(روزنامه اطلاعات - 1394/07/23 - شماره 26279 - صفحه 12)
افغانستان و طغيان طالبان
تصرف چند ساعته قندوز به دست پیکارجویان طالبان در روز 28 سپتامبر، فقط یک روز پیش از نخستین سالگرد سوگند ریاست جمهوری اشرف غنی، همان قدر که برای دستگاه تبلیغاتی شورشیان یک پیروزی بزرگ به شمار رفت، برای دولت بحران زده غنی شوک نامطبوع و تلخی ایجاد کرد.
شفقنا به نقل از اکونومیست نوشت، قندوز، مرکز یکی از استان های شمالی افغانستان و ششمین شهر بزرگ این کشور، بیش از ۳۰۰هزار نفر جمعیت دارد و از جمله کریدورهای تجاری عمده (قانونی و غیر قانونی) با تاجیکستان است.از زمان سقوط دولت طالبان در سال ۲۰۰۱، قندوز مهمترین شهری است که به دست شورشیان سقوط کرده است. اگرچه همان طور که به نظر می رسد طالبان نتوانسته اند قندوز را برای مدت زیادی در تصرف خود نگه دارند، اما زخم های این حمله، به یقین تا مدتها باقی خواهد ماند.
کمتر از ۲۴ساعت پس از آن که پرچمهای سفیدرنگ طالبان در مرکز شهر به اهتزاز در آمد، ضد حمله نیروهای ارتش افغانستان آغاز شد. نیروهای دولتی، از جمله نیروهای ویژه کابل، از زمین و هوا به قندوز اعزام شدند. نیروهای پشتیبانی آمریکا نیز که در افغانستان باقی مانده اند، حملاتی را علیه مواضع طالبان به اجرا گذاشتند که طبق گزارشها، به کشته شدن حدود ۲۰تروریست منجر شده است. اما بیرون راندن بیش از ۵۰۰تروریست از مرکز شهر به هر حال کار چندان ساده ای نیست.
اگرچه بسیاری از شهروندان از قندوز گریخته اند، اما گزارش های دریافتی حاکی است تروریست ها از شماری از افراد محلی به عنوان سپر انسانی استفاده کرده اند. اگر این گزارش ها صحت داشته باشد، استفاده از توپخانه و حملات هوایی علیه شورشیان کار سختی خواهد بود.
حتی اگر نیروهای افغان کنترل کامل شهر را مجددا به دست گیرند، پرسش های شرم آور کماکان درباره چرایی و چیستی آنچه رخ داده، برجا خواهد ماند. از زمان آغاز فصل درگیری های امسال در ماه آوریل، قندوز همواره در یک حالت نیمه محاصره به سر برده است. اکنون در آستانه سرمای طاقت فرسای افغانستان، فقط چند هفته از این فصل از درگیری ها باقی مانده است. ملا اختر منصور، سرکرده جدید طالبان، ظاهرا قصد داشته است تا از رهاورد پیروزی در قندوز، شکافی را که پس از اعلام مرگ ملاعمر (بنیانگذار طالبان) در جنبش ایجاد شده بود، برطرف کند.
این اختلافات به دلیل آن بالا گرفت که مشخص شد مرگ ملاعمر پس از دو سال افشا و علنی شده است. پیش بینی چنین حمله ای از سوی طالبان، چندان هم کار دشواری نبود. با این حال به نظر میرسد دولت برای اعزام نیروهای دفاعی به قندوز یا اجرای عملیات علیه مواضع طالبان در اطراف شهر، تلاش زیادی نداشته است. این کوتاهی، برای نیروهای اطلاعاتی و هماهنگی ارتش افغانستان یک شکست بزرگ به شمار می رود.
