* چند روز پيش آقاي عارف سرليستي يك اصولگرا در ليست اصلاحطلبان را از عجايب دانستهاند. شما چه نظري داريد؟
** اگر ديدگاههاي اصلاحطلبان را كالبدشكافي كنيم، ميبينيم به شاخصهايي مثل اسلامي بودن، ايراني بودن، اعتدال و اخلاقي بودن، آباداني كشور و توجه به افكار و انديشههاي امام كه من آنها را پنج الف تعبير ميكنم اعتقاد دارند. هنر اصلاحطلبان اين است كه اين پنج ويژگي را با هم ميبينند. اصولگرايان هم براي خودشان راهبردها و شعارهايي دارند. اگر قرار باشد اصولگرايان اصلاحطلب شوند و اصلاحطلبان اصولگرا شوند هيچ مزيتي براي جامعه ايران وجود نخواهد داشت. هركدام از اينها يك ديدگاه در حوزه سياست، اقتصاد، فرهنگ، دانشگاه، هنر و... دارند. حالا اگر يك نفر بيايد بگويد شما يك اصولگرا را سرليست خود قرار دهيد معناي خوبي نخواهد داشت. البته يك نكتهاي وجود دارد.
اصلاحطلبان در ائتلاف ۹۲ اعلام كردند ما منافع ملي را به منافع جناحي ترجيح ميدهيم، بنابراين به خاطر مسائل جناحي متوقف نميشويم. اين نظريه و كار فداكارانه آقاي عارف آثار و بركاتي براي ملت ايران داشت كه آنها را مشاهده كرديم. اين فكر و انديشه قرار است نهادينه شود و انتخابات ۹۴ هم ادامه ائتلاف ۹۲ باشد. طبيعتا آن فرهنگ و آن رويهها ادامه پيدا خواهد كرد. يعني اصلاحطلبان با اعتداليون و حاميان دولت متحد خواهند بود. امروز ما شاهديم كه در اين ائتلاف حاميان دولت بعضي شخصيتها همكاري كردهاند و در برجام همراه دولت بودند.
بعضي بداخلاقيهاي دلواپسان را شاهديم كه اصولگرايان عاقل و معتدل آمدند در اين فضا با دولت همكاري كردند. در واقع نگاه اينگونه است كه اين چتر به گونهاي فراگير باشد كه آنها هم بتوانند در اين ائتلاف حضور داشته باشند و رقابت يك رقابت نامحدودي نباشد. اما آنگونه كه عدهاي فكر ميكنند اين به معناي ائتلاف اصلاحطلبان و اصولگرايان است چنين چيزي اصلا وجود ندارد، خصوصا در بحث سرليستي فضاسازيهاي زيادي صورت ميگيرد وگرنه در فضاي انتخاباتي چنين مباحثی مطرح نيست. اگر هم قرار باشد سرليستي به مساله كليدي تبديل شود كه اصلاحطلبان گفتهاند سرليست آقاي عارف است.
* درباره جدايي اعتدال و توسعه گفته بوديد صحبتهايي انجام ميشود. آيا اقدامي شده است؟
** الان با اطمينان عرض ميكنم كه ائتلاف ۹۲ با قدرت و قوت در ۹۴ ادامه پيدا ميكند و همه بزرگان موثر در اين زمينه هم همين نظر را دارند. البته خود آقاي دهقان هم همين را گفتهاند. ما اصلاحطلبان و حاميان دولت انشاءا... در يك مسير حركت ميكنيم.
* شما به مولفههاي اصلاحطلبي و اينكه رقابت با اصولگرايان بايد ادامهدار باشد اشاره كرديد. چندي پيش آقاي عارف گفته بودند اختلاف اصولگرايي و اصلاحطلبي ۱۵ درصد است. اين موضوع مورد اعتراض دانشجويان واقع شده بود. شما فكر ميكنيد اصلاحطلبان و اصولگرايان واقعا ۸۵ درصد در ديدگاهها اشتراك دارند؟
** بايد سعي كنيم با اصولگرايان معتدل رقابت كنيم. تندروها هزينههاي زيادي تحميل كردهاند. آنها در فضاي هشت ساله دولتهاي نهم و دهم با آن رفتارها و برخورد نامناسب با چهرههاي اصيل انقلاب آن وضعيت را به وجود آوردند. چندي پيش يك نفر از آنها اعتراض كرده بود كه چرا به آنها تندرو گفته ميشود. اگر اسم اين كارها تندروي نيست بايد تعريف جديدي ارائه دهند تا ببينيم تندروي چيست؟ ما اين افراد كه اجتماعات قانوني را بر هم ميزنند و فضا را مسموم كردهاند را تندرو ميدانيم. مصداق بيروني آنها هم جبهه پايداري هستند. اگر عدهاي اين افراد را تندرو نميدانند با آنها متحد شوند. اما در هر صورت غير از جرياناتي مثل جبهه پايداري اصولگرايان ديگري هم وجود دارند. امروز آقاي ناطق يك اصولگراست. آقاي لاريجاني و ولايتي هم اصولگرا هستند.
* يعني آن ۸۵ درصدي كه آقاي عارف گفتهاند اصولگراياني مثل آقاي ناطق و لاريجاني بوده اند؟
** بله، اينها اصولگرا هستند. طبيعي است كه ما دنبال رقابت جوانمردانه باشيم نه رقابت حذفي. متاسفانه در گذشته رقابتها بين دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا از مرزهاي قانوني و اخلاقي عبور كرد و جريان پايداري آمد و مشكلاتي ايجاد شد كه مشاهده كرديم. البته برخي از جوانان نبايد طوري احساساتي شوند و بگويند ما با آنها صددرصد متفاوتيم. میخواهم بگويم مخالفت با يك فرد ملاك نيست. ملاك منافع ملي است. همين امروز شما ببينيد ديدگاه آقاي ناطق با ديدگاه آقاي روحاني در مسائل برجام چندان تفاوتي ندارد. اينها با روش آقاي جليلي و دلواپسان مرزبندي دارند. ما اگر به اين شخصيتها هجمه كنيم به نفع جريان سومي خواهد شد كه مشکلاتی را برای جامعه سبب شد. ما اين كار را نميكنيم.
* اصلاحطلبان معتدل همواره گفتهاند با اصولگرايان معتدل ائتلاف سياسي امكانپذير است يا اينكه آقاي كرباسچي ميگويند ما بايد از اصولگرايان هم يارگيري كنيم. افرادي مثل آقاي زاكاني ميگويند اصلاحطلبان و آقاي هاشمي با حرفهايشان دنبال تفرقه انداختن در بين اصولگرايان هستند. اصلا صحبت يارگيري از اصولگرايان به صلاح است؟
** ما خوشحاليم اگر بتوانيم مانع اتحاد اصولگرايان با افرادي شويم كه آن فضاي سنگين را عليه نيروهاي انقلاب ايجاد كرده بودند. اين اتحاد به زیان خود اصولگرايان هم شد. اگر اينها در سال ۸۴ يا ۸۸ پشت سر آقاي احمدينژاد قرار نمیگرفتند آن اتفاقات نميافتاد. امروز اصولگراياني مثل آقاي مطهري يا آقاي توكلي خودشان ميگويند كه ما گفتيم نبايد پشت سر آقاي احمدينژاد برويم. اما متاسفانه اصلاحاتهراسي آنها را به اين روز انداخت. امروز ما ميگوييم پشت سر تندروها نرويد. اگر با آنها متحد شدند طبيعي است كه بايد با تمام توان با آنها مقابله كرد. اينكه ميگويند اصلاحطلبان، رئيس دولت اصلاحات يا آقاي هاشمي به اختلافات دامن ميزنند اينگونه نيست. ملت اين را ميگويد كه شما به خاطر اصلاحاتهراسيتان به دامي افتاديد كه مسبب آن مشکلات شدید.
ما دلسوزانه به آنها ميگوييم كه پشت سر اصولگرايان تندرو قرار نگيريد. اگر تندروها را بگذاريم روي ترازوي سياست كدامشان ميتوانند با آقاي هاشمي برابري كنند؟ آنها تعريفي از انقلاب، ارزشها و اسلام ميكنند كه مطابق با افرادي است كه هيچگاه در انقلاب نبودهاند. اين اشتباه شماست نه اشتباه كساني كه از صدر انقلاب و فراز و فرودهاي چهار- پنج دهه انقلاب بودهاند و احساس مسئوليت ميكنند. يك روز اينها تصور ميكردند مسالهشان رئيس دولت اصلاحات است اما شما ميبينيد امروز با آقايان هاشمي و ناطق نوري مشكل دارند. امروز كارشان به جايي رسيده است كه در برابر آقاي ناطق قرار گرفتهاند.
