تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۴  ، 
کد خبر : ۲۹۰۴۲۰

آزادی در نظر شهید مطهری

استاد در جواب کسانی که آزادی عقیده را به عنوان حقی از حقوق بشر می دانند و آن را حق فطری و طبیعی بشر تلقی می کنند؛ می نویسد، اساس این استدلال دروغ است زیرا حقیقت این است که اگر انسانی بر ضد توحید کاری کند او حیوان ضد انسان به حساب می آید. ملاک شرافت، احترام و آزادی او این است که در مسیر انسانیت قرار گیرد و در مسیر انسانیت آزاد باشد تا هر چه را می خواهد انتخاب کند.
پایگاه بصیرت / فرهاد کوچک زاده
این نوشتار سعی دارد يكي از اساسي ترين مفاهیم علم سياست یعنی آزادی را در آثار انديشمند معروف در حوزه تمدن اسلام ( شهيد مطهري) را مورد بررسي قرار دهد. آزادي مفهومي سهل و ممتنع است كه تعريف ها و برداشت هاي زيادي از آن توسط انديشمندان و مكاتب مختلف ارائه شده است و در خود اين تعريف ها وجوه اشتراك و اختلاف زيادي مشاهده مي شود. با اين وجود نويسنده در اين مقاله به مسائلي همچون تعريف آزادي، آزادي و مالكيت، آزادي و مذهب مي پردازد. پايه اصلي اين تحقيق  كتاب های آزادي معنوي  و یادداشتهای استاد مطهری ،جهاد، آینده انقلاب اسلامی، آشنایی با قرآن، سیری در سیره نبوی از آثار شهيد مطهري مي باشد كه حاوي مجموعه اي قابل توجه از بنيادهاي فکری ایشان است .    
1- تعریف آزادی
 غربی ها آزادی را به معنی خود مختاری طبیعی انسان یعنی رها بودن از هر قدرت برتر زمینی، رهایی از سلطه و آمریت انسان، فقط تحت سلطه قانون طبیعت بودن و تحت سلطه هیچ قانون گذاری قرار نگرفتن، مگر آن قدرتی که با توافق همگان برقرار شده باشد، می دانند.
شهید مطهری آزادی را به معنی رهایی انسان از قید ها، سدها و موانع تعریف می کند که یکی از احتیاجات موجود زنده است و باعث رشد و تکامل آن موجود می گردد.( یادداشتهای استاد مطهری، جلد اول، چاپ پنجم، تهران: صدرا، 1390، ص 94.
2- اقسام آزادی
در آثار شهید مطهری در یک تقسیم، آزادی به آزادی اجتماعی و آزادی معنوی و در تقسیم دیگر به آزادی انسانی و آزادی حیوانی تقسیم می شود که در ادامه به آن اشاره می شود.
الف: آزادی اجتماعی و آزادی معنوی
- آزادی اجتماعی: آزادی اجتماعی به این معنی است که انسان از ناحیه دیگر افراد آزاد باشد. یعنی دیگران مانعی در راه رشد و تکامل انسان نباشند. محبوس، استثمار و استبدادش نکنند. تمام قوای فکری و جسمی او را در جهت منافع خودشان به کار نگیرند. استاد یکی از اهداف پیامبران را اهداء آزادی اجتماعی به بشر می‌داند.( آزادی معنوی ، چاپ چهل و دوم(تهران: صدرا ، 1388 ) ، ص 95)
استاد، آزادی اجتماعی را به اقسام ذیل تقسیم می کند:
آزادی تفکر:
تفکر قوه‌ای است که از صاحب عقل بودن انسان ناشی می شود. یعنی همان استعداد انسانی بشر که می تواند در مسائل علمی و منطقی بیندیشد. از نظر استاد این استعداد حتماً باید آزاد باشد و پیشرفت و تکامل بشر در گرو این آزادی است. استاد در مورد آزادی تفکر می‌گوید: آزادی تفکر، آزادی مطلق، آزادی اندیشه که با آزادی انعقاد فکر نباید اشتباه شود. آزادی تفکر نه آزادی انعقاد اندیشه. تفکر باید آزاد باشد. هر مکتبی که به ایدئولوژی خودش ایمان و اعتقاد دارد، ناچار طرفدار آزادی اندیشه و تفکر است. هر مکتبی که ایمان و اعتقادی به خود ندارد جلوی آزادی اندیشه و تفکر را می گیرد، می‌خواهد مردم را در یک محدوده خاصی نگه دارد و نگذارد که تفکر کنند یا فکر خود را ابراز کنند، همینطور که ما امروز در کشورهای کمونیستی جهان می بینیم به دلیل اینکه خود این ها بیش از همه می دانند که ایدئولوژی شان آسیب پذیر است حتی رادیوهایشان را یک وجهی می کنند تا ملتشان صدای مردم دیگر دنیا را نشنوند و یک بعدی بار بیایند.
