(روزنامه آرمان ـ 1394/11/05 ـ شماره 2959 ـ صفحه 3)
آيا هاشمي موسس حزب اصلاحطلب بود؟
برخي اين ادعا را مطرح ميكنند كه آغاز كار سياسي هاشمي تاسيس حزب كارگزاران و دادن لقب سياسي به اين حزب بود كه اين ادعاي غلط هيچگاه به اثبات نرسيد چنان كه محمد عطريانفر به آرمان گفته است: «آنچه به عنوان اصلاحات در سالهاي ۷۶ و ۸۰ رخ داد، حركتي بود كه تكيهگاه خود آنها از سالهاي ۶۸ به بعد است. خيلي افراد ميگويند تولد اصلاحات از سال ۷۶ است، اما من اين را قبول ندارم. اگر منطق آقاي هاشمي را تعقيب كنيد ميبينيد منطق او يك منطق اصلاحي است و اساسا ۷۶ محصول دوران قبل است. نميخواهم صحبت حزبي كنم اما آنچه در سال ۷۵ به عنوان مقدمه ۷۶ رخ داد، تكيهگاه اصلياش مجموعه تدابير سياسي بود كه سال ۷۳ در قالب هويت حزب كارگزاران آغاز شد و تمامي نهادهاي پشتيبان در استانها و شهرستانها را همين تشكل فعال كرد و در خدمت منتخب مردم در سال ۷۶ قرار داد.» آنان كه نميخواستند نقشههاي خود را شكست خورده ببينند در رسانه خود با انتشار اظهارات عطريانفر از تيتر «اصلاحات را كارگزاران و هاشمي شروع كردند نه اصلاحطلبان» استفاده كردند تا نسبتي براي با اصلاحطلبان بودن هاشمي بسازند و خود آن را باور كنند!
مصباح چه گفت؟
پوچ بودن ادعاي تاسيس حزب اصلاحطلب كارگزاران از سوي آيتا... هاشمي را از روايت روابط او با آيتا... مصباحيزدي به خوبي ميتوان دريافت. رضا صنعتي كه تحليلهاي زيادي درباره روابط هاشمي و مصباحيزدي دارد نوشته است: «دوران سوم تعامل هاشمي و مصباح با پيروزي انقلاب آغاز و تا اواخر حيات دولت اصلاحات ادامه يافت. در اين مقطع بار ديگر شاهد حمايتها و همكاريهاي دو طرفهاي ميان اين دو شخصيت و حاميان آنها هستيم. به عنوان نمونه آقاي هاشمي در دولت سازندگي براي گسترش دامنه فعاليتهاي علمي و فرهنگي موسسه آيتا... مصباح همكاريهاي صميمانهاي داشت. در مقابل آيتا... مصباح نيز حتي پس از پايان دولت سازندگي از آيتا... هاشمي دفاع كرده، معتقد بود اگر منع قانوني وجود نداشت و آقاي هاشمي مجددا نامزد رياست جمهوري ميشد، باز هم مردم با طيب خاطر به ايشان رأي ميدادند» بنابراين با توجه به روابط آيات هاشمي و مصباح ادعاي تعامل مثبت با اصلاحطلبان رد ميشود.
اصلاحات با هاشمي
هاشمي هيچگاه خود را يك اصلاحطلب يا يك اصولگرا ندانسته بلكه همواره بر اصلاح اصول تاكيد داشته و راه پيشرفت كشور را اصولگرا بودن درعين اصلاحات دانسته است. شايد سالهاي قبل از ۷۶ و در همان سالهاي آغازين دولت اصلاحات برخي اصلاحطلبان ديدگاههاي هاشمي را برنميتافتند و او را اصولگرا يعني رقيب اصلاحات ميشناختند اما پس از آن كه متوجه مشي اعتدالي او و هدفش شدند كه همان تحقق خواست مردم بود به سمت او گرايش نشان دادند و از اشتباهات خود برائت جستند چنان كه الهه كولايي از فعالان سياسي اصلاحطلب ميگويد: «بزرگترين اشتباه جريان اصلاحات ناديده گرفتن نقش آقاي هاشمي در به قدرت رسيدن رئيس دولت اصلاحات بود و اينكه بسياري از اصلاحطلبان و هواداران آنان، اصلاحات را با انقلاب اشتباه گرفته بودند. نه تنها اصلاحطلبان بلكه متاسفانه در متن جامعه نيز چنين رويكردي وجود داشت.» در مقطعي كه كولايي به آن اشاره دارد هاشمي براي پيروزي اصلاحات پا به ميدان نگذاشت بلكه با شناختي كه از جامعه و وضعيت كشور داشت به اين نكته آگاه بود كه چه بايد پيش آيد تا به نفع كشور باشد. اصلاحطلبان ديگر به خوبي دريافتهاند كه مسير هاشمي از مسير حزب و جناح جداست و او يك راه پيش روي خود قرار داده كه همان تعالي كشور بدون توجه به هجمه منتقدان است كه اگر اينگونه نبود فارس نمينوشت: «بررسي آماري مطبوعات و نظرسنجيهاي انجام شده نشان ميدهد كه در طي يك هفته تبليغات مجلس ششم، هر تهراني بهطور متوسط روزانه سه مقاله عليه هاشمي و پنج شايعه تازه و اتهام جديد درباره وي و خانوادهاش شنيده است.»
نقشه اشتراك اصلاحات و هاشمي
هاشمي و اصلاحطلبان در يك نقطه به هم ميرسند كه آن هم تحقق خواست ملت است. علي مطهري محصوركردن هاشمي در جريان اصلاحات را مغرضانه خوانده و گفته است: «بخش قابل توجهي از اصولگرايان و اصلاحطلبان معتدل حامي هاشميرفسنجاني هستند.» فرزند شهيد مطهري با اشاره به اينكه هاشمي مافوق دستهبنديهاي سياسي است، بيان كرد: «بخش قابل توجهي از اصولگرايان و اصلاحطلبان معتدل حامي هاشميرفسنجاني هستند و از او حمايت ميكنند.» بنابراين اكنون علي مطهري كه از سوي برخي اصولگراي ميانهرو خوانده ميشود، اصلاحطلبان و هاشمي رفسنجانی در يك مسير گام بر ميدارند و نميتوان براي هيچيك از واژه «بر هاشمي» يا «با هاشمي» استفاده كرد بلكه بايد تاكيد كرد اين سه بخش هممسير در جاده تحقق خواست ملت هستند.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/141700
ش.د9405194