تاریخ انتشار : ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۴  ، 
کد خبر : ۲۸۹۸۸۱

آیا می‌توان از عملکرد سازمان ملل در رفع بحران‌های جهانی دفاع کرد؟!

(روزنامه جمهوري اسلامي – 1394/08/06 – شماره 10441 – صفحه 12)

مقامات سازمان ملل این سال‌ها در پی تشدید بحران‌های بین‌المللی که نیازمند مداخله این نهاد اجرایی بوده، به ضعف و ناتوانی خود اعتراف کرده ولی اکنون همزمان با برپایی مراسم هفتاد و دومین سالگرد تاسیس آن، بان کی مون مدعی توفیق این سازمان و زیرمجموعه‌های آن در حل و فصل مسائل بین‌المللی شده است.

همین چند ماه پیش بود که بان کی مون به ناتوانی سازمان ملل و شورای امنیت به حل بحران سوریه اذعان کرد. بی‌تفاوتی این سازمان در قبال جنایات رژیم صهیونیستی و قتل عام مردم فلسطین و موضوع آوارگان از جمله دیگر بحران‌هایی است که این نهاد جهانی را زمینگیر کرده است. همین سرنوشت حدود 100 سال پیش گریبانگیر «جامعه ملل» اولین سازمان و نهاد بین‌المللی شد.

این ناتوانی قطعاً از دلایل مختلف برخوردار است ولی یکی از عوامل آن، وابستگی به قدرت‌های بزرگ و نفوذ کشورهای صاحب حق وتو در آن است که این نهاد بزرگ بین‌المللی را تا حد ملعبه بودن دردست قدرت‌های بزرگ تبدیل کرده است.

اکنون که جهانیان عملکرد هفتاد ساله این سازمان را مرور می‌کنند، آیا می‌توانند شعار «زنده باد سازمان ملل» را سر داده و از عملکرد آن، حمایت نمایند؟!

پاسخ به این سئوال اگر منفی نباشد، قطعاً راضی کننده نخواهد بود زیرا وجود بحران‌های متعدد و ادامه‌دار و همچنین عدم توقف خشونت‌های جهانی طی سال‌های اخیر، خود بهترین دلیل بر عدم ایفای مسئولیت سازمان ملل و ناتوانی آن در مواجهه با بحران‌های جهانی است.

زمانی که میثاق «جامعه ملل» در 28 آوریل 1919 (1298 ش) شکل گرفت، نظریه پردازان و دولتمردانِ صلح دوست، مایل بودند که این جامعه در مقام سازمانی فراملّی، نظم و عدالت را بر گستره گیتی حاکم کند و دولت‌ها را به اطاعت از مقررات حقوق بین الملل ناگزیر سازد، اما جامعه ملل که طی حیات خود جز تاسیس دیوان دائمی دادگستری و وضع پاره‌ای مقررات بین المللی، اقدام موثری نکرده بود، پس از گذشت سه سال از زمان تاسیس، آماج انتقاد تند کسانی قرار گرفت که به آن امید بسته بودند.

بر همین باور، کشورها یکی پس از دیگری، جامعه ملل را تنها گذاشتند و از آن خارج شدند. با خروج کشورهای عضو، چرخ‌های جامعه ملل شکست و از حرکت فروماند و آرزوهای بزرگ در جنگ و آشوبی جهانی برباد رفتند.

ابعاد گسترده خسارات و تلفات جانی و مالی دومین جنگ جهانی، لزوم وجود نهادی قدرتمند فرادولتی را که مانع رخداد فاجعه‌ای مشابه جنگ جهانی دوم شود، گوشزد می‌کرد. به همین دلیل و در هنگامه جنگ و در اوقاتی که جامعه ملل به تدریج راه زوال می‌پیمود، در 26 ژوئن 1945 (1324 ش) کنفرانس سانفرانسیسکو با تصویب منشور سازمان ملل متحد، ختم جلسات و تشکیل این سازمان را اعلام کرد.

این سازمان نوپا که بر ویرانه‌های جامعه ملل بنیان گذارده شد، نشان دهنده خواسته‌ها و نیات دولت‌های بنیان گذار آن بود که با هدف حفظ صلح و امنیت بین‌المللی برخورد با عوامل تهدیدکننده صلح، از میان بردن تجاوز و یافتن راهی برای حل اختلافات بین المللی، گسترش روابط دوستانه برپایه احترام به اصل برابری در حقوق مردم و حق آنان در تعیین سرنوشت خویش، شکل گرفت.