آزادی عقیده:
استاد از عدم آزادی عقیده جانبداری می کند و می گوید : عقیده را انسان انتخاب نمی کند، بر مبنای تفکر نمی باشد، عقاید اغلب تقلید است، پیروی از اکابر و کبرا و بزرگان است. از نظر قرآن، انسان تحت تأثیر اکابر قرار می گیرد، عقیده ای اتخاذ می کند . تحت تأثیر پدر و مادر و آباء و اسلاف خود، عقیده ای در ذهنش نفوذ می کند. چرا انسان در عقیده یعنی گرایش اعتقادی که ریشه آن پیروی کورکورانه از محیط یا پیروی از اکابر و شخصیتهاست و مغرضانه به او القاء کردند، آزاد باشد؟ این آزادی معنایش این است که شخصی اشتباه کرده، به دست خود زنجیری به دست و پای خویش بسته، بعد ما بگوییم چون این انسان این زنجیر را خودش به دست و پای خودش بسته، اراده و خواست اوست، آزاد است . چون با دست خودش زنجیر را به دست و پای خودش بسته است. حقوق بشر اقتضا می‌کند که ما این زنجیر را از دست و پایش باز نکنیم. چون خودش می گوید باز نکن، باز نکن؛ این که حرف نشد.( آشنایی با قرآن ، جلد سوم ، چاپ بیست و سوم ( تهران: انتشارات صدرا ، 1389  ) ص 218)
همچنین در مورد عدم آزادی عقیده، شهید مطهری در کتاب آینده انقلاب اسلامی ایران خود با نقد اعلامیه جهانی حقوق بشر می نویسد که ماده نوزده این اعلامیه به همه افراد حق آزادی عقیده و بیان می دهد. براساس این حق، افراد از داشتن عقاید خود نباید بیم داشته باشند. اما منشأ اصلی این تفکر را باید در دو نکته دانست: 1- تفتیش عقاید کلیسا 2- طرز تفکر برخی از فلاسفه اروپا درباره دین و مذهب، زیرا آنها دین را اموی می دانند که مربوط به وجدان شخصی افراد است و هر فرد در وجدان شخصی خود نیازمند یک سرگرمی به نام مذهب است. این معبود می تواند خدای یگانه یا انسانی به نام عیسی مسیح یا گاو و یا فلز و یا هر چیز دیگر باشد. هیچ کس نباید مانع این انتخاب شود.( آینده انقلاب اسلامی ، پیشین ، صص 305- 294)
اما استاد مطهری شدیداً مخالف این تفکر می باشد. زیرا ایشان دین را به عنوان یک راه واقعی برای سعادت بشر می دانند. در نظر ایشان عمل صحیح، کار ابراهیم (ع) است که زنجیر عقاید خرافی را از دست و پای مردم خود باز کرد. ابراهیم برای این که فکر مردم را آزاد کند با یک تبر تمام بت ها را خرد می کند. ایشان عمل اشتباه از نظر انسانی را عمل کوروش می دانند که وقتی وارد بابل شد با وجود آنکه خودش بت پرست نبود برای آنکه مردم بابل را بهتر استثمار کند، آنها را در بت پرستی شان آزاد گذاشت.( همان ، ص 101)
آزادی معنوی:
در نظر استاد، نوع دیگر آزادی، آزادی معنوی است. استاد در این زمینه می گوید: انسان یک موجود مرکب و دارای قوا و غرایز گوناگونی است. در وجود انسان هزاران قوه نیرومند هست. انسان شهوت دارد ، غصب دارد، حرص و طمع دارد، جاه طلبی و افزون طلبی دارد. در مقابل، عقل دارد، فطرت دارد، وجدان اخلاقی دارد. انسان از نظر معنا، باطن و روح خودش ممکن است یک آدم آزاد باشد و ممکن است یک آدم برده و بنده باشد؛ یعنی ممکن است انسان بنده حرص ِخویش باشد، اسیر شهوت خویش باشد، اسیر خشم خودش باشد، اسیر افزون طلبی خودش باشد و ممکن است از همه این‌ها آزاد باشد. این آزادی همان است که در زبان دین تزکیه نفس و تقوا گفته می شود.( آزادی معنوی، پیشین،  ص 17)
ب : آزادی حیوانی و آزادی انسانی
مطهری علاوه بر مطالب ذکر شده در تقسیم بندی دیگر، آزادی را به آزادی حیوانی و آزادی انسانی تقسیم می کند و می گوید: آزادی را از هر مقوله ای بدانیم یک واقعیت مقدس است. آزادی حیوانی داریم و آزادی انسانی. آزادی حیوانی یعنی آزادی شهوات، آزادی هوا و هوس ها، آزادی تمایل به جنایت‌ها و اگر به زبان قدما بخواهیم بحث کنیم، باید بگوییم آزادی قوه غصبیه و آزادی قوه شهویّه. معلوم است آن واقیتی که مقدس است، آزادی حیوانی نیست، آزادی انسانی است. انسان استعدادهایی دارد برتر و بالاتر از استعدادهای حیوانی. این استعدادها یا از مقوله عواطف و گرایش‌ها و تمایلات عالی انسان است و یا از مقوله ادراک‌ها و دریافتها و اندیشه هاست.
