيان کردند.
۵) لطمه زدن، اخلال پيدا شدن
۶) نهادهاي چهارگانه براي استعلام صلاحيت کانديداهاي مجلس شوراي اسلامي عبارتند از: وزارت اطّلاعات، قوّهي قضائيه، تشخيص هويت نيروي انتظامي، سازمان ثبت احوال
۷) شرح نهجالبلاغهي ابنابيالحديد، ج ۲۰، ص ۳۱۹
۸) سردار اميرعلي حاجيزاده (فرماندهي نيروي هوا فضاي سپاه)
۹) شانزدهمين دورهي نشست جنبش غير متعهّدها که از ۵ تا ۱۰ شهريور سال ۱۳۹۱ در تهران برگزار شد.