تاریخ انتشار : ۰۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۲۴  ، 
کد خبر : ۲۹۱۲۰۲

انقلاب رنگي يا براندازي نرم‎ (بخش اول)

پایگاه بصیرت / سيدمسعود شهيدي

(روزنامه رسالت ـ 1394/10/27 ـ شماره 8576 ـ صفحه 1)

تمدن جديد غرب ، در طول چند صد سال اخير ، بر اساس خوي استکباري و استعماري خود ، در همه کشور هاي دنيا دخالت هاي ظالمانه کرده تا از آنها در جهت تأمين منافع خود بهره برداري کند . در بيش از صد کشور دنيا ، براي تغيير نظام سياسي دست به اقدامات نظامي زده و حکومت هاي بسياري را که خواستار منافع ملي خود بوده اند سرنگون کرده است . آمريكا که ديرتر از اروپايي ها وارد ميدان استعمارگري شد، تاکنون در پنجاه کشور دنيا براي تغيير حکومت ، مداخله نظامي، سياسي و اقتصادي کرده که نمونه بارز آن کودتاي آمريكايي 28 مرداد در کشور ايران است . قرن بيستم ، قرن بيداري ملت ها و آغاز انقلاب هاي ضد استعماري و استقلال طلبي بود ، انقلاب مشروطه ايران اولين انقلاب اين قرن و انقلاب اسلامي آخرين حلقه از انقلاب هاي قرن بيستم بود . مراکز تحقيقاتي دنياي غرب، مطالعات گسترده اي پيرامون انقلاب هاي قرن بيستم از جمله انقلاب مردم هند انجام دادند تا علت پيروزي اين انقلاب ها را کشف کنند . مي خواستند بفهمند چه مولفه هايي سبب مي شود مردم يک کشور بتوانند بدون بودجه، امکانات و سلاح ، يک حکومت ثروتمند تا دندان مسلح و متکي به حمايت هاي همه جانبه غرب را تغيير دهند . آنها در تحقيقات خود مي‌خواستند پاسخ اين سئوال را بيابند که آيا غرب مي‌تواند با الگوبرداري از همين مؤلفه ها و با طراحي يک نوع انقلاب مصنوعي ، حکومت هاي مخالف آمريكا را سرنگون کند . نهايتاً مؤسسات پژوهشي مرتبط با وزارت امور خارجه، تمامي تجربه هاي دوران جنگ سرد و تمامي تحقيقات مربوط به انقلاب ها را درمعرض بررسي هاي کارشناسانه اساتيد و صاحبنظران قرار دادند تا آنها بتوانند از اين داده ها ، خروجي مورد نياز را که شيوه جديد بر اندازي است حاصل کند . شيوه اي که بتواند جايگزين شيوه هاي پر هزينه و کم دوام گذشته شود .

اولين کسي که مطالعات اساسي در اين زمينه انجام داده و نظريه پرداز اصلي و پدر انقلاب هاي نرم محسوب مي شود ، آقاي جين شارپ استاد ممتاز دانشگاه ماساچوست بود که از اواسط قرن بيستم تحقيقات خود را در مورد جنگ نرم ، کودتاي بدون خشونت و انقلاب بدون خونريزي آغاز کرد . ا و و همکارانش با تمرکز بر جنبش بدون خشونت ماهاتما گاندي در هند موفق شدند اولين الگوي انقلاب نرم و بر اندازي نرم را براي دولت آمريكا طراحي نمايند . در اين شيوه جديد، بدون هزينه هاي سنگين ،بدون تلفات بالا و بدون نفرت آفريني کودتاهاي نظامي و با تمرکز بر فن آوري هاي جديد مخابرات و ارتباطات ، امکان براندازي حکومت هاي مخالف آمريكا حاصل مي شد.

جين شارپ در سال 1983 موسسه آلبرت اينشتين را با هدف تحقيق وپژوهش و آموزش انقلاب نرم تاسيس کرد . دو کتاب معروف او تحت عنوان هاي "آموزش براندازي نرم" و "از ديکتاتوري تا دموکراسي" در سال 1994منتشر شد .

پس از فروپاشي نظام کمونيستي شوروي و تجزيه شدن آن ، کشور هاي جديدي به وجود آمدند که مستقل بودند و گرايشي به اردوگاه غرب نداشتند ، اين کشورها هدف هاي جديد آمريكا در منطقه شدند .

آمريكا از جنگ جهاني دوم در آرزوي تسلط بر منطقه ي آسياي ميانه بود و حالا در شرايط جديد که راهبرد جنگ سرد جديدي با روسيه و چين راهم در سر مي پروراند، براي تحقق آرزوي خود وارد عمل شد .

شرائط منطقه کاملا مهيا بود تا طرح انقلاب نرم يا کودتاي نرم که بعدا انقلاب رنگي يا انقلاب مخملي نام گرفت به اجرا گذاشته شود . با عملياتي شدن اين الگوي جديد براندازي ، آمريكا موفق شد ظرف مدت 15 سال در 5 کشور آسياي ميانه با کمترين خسارات و تلفات ، حکومت هاي مستقل را واژگون و حکومت هاي وابسته به خود را روي کار آورد . چکسلواکي (1989)، صربستان (2000)، گرجستان(2003) ، اوکراين(2004) و قرقيزستان(2005) ، کشورها ي آسياي ميانه هستند که اين طرح در آنها با موفقيت به اجرا درآمد .