اما اکنون این نهاد بین‌المللی پس از گذشت 70 سال از زمان تاسیس آن، تا چه اندازه در نیل به اهداف مورد نظر موفق بوده است؟ برای پاسخ به این پرسش، می‌توان به ضعف‌ها و قوت‌های این سازمان اشاره کرد.

ضعف‌ها

اگرچه منشور ملل متحد بسیاری از نارسایی‌های میثاق جامعه ملل را به همراه ندارد، اما پایه و اساس آن بر میثاق است. بنابراین می‌توان گفت عواملی که باعث ناتوانی این سازمان در حل مناقشات بین‌المللی شده اند، بر پیکره این سازمان باقی مانده اند:

الف) ضعف ساختاری

نواقص موجود در ساختار سازمان ملل متحد باعث شده‌اند تا این سازمان کارآیی واقعی و مطلوبش را به عنوان یک نهاد فرادولتی از دست بدهد. یکی از این نواقص نحوه شکل‌گیری شورای امنیت به عنوان اصلی‌ترین رکن سازمان ملل است. این شورا که در حکم سازمان دولتی یک ابردولت به شمار می‌رود، بر اساس منشور خود، وظیفه استقرار صلح در جهان را بر عهده دارد، ولی با تاسف، ترکیب اعضای‌ آن طوری است که منافع کشورها بر منافع جمعی ترجیح داده می‌شود و شورای امنیت در انجام وظیفه‌اش، با مشکلات زیادی روبه رو است.

دائمی بودن عضویت پنج کشور از پانزده عضو در این شورا (چین، آمریکا، فرانسه، انگلیس و روسیه) باعث تصمیم گیری ناعادلانه در مهم‌ترین رکن این سازمان شده است؛ زیرا شرط تصویب یک قطعنامه در شورا، رای مثبت 9 عضو است که پنج رای آن باید از سوی اعضای دائم ارایه شود؛ یعنی با رای منفی یکی از اعضای دائم، قطعنامه‌ای تصویب نمی‌شود. این نکته، همان حقِ وِتویی است که بسیار از آن یاد شده و در بسیاری از موارد سبب تضییع حقوق سایر کشورها می‌شود.

این حق وتو، سبب فلج شدن فعالیت شورای امنیت شده بود. بنابراین در سال 1950 قطعنامه‌ای موسوم به «اتحاد برای صلح» تصویب شد که بر اساس آن اگر شورا دچار چنین وضعیتی شود، مجمع عمومی با درخواست اکثریت اعضا یا هفت عضو شورای امنیت، موقتا وظیفه این شورا را بر عهده می‌گیرد. اما باتاسف این حرکت برون رفتِ از بن بست‌های سیاسی نیز به دلیل عدم حمایت‌های مالی از سوی مخالفان، عقیم مانده است.

ب) چگونگی تقسیم حق عضویت و کمک‌های مالی

پرداخت حق عضویت و کمک‌های مالی دیگر به سازمان، هم اکنون به عنوان حربه‌ای برای اعمال فشار بر سازمان و تغییر مسیر تصمیم گیری، توسط کشورهایی که سهم بیش‌تری در پرداخت هزینه‌های سازمان دارند، استفاده می‌شود. به این نکته نیز باید اشاره کرد که به دلیل ناتوانی کشورهای در حال توسعه، در پرداخت حق عضویت خود، بیشترین کمک مالی به سازمان ملل، بر عهده برخی کشورهای قدرتمند گذارده شده است.

ج) نبود ضمانت اجرایی

یکی دیگر از ضعف‌های سازمان ملل متحد هنگام استفاده از قوای قهریه برای اجرای یک مصوبه، فقدان ضمانت اجرایی آن است. اگرچه طی تاریخ شکل گیری این سازمان، چندین عملیات از این دست انجام شده، اما در مقایسه با تعداد عملیاتی که باید انجام می‌شد، اما به دلیل مخالفت برخی از اعضا و ضعف در تامین نیرو و بودجه، هیچ گاه صورت نگرفته است، رقم اندکی را تشکیل می‌دهد.