ما به اصولگرايان توصيه ميكنيم اين ترس از اصلاحطلبان كه مونتاژ ذهنشان است را كنار بگذارند. اصلاحطلب واقعي چيزي نيست كه شما مونتاژ ميكنيد. به تعبير شهيد بهشتي آن چيزي كه هستيم را بگوييد. اينها مرتب اصلاحطلبي ذهني خودشان را با يك سري رفتارهاي نامناسب مونتاژ ميكنند. مثلا ميروند سراغ كسي كه روزي در دورترين نقاط اصلاحطلب بوده و او را بر صدر اصلاحطلبي مينشانند و تعميمش ميدهند به همه اصلاحطلبان. بعد شروع ميكنند و از اين اصلاحطلبي ميترسند و به آن حمله ميكنند. بعد هم خودشان آن را مبناي اتحاد و اتفاق خودشان قرار ميدهند. اصلاحاتهراسي اصولگرايان را به باتلاق انداخت.
* چرا در تمام اين سالها مانيفست اصلاحطلبي تنظيم نشده است كه حدود و ثغورش مشخص باشد و بعدها كسي كه از اصلاحطلبي خارج ميشود ما هزينه ندهيم. آيا در شوراي عالي سياستگذاري اين كارها ميشود يا اينكه شوراي عالي فقط معطوف به انتخابات است؟
** ما يك مشكل كلي داريم كه نهادسازي نشده و احزاب قوي وجود ندارند. اين كار در حد يك حزب ميسر است. اما با اين اوصاف رئيس دولت اصلاحات اين كار را در بنياد باران انجام دادهاند. الان اين جزوه موجود است اما آقایان با وجود اينكه آن را خواندهاند حتي حاضر نيستند يكبار به اين سند موجود كه امضاي رئيس دولت اصلاحات هم پاي آن است، استناد كنند. اصولگرايان حاضر نيستند به جايگاه رئيس دولت اصلاحات استناد كنند اما ميروند سراغ فردي در يك گوشه ديگر دنيا و آن را سند ميكنند. واقعا آنها دست به يك جفاي عامدانهای ميزنند. شخصيتهايي كه تابلوي اصلاحطلبي دارند شخصيتهاي گمنامي نيستند. وقتي باران تشكيل جلسه ميدهد ۵۰۰ نفر از وزرا، معاونان استانداران و نمايندگان مجلس در جلسه حاضر ميشوند. در صورتي كه اصولگرايان حاضر نميشوند به اين جلسات استناد كنند.
واقعيت اين است كه آنها ميخواهند اصلاحطلبي مونتاژ شده خودشان را مبنا قرار دهند. انشاءا... در انتخابات ميبينيم كه وزن اصلاحطلبي چه اندازهاي است. امروز همه آنها كه ميخواهند همديگر را دعوت به وحدت كنند، ميگويند ممكن است ۹۲ تكرار شود. اين را در همين حد ميگويند و در جاي ديگر ميگويند اصلاحطلبان مگر رأيي داشتند. شخصيتي مثل آقاي توكلي در مجلس به درستي ميگويد دانشگاهها دست اصلاحطلبان است، آنها را ميخواهيد چه كار كنيد؟ آيا ميشود جمعيت چهار ميليوني دانشگاهها را ناديده گرفت؟ به محض اينكه فضاي دانشگاهها آرام ميشود ميبينيد كه فضايش اصلاحطلبانه است. هنرمندان نگاهشان اصلاحطلبانه است. هرجا شما ميبينيد فرصتي پيش ميآيد حتي در خود صدا و سيما نگاه اصلاحطلبانه بروز پيدا ميكند. ميخواهم بگويم نگاه اصلاحطلبانه محدود به افرادي كه اصولگرايان دوست دارند دست آنها باشد، نيست.