حمله از سه محور تروریستها به شهر قندوز – از جنوب، جنوب غرب و شمال شرق- باعث شد تا مسیر دسترسی به فرودگاه، مسدود شود. جاده جنوبی از قندوز به کابل و مزار شریف در غرب (نزدیک مرز ازبکستان) نیز مسدود شد. به نظر میرسد این حملات، برنامه ای هماهنگ شده و سازمان یافته توسط طیف متکثری از پیکارجویان کل استان قندوز بوده و احتمالا پیکارجویان استان های همجوار نیز در آن مشارکت داشته اند. به تازگی، سیلی عظیم و نامتعارف از تروریستهای خارجی، به نیروهای طالبان در شمال افغانستان پیوستهاند.
برخی از آنها، عضو جنبش اسلامی ازبکستان بوده اند؛ گروهی تروریست که با داعش همپیمان شده است. بعضی دیگر احتمالا تروریستهایی هستند که در پی عملیات نظامی ارتش پاکستان علیه شورشیان در وزیرستان شمالی به این سوی مرز رانده شده اند.
موفقیت طالبان در قندوز، موضع مشاوران نظامی آمریکا را برای ترغیب کاخ سفید به توقف یا آهسته شدن برنامه ایالات متحده جهت خروج تمامی نیروهای آمریکایی از افغانستان تا پایان سال آینده، تقویت میکند. نیروهای آموزشی آمریکا می گویند روند بهبود و تقویت نیروهای افغان از زمان به دست گرفتن امنیت افغانستان در سال ۲۰۱۴، مثبت و مستمر بوده است،اما نیروهای افغان، کماکان در حوزه های اطلاعات هوایی، لجستیک، پشتیبانی نزدیک هوایی و تخلیههای امدادرسانی، به کمک نیاز دارند.
بر اساس آمار پنتاگون که در ماه جولای منتشر شد، حدود ۴۷۰۰سرباز و پلیس افغان امسال در جریان مقابله با شورشیان کشته و ۷۸۰۰نفر نیز مجروح شده اند. این رقم، نسبت به یک سال قبل، افزایش ۶۰درصدی را نشان می دهد. سربازان افغان، از تجهیزات ضعیف و نبود پشتیبانی هوایی شکایت دارند. اقداماتی که با استفاده از هلیکوپترها و هواپیماهای ترابری روسیه برای بازسازی نیروی هوایی افغانستان انجام شده نیز راه به جایی نبرده است زیرا تحریم های غرب علیه روسیه، تامین قطعات یدکی این هلیکوپترها و هواپیماها را متوقف کرده است. هلیکوپترهای آمریکاییMD-530 اسکات امسال در افغانستان به کار گرفته شدند. اما افسران نیروی هوایی افغانستان می گویند این هلیکوپترهای کوچک قدرت و دامنه آتش چندانی ندارند.
ژنرال جان کمپبل، فرمانده نیروهای ۹۸۰۰نفری آمریکا در افغانستان که بخش عمده نیروهای ۱۲۳۰۰نفری آموزشی-کمکی ناتو را تشکیل می دهند، گزینه هایی را برای سال آینده و پس از آن ارائه داده است: شمار این نیروها را می توان در حد 8000نفر در افغانستان نگه داشت. گزینه دیگر این است که شمار آنها را به چند صد نفر و فقط برای محافظت از سفارت آمریکا در کابل کاهش داد .
در حال حاضر، هم ژنرال کمپبل و هم رئیس جمهوری اشرف غنی از موضوع عضوگیری های جدید داعش برای تقویت مواضع خود مبنی بر افزایش نیروها تا سر حد ممکن استفاده می کنند. در ماه جولای ژنرال کمپبل گفت که اگرچه پیش از این تهدید عضوگیری های جدید داعش را تهدیدی نوظهور و جدید توصیف کرده، اما اکنون آن را یک تهدید ظهوریافته و عملیاتی قلمداد می کند. همانند اشرف غنی، او نیز تحت فشار است تا نتایج قمار سیاسی بزرگ خود برای بهبود روابط با پاکستان – خاستگاه بخش عمده ای از سرکردگان طالبان- را ارائه دهد. وقتی طالبان پس از مرگ ملاعمر مذاکرات صلح را به توقف کامل کشاند، این مسئولیت را روی دوش اشرف غنی گذاشت که برای ایمن نگه داشتن مردم افغانستان، راهی دیگر بیابد.
