يکي از اصول مهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران توجه به فريضه امر به معروف و نهي از منکر است که در اصل هشتم اين قانون به اين گونه گنجانده شده است: «در جمهوري اسلامي ايران دعوت به خير، امر به معروف و نهي از منكر وظيفه اي است همگاني و متقابل بر عهده مردم نسبت به يكديگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت. شرايط و حدود و كيفيت آن را قانون معين ميکند. والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر.»
در سالهاي پس از انقلاب متاسفانه قوانين روشني براي اجرايي شدن اين اصل مهم وضع نشده و همواره يکي از مناقشات گروههاي سياسي نحوه مواجهه با اين اصل بوده است و گويا هيچ دولت و مجلسي علاقه به اجرايي شدن اين اصل نداشته است. به همين جهت دايره اين اصل بسيار محدود و در امر به معروف لساني آن هم فقط بين مردم و غالباً در بحث پوشش خلاصه شده است. اين بدان معناست که از کمترين ظرفيت اين فريضه استفاده شده است که آن هم به دليل نبود تبيين و توضيح هنرمندانه و صحيح بعضاً با مشکل روبرو شده است.
اما در انديشه و امام خامنهاي رهبر فرهيخته انقلاب نگاه به امر به معروف و نهي از منکر با آنچه اجرا ميشود و برخي نهادها داعيهدار آن هستند متفاوت است. ايشان امر به معروف را داراي مراتبي در اجرا ميدادند و امر به معروف مسئولين را مهمترين بخش امر به معروف ميدانند. ايشان در 25 آذر سال 1379 در خطبههاي نماز جمعه بحث مبسوطي درباره اين فريضه داشتند و در بخشي از فرمايشات خود بيان داشتند: «امر به معروف و نهي از منکر حوزههاي گوناگوني دارد که باز مهمترينش حوزه مسؤولان است؛ يعني شما بايد ما را به معروف امر، و از منکر نهي کنيد. مردم بايد از مسؤولان، کارِ خوب را بخواهند؛ آن هم نه به صورت خواهش و تقاضا؛ بلکه بايد از آنها بخواهند. اين مهمترين حوزه است. البته فقط اين حوزه نيست؛ حوزههاي گوناگوني وجود دارد.»
چنانچه مشاهده ميشود ايشان مهمترين و اولويت اول مخاطبين امر به معروف را مسئولين آن هم به صورت مطالبهگري جدي ميدانند. ايشان در ادامه با بيان اينکه يکي ديگر از آسيبهاي اجراي اين فريضه را در جامعه بيتوجهي به امر به معروف و پررنگ کردن نهي از منکر ميداند و سپس خاطر نشان ميکند: «نهي از منکر هم فقط نهي از گناهان شخصي نيست. تا ميگوييم نهي از منکر، فوراً در ذهن مجسّم ميشود که اگر يک نفر در خيابان رفتار و لباسش خوب نبود، يکي بايد بيايد و او را نهي از منکر کند. فقط اين نيست؛ اين جزء دهم است.» چنانچه ملاحظه ميشود در اولويت بندي ايشان بحث تذکر به پوشش در اولويت مثلا دهم قرار ميگيرد و قبل از آن اوليتهاي ديگري حوزه امر به معروف وجود دارد که اگر آنها درست انجام گيرد شايد نوبت به امر به معروف و نهي از منکر مستقيم مردم نرسد.
متاسفانه در جامعه عدهاي از اساس منکر اين فريضه ميشوند و به بهانه آزادي و عدم دخالت در حريم خصوصي بدون توجه به اولويتبنديها از ريشه با اين اصل مخالفت ميکنند که البته حساب اين جماعت مشخص است اما از سوي ديگر عدهاي ديگر که خود را تابع فرامين و توصيههاي رهبري ميدانند در عمل وارونه عمل ميکنند و اولويت چندم اين فريضه را مهمترين امر ميدانند و امر به معروف را در اين اولويت چندم خلاصه ميکنند و اولويت اولي و مهم آن که عتاب به مسئولين است را فراموش ميکنند.
توجه در فرمايشات اخير امام خامنهاي در ديدار با کارگران و معلمان نشان از اين دارد که در سيره ايشان قبل از آنکه مردم را مورد تذکر و امر به معروف قرار دهيم ميبايست مسئولين را مورد انتقاد و امر به معروف قرار داد.
