(روزنامه اطلاعات - 1394/07/25 - شماره 26280 - صفحه 12)
سرويس خارجي: آغاز حملات روسيه به تروريستها در سوريه تحولي مهم در شرايط جاري منطقه است که در صورت ناديده گرفتن برخي ابعاد، اين عمليات نمي تواند به اهدافش برسد.
خبرگزاري فارس در گزارشي به قلم حميد رضا کاظمي نوشت: روسيه حملات هوايي به مواضع گروههاي تروريستي در سوريه را پس از درخواست دمشق و هماهنگي با ارتش سوريه آغاز کرده است.اين حملات با واکنش تند کشورهاي غربي به ويژه آمريکا مواجه شده است به طوري که دبيرکل ناتو خواستار پايان حملات روسيه به داعش در سوريه شده اما براساس گزارش رسانهها و اظهارات مقامات روس اين حملات تاثير گذار و جدي بوده و منابع حياتي داعش در سوريه را هدف قرار داده است.
هرچند رسانههاي غربي از ابتدا بدبينانه اين حملات را مورد انتقاد شديد قرار دادهاند ولي به نظر ميرسد حملات سنگين هواپيماهاي روس که طي روزهاي آينده با ورود بالگردهاي MI-24 سنگينتر و دقيقتر خواهد شد، داعش را در شرايط دشواري قرار خواهد داد.
هدف قرار دادن انبارهاي تسليحات داعش در حمص، مرکز فرماندهي در الرقه، مواضع نيروهايشان در اطراف ادلب و ... ميتواند شرايط ميداني در سوريه را در صورت هماهنگي با نيروهاي ارتش و نيروهاي مردمي تغيير دهد.حملات روسيه از آنجايي که برخلاف حملات آمريکا داراي بازوي زميني يعني ارتش سوريه است شانس بيشتري براي موفقيت دارد اما اين حملات داراي يک نقطه ضعف مستتر است که ميتواند باعث تشديد بحران در منطقه شود.
در صورتي که روسيه داعش را تنها يک تهديد تروريستي محدود در سوريه بداند و عراق را در محاسبات خود در قبال داعش ناديده بگيرد آنگاه با تشديد حملات هوايي تروريستها با فرار به عراق باعث بحراني شدن اوضاع در اين کشور ميشوند و به قول معروف چاله به چاه بدل مي شود.داعش به طور خاص و گروههاي تکفيري به طور عام نشان دادهاند نابود نميشوند و در گذر زمان از يک کانون بحران به کانون ديگري نقل مکان ميکنند.
تروريستها زماني که در افغانستان شرايط را دشوار ديدند به شمال پاکستان و از آنجا به يمن و پس از آن عراق و سپس به سوريه نقل مکان کردند و انتظار ميرود با تشديد حملات روسيه در سوريه بارديگر تروريستها به عراق نقل مکان کنند و در آنجا از طريق موصل و الانبار دوباره در سايه تجديد حيات کنند و با بدست آمدن فرصتي دوباره، قدرتمند وارد عمل شوند و دامنه حضور خود را حتي از عراق به اردن يا ديگر کشورهاي منطقه همچون عربستان ادامه داده و خود را به منابع بزرگ نفتي منطقه برسانند.
از اين رو بايد داعش و تروريستها را به طور راهبردي در محاصره قرار داد و امتداد عمليات در سوريه را به عراق هم کشاند. ميتوان در اين زمينه سه سناريو را مد نظر قرار داد:
اولين سناريو آن است که جنگندهها و بالگردهاي روس با تعقيب تروريستها وارد آسمان عراق شوند و مواضع داعش را در موصل و رمادي هدف قرار دهند و شرايط را برايشان همچون سوريه دشوار کنند اما اين راه حل با توجه به متفاوت بودن اوضاع عراق با سوريه دشوار است؛ چراکه در عراق آمريکا نقش فعالتري دارد و اجازه نخواهد داد اوضاع تحت کنترل روسيه قرار گيرد و از اين رو انتظار ميرود که کاخ سفيد چنين امري را قبول نکند و به هيچ وجه برايش قابل قبول نباشد که کرملين به بازيگر راهبردي در عراق تبديل شود، همچنين دولت بغداد هم علاقه ندارد که اين کشور به عرصه تقابل قدرتهاي بين المللي تبديل شود و بحران داخلي وارد فاز جديد شود.
دومين سناريو که ميتوان در نظر گرفت، اين است که مسکو از واشنگتن درخواست کند تا در عراق تروريستها را تحت فشار بيشتر قرار دهد و همانطور که روسيه در سوريه عرصه را بر تروريسم تنگ ميکند، در عراق هم آمريکا وارد عمل شود و مکانهاي حياتي براي داعش را هدف قرار دهد. اين سناريو هم با توجه به شناختي که از راهبرد آمريکا در قبال داعش داريم بعيد است چراکه آمريکا به طور تاکتيکي با تروريسم وارد مقابله شده و در مواقعي که داعش يا ديگر گروههاي تروريستي در راستاي منافع واشنگتن و تلآويو عليه جريان مقاومت گام بردارند از آنها براي بيثبات سازي منطقه بهره ميگيرد.
از سوي ديگر با توجه به شرايط موجود در عراق آمريکا براي حفظ موازنه ميان جريانهاي سياسي اين کشور علاقه ندارد تا مشکل داعش رفع شود و اين در شرايطي است که روسيه به مراتب از خطر تکفيريها نگرانتر است و آنرا به مثابه تهديدي براي امنيت ملي خود قلمداد ميکند.سومين سناريو هم اين است که روسيه با تقويت حمايت تسليحاتي از ارتش و نيروهاي حشد شعبي و هماهنگي اطلاعاتي با آنها، مرزهاي غربي عراق را مستحکمتر کند تا مسير انتقالي تروريستهاي داعشي به عراق با دشواري جدي مواجه شود. اين سناريو تا حد زيادي قابليت اجرايي شدن دارد و در همين چارچوب ميتوان اخبار منتشر شده در دو هفته گذشته درباره تشکيل اتاق عمليات مبارزه با داعش ميان روسيه، ايران، عراق، سوريه و حزبالله را تحليل کرد.
اگر چنين سناريويي عملي شود به واقع داعش با مهلکهاي جدي مواجه خواهد شد و از سوي ديگر آمريکا و ديگر کشورهاي غربي هم نمي توانند فشار بر مسکو را تشديد کنند و در صورتي که چين هم براي کمک جدي به عراقيها در نبرد با تروريسم وارد شوند آنگاه جبههاي قدرتمند عليه تروريسم بين المللي و حاميان آنها تشکيل ميشود که داراي مشروعيت در جامعه جهاني است.به هرحال حملات روسيه به داعش اقدامي شجاعانه از سوي مسکو براي بازگشت به عرصه خاورميانه پس از چندين دهه يکه تازي آمريکايي ها بود که نتيجه آن تاثير شگرفي در ژئوپلتيک منطقه خواهد داشت.
اگر مسکو در اين ماجرا به سرنوشتي همانند جنگ افغانستان در دهه 70 و 80 ميلادي دچار شود قطعا چشم انداز خاورميانه جديد با دست بالاي آمريکا و متحدانش تشکيل خواهد شد ولي در صورتي که روسيه بتواند در کنار دوستانش در سوريه و عراق تا حد زيادي مهار کند و از سوي ديگر بتواند روابط خود را قدرتهاي منطقه در تهران، قاهره و آنکارا را تقويت و هماهنگ کند، ميتوان آيندهاي متفاوت از آنچه که کاخ سفيد برپايه منافع اسرائيل در خاورميانه از صحراي سينا مصر تا حضرموت يمن طراحي کرده، مد نظر قرار داد.
ترس غرب از روسيه
تصوير واقعي روسيه مقابل ديدگان غرب اين است که روسيه يک طرف خطرناک است و نبايد به حال خود رها شود، روسيه قويتر از آن است که بتوان با آن وارد جنگ شد و نميتواند به عنوان يک قطب بينالمللي و ابرقدرت به رسميت شناخته شود، اما روسيه ميخواهد ثابت کند که بزرگتر از آن است که ناديده گرفته شود.
شبکه الميادين در تحليلي در راستاي حضور نظامي روسيه در سوريه بدون در نظر گرفتن مخالفت غرب و در راس آن آمريکا تحت عنوان "وحشت از روسيه؛ بيماري مزمن غرب" آورده است: مدتهاست که رابطه روسيه و غرب در وضعيت نامفهوم بياعتمادي و تنش هميشگي و گاهي گرم و گاهي سرد قرار دارد. حتي در دورههاي توافق ميان دو طرف، ميبينيم که فضا مملو از انرژي منفي است که دو طرف در دو رويکرد عکس هم و به دور از هم صحبت ميکنند.
در مورد دلايل آن، نميتوان به پس لرزههاي رخدادهاي سالهاي اخير در خاورميانه و اوکراين بسنده کرد، حتي نميتوان به گسترش پيمان ناتو به سمت مرزهاي روسيه يا پيوستن کشورهاي سابق شوروي به اتحاديه اروپا اکتفا کرد. مسالهاي عميقتر از اين و کاريتر از آن نيز در روابط ميان دو طرف وجود دارد.
ترس، واژهاي است که نگاه غرب، اروپا و آمريکا را به صورت کلي نسبت به روسيه نشان ميدهد. اگر بخواهيم چارچوب زماني اين نگاه غرب نسبت به روسيه را بررسي کنيم، ميتوانيم به زمان بسيار دور بازگرديم، اما شرايطي که براي نسلهاي معاصر ملموس است، کمي قبل از پايان جنگ جهاني دوم است که روسيه (شوروي سابق) احساس کرد که غرب آن را خطري به شمار ميآورد که نميتواند آن را به عنوان يک شريک در چارچوب روابط طبيعي با فرصتهاي برابر بپذيرد.
شخصيت روسها، آميزهاي از رنج و مليگرايي
روسها از مسيرهاي بسيار ناهمواري در راه ساختن حال حاضر کشورشان عبور کرده و عذابهاي بسيار تلخي کشيدهاند که از جنگهاي رهبران مسکو آغاز شد و پس از آن زماني بود که پتر کبير، امپراتوري روس را تاسيس کرد که خاندان رومانوف تا انقلاب سال 1917 بر آن حکومت کرد و شهر سن پترزبورگ در غرب اين کشور را به عنوان پايتخت خود تعيين کرد.اين رهبران تاثيرگذار در تاريخ روسيه همچون پتر کبير و کاترين کبير، ملکه روسيه با ويژگيهاي خود برجسته شدند به طوريکه آنها در وجدان مردم روسيه زندهاند.
پتر کبير به مدت 30 سال در آغاز قرن هجدهم بر روسيه حکومت کرد و اين 30 سال آغاز دوره طلايي امپراتوري روسيه بود، طي آن عملا يک قدرت جهاني ايجاد شد که شامل ارتقاي سطح نهادهاي کشور، بخش نظامي، ناوگان دريايي، بخش تجارت و ارتقاي قوانين و عمران بود. پس از آن نيز کاترين کبير به روند پيشرفت کشور ادامه داد و دوره زمامداري 34 سالهاش تحول بسيار مهمي در تاريخ روسيه قلمداد ميشود. اما روسها در دورههاي پي در پي در تاريخشان ثابت کردهاند که ويژگي که بيشتر از آن برخوردار هستند حس ملي گرايي بالايشان است، چرا که بهاي سنگيني را براي آزادي کشورشان و آزادي اروپا و جهان از دشمناني چون نازيها پرداختند .
نجات غرب از دست هيتلر
در جنگ جهاني اول، روسيه پس از انقلاب 1917 عقبنشيني کرد و چهار سال در جنگ داخلي به سر برد و سپس به امور خود پرداخت و ستونهاي اتحاد شوروي را تحکيم کرد.
در جنگ جهاني دوم، شوروي سابق با همپيمانان در برخورد با کشورهاي متحدين و در راس آنها آلمان نازي مشارکت کرد. شوروي به شدت از شهر استالينگراد دفاع کرد. روسها معتقد هستند که مقابله آنها با ارتش هيتلر باعث شد که متفقين پيروز جنگ شوند. روسيه در جريان آن جنگ حدود 22 تا 30 ميليون نفر را از دست داد. در دو نبرد، استالينگراد و برلين، همپيمانان غربي کمک شايان ذکري به شوروي براي ورود به برلين نکردند، و معتقد بودند که کنترل ارتش سرخ بر برلين باعث ميشود که برلين محل نفوذ شوروي شود که اين مساله براي رهبران غربي خوش نميآمد.اما طبق ديدگاه شهروندان روس، آمريکاييها اين پيروزي را دزديده و به نام خود زدند چرا که آمريکاييها از اول وارد اين جنگ نشده بودند و اقدام آنها در استفاده از بمبهاي هستهاي در پايان اين جنگ براي به دست آوردن نتيجه جنگ بود.
به دور از فضاي جنگ سرد که ترس متقابل ميان روسيه و غرب را به بالاترين حد رساند و چيزي نمانده بود که جهان فروپاشد، اتحاد جماهير شوروي سابق فروپاشيد و رهبران روس در دهه 90 قرن گذشته تلاش کردند تا با غرب در صلح باشند و در مورد مسائل مورد توجه دو طرف همچون امنيت اروپا و امنيت جهاني و هر آنچه که مورد توجه ابرقدرتها است، همکاري کنند.اما اين بار، قدرتهاي غربي تمايل خود را براي به حاشيه راندن روسيه و دور کردن آن نه فقط از هرگونه تاثيرگذاري بر رخدادهاي جهاني بلکه از تاثير بر کشورهاي نزديک روسيه ابراز کردند. ناتو به گسترش خود در کشورهاي اتحاد جماهير شوري سابق ادامه داد. اتحاديه اروپا نيز به تحريک کشورهاي شوروي سابق جهت پيوستن به آن ادامه داد و آنها را يکي پس از ديگري به خود ملحق کرد.
روسيه نتوانست تمامي اين اقدامات را متوقف کند و با غرب برنامههاي "شراکت به خاطر صلح" در سال 1993 را امضا کرد که از طريق آن، اين احتمال ميرفت که روسيه در اساسنامه امنيت مشترک اروپا مشارکت کند و به عنوان عضوي در اتحاديه اروپا در آينده پذيرفته شود. اما اين امر رخ نداد، بلکه مسکو به حاشيه رانده شد و غرب و "ناتو" بيشتر و بيشتر گسترش يافتند و پيمان نظامي ورشو را ناديده گرفتند.
روسيه در دهه 90 بيشتر اعتماد خود به غرب را از دست داد و اين علي رغم آن بود که روسيه در اين مرحله هيچ تهديدي را براي غرب ايجاد نميکرد، بلکه دست به اقداماتي زد که خشم شهروندان روس را برانگيخت و تمايل آنها را براي بازپس گرفتن جايگاه از دست رفتهشان و در نتيجه به دست آوردن احترامشان بيشتر کرد.
از زماني که پوتين قدرت را در روسيه به دست گرفت حس وحشت از روسيه در محافل بينالمللي دوباره احساس ميشود و در موارد مختلفي تنش ميان دو دولت آمريکا و روسيه ديده شده است. ترس از روسيه همواره در اظهارات غربيها به صورت کلي و از آمريکاييها به صورت خاص احساس ميشود.
اما روسيه دست به تلاشهاي بسياري زد که به تفاوت در مواضع کشورهاي غربي در قبال روسيه انجاميد، و حتي ميتوان از مواضع غربي در قبال روسيه و نه يک موضع غربي يکپارچه سخن به ميان آورد. به عنوان مثال آلمان درک بيشتري از مواضع روسها دارد.
اين در حالي است که انگليس و فرانسه پشت آمريکاييها حرکت ميکنند. در حال حاضر، آمريکاييها هراس بسياري نسبت به ائتلاف روسيه – آلمان دارند، چرا که اگر اين ائتلاف حاصل شود، خود ضامن اين امر است که به سلطه آمريکا از اروپا پايان دهد و در نتيجه پايان امپراتوري آمريکا خواهد بود و آن را به يک قدرت منطقهاي خارج از تاثير بينالمللي که از آمريکا در 100 سال اخير شناخته شده است، تبديل ميکند .
روسيه و آمريکا
در نهم ژوئن 2007 توني بلر، نخست وزير وقت انگليس گفت ، به صراحت به پوتين گفته است"مردم در غرب کم کم نسبت به رخدادهاي روسيه و سياست خارجه آن احساس ترس ميکنند." پوتين نيز در پاسخ به وي گفت:روسيه رفتار سالمي از غرب نديده است.در همان سال مجله تايم آمريکا پوتين را شخصيت سال 2007 بر اساس نظر خوانندگان معرفي کرد.
پوتين در ديدار با کادر اين مجله در ضيافت شام در مسکو گفت: شما ما را نميفهميد و به ما احترام نميگذاريد و عقده برتري نسبت به ما داريد. اما روسيه عقب مانده نيست و در زمينه فرهنگي بر بيشتر جوامع غربي برتري دارد، اما در زمينه علوم، روسيه چندين گام از غرب جلوتر است.
در ششم ژوئن گذشته پوتين تاکيد کرد:دليلي براي ترس از روسيه وجود ندارد. فقط يک ديوانه ميتواند تصور کند که روسيه به صورت ناگهاني به ناتو حمله خواهد کرد. برخي از کشورها به سادگي از نگراني مردم در قبال روسيه سوء استفاده ميکنند تا به حمايت نظامي و کمکهاي اقتصادي و مالي و کمکهاي ديگر دست يابند. اما ما مسائل ديگري داريم که به آنها مشغول هستيم.
در چنين شرايطي،نويسنده معروف دنياي عرب تأکيد ميکند ديگر داستان افغانستان براي روسها در سوريه تکرار نخواهد شد؛ تحولات به سرعت در حال رخ دادن است و دست ترکيه و عربستان براي مقابله با روسيه نيز بسته است.به نوشته عبدالباري عطوان، نويسنده شناخته شده دنياي عرب و سردبير روزنامه رأي اليوم، ورود نظامي روسيه به سوريه باعث تغيير و تحولات زيادي در همين چند هفته اخير در رفتار و معادلات منطقه شده است.سردبير رأي اليوم مينويسد، پس از ورود نظامي روسيه در سوريه که تمام معادلات و موازنهها را بر هم ريخته است بايد به سه نکته اساسي توجه کنيم که از اين قرار است:
اول: اخبار هواشناسي شبکه «روسيه 24» در گزارش خود، اوضاع جوي سوريه را نيز آورد و در پشت صحنه خود تصوير جنگندههاي روس را گذاشت و مجري اخبار اعلام کرد که کارشناسان آب و هوا شناسي اوضاع جوي سوريه را براي بمباران هواپيماهاي روسيه مطلوب توصيف ميکنند.مجري خبر در ادامه گزارشي از ميزان سرعت باد و بارندگي و دماي هوا و رطوبت سوريه ارائه کرد.
دوم: ابراز نا اميدي وزارت خارجه روسيه از سخنان «اشتون کارتر» وزير دفاع آمريکا که گفته بود: بايد با روسيه در سوريه مقابله کنيم.
سوم: پيامهايي که گفته ميشود روسيه به کشورهاي خليج فارس به خصوص قطر و عربستان فرستاده و نسبت به عواقب وخيم مسلح کردن معارضان سوريه به موشکهاي ضد جنگنده و تکرار سناريوي افغانستان هشدار داده است.
عبدالباري عطوان پس از ذکر اين سه نکته، در ادامه مينويسد: اگر در اين سه نکته تأمل کنيم، در مييابيم که روسيه، جنگ عليه تندروهاي سلفي وهابي را در سوريه با هدف تأمين امنيت ملي خود انجام ميدهد و اين مسأله به وضوح از بسيج رسانهاي و سياسي روسيه براي حمايت از اين ورود نظامي مشخص ميشود؛ تا جايي که وضعيت آب و هواي سوريه را نيز براي حمله هوايي در اين کشور در خبرهاي خود اعلام ميکند.رهبري روسيه بر خلاف آمريکا از عقده شکست خود در افغانستان رنج نميبرد و اين شکست که موجب سقوط امپراتوري شوروري شد باعث نميشود تا روسيه براي نجات دولت دمشق وارد عمل نشود؛ سوريهاي که تنها دولت عربي متحد مسکو است. همچنين تصادفي نيست که رهبران روسيه پيامهاي تهديدآميز به عربستان و قطر و ترکيه، ارسال کنند؛ پس از اينکه 55 مفتي سعودي در بيانيهاي عليه روسيه در سوريه اعلام جهاد کردهاند.
سردبير رأي اليوم مينويسد: اين بيانيه، عربستان را در وضعيت سختي قرار داده است؛ چرا که احتمال دارد، عربستان را به عنوان حامي گروههاي « تروريستي» در سوريه معرفي کند؛ آن هم در زماني که سعوديها سعي ميکنند خود را جزء نيروهاي ميانهرو در سوريه معرفي کنند.
به خاطر همين هم است که هيچ يک از علماي حاضر در «هيئت علماي» عربستان پاي اين بيانيه را امضاء نکردهاند.موضوع ديگر از ديد اين کارشناس دنياي عرب، سکوت مقامات رسمي عربستان در قبال ورود نظامي روسيه در سوريه است. وي مينويسد: تا اين لحظه هيچ بيانيه با توضيحي در مورد ورود نظامي مسکو به سوريه از سوي مقامات سعودي صادر نشده است؛ چه بسا که مقامات رياض در اين شرايطي که درگير جنگ يمن هستند از درگيري با روسيه اجتناب ميکنند، مخصوصا اينکه قيمت نفت نيز کاهش يافته و کمبود ذخاير مالي نيز خود را در کسري بودجه نشان داده است.
عبدالباري عطوان ميافزايد: رهبران سعودي بخوبي ميدانند که سناريوي افغانستان عليه روسيه ديگر به سختي ميتواند تکرار شود؛ چرا که هم شرايط مالي و داخلي عربستان تغيير يافته و هم اينکه روسيه ديگر بر خلاف دوره برژنف و گورباچف ضعيف نيست و با رهبري ولاديمير پوتين در حالت اقتدار به سر ميبرد.عطوان به نکته ديگري اشاره ميکند و مينويسد،اگر تهديد عربستان و قطر از سوي مسکو، شفاهي بوده، اما روسيه ترکيه را از راه نظامي تهديد کرده است که پس از نقض حريم هوايي چندين باره ترکيه از سوي جنگندههاي روسيه اين اتفاق افتاد تا پيام روشن و مشخصي به اردوغان بدهد که هرچه سريعتر بايد از سوريه خارج شده و دخالت در اين کشور را تمام کند.
اردوغان مطمئنا در صدور دستور مقابله با جنگندههاي روسيه، بسيار شک و ترديد خواهد کرد و چون سابق نيست که بالفور با جنگندههاي سوريه که حريم هوايي ترکيه را نقض ميکردند، مقابله کند؛ چرا که ترکيه ميخواهد حجم مبادلات تجاري خود را با روسيه از 30 ميليارد دلار در سال در پنج سال آينده به 100 ميليارد دلار برساند.عطوان در انتها نوشت،تمامي اين تحولات پس از يک هفته از شروع حملات روسيه در سوريه آغاز شده است و بايد ديد در هفتهها و ماههاي آينده تا چه حد معادلات منطقه و رفتار کشورها تحت تأثير قرار خواهد گرفت. ادامه دارد...
ش.د9402934