دولت وحدت ملی افغانستان که هنوز درگیر اختلافات داخلی بر سر تصدی پستها و مناصب است، نتوانسته به بهبود شرایط کمکی بکند. وزرای دفاع و دادستانی کل هنوز انتخاب نشده اند. یک چهارم از والیهای استانی، هنوز منصوب نشده اند و بسیاری از والی های منصوب شده نیز به لحاظ سیاسی بی تجربه اند.
سطح رو به رشد خشونت و اقتصاد کم رمق افغانستان، شمار زیادی از مردم را به ترک کشور متقاعد ساخته است. افغانها، اکنون دومین گروه بزرگ مهاجران و پناهجویانی را تشکیل می دهند که وارد اروپا می شوند. آنچه در قندوز رخ داد، تنها می تواند به حس ناامنی و وحشت مردم بیافزاید.
اهمیت استراتژیک قندوز
در پی حمله نظامی آمریکا در پاییز ۱۳۸۰، قندوز آخرین شهر شمالی افغانستان بود که طالبان آن را ترک کردند.سقوط شهر قندوز به دست گروه طالبان و ادامه حضور این گروه در این شهر نشان داد که اوضاع این شهر با سایر شهرهای شمال افغانستان برای طالبان بسیار متفاوت است.
تحلیلگران قندوز را برای گروه طالبان کلید شمال افغانستان میخوانند. حمله اخیر این گروه به شهر قندوز نشان داد که این گروه واقعاً چنین نگاهی به قندوز دارد. در سال ۱۳۷۶که طالبان شمال را به تصرف خود درآورند، قندوز را به پایگاه مستحکم خود تبدیل کردند. در پاییز ۱۳۸۰آخرین شهر شمالی که طالبان آن را ترک کردند، قندوز بود.
قندوز برای طالبان جاذبههای استراتژیک بسیاری دارد که از آن میتوانند برای رسیدن به اهداف کوتاهمدت و بلندمدت خود از آنها استفاده کنند، چنانکه در حمله اخیر خود به شهر قندوز از آنها به خوبی استفاده کردند. برای این گروه اهمیت استراتژیک قندوز بیشتر در موقعیت جغرافیایی و وضع اجتماعی آن است .
موقعیت جغرافیایی
ولایت قندوز در شمال شرقی افغانستان، با ولایتهای تخار در شرق، بغلان در جنوب و سمنگان و بلخ در غرب همجوار است. در شمال قندوز کشور تاجیکستان است که رود آمو خط مرزی آن را تشکیل میدهد. بندر تجاری شیرخان، دومین بندر مهم شمال افغانستان هم در شمال قندوز واقع شده است.
قندوز از سالهای شصت خورشیدی تا سالهای اخیر مرکز زون (منطقه) شمالشرق افغانستان بوده که شامل ولایتهای بدخشان، تخار، قندوز و بغلان میشود. در حال حاضر هم در برخی موارد این شهر مرکز این چهار ولایت محسوب میشود.
این امر بیانگر موقعیت برتر قندوز در این منطقه است.اگر طالبان بتوانند بر ولایت قندوز مسلط شوند ـ که این بار نتوانستند ـ، این امر به معنای آن است که این گروه میتواند نفوذش را در گام نخست در دو ولایت همجوار بغلان و تخار گسترش دهد و در گام بعدی مواضع خود را در ولایتهای بدخشان و بلخ و در گام سوم در ولایتهای سمنگان، جوزجان، سرپل و فاریاب و سراسر شمال تقویت کند.
چنانکه در پی تصرف شهر قندوز، طرفداران طالبان در ولسوالی "بغلان مرکزی" و "تاله و برفک" ولایت بغلان شوریدند، در ولسوالی "خواجه غار" ولایت تخار پیشروی کردند و ولسوالی کوهستانات را در ولایت سرپل و ولسوالیهای بهارک و وردوج در ولایت بدخشان به موفقیتهایی دست یافتند.
به باور امینالله حبیبی کارشناس مسائل نظامی، هدف طالبان و گروههای همسو با آن محدود به شمال افغانستان نمیشود، بلکه هدف بعدی آنها نفوذ در کشورهای آسیای میانه و قفقاز است.جنگجویان خارجی از جمله اعضای جنبش اسلامی ازبکستان برای رسیدن به چنین هدفی در کنار طالبان در قندوز میجنگند.
وضع اجتماعی
ولایت قندوز بیش از ۹۹۰هزار نفر جمعیت دارد ـ۷۴۰هزار روستایی، ۲۵۰هزار شهرنشین . ۷۰درصد مردم قندوز در کشاورزی و دامداری و بقیه در کار بازرگانی و حرفههای دیگر مشغولند. نرخ باسوادی در قندوز ۲۲درصد است و تنها ۱۸درصد مردم از نیروی برق برخوردارند.درباره ترکیب قومی جمعیت قندوز آمار دقیقی در دست نیست. در دو ولسوالی شمالی و غربی "قلعه ذال" و "امام صاحب" عمدتاً ترکمنها و ازبکها هستند. در شهر قندوز و سه ولسوالی شرقی و جنوبی ـ دشت ارچی، چاردره و خانآباد ـ پشتونها، تاجیکها، هزارهها و سایر اقوام به صورت مختلط حضور دارند.
جامعه روستایی، کشاورز، دامدار و بیشتر بیسواد، هدف خوبی برای سربازگیری طالبان است. عبدالودود پیمان نماینده قندوز در پارلمان میگوید این گروه از پیوند قومی خود با پشتونها استفاده میکند و در سالهای اخیر توانسته که با تبلیغات مذهبی از میان ازبکها و تاجیکها هم سربازگیری کند.
افزایش مدارس دینی بهویژه گسترش گرایشهای افراطی در آنها، به توسعه نفوذ طالبان کمک کرده است. شفیقالله صمیم معاون وزارت معارف گفت:این وزارت ۴۰مدرسه در قندوز دارد و دهها مدرسه غیررسمی هم در آن جا فعالند. داعیالحق عابد معاون وزارت حج و اوقاف گفت که از ۱۵۴۲مدرسه وابسته به این وزارت، ۳۰۰مدرسه آن تنها در قندوز فعالند .
اخیراً انستیتوی مطالعات استراتژیک با بررسی مدارس غیررسمی 10 ولایت افغانستان، در گزارشی نوشت که ۳۰درصد طلبه و مدرسان چنین مدارس در قندوز از حملات انتحاری تحت شرایط خاصی حمایت میکنند. بیبیسی در اسفند ۱۳۹۲دریافت که محتوای درسهای یک مدرسه دینی دخترانه در قندوز تندروانه و آمیخته با سیاست است.
بهطور کلی، طالبان جوانان زیر ۲۰ سال، افراد بیکار و ناراضی از دولت و عدهای دیگر را بهزور برای جنگیدن استخدام میکنند. براساس برآوردها، طالبان تا پیش از جنگ اخیر توانست که حدود 1000 نفر را در قندوز در خدمت داشته باشد ـ حدود 900 نفر شبهنظامی و حدود 100 نفر سرگرده و فرمانده.وضعیت اجتماعی نسبتاً متفاوت قندوز نه تنها زمینه خوب سربازگیری را فراهم کرده، بلکه حمایت اجتماعی مناسبی را برای گروه طالبان فراهم آورده و به نظر میرسد که یکی از دلایل اصلی دلگرمی این گروه به قندوز هم با همین موضوع مرتبط باشد.
