بدون شک آيت الله کاشاني را ميتوان يکي از مجاهدين و مبارزين بي نظير و برجسته سده معاصر دانست که عمر خود را در مبارزه با استعمارگر پير - انگلستان - گذاشت. نقش بيبديل وي در رهبري نهضت نفت را ميتوان اوج اقدامات سيدابوالقاسم در مبارزه با وابستگي و استثمار ايران دانست.
بازگشت وي در روز بيستم خرداد 1329 از تبعيد لبنان را ميتوان سرفصل مهمي در نهضت ملي نفت دانست که سرانجام در 29 اسفند همان سال محقق گرديد. در پي بازگشت آيتالله كاشاني از تبعيد لبنان و استقبال پرشكوه مردم و گروههاي سياسي ملي، قيام عمومي عليه شركت نفت انگليس گسترش يافت. آيتالله كاشاني كه در بهمن 1327 در 70 سالگي با خشونت و ضرب و شتم، دستگير و پس از مدتي حبس در قلعه فلكالافلاك خرمآباد به لبنان تبعيد شده بود، در اول بهمن 1327 طي اعلاميه شديداللحني خواستار «لغو امتياز» نفت شده بود. وي در بيانيهاي از تبعيدگاه خود، علت واقعي بازداشت و تبعيد خود را همين موضوع و اقدام عليه سياست استعماري انگليس ذكر كرد.
آيتالله كاشاني و «جبهه ملي» به رهبري دكتر مصدق در مجلس شورا و مطبوعات و اجتماعات مردمي، خواستار ملي شدن صنعت نفت شدند و اين خواسته مورد حمايت گروههاي كثير مردم و تني چند از علماي برجسته نظير آيتاللهالعظمي خوانساري (از مراجع ثلاث قم)، آيتالله بهاالدين محلاتي و گروه كثيري از روحانيون فعال و مبارز قرار گرفت.
آيتاللّه كاشاني به عنوان سمبل روحانيت سياسي با درك موقعيت و اهميت موضوع و ابتكار عمل، شعار ملي شدن نفت را از بين معدود نخبگان سياسي به سطح عمومي كشاند و به بسيج مردمي همت گماشت.
حضرت آيت الله خامنهاي درباره نقش کليدي آيت الله کاشاني چنين ميفرمايند: «مرحوم كاشاني كسي است كه به كمك او دكتر مصدّق و ديگر سرانِ نهضت ملي شدن صنعت نفت توانستند حمايت مردم را به اين حركت جلب كنند؛ والاّ حمايت مردم جلب نميشد. كسي مصدّق را نميشناخت؛ كسي معناي ملي شدن صنعت نفت را نميدانست؛ تودههاي عظيم مردم كه رأي و حضور و اقدام آنها در تحوّلات اجتماعي تعيين كننده است، در جريان وارد نبودند و براي آنها توضيح داده نشده بود. دستگاه دربار كه مخالفت چيزفهمي مردم بود، خودش هم عامل دست انگليسيها بود. روشنفكران و سياسيّوني كه جهت حركتشان اين بود، وسيله و راهي نداشتند و مردم به آنها اعتماد نميكردند.
مرحوم آيتاللَّه كاشاني وارد ميدان شد. سابقهي اين مرد را، علما ميشناختند و مردم ايران هم به او ارادت داشتند. او كسي بود كه به وسيلهي قشون غاصبِ مداخلهگرِ انگليس در ايران، از كشور تبعيد شده بود... وقتي كه از تبعيد به تهران برگشت، امواج احساسات و ارادت مردم نسبت به اين روحاني مجاهد و مبارز، چنان توفاني به راه انداخت كه همهي دشمنان را پس زد و انگليسيها و ديگران حساب كار خود را كردند و فهميدند كه مبارزه با اين عالم روحاني به جايي نخواهد رسيد.» (20/8/80)
سپهبد حاجعلي رزم آرا به منظور تمديد و توسعه امتياز نفت جنوب (قرارداد گس ـ گلشائيان ) در پنجم تير 1329 به مقام نخست وزيري رسيد. روحاني مجاهد كه هـدف روي كارآمدن رزم آرا را دريافته بود، با نخست وزير به مخالفت برخاست و مردم و نمايندگـان را از نقشه دشمـن آ گاه كرد.
رزم آرا بياعتنا به نظر علما و نـمـايـنـدگـان مـجـلـس ومردم ، همچنان بر تصـويـب قـرارداد الحاقـي نفـت جنوب پافشاري مي كرد و در حضور نمايندگان مردم، لياقت مردم ايران در اداره صنعت نفت را نفي مي كرد . سرانجـام رزم آرا در شانـزدهم اسفـنـد 1339 با گلوله آتشين خليل طهماسبي از اعضـاي فـدائـيـان اسلام، از پاي درآمد.
پس از ترور رزم آرا هيچ كس جرأت مقاومت در برابر طرح ملي شدن صنعت نفت را نداشت. از اين رو با تلاش تعدادي از نمايندگان مجلس، در 24 اسفـنـد 1339، طرح ملي شدن صـنـعـت نـفـت در مجلس شوراي ملي به تصويب رسيد و در 29 اسفند همان سال از تصويب مجلس سنا نيز گذشـت و بـه اين ترتيب يكي از آرزوهاي ملت ستمديده ايران، به ثمر نشست. اين کلام حضرت آيت الله خامنهاي ميتواند پايان بخش اين نوشتار باشد: «در قضيهي ملي شدن صنعت نفت هم باز روحانيون بودند كه جلو افتادند. اگر مرحوم آيتالله كاشاني نبود، مطمئن باشيد كه مسئلهي ملي شدن صنعت نفت به هيچوجه در اين كشور پا نميگرفت. حالا يك عده به تعبيري كه بنده كردم، نمك خوردگان نمكدان شكن هستند؛ نان نهضت ملي را ميخوردند، بعد به مرحوم آيتالله كاشاني بدگويي ميكنند! در حالي كه او جلودار اين قضيه بود. و اگر او نبود، قطعا مسئلهي ملي شدن صنعت نفت در اين كشور، به جايي نميرسيد.»( 17/8/85)