(روزنامه آرمان – 1394/10/05 – شماره 2934 – صفحه 6)
* براي انتخابات پيش رو چهرههاي بسيار زيادي از سوي اصلاحطلبان وارد عرصه انتخاباتي شدند. آيا ميتوان گفت اصلاحطلبان ميخواهند به نهضت ثبتنام حداكثري جامه عمل بپوشانند؟
** من شخصا خودم به نهضت ثبتنام حداكثري اعتقادي ندارم و آن را روش موثر و مفيدي نميدانم. تا جايي هم كه اطلاع دارم بسياري از دوستان اصلاحطلب هم همين نظر را دارند. البته ممكن است چند نفر سرشناس را ببينيم كه كانديداي انتخابات شدند اما فكر ميكنم شخصيتهاي برجسته اصلاحطلبان كه احتمال رد صلاحيت آنها وجود دارد، ثبتنام نكردهاند. نميدانم اين يك تحليل تشكيلاتي بوده است يا نه اما اين يك نوع احساس عمومي بوده است كه نهضت ثبتنام حداكثري منشأ فايده نيست. به نظر من پيامي كه ميتوان دريافت كرد اين است كه اصلاحطلبان در انتخابات پيش رو به دنبال جنجالآفريني نيستند و دوستان بيشتر تمايل دارند تا جايي كه امكان دارد تغيير مثبتي در شرايط ايجاد كنند.
به همين دليل من فكر ميكنم اينكه به دنبال نهضت ثبتنام حداكثري باشيم تا شايد ميزان رد صلاحيت شدهها بالا رود، صحت ندارد و مجموعه اصلاحطلبان دنبال چنين برنامهاي نبودند. اين حق طبيعي هر شهروند است و ما نميتوانيم به صورت دستوري بگوييم كه كسي ثبتنام نكند. به هرحال ممكن است عدهاي به اين تشخيص برسند كه وظيفه ملي آنهاست كه در انتخابات حضور داشته باشند. من شخصا فكر ميكنم اصلاحطلبان بايد دنبال عمل سياسي معطوف به نتيجه باشند. اگر فضاي مثبتي براي نتيجهگيري وجود داشته باشد بهتر است.
* اگر انتخابات سال ۹۲ را الگويي براي رفتار انتخاباتي اصلاحطلبان در انتخابات پيش رو بدانيم، اصلاحطلبان آنجا هم نهضت ثبتنام حداكثري را دنبال نكردند.
** رئيس دولت اصلاحات هم در انتخابات خرداد سال ۹۲ كه از ايشان درخواستهاي بسيار جدي ميشد در انتخابات شركت كند به اين تحليل پايبند بود. ايشان عمل معطوف به نتيجه را دنبال كردند. به اين ترتيب ايشان كنار كشيدند و آقاي هاشمي ثبتنام كردند. اما متاسفانه آقاي هاشمي هم صلاحيتشان تاييد نشد و عمل معطوف به نتيجه دوستان اصلاحطلب باعث رايآوري آقاي روحاني شد. در اين انتخابات هم همينگونه است؛ وقتي مجموعه دوستان احساسشان اين باشد كه ثبتنام تنها منجر به رد صلاحيت ميشود، اين سوال را از خود ميپرسند رد صلاحيتها به نفع انتخابات است يا خير. تحليل من اين است كه اين به نفع انتخابات نيست چرا كه ايجاد ياس ميكند. در نتيجه بهتر است كه فضا شلوغ نشود و زمينه براي كساني كه امكان ورودشان به مجلس و بعد از آن كار كردن آنها در مجلس وجود دارد فراهم شود.
اين امكان كار كردن مساله بسيار مهمي است. مطمئنا بعضي از دوستاني كه به لحاظ سياسي با ما فاصله دارند در عمل میتوانند بهتر از ما کار کنند؛ البته نه صرفا به واسطه لياقتهاي فردي، بلكه به واسطه موقعيتي كه در اختيار دارند. بنابراين مساله مردم و جامعه است و اينكه به احزاب سياسي جامه عمل پوشانده شود نه اينكه تنها شعار داده شود. من خودم شخصا خودم را داراي شرايط نمايندگي ميدانستم و ميدانم ولي فكر ميكنم حتما در شرايط فعلي دوستاني هستند كه با وجود فاصلههايي كه با ما دارند بهتر ميتوانند كار كنند. بنابراين بايد اين واقعبيني را داشت و فكر ميكنم كه دوستان هم به اين واقعبيني معتقدند. شما ميتوانيد ليست بلندبالايي از افرادي كه در انتخابات ثبتنام نكردند را هم بياوريد.