تمرکز بر قندوز
طالبان از سال ۱۳۸۶توجه خود را بر قندوز متمرکز کرد و از شهریور ۱۳۸۸در پی حمله ناتو به دو نفتکش، حضور طالبان در قندوز رسانهای شد. پس از آن قندوز بارها شاهد حملات طالبان به حدود 3000 سرباز ناتو و صدها سرباز و مامور امنیتی افغان بود.از سال گذشته با خروج نیروهای بینالمللی از قندوز، طالبان حملات خود را بر دو ولسوالی دشت ارچی و چهاردره در شمال شرق و جنوب غرب شهر قندوز شدت بخشیدند. در فروردین امسال طالبان توانستند که هر دو ولسوالی را تصرف کنند، اما دشت ارچی را تا حال در دست دارند و آن را به پایگاه اصلی خود تبدیل کردهاند.
از بهار امسال طالبان نیروی خود را بر تصرف شهر قندوز، مرکز ولایت قندوز متمرکز کردند. آنها با استفاده از عدم اجرای عملیات نیروهای دولتی، در پی تدارک حمله گسترده به شهر شدند. طالبان ۶مهر، علیرغم برتری نیروهای دولتی، این شهر را گرفتند و نیروهای دولتی به سوی فرودگاه در جنوبشرق شهر عقبنشینی کردند .با تصرف شهر قندوز، طالبان به شماری از اهداف خود رسیدند، از جمله تخریب نظام دولتی، دستیابی به ذخایر سلاح نیروهای امنیتی و نمایش قدرت در شمال. این گروه میخواست نشان دهد که دولت توانایی دفاع از شهرها را ندارد تا اعتماد مردم به دولت کاهش یابد.
هدف عمده دیگرگروه طالبان استفاده تبلیغاتی از تصرف شهر قندوز بود. همانگونه که ژنرال مرادعلی مراد معاون رئیس ستاد ارتش در قندوز گفت: این گروه میخواست ملا اختر منصور سرکرده خود را برای استفاده بیشتر تبلیغاتی به این شهر بیاورد، اما این فرصت برای آن میسر نشد.آقای حبیبی معتقد است که هدف بلندمدت گروه طالبان تحکیم پایههای قدرت خود به پشتیبانی حامیان منطقهایاش و به قیمت ایجاد تفرقه و مخدوش کردن وحدت ملی در قندوز و شمال کشور است. او تاکید میکند که این وظیفه دولت افغانستان است که مانع تحقق این هدف گروه طالبان شود.
با این حال، در پی سقوط شهر قندوز به دست طالبان نگرانیهای گستردهای که در سراسر افغانستان ابراز شد، بیانگر آن است که اهمیت استراتژیک این شهر بیشتر از یک شهر معمولی است. تسلط طالبان بر این شهر حاکمیت دولتی را نه تنها در قندوز بلکه در سراسر شمال کشور میتواند به چالش بکشد. هشدارهایی که به دولت داده شده هم ناظر بر همین موضوع است.
سقوط پرابهام قندوز
یک کارشناس مسائل افغانستان در گفتگو با خبرآنلاین موضوع سقوط قندوز را بررسی کرد.ماجرای سقوط قندوز سئوالات و ابهامات زیادی با خود به همراه داشت و برخی از فصل تازه قدرت گیری طالبان در افغانستان خبر دادند. برخی دیگر هم آن را عجیب ارزیابی کردند. پیرمحمد ملازهی در گفتگو با خبرآنلاین گفت: به سادگی نمیتوان این ماجرا را هضم کرد.
این کارشناس مسائل شبه قاره میگوید: در این ماجرا ابهامات جدی وجود دارد که باعث می شود نتوانیم به سادگی رخدادها را مورد تحلیل قرار دهیم. یک هفته پیش از این ماجرا اعضای گروه داعش به همین شهر حمله کردند اما ژنرال عبدالرشید دوستم که ازبک هم هست به همراهی نیروهای دولتی مانع از پیشروی داعش به درون شهر شدند و ماجرا خیلی زود فیصله یافت. اما اینبار اعضای طالبان به سادگی توانستند شهر را تصرف کنند و هیچ مقاومت جدی هم از سوی نیروهای دولتی در مقابل طالبان پیش نیامد.این کارشناس مسائل افغانستان در ادامه افزود،سوال اینجاست که چگونه نیروهای طالبان توانستند وارد شهر شوند بدون اینکه نیروهای ناتو و آمریکایی متوجه این حرکت نشوند؟ بنابراین تردیدهایی در خصوص چگونگی این ماجرا پیش می آید.
ضمن اینکه طالبان توانایی کنترل شهر برای مدت زمان طولانی را ندارد و چطور می خواهد در شهری که اکثریت جمعیت آن تاجیک و ازبک است قدرت را در دست داشته باشد.پیرمحمد ملازهی در ادامه اشاره کرد،با توجه به اینکه به سال ۲۰۱۶نزدیک میشویم که قرار است نیروهای آمریکایی و ناتو خاک افغانستان را ترک کنند این گمانه وجود دارد که با این اتفاقات نیروهای آمریکایی و ناتو و بین المللی توجیه مناسبی برای ادامه حضور در این کشور داشته باشند.
چرا که وقتی خطر طالبان وجود داشته باشد می توانند در افکار عمومی اینطور نشان دهند که همچنان خطرات افراطگرایی در افغانستان دیده می شود و در نتیجه بهتر است نیروهای ائتلاف بین المللی همچنان برای حفظ امنیت افغانستان حضور داشته باشند.ملازهی با اشاره به منافع دولتی دولت افغانستان در این پروسه می گوید: دولت هم می تواند از این پروسه سود ببرد.
به دلیل اینکه دولت وحدت ملی اشرف غنی و عبدالله عبدالله هم از ادامه حضور آمریکایی ها استقبال می کند بنابراین بعید نیست همکاری پشت پرده ای با طالبان انجام دهند و به ملت نشان دهند همچنان خطر طالبان عظیم است و ما نیاز داریم آمریکاییها همچنان در کشور حضور داشته باشند. ملازهی در ادامه با تاکید بر این نکته که این ماجرا می تواند به سود خود طالبان هم باشد می افزاید: طالبان حتما خود میداند که نمی تواند برای مدتی پایدار حکومت را در قندوز در اختیار داشته باشد و حجم نیروهایی که وارد این شهر شده اند نشان می دهد با تمرکزی پایینی از سوی طالبان صورت گرفته است.
این در حالی است که به هر حال طالبان می تواند یک نمایش قدرت داشته باشد و همچنان خود و گروهش را فعال و قدرتمند نشان دهد. ضمن اینکه پایگاههایی که در اطراف قندوز برای طالبان وجود دارد باعث می شود نیروهای این جریان خیلی راحت و سریع از شهر عقب نشینی و به پایگاههای خود پناه ببرند.
ملازهی با اشاره به این نکته که همه این موارد تردیدهای بیشتری را برای ما پدید می آورد می افزاید: تهدید داعش می تواند عامل مهمی برای شکل گیری چنین اتفاقاتی ارزیابی شود. چرا که داعش در افغانستان نفوذ بالایی دارد.هرچند این گروه در خاک افغانستان نیروهای خاورمیانه ای نیاورده و هرچند گفته می شود ۷۰نفر از اعضای این جریان به افغانستان آمده اند اما واقعیت این است که این ۷۰نفر همه رابط هستند و هیچیک نیروی مبارز به شمار نمی رود. چرا که نیروهایی که عضو داعش هستند و در افغانستان حضور دارند همگی از نیروهای بومی حاضر در منطقه و از میان ازبک ها و تاجیک ها و چچنی ها هستند.
بنابراین و با توجه به اینکه اختلاف نظر بسیار جدی میان داعش و طالبان در افغانستان دیده می شود و هر دو گروه بر سر عضو گیری با یکدیگر رقابت دارند بعید نیست چنین همکاری و هماهنگی میان طالبان و نیروهای دولتی و همچنین اعضای ائتلاف بین المللی ایجاد شده باشد تا از خطر افزایش نفوذ و قدرت یابی داعش در این کشور جلوگیری شود. البته به خاطر داشته باشیم که اینها در بیان ساده است و به راحتی نمی توان در عمل چنین پیچیدگیهایی را پیاده کرد.