از سال ۴۲ تبار اصلاحطلبان مشخص و قابل رديابي است. امروز اگر بخواهيم نگاه بزرگان كشور و بزرگاني كه از دوران امام بودهاند را بررسي كنيم ميبينيم كه نگاهشان به اصلاحطلبي نزديكتر است. برويد صحيفه امام را مطالعه كنيد. خانواده شهداي بزرگ را بررسي كنيد. خانوادههاي شهيد بهشتي، شهيد جهانآرا، شهيد همت، شهيد باكري، شهيد محلاتي و شهيد قدوسي و... اكنون هم شهيد مطهري. علي مطهري در دوره اصلاحات چقدر به نفع جريان اصولگرايي در كيهان مقاله مينوشت؟ امروز ايشان چه موضعی دارد؟ اينها نشان ميدهد كه اصلاحطلبي فراتر از آن چيزي است كه اصولگرايان دوست دارند.
* خبرهايي ميآيد كه بعضي از اصلاحطلبان اصرار دارند كه نامشان در ليست تهران باشد و ممكن است اين اتفاق بيفتد كه اصلاحطلبها، شهرستانها را خالی کنند. همين طور ليستهاي زودهنگامي منتشر ميشد كه شوراي عالي تصميم گرفت احزاب اين كار را انجام ندهند. در اين باره چه توضيحي داريد؟
** خواهشي كه از دوستانمان داريم اينكه به ساختاري كه تبيين و ابلاغ شده احترام بگذارند. ساختار اصلاحطلبي مبتني بر خرد جمعي و غيرمتمركز است. قرار نيست در تهران افرادي بنشينند و ليستي را تهيه كنند. ليست را خود مجمع اصلاحطلبان حوزه انتخابيهشان تصميم ميگيرد. امروز همه شهرستانهاي حوزههاي انتخابيه داراي مجمع هستند و ۵۰ نفر از شخصيتهاي محوري و موثر منطقه حضور دارند. اين افراد در ۲۰سال اخير در صف اول اصلاحطلبي مناطق بودهاند و اكنون گرد هم آمدهاند. آنها تصميمگيرنده هستند و اولويتبندي ميكنند. شوراي عالي سياستگذاري آمده اين مطلب را بيان كرده كه تا مشخص شدن وضعيت صلاحيتها همه تلاش كنند و فعاليت داشته باشند. آن مجمع پايه راي دوستان را ارزيابي ميكند و كساني كه پايه راي بالاتري دارند به عنوان نماينده جريان اصلاحطلبي خواهند بود.
اين پيام پرمغزي دارد و آن اين است كه ما قرار نيست از مركز براي حوزههاي انتخابيه تصميمگيري كنيم. همچنين ملاك ما داشتن پايگاه راي و اين است كه فرد صلاحيتهاي كلي را داشته باشد. ما قرار نيست پشت سر افرادي قرار بگيريم كه پايگاه راي نداشته باشند. اينگونه كه جريان اصلاحطلبي سودي نميبرد. خود معتمدان در مناطق افراد باتجربهاي هستند و راي آنها راي كارشناسانهاي خواهد بود. با اين حال اگر هم به جمعبندي نرسند روشهاي به روزي پيش بيني شده است كه ممكن است نظرسنجي باشد يا روشهاي ديگر. آنجا مشخص ميشود هر نامزدي كه پايگاه راي بالاتري دارد نامزد اصلاحطلبان است. در نتيجه هر كسي امروز بگويد من در ليست هستم ارزيابي شخصي اوست.
ممكن است ارزيابي او اين باشد كه پايگاه راي بالايي دارد، اين اشكالي ندارد اما اگر به عنوان نظر رسمي اصلاحطلبان ميگويد، كه اصلاحطلبان هنوز به اين نقطه نرسيدهاند. درباره تهران هم همينگونه است و توصيه ميشود هركسي كه پايگاه راي دارد در تهران ثبتنام كند. فرقي هم نميكند كسي از كجا كانديدا ميشود. كسي كه نماينده ميشود نماينده كل ملت خواهد بود. بالاخره تهران هم ۳۰ نفر نماينده دارد كه تجربه نشان داده است براي آن ۳۰۰ نفر يعني ۱۰ برابر ثبتنام ميكنند. طبيعي است كساني كه از تهران كانديدا ميشوند شانس خود را كاهش ميدهند و رقابت سنگينتري را در پيش خواهند داشت.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/136806
ش.د9404733