در عملیات‌های انجام شده، بیش‌تر خواست قدرت‌های بزرگ دخالت داشته، تا خواست عمومی کشورها در سازمان ملل به عنوان مثال، در عملیات نظامی علیه عراق در زمان تصرف کویت، نیروهای چند ملیتی نماینده نیروی سازمان ملل متحد نبودند؛ زیرا از واحدهای نظامی کشورهایی تشکیل شده بودند که تحت فرماندهی یکی از ژنرال‌های امریکایی قرار گرفته بودند.

البته برخی با اعلام این نظر که می‌توان در مقررات منشور سازمان تجدیدنظر، تغییرات ایجاد کرد، درصددند راه کاری را برای رفع این کاستی‌ها نشان دهند، اما نباید از نظر دور داشت که تجدیدنظر با تصویب اعضای دائم شورای امنیت امکان پذیر خواهد بود. آیا آنها با چنین اصلاحی موافقت می‌کنند؟

چندی پیش کمیسیون امنیت، عدالت و مدیریت جهانی در گزارش اخیر خود سازمان ملل متحد و دیگر نهادهای بین‌المللی را فاقد توانایی و ساز وکار لازم جهت بررسی و رفع چالش‌های کنونی جهانی توصیف کرد.

کارشناسان این کمیسیون بین‌المللی در گزارش خود گفتند مقامات سازمان ملل متحد و دیگر مراکز بین‌المللی تاکنون نتوانسته‌اند بسیاری از مشکلات و چالش‌های جهانی از خشونت‌های گسترده در کشورهای مختلف تا موضوع بحران آب و هوا و همچنین نابسامانی‌های اقتصادی جهانی را برطرف کنند و یا کاهش دهند.

این کمیسیون با ارائه برخی از پیشنهادات مربوط به اصلاحات در چارچوب تقویت همکاری‌های این سازمان با همه سطوح جامعه خواستار تلاش بیشتر آنان جهت جلوگیری از بروز مناقشات و تقویت صلح در کشورهای بحران زده و آسیب پذیر شد.

تازه‌ترین گزارش 158 صفحه‌ای این کمیسیون در آستانه برگزاری هفتادمین سالروز تاسیس سازمان ملل متحد و همچنین اجلاس رهبران جهان در سپتامبر (شهریور) منتشر شد.

در بخشی از این گزارش ضمن هشدار به وخامت برخی از پدیده‌های نوین جهانی که می‌تواند درسال‌های آینده به بحران تبدیل شود آمده است، مادامی که نتوانیم نیاز اساسی و اصولی زندگی بیش از یک میلیارد نفر از ملیت‌های مختلف جهان که در فقر، ناامنی، خشکسالی، بلایای طبیعی، باندهای قاچاق انسان بسر می‌برند را تامین کنیم بدیهی است شاهد رونق و پیشرفت و شکوفایی در جهان کوچک،فشرده و بهم پیوسته کنونی نخواهیم بود.

دربخشی دیگر از این گزارش آمده است، هرچند تلاش برای سرو سامان دادن به موضوعات تغییرات آب و هوایی، معضلات و نگرانی‌های اقتصادی و حملات اینترنتی موضوعی زمان بر است اما بسیاری از دیگر نگرانی‌های اجتماعی همچون درگیری‌های سیاسی و بروز خشونت‌ها قومی و مذهبی که پس از پایان جنگ دوم جهانی افزایش یافته است را زودتر و بهتر می‌تواند ساماندهی کرد.

مسئولان و کارشناسان این کمیسیون خواستار ایجاد کمیته‌ای از افراد مجرب و میانجی گران سازمان ملل متحد شدند که بتوانند با مصلحت اندیشی و رایزنی‌های اصولی مانع از بروز بحران‌ها و مناقشات شوند.

بی‌تفاوتی سازمان ملل در قبال پناهجویان

"جهانِ در جنگ" نامی است که کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهجویان بر جدیدترین گزارش خود گذاشته است؛ گزارشی که می‌گوید جهان در سال 2014 (93 ش) شاهد آوارگی 60 میلیون نفر بوده است. رکوردی بی‌سابقه از جنگ جهانی دوم تا کنون.

60 میلیون نفر در جهان به واسطه جنگ‌ و بحران در سال گذشته از خانه و کاشانه خود آواره شده‌اند. آماری که در مقایسه با یک سال پیش‌تر از آن، از افزایش 8 میلیون نفری شمار آوارگان در سراسر جهان نشان داشته و امسال بیشتر از آن است. کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهجویان در تازه‌ترین گزارش خود که در ژنو ارائه شده، از رکوردی جدید سخن به میان آورده است. از زمان جنگ جهانی دوم هیچ‌گاه تا به اندازه امروز شمار آوارگان و پناهجویان در جهان بالا نبوده است. حتی در سال‌های تاریک و سخت آن جنگ خانمان سوز 4 ساله نیز به اندازه‌ای که اکنون مردم در مناطق بحران‌زده طعم آوارگی را چشیده‌اند، آواره و پناهجو در جهان نبوده است.

آنتونیو گوترس، نماینده عالی کمیساریای سازمان ملل متحد در امور مربوط به پناهجویان، بحران‌های داخلی و درگیری‌های نظامی در مناطقی همچون سوریه، یمن، افغانستان و اوکراین را بانی به وجود آمدن موج گسترده پناهجویی در جهان خوانده است. در گزارش تازه سازمان ملل از 15 بحران و جنگی صحبت در میان است که در عرض چهار سال گذشته بروز کرده یا از نو از سرگرفته شده‌اند.

سازمان ملل در گزارش خود 60 میلیون آواره جهان در سال 2014 را اینگونه تفکیک کرده است: بیش از 19 میلیون نفر مجبور به ترک سرزمینشان شدند، بیش از 38 میلیون نفر خانه‌هایشان را از دست داده‌اند و در سرزمین خودشان آواره هستند، نزدیک به 2 میلیون نفر در کشورهای دیگر تقاضای پناهندگی کرده و روزگارشان را در کمپ‌های پناهجویی سر می‌کنند.

از 218 هزار نفری که در سال گذشته به چنین سفر پرخطری تن دادند، 3500 تن جان خود را از دست دادند. آنتونیو گونترس پیش‌بینی می‌کند که بحران آوارگی و پناهجویی در سال‌های آینده رو به وخامت بگذارد. او انتقاد می‌کند بسیاری از سیاستمدارانی که خود آتش‌افروز جنگ بوده‌اند، در نهایت بدون آنکه مجازات شوند از مخصمه جان سالم به در می‌برند.

جامعه بین‌الملل نیز به عقیده این مقام سازمان ملل در خاتمه دادن به وضع کنونی بسیار ناتوان بوده است. در فهرست کشورهایی که بیشترین شمار آوارگان را داشته‌اند، سوریه تک‌تازی می‌کند. پس از بروز ناآرامی‌های داخلی با هزاران قربانی و میلیو‌ن‌ها آواره، این کشور اکنون به صحنه قدرت‌نمایی گروه تروریستی داعش تبدیل شده است. سوریه در حالی جایگاه اول این فهرست را از آن خود کرده که تا سه سال پیش نام این کشور، حتی برای یک بار نیز در میان 30 کشور نخست این فهرست جای نگرفته بود.

از زمان آغاز جنگ داخلی در سوریه حدود 4 میلیون تن از شهروندان این کشور آواره شده و در کشورهای همسایه پناه جسته‌اند. پس از سوریه کشور افغانستان با دو میلیون و 600 هزار تن، بیشترین شمار آوارگان جهان را در سال 2014 داشته است. سومالی با یک میلیون و 100 هزار تن در رده سوم این فهرست قرار دارد.

تجاوز رژیم سعودی به یمن، آزمایش دیگری برای سازمان ملل و شورای امنیت بود، اما حمایت این نهاد بین‌المللی از ظالم و انفعال در قبال کشتار کودکان و زنان، همگی نشان از ناکارآمدی و سیاسی کاری این نهاد عریض وطویل است همانگونه که مسامحه و سکوت سازمان ملل در قبال جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین، عراق و سوریه و ناتوانی در پیشگیری از جنگ‌های بین‌المللی و عدم مقابله با اشغالگری، کارنامه این نهاد بین‌المللی را به شدت تیره و تار کرده است.

با این توصیفات، آیا باز هم می‌توان از موفقیت سازمان ملل در انجام وظایف تاسیسی و حفظ صلح جهانی دم زد و به عملکرد این سازمان افتخار کرد؟

http://jomhourieslami.net/?newsid=67461

ش.د9402957

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات