آمریکاییها با ژست همگرایی و حمایت از حکام وابسته به خود در منطقه خلیج فارس چاره کار را در این دیدهاند که برای آرامش مقطعی تضمینهای امنیتی و... به آنها ارائه بدهند،
هفته گذشته باراک اوباما برای چهارمین بار در دوران ریاست جمهوری خود به عربستان سفر کرد. سفری که به دلایل مختلف با سفرهای پیشین او متفاوت بود؛ چراکه از یک سو این اولین سفر اوباما پس از توافق هستهای (برجام) و البته به اذعان خودش آخرین سفر او در دوران ریاست جمهوریاش به عربستان بود و از سوی دیگر در زمانی انجام میشد که اختلافنظرهای آمریکا و عربستان در زمینه مسائل منطقهای مثل سوریه، یمن و نحوه مقابله با داعش در اوج خود بود.
همزمانی این سفر با بحثهای جدی میان کنگره آمریکا و مقامات وزارت خارجه و پنتاگون درباره دست داشتن عربستان در حادثه 11 سپتامبر و تلاش کنگره برای تصویب طرحی که این کشور را مسئول حمله به برجهای دوقلو معرفی میکند، علیرغم هشدار اوباما مبنی بر وتو کردن این طرح زمینه سردی فضای این سفر را فراهم آورد. رسانههای آمریکایی هم پیش از سفر رئیسجمهور این کشور، فضاسازی رسانهای شدیدی را با محوریت عمیقتر شدن اختلافات بین آمریکا و عربستان شکل دادند که در واقع یک عملیات روانی از پیش طراحی شده بود تا اوباما بتواند در این سفر به نتایج مورد نظر خود دست یابد.
باراک اوباما با این سفر چند اقدام را بهطور همزمان انجام داد، به عبارتی در بیان مواضع و سخنان خود یکی به میخ و یکی به نعل زد. او از یک سو با ابراز نگرانی از فعالیتهای ایران در منطقه، جمهوری اسلامی را به حمایت از تروریسم متهم کرد و وعده داد با اعضای شورای همکاری خلیج فارس برای مهار ایران همکاری کند و از سوی دیگر در نشستی غیرعلنی با ملک سلمان پادشاه عربستان به او متذکر شد که ریاض باید همزیستی با ایران را یاد بگیرد.
پیشتر «هنری کیسینجر» نظریهپرداز و دیپلمات برجسته آمریکایی با اشاره به اینکه ایران قدرتمندترین ظرفیت اقتصادی و نظامی را در منطقه دارد که با همکاری با دیگر کشورها و غیردولتها ترکیب شده است، از دولتمردان آمریکا خواسته بود که ضمن حمایت از متحدان عرب خود، با ایران تعامل کنند. به نظر میرسد اوباما هم با در نظر داشتن این مهم مواضع خود را در نشست ریاض و حاشیه آن اعلام کرد. البته نوع مواجهه رئیسجمهور آمریکا آن هم در خاک عربستان و خطاب به سران این کشور نشاندهنده اثبات ناکارآمدی عربستان برای آمریکا در اوضاع کنونی منطقه است. مشکلات آمریکا با جمهوری اسلامی ایران در مسائل منطقهای از عراق و سوریه گرفته تا لبنان و فلسطین و منافعی که در منطقه خلیج فارس دارند سران این کشور را مجبور کرده همچنان در کنار این رژیم توخالی بمانند و آن را متحد خود بنامند.
نشست شورای همکاری خلیج فارس هم که باراک اوباما در آن سخنرانی کرد، بیش از هر چیزی در ادامه سیاستهای ضدایرانی رژیم آلسعود طراحی شده بود؛ چراکه در این نشست از یک سو از موضوع مهم جهان اسلام، یعنی مسئله فلسطین بهطور کامل غفلت شد و هیچ موضعی درباره آن گرفته نشد و از سوی دیگر در بیانیه پایانی آن ضمن تروریستی خواندن حزبالله لبنان، جمهوری اسلامی ایران نیز به بر هم زدن امنیت خاورمیانه متهم شد.
در تحلیل وضعیت کنونی منطقه و وضعیت کشورهای عربی، بهويژه رژیم آلسعود که حمایتهای همهجانبهاش در ایجاد و پشتیبانی گروههای تروریستی برای رسیدن به اهداف خود در عراق و سوریه به نتیجه نرسیده، به نظر میرسد آمریکاییها با ژست همگرایی و حمایت از حکام وابسته به خود در منطقه خلیج فارس چاره کار را در این دیدهاند که برای آرامش مقطعی تضمینهای امنیتی و... به آنها ارائه بدهند، اگرچه این تضمینها اوضاع را برای این کشورها تغییر نمیدهد و افزایش نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران همچنان بزرگترین کابوس آنها به شمار میرود.