ايشان در ديدار معلمان چندين انتقاد مطرح کردند:
1- انتقاد از مسئولين آموزش و پرورش در زمينه آموزش زبان انگليسي
2- انتقاد از مسئولين در اجرايي نشدن بحث اصلاح الگوي مصرف
3- انتقاد از صدا و سيما در نپرداختن به برنامههاي هنري جذاب در مورد جوانان
4- انتقاد از وزارت ارتباطات به خاطر بيتوجهي به کنترل فضاي مجازي
5- انتقاد تلويحي از مسئولين ديپلماسي در مسامحه با زيادهگوييهاي دشمنان
همچنين در ديدار کارگران نيز به شدت از عدم برخورد جدي با قاچاق کالا انتقاد کردند و حتي در بخشي از سخنان خود اشاره کردند بايد به قاچاقهاي سازمان يافته برخورد شود نه يک فرد عادي که براي گذران زندگي خود هر چند به مقدار کمي اين کار را ميکند و تصريح کردند: «مراد من از قاچاق، فلان کولهبَرِ ضعيفِ بلوچستاني نيست که ميرود آنطرف يک چيزي را برميدارد روي کول خودش ميآورد اينطرف؛ اينها که چيزي نيست، اينها اهمّيتي ندارد؛ با آنها مبارزه هم نشود اشکالي ندارد.»
انتقاد از بيتدبيري در واردات نيز از جمله گلايهها ايشان از مسئولين امر بود. همچنين ايشان از وزارتخانههاي کشاورزي و صنعتي در مورد عدم استفاده از کالاي ايراني انتقاد نمودند و مسئوليني که توجيهات و استدلالي ضعيفي براي اين کار ميآوردند را مورد انتقاد قرار دادند. ايشان پيش از آن در ديدار با انجمنهاي اسلامي دانشآموزي از مسئوليني که مانع کارهاي انقلابي در مدارس ميشوند و نيز مسئوليني که در دانشگاه سبب برگزاري اردوهاي مختلط ميشوند گلايه داشتند. اين دست برخوردها از ايشان بسيار ديده ميشود.
برنامهريزان و کساني که در ترويج فريضتين ميکوشند بايد به اين اولويتبنديها توجه کنند و و راههاي امر به معروف و نهي از منکر مسئولين و نهادها را به مردم آموزش دهند. يکي از اين راهها حضور در جمعهاي نخبگاني و دانشجويي و حوزوي است. رهبري معظم در ديداري که ماه مبارک رمضان در سال 1391 با دانشجويان داشتند از همه مسئولين خواستند که ديدارهاي دانشجويي، شبيه آنچه خود ايشان هر ساله انجام ميدهند يا دانشجويان داشته باشند:
«از مطالب ديگري که گفته شد، مسئله حضور مسئولان در دانشگاه است. اين اشکال کاملاً وارد است. من عقيدهام اين است که مسئولين بايد در دانشگاهها شرکت کنند؛ رؤساي سه قوه، مسئولين مياني، رئيس صدا و سيما، مسئولين سپاه و نيروهاي مسلح؛ اينها بروند با دانشجوها جلسه بگذارند و حرفهاي گفتنىِ دانشجوها را بشنوند. ... آنها هم براي دانشجوها حرفهاي گفتني زيادي دارند. هيچ چيزي جاي اين گفتگوي رو در رو و چهره به چهره را نميگيرد».
بايد مسئولين پاسخ دهند تا امروز چند بار به دانشگاهها رفتهاند تا پاسخگوي عملکرد خود باشند. اگر مسئولين بدانند به طور محسوس و نامحسوس با نظارت جدي و بدون تعارف مردم مواجه اند هيچ گاه به خود اجازه کمکاري و کج رفتن نميدهند، آنگاه کار خود را سالم و صحيح انجام داده و به تبع آن بخش مهمي از معضلات اجتماعي از بين خواهد رفت.
البته روشن است اين کار قواعدي دارد، هم از جانب آمر به معروف و ناهي از منکر و هم از سوي مسئولين که ميتواند مجزا مورد بحث قرار گيرد.