3- آزادی و مذهب
شهید مطهری کاملاً مخالف استفاده از زور برای مؤمن کردن افراد است. ایشان ایمان را اعتقاد، گرایش و علاقه به خدا می دانند که هرگز قابل جمع با زور و اجبار نمی باشد. حجت الهی زمانی اقامه می شود که نرمش و ملایمت باشد. زیرا ایمان با دل و روح و فکر افراد سر و کار دارد. با این وجود، استاد کاملاً مخالف حکومت ها و قدرت هایی است که مانع دعوت مردم به دین اسلام هستند. در نظر ایشان جنگیدن با قوم مشرک به علت آنکه توحید را به آنها تحمیل کنیم، جایز نیست ولی با این مجوز که مانع پذیرش توحید توسط مردم است، اسلام به مسلمین اجازه می دهد که وارد جنگ با کفار شوند و حکومت فاسد را از بین ببرند. استاد این نوع جهاد را جهاد دفاعی می نامد.( سیری در سیره نبوی، چاپ چهل و یک ( تهران: صدرا، 1385) صص 197-196 ؛  مرتضی مطهری ، جهاد، چاپ نوزدهم ( تهران: صدرا، 1389) صص 84- 80)
شهید مطهری در ادامه، به اصل امر به معروف و نهی از منکر اشاره می‌کند. ایشان انسان‌های داخل جامعه را هرگز از هم جدا نمی کند. با اشاره به حدیثی از رسول اکرم (ص) مردم یک جامعه را همانند افرادی می دانند که بر یک کشتی سوارند و در دریا به سوی مقصدی حرکت می کنند. اگر یکی از مسافران با وسیله ای که دارد در حال سوراخ کردن یک نقطه از کشتی شود و سایر مسافران دست آن فرد را بگیرند مانع از غرق شدن خود و آن فرد می شوند . به تمامی مسلمانانی که شرایط زیر را دارند، اجازه امر به معروف و نهی از منکر را می دهد:
- بصیرت در دین : به این معنی که اطلاع کافی از دین داشته باشد و حلال را از حرام تشخیص دهد.
- بصیرت در عمل: به این معنی که تذکر او اثر داشته باشد و مصلحتی در آن باشد. اگر مفسده ای بزرگتر بر آن مرتب باشد، امر به معروف واجب نمی باشد.
استاد مطهری آزادی ای که برای اهل کتاب در جامعه اسلامی قائل است با آزادی مسلمانان متفاوت می داند، زیرا این افراد در جامعه اسلامی مکلف به پرداخت جزیه هستند. البته آنها در قبال پرداخت جزیه از پرداخت مالیات و شرکت در جهاد معاف می شوند. به گواه تاریخ هرگاه اهل کتاب به نفع مسلمین وارد جنگ می شدند مسلمین جزیه را از آن‌ها بر می داشتند و می گفتند ما جزیه را به دلیل اینکه از شما سرباز نمی گرفتیم، دریافت می کردیم. اکنون که شما سرباز می دهید ما حق نداریم از شما جزیه بگیریم.( مطهری، جهاد، همان ، ص 106)
در نهایت استاد در مورد آزادی کفار چنین می نویسند: در مورد مشرکانی که هم پیمان با مؤمنین بوده و پیمان خود را به هیچ وجه نقض نکرده اند، علیه مسلمین اقدامی ننموده اند و دشمنی از دشمنان مسلمین را تأئید و تقویت نکرده اند، تصریح می کند که پیمان این‌ها را رعایت کنید تا پایان مهلت آن. اما غیر این‌ها پس از گذشت چهار ماه که در آن حرمتی برایشان قائل است و دیگر هیچ حرمتی بین شما و مشرکین نیست ، حق دارید آنها را بکشید ، حق دارید زندانیشان بکنید ، حق دارید به عنوان اسیر بگیرید، حق دارید برای اینها هر نوع تصمیمی می خواهید بگیرید ولی اگر توبه کنند و به راه مسلمین بیایند شما هم آنها را آزاد بگذارید.( مطهری ، آشنایی با قرآن ، پیشین ،  ص 213)
در ادامه استاد در جواب کسانی که آزادی عقیده را به عنوان حقی از حقوق بشر می دانند و آن را حق فطری و طبیعی بشر تلقی می کنند و معترض شدن به این حق را ظلم می دانند؛ می نویسد، اساس این استدلال دروغ است زیرا حق فطری و طبیعی بشر این نیست که هر عقیده ای را انتخاب کند و یا اینکه هر چه را که انتخاب کرده چون انسان است کسی حق تعرض به او را ندارد. حقیقت این است که اگر انسانی بر ضد توحید کاری کند او حیوان ضد انسان به حساب می آید. ملاک شرافت، احترام و آزادی او این است که در مسیر انسانیت قرار گیرد و در مسیر انسانیت آزاد باشد تا هر چه را می خواهد انتخاب کند.( همان ، صص 216 – 215)
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات