(روزنامه جوان ـ 1394/08/17 ـ شماره 4671 ـ صفحه 5)
مارتين شولتز رئيس پارلمان اتحاديه اروپا در حالي پس از ورود با علي لاريجاني رئيس مجلس شوراي اسلامي ديدار و گفتوگو كرد كه در نوبت عصر هم با حجتالاسلام حسن روحاني رئيسجمهور كشورمان، محمدجواد ظريف وزير امور خارجه و محمد جواد لاريجاني دبير ستاد حقوق بشر قوه قضائيه هم ديدار كرد.
افزايش سفر مقامات غربي طي سه ماه اخير سؤالات بسياري را در افكار عمومي به دنبال داشته است از جمله اينكه دستاوردهاي مشخص و عيني چنين سفرهاي متراكمي در طول دو سال اخير كه سياست «تنشزدايي در روابط ديپلماتيك» اولويت قرار گرفته است، چيست و تاكنون چه دستاوردهايی را براي كشور به همراه داشته است؟ كداميك از تحريمها و محدوديتهاي بينالمللي به واسطه افزايش آمد و رفتهاي ديپلماتيك برداشته شده يا حداقل منفعتي در قبال آن عايد مردم شده است؟ سفر قبلي تيمهاي اروپايي به كشور كه شروع آن در سال 92 بود بهجز هزينههاي امنيتي و بينالمللي و تحقير طرفهاي ايراني – که بعضاً با رفتارهاي غير ديپلماتيك و توهين آميز همراه بود – چه دستاوردي به همراه داشت كه اكنون پس از دو سال بار ديگر هيئت اروپايي به تهران سفر كرده است، مگر نه اين است كه ضرورتهاي چنين سفرهايي بايد براي افكار عمومي تشريح و تبيين و از دستاوردهاي آن براي مردم گفته شود، پس چرا دعوت كنندگان تيم پارلماني اروپايي از واكاوي چنين مسئلهاي ابا دارند آن هم در شرايطي كه سفر قبلي همين تيم اروپايي با پروندهسازي حقوق بشري عليه ايران در مجامع بينالمللي همراه شد.
ـ سابقه مخدوش هيئت پارلماني اروپايي
هنوز سه ماهي از روي كارآمدن دولت يازدهم نگذشته بود كه هيئت پارلماني اروپا در سفارت يونان با نسرين ستوده و جعفر پناهي ديدار كرد و بعد از آن به انجام مصاحبههاي جهت دار با رسانههاي همسو تلاش كردند تا اوضاع حقوق بشر در ايران را به واسطه چنين ديداري مكدر و نابسامان جلوه دهند. در همان هنگامه كمتر كسي تصورش اين بود كه غربيها با توسعه روابط ديپلماتيك – آنهم تنها در حد رفت و آمد يك يا دو روزه به تهران - «مقدمهسازي براي فشار بينالمللي بر جمهوري اسلامي ايران اين بار با ابزار حقوق بشر» را دنبال ميكنند. هر چند در آن میان، روزنامههاي طيف حامي دولت تلاش ميكردند خروجي چنين سفرهايي را گشايش اقتصادي و سياسي عنوان كرده و افزايش تعامل با غرب را يك برد ديپلماتيك براي دولت يازدهم تبليغ كنند اما «جوان» روز بعد از ديدار مشكوك هيئت پارلماني اروپايي با دو تن از غائله سازان فتنه 88 در گزارشي با عنوان«رقص پارلماني اروپا در حياط خلوت ژنو» به اين اقدام واكنش نشان داد و ضمن انتقاد به برخي از مسئولان دولتي و قوه مقننه هدف از اينگونه ديدارها را سندسازي حقوق بشري عنوان كرد.
به فاصله كوتاهي از اين ديدار وزارت خارجه امريكا طي بيانيهاي مداخلهجويانه خواستار آزادي فوري سران فتنه در ايران ميشود: چهار سال از زماني ميگذرد كه دولت جمهوري اسلامي ايران، مقامات ارشد سابق ايران و نامزدهاي انتخابات رياستجمهوري 2009 اين كشور به نامهاي «مهدي كروبي» و «ميرحسين موسوي» و همچنين «زهرا رهنورد» همسر موسوي را بدون آنكه رسماً آنها را به جرمي متهم كند، در بازداشت خانگي قرار داده است.
در اين بيانيه تأكيد شد: ما به همراه جامعه بينالملل ادامه بازداشت و آزار اعضاي خانواده آنها را محكوم ميكنيم و خواستار آزادي هرچه سريعتر آنها هستيم. در ادامه بيانيه وزارت خارجه امريكا آمده است: قانون اساسي ايران، قوانين و تعهدات بينالمللي اين كشور، حقوق بشر شهروندان و آزادي بنيادين آنها را تضمين ميكند و اعلام ميكند كه هيچكس نبايد تحت بازداشت و دستگيري خودسرانه قرار بگيرد. امريكا از تمامي دولتها از جمله جمهوري اسلامي ايران ميخواهد كه به تعهدات بينالمللي خود احترام بگذارد و تمامي زندانيان در بازداشت خود را آزاد كند.
ـ اشتون ديگر اروپايياي كه بهدنبال سندسازي است
يكي ديگر از سفرهاي پرحاشيه ديپلماتيك غربيها به تهران كه با هدف دخالت در امور داخلي جمهوري اسلامي ايران و نهايتاً پروندهسازي عليه كشورمان در مجامع بينالمللي بود را بايد سفر كاترين اشتون در اسفندماه همان سال دانست. مسئول وقت سياستخارجه اتحاديه اروپا در اين سفر با انجام ديدارهاي فشرده ديپلماتيك با مقامات ايراني به ديدار نرگس محمدي يكي ديگر از فعالان فتنه ميرود و در سخناني قابلتأمل به وي قول ميدهد كه مسئله حقوق بشر در ايران را به طور جدي دنبال كند. وي همچنين در اظهاراتي كه دخالت مستقيم در امور داخلي ايران بود پس از بازگشت از ايران و در مصاحبه با BBC عنوان ميكند: «ما از ابتدا در طرح موضعمان در خصوص حقوق بشر در ايران خيلي صريح بودهايم.»
اين رسانه انگليسي همچنين در اين زمينه مينويسد: «خانم اشتون كه پنج فعال زن ديگر را نيز در ابتداي سفر خود به تهران ملاقات كرده است، گفت: براي من به طور خاص خيلي مهم بود كه همزمان با روز جهاني زن از اين زنان بشنوم از نظر آنها چطور ميتوان شرايط را تغيير داد.»
همچنين وي در بيانيهاي كه در پايان سفر خود به تهران منتشر ميكند با اشاره به ديدار خود با فعالان زن در ايران بيان ميكند: «كسي نبايد تعجب كند كه در سفر من تمركز زيادي بر موضوع حقوق بشر بود، با فعالان زن درباره شرايط زنان در ايران گفتوگو كردم؛ فعاليتهايي كه از روزنامهنگاري تا كمك به پناهندگان افغان، بخشهاي مختلف جامعه مدني را در برميگيرد.» مصداق ديگر مداخله بيشرمانه در امور داخلي ايران زماني است كه آقاي ظريف در سفر به لبنان بر سر مزار عماد مغنيه حاضر ميشود.
غربيها در سال 93 هم با افزايش سفرهاي خود به كشورمان كليد واژهاي به نام «نقض حقوق بشر در ايران» را تكرار ميكنند آنگونه كه كلوديا روت نايبرئيس مجلس قانونگذاري آلمان در ديداري كه با محمدرضا عارف در دي 93 دارد ضمن متهم كردن جمهوري اسلامي ايران به نابرابري در حقوق شهروندان خود، دخالت آشكار در مسائل داخلي كشورمان را اينگونه رسانهاي ميكند: من آمدهام تا يك سال مانده به انتخابات مجلس بدانم كه در سفر بعدي خود، شما از من در چه جايگاهي دعوت خواهيد كرد. روت در ادامه با اشاره به حوادث پس از انتخابات سال 88 تصريح كرد: ما در سال 2009 (88) شاهد حركتهايي در جامعه مدني ايران بوديم و نمودهاي آن را در جامعه شما ديديم كه دانشجويان و جوانان آزادي ميخواستند. وي ادامه ميدهد: پيامدهاي انتخابات 88 در جامعه ايران هنوز ادامه دارد و ما در ماههاي اخير حرفهايي را درباره رفع حصر و حرفهايي از اين قبيل شنيدهايم و به عقيده من حصر خانگي بايد برداشته شود و اگر اين اتفاق بيفتد، فكر ميكنم مردم رضايت بيشتري خواهند داشت و من اميدوار بودم اين حصر برداشته شود.
آقاي پناهي (از فعالان فتنه 88) فيلمساز مورد علاقه من است و او فيلمهاي زيبايي مانند آفسايد را درست كرده كه در آنجا به علاقه زنان ايران به فوتبال ميپردازد و به عقيده من اين حرف درستي است كه زنان بايد بتوانند در ورزشگاهها حضور پیدا كنند.
ـ دستاوردي بهجز سندسازي حقوق بشري؟
همانگونه كه به صورت كوتاه به بخشي از سفرها و حواشي پيرامون سفر مقامات اروپاپي به كشور اشاره شد، آمد و شد نمايندگان نظام سلطه به كشور بايد داراي پشتوانه عقلي، سياسي و اقتصادي باشد و حال چنانچه سابقه نشان ميدهد كه از اين سفرها بهرهاي جز «اتهامافكني عليه جمهوري اسلامي ايران» و « مخدوش كردن كشور به واسطه ادعاهاي حقوق بشري و...» به دست نميآيد پس به چه دليل و توجيه است كه بار ديگر از چنين مقاماتي دعوت به عمل ميآيد بدون آنكه از آنها خواسته شود نسبت به اقدامات خلاف عرف ديپلماتيك گذشته عذرخواهي صورت بگيرد. مگر در سال 92 برخي از منتخبان ارشد مجلس شوراي اسلامي عنوان نكردند كه ديدار هيئت پارلماني اروپايي با دو تن از فتنهگران در سفارت يونان بدون هماهنگي صورت گرفته و عملي نابخردانه بوده است، پس چرا بار ديگر حاضر به دعوت از گروهي شدهاند كه 24 ماه پيش رفتارتوهين آميز در قبال ملت و حاكميت كشور داشتهاند و تاكنون هم سخني از سر ندامت و عذرخواهي بر زبان نياوردهاند.
آيا بهتر نيست كه در باب ضرورت توسعه روابط ديپلماتيك سابقه گروههاي مدعو ما نفع كشور و جامعه و دستاورهاي آن انديشيده شود و سطحي از برداشتهاي برخي مسئولان نسبت به اين مؤلفهها براي افكار عمومي گفته شود.