* بیان کردید بسياري از افراد ميتوانستند و نيامدند؛ اما بحث ديگري كه گفته و شنيده ميشد آن بود كه هركس شرايط ثبتنام دارد وارد صحنه شود. با اين اوصاف ممكن است بخشي از اصلاحطلبان تأیید صلاحیت نشوند و در مقابل اصلاحطلبان جوان وارد مجلس شوند.
** مساله جوانگرايي در جاي خودش ارزش خوبي است و من از آن دفاع ميكنم اما برخی اقتضائات حکم میکند بيشتر از كانديداهاي مورد نياز در انتخابات ثبتنام كنند ولي اينكه ما فراخوان بدهيم كه هركسي ميتواند، ثبتنام كند، به نظر من معقول نيست. حتما بايد بيشتر از افراد مورد نياز ثبتنام كنند تا افرادي بمانند كه با آنها بتوان ليستهاي انتخاباتي را بست. من مطمئنم ميشود اين كار را با مقداري غمض عين و تخفيف نسبت به ايدهآلها انجام داد.
اما فراخوان گسترده را كار درستي نميدانم. البته زمان از اين حرفها گذشته و ديروز آخرين روز ثبتنام بود. به طور طبيعي بعد از اينكه نام افرادي كه صلاحيتشان تاييد شده اعلام شد افرادي بايد بروند انصراف دهند و صحنه نبايد صحنه شلوغی باشد كه بتوان ليستها را بست. بنابراين كار عاقلانه و طبيعي اين است كه بعد از اعلام تاييد صلاحيتها، عدهاي كنار بكشند تا جا براي كانديداهايي كه شانس بالاتري براي برنده شدن دارند، باقي بماند.
* فكر ميكنيد در نهايت چه اصلاحطلباني در صحنه باقي خواهند ماند؟
** به طور طبيعي ممكن است چهرههاي جوانتري وارد صحنه شوند كه از نظر سني جوانتر باشند. اما شايد گفتمان و زبان اصلاحطلبي آنها نسبت به دوره ما فرق داشته باشد.
* چه تفاوتي دارد؟
** گفتار اصلاحطلبان جوان به زمان و شرايط امروزي نزديكتر است. حتي ممكن است برخي از اين چهرهها افرادي باشند كه زماني با شعار اصولگرايي وارد مجلس شدند. اما مهم اين است كه چه كسي ميتواند كار كند. كار كردن هم صرفا نطق پيش از دستور ارائه كردن نيست. ممكن است دوستان زيادي باشند كه نطقهاي آتشيني داشته باشند اما ما به دوستاني احتياج داريم كه رايهاي خوبي بدهند ولو اينكه خيلي نطق پرهيجان نداشته باشند. راي خوب بسيار مهمتر از نطق خوب است.
* شما در صحبت هايتان به اين اشاره كرديد كه بخشي از كانديداها بايد پس از احراز صلاحيتها از صحنه كناره گيري كنند و انصراف دهند، آيا فكر ميكنيد اين اتفاق ميافتد؟ اين روزها برخي جريانات اصلاحطلب كه ممكن است بخش مالي جريان اصلاحطلب را تامين كنند براي خودشان سهم مهمي از ليست قائل هستند و ميگويند در ليست اصلاحطلبان بايد اعضاي حزبشان حضور داشته باشند يا ميگويند ما خودمان به صورت جداگانه ليست ارائه ميدهيم. تحليل شما چيست؟
** ما از اينكه ليستهاي متعدد اصلاحطلبي وارد عرصه شود، سودي نخواهيم برد. اگر ما شانس برد داشته باشيم در يك ليست واحد و يكپارچه است. اگر ما بتوانيم به جامعه اين علامت را بدهيم كه اصلاحطلبان با ليست واحد به صحنه ميآيند آن ليست واحد ولو اينكه پر از افراد ناشناخته باشد و آنها هم ناطق خوبي در مجلس نباشند مورد استقبال جامعه قرار ميگيرد. بنابراين نفع ما در ليستهاي جداگانه نيست.
اينكه در مذاكرات براي رسيدن به ليست واحد چه اتفاقي رخ ميدهد به مديريت عرصه سياسي و دلسوزي واقعي گروهها بستگي دارد. قطعا مادران دلسوز جريان اصلاحات خير اصلاحات را ميخواهند و حتي ممكن است كوتاه بيايند. من به اين موضوع خوشبين هستم كه اصلاحطلبان موفق شوند و با ليست واحد به عرصه بيايند. اگر هم اختلافات كوچكي در برخي حوزهها باقي بماند شايد نسبت به جريان كلي قابل اغماض باشد.
* فكر ميكنيد اصلاحطلبان به اين ديدگاه رسيدهاند كه از صحنه كنارهگيري كنند و كار آقاي عارف در سال ۹۲ را اينبار هم در ۹۴ تكرار كنند؟
** من چندان از داخل احزاب اصلاحطلب مطلع نيستم و نميدانم چه تحليلهايي وجود دارد. اما من فكر ميكنم مجموعه شرايط و اوضاع و احوالي كه وجود دارد اين عقلانيت را در جريان اصلاحطلب ايجاد کرده است كه به منافع كلي جريان فكر كنند. من خوشبين هستم كه اين اتفاق تا حد زيادي خواهد افتاد.
* ميخواهم به موضوع آرايش سياسي انتخابات بپردازيم. شما از آرايش سياسي اسفندماه چه تصوري داريد؟
** من فكر ميكنم يك طرف ميدان اصلاحطلبان و ميانهروها خواهند بود و يك طرف نیز اصولگرايان سنتي هستند كه اين دو جريان روي هم رفته بخش عمدهاي از مجلس را به خود اختصاص خواهند داد. در گوشه و كنار هم اصولگرايان تندرو تلاش خواهند كرد كه به مجلس راه پیدا كنند كه من فكر ميكنم دچار شكست سختي خواهند شد و به نظر من تعداد كرسيهايي كه كسب ميكنند بسيار ناچيز خواهد بود.
* درباره جريان اصلاحطلب صحبت كرديم. کمی هم به جريان اصولگرا بپردازيم. آنچه از درون اين جريان به نظر ميرسد اين است كه در بين آنها اختلافات زياد است. طيف آقاي لاريجاني حاضر نيست در جلسات ائتلافگرايانه اصولگرايان شركت كند. حتي آقاي لاريجاني هم به طور مستقل در انتخابات شركت كردند. نتيجه كار را براي اصولگرايان چگونه ارزيابي ميكنيد؟
** من فكر ميكنم كار بسيار عاقلانهاي است. آقاي لاريجاني از موقعيت بسيار بهتري برخوردار است. هر اصولگرای دیگر جاي آقاي لاريجاني بود در عرصه انتخابات زير بليت آقاي حداد عادل نميرفت. جرياني كه آقاي حداد عادل آن را نمايندگي ميكند به احتمال زياد جريان ضعيفتري خواهد بود و مجموعه اصولگراياني كه با آقاي لاريجاني هماهنگ باشند از شانس بالاتر برخوردار است.
* به عنوان سوال آخر اين روزها بحث فراجناحي عمل كردن سازمانهايي مثل صدا و سيما زياد مطرح ميشود. دیدگاه شما در مورد این موضوع چیست؟
** براي ما اين بحث تازگي ندارد و در محاسبات بايد هميشه اين تحليل را داشته باشيم. صدا و سيما در اين ايام ممكن است نتواند از كسي اسم بياورد و از جرياني حمايت كند اما نقش خود را عليه اصلاحطلبان و ميانهروها ايفا خواهد كرد. با این حال، فكر ميكنم زياد جاي نگراني نيست و اين را بايد اصلاحطلبان در محاسبات خودشان پيشبيني كنند.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/138322
ش.د9405148