حکومت ميانمار در جنوب شرق آسيا نيز با همين شيوه تغيير کرد ( 2011) . در 5 کشور لبنان ، ايران ، روسيه ، ونزوئلا و بلاروس نيز طرح کودتاي نرم به اجرا در آمد ولي به موفقيت نرسيد .

بيش از هشتاد مؤسسه تحقيقاتي ، سياسي و آموزشي ، با سرمايه گذاري هاي کلان دولت‌آمريكا و سرمايه داران بزرگ اين کشور مسئوليت برنامه ريزي ، رهبري فکري ، آموزش کادر ها ورهبري عملياتي انقلاب هاي نرم در سراسر جهان را به عهده دارند . مؤسساتي مثل بنياد اعانه ملي براي دموکراسي ، بنياد فرهنگي ناتو ،بنياد مشارکت خاور ميانه ، بنياد جامعه باز (جورج سوروس) ،بنياد علوم انساني ، بنياد سيرا ،مؤسسه آلبرت اينشتين (جين شارپ) ، خانه آزادي ، مؤسسه رند ، مؤسسه وودرو ويلسن و مرکز بين المللي مبارزات غير خشونت آميز .

در سال 2006 کنگره آمريكا مبلغ 124 ميليون دلار بودجه براي تشکيل سپاه واکنش سريع اختصاص داد . سپاه واکنش سريع يک سپاه متشکل از نظاميان نيست ، بلکه سپاهي است متشکل از برجسته ترين ديپلمات ها و روشنفکران و نظريه پردازان کودتاي نرم و برجسته ترين چهره هاي روشنفکري دانشگاهي و رسانه اي غربگرا در داخل و خارج کشورهاست .

اين سپاه ، طوري طراحي شده که با زمينه سازي هاي مقدماتي بتواند در وقت مناسب ، در کمترين زمان ممکن و با قدرتي بالا ، عمليات تهاجمي گسترده براي براندازي نرم را در کشور مورد نظر به اجرا در آورد . قابل تأمل است که براي سال 2016 يعني امسال ، کنگره‌آمريكا بودجه انقلاب نرم را به بيست برابر يعني دو ميليارد و سيصد ميليون دلار افزايش داده و وزير امور خارجه‌آمريكا ، مسئول اجراي آن معرفي شده . آيا براي مقابله با سپاه واکنش سريع‌آمريكا که امروز در مقايسه با سال 88 بيست برابر شده . اقدام مشابهي انجام داده ايم . آيا مجلس ما بودجه جنگ نرم را بيست برابر کرده است . آيا پايگاه هاي دشمن در ميان مسئولين و روشنفکران و رسانه ها شناسايي و به مردم معرفي شده است تا مردم هنگام اوج گيري فتنه که گرد و غبار ، قدرت ديد را کاهش مي دهد بتوانند با بصيرت دوست را از دشمن تشخيص دهند .

آيا احزاب اصلاح طلب واقعي با وضوح ، مرز خود را با کودتاگران سال 88 مشخص کرده اند تا هواداران ، آنها رابشناسند و به صفوف خود راه ندهند يا هنوزهم بلاتکليف اند و مثل سال 88 سکوت و ملاحظه کاري را ترجيح مي دهند . عدم موضع گيري صريح اصلاح طلبان در مورد جريان ها و شخصيت هاي بر انداز سال 88 ، به اين معنا است که آنها هنوز هم تمايل دارند با ترکيب در هم آميخته اي از براندازان و اصلاح طلبان به صحنه آيند و از سرمايه اجتماعي هر دو جريان استفاده کنند .

اين راهبرد اگر در سال 88 با اغماض يک خطا محسوب مي شد ، امسال بدون ترديد يک خيانت علني و عامدانه است .اين هشدار از درون جبهه اصلاحات هم به گوش مي رسد .آقاي محمد رضا تاجيک در مصاحبه اخير خود گفته است :

"معتقدم كه در تحقيق و تحليل نهايي ، يك جريان يا حزب يا نظام انديشه و گفتمان بايد از نوعي ميدان گفتمانيت برخوردار باشد. يعني نمي‌تواند در هر لحظه همه‌چيز باشد. جايي بايد تشخص و هويت داشته باشد. جايي بايد درون و برون ايجاد شود و خودي و دگر به وجود‌ آيد. در غير اين صورت افراد نمي‌توانند با معناي اين جريان سياسي ارتباط برقرار كنند.

در حال حاضر خودي و غير خودي جريان اصلاحات مشخص نشده. اين جزء اولويت‌ها هست كه خود ودگر خودمان را تعيين كنيم

..... وقتي اين اتفاق نيفتاده ديگر راه چاره‌اي باقي نمانده و بايد هزينه هر گرايش و كنشي به نام اصلاحات را بپردازيم. از كسي كه به نام اصلاح‌طلبي مي‌رود و با فرح پهلوي ملاقات مي‌كند تا كسي كه با خارج از كشور مي‌بندد، تا كسي كه در پشت تريبون رسانه‌هاي خارجي مي‌خواهد نظام را براندازي كند ... پس از ماست كه برماست.

اگر اين مرزبندي مشخص شود هر كسي نمي‌تواند در واكنش به هر مسئله كوچكي به دامن راديكال‌ترين اپوزيسيون خارج كشور پناه ببرد .... ما اول بايد بگوييم چيستيم و كيستيم. نمي‌توانيم در عين حال همه كس و همه‌چيز باشيم. جايي بايد خودمان را تعريف كنيم كه مردم بدانند با كه رابطه برقرار مي‌كنند و مي‌فهمند اين طيفي كه در خارج كشور نشسته‌اند و صداي‌شان از آنجا بلند شده و به پناه اپوزيسيون برانداز رفته‌اند اصلاح‌طلب نيستند و در دايره اردوگاه اصلاحات جايي ندارند."

انتخابات دارد به مراحل حساس خود مي رسد و اصلاح طلبان هنوز مرز خود را از برانداز ها جدا نکرده اند . پس بايد به ملت ايران و مسئولين هم حق بدهند که حساب آنها را از کودتا گر ها جدا نکند .

اکنون بايد ديد اصلي ترين ابزار هايي که براي اجرايي شدن پروژه کودتاي نرم مورد استفاده آمريكا قرار مي‌گيرند کدام اند .

1 – مهم ترين ابزارهاي کودتاي نرم ، رسانه هاي جهاني ، شبکه هاي اجتماعي و امکانات ارتباطي جديد هستند که مي‌توانند نقش تصميم سازي براي رهبران کودتاي نرم ، نقش آموزشي براي مديران مياني کودتا نقش فضاسازي و هيجان آفريني براي افکار عمومي و نقش مديريت لحظه به لحظه براي نيروهاي ميداني ايفا کنند .

2 – ابزار بعدي ، آن دسته از مسئولين کشورند که به‌آمريكا گرايش دارند ، مواضعي شبيه‌آمريكا اتخاذ مي‌کنندو حاضر نيستند ديدگاه هاي رهبري را محقق کنند . آنها چه آگاهانه اين راه را انتخاب کرده باشند و چه ناآگاهانه ،بايد بدانند در جدول‌آمريكا حرکت مي‌کنند و خواسته‌آمريكا را محقق مي کنند . اصل سوم قانون اساسي‌آمريكا مي‌گويد هرگونه کمک و مساعدت به دشمن خيانت محسوب مي شود . اگر در قوانين کشور ما نيز معناي خيانت به اين روشني بيان شده باشد ،تشکيل دادگاه ويژه خيانت يک ضرورت است .

3 – ابزار ديگر ،آن دسته از روشنفکران و احزاب سياسي هستند که ضمن گرايش به غرب ، با نظام داخلي زاويه داشته و آمادگي دارند در جهت تحقق سياست هاي‌آمريكا نقش مؤثر ايفا کنند .آنها در حقيقت بلند گوي‌آمريكا در بين ملت خود هستند .

4 – يکي از ابزارهاي مهم انقلاب مخملي ، تشکل هاي مدني پراکنده يا جنبش هاي اجتماعي خوشنام هستند که عضويت در آنها براي مردم عادي آسان و جذاب است ، مثل جنبش دانشجويي ، جنبش زنان ، جنبش محيط زيست ، جنبش ضد نژاد پرستي و جنبش دفاع از حقوق کودکان . در انقلاب هاي نرم ، در مقاطع حساس ، اينگونه تشکل ها مورد طمع واقع مي شوند تا از طريق وسائل ارتباط جمعي و رسانه هاي ارتباطي جديد مديريت شده و در خدمت انقلاب نرم قرار گيرند .

5 – تمامي احزاب و شخصيت هاي اپوزيسيون نظام در داخل و خارج کشوربا تمام ظرفيت در خدمت پروژه انقلاب نرم قرار مي‌گيرند.

6 –ابزار بسيار تعيين کننده انقلاب نرم در همه کشورها ، رسانه هاي غربگراي داخل کشور اند که هماهنگ با اطاق فکر انقلاب نرم عمل مي کنند. آنها مجري دستور العمل ها ي صادره هستند و نقش مؤثر ايفا مي کنند .

7 – سرمايه داران متمايل به غرب و مرتبط با نظام سرمايه داري آمريكا

به دليل ارتباطات گسترده ،قدرت شکل دهي به اعتراضات خياباني را دارند و نقش کليدي در تحقق کودتاي نرم ايفا مي‌کنند .

از آنجا که در کشور هاي مختلف جهان انقلاب هايي مشاهده مي شود چگونه بايد يک انقلاب حقيقي و مردمي را از يک انقلاب مصنوعي و رنگي تشخيص داد ؟

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=221239

ش.د9405218

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات