حضرت امام خمینی(ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی با بینش عظیم در زمان حیات خود، به یکی از مهمترین ویژگیهای استکبار که همان واکنش جسورانه در مقابل ضعف کشورهاست اشارهکرده و فرمودند: ... اگر یک گام در مقابل دشمن عقبنشینی کنیم، دشمن یکقدم پیشروی خواهد کرد. همین معنا در بیانات مقام معظم رهبری نیز تکرار و مورد اشاره قرارگرفته است: «عقلانیت امام و آن خرد پخته قوامیافته این مرد الهی، او را به این نتیجه رساند که در مقابل دشمن، کمترین انعطاف و کمترین عقبنشینی و کمترین نرمش، به پیشروی دشمن میانجامد. در میدان رویارویی، دشمن از عقبنشینی طرف مقابل، دلش به رحم نمیآید. هر یک قدم عقبنشینی ملت مبارز در مقابل دشمنان، به معنای یک قدم جلو آمدن دشمن و مسلط شدن اوست.»(14/3/1390)
بر اساس همین اصل مهم، اساس و بنیان گفتمان انقلاب اسلامی بر مقاومت و عدم مصالحه با قدرتهای مستکبر قرار گرفته و پیریزی و عملیاتی می شود. دشمن بهخوبی دریافته که تنها با نشانهروی بر آشتیناپذیری ماهوی انقلاب میتواند ضربه خود را وارد کند. بنابراین، در سالهای اخیر به فرمولی دستیافته است تا به خیال خود «رفتار و محاسبات ایران» را تغییر دهد. این حقیقت که آمریکا و متحدانش در غرب و در خاورمیانه در پی تغییر رفتار نظام اسلامی هستند، واقعیتی انکارناپذیر است و شواهد بسیاری دلالت بر این موضوع میکند. از جمله این شواهد، اظهارات گستاخانه مقامات آمریکایی است.
رئیسجمهور آمریکا بارها از لزوم تغییر رفتار ایران سخن به میان آورده و تأکید کرده که ایران برای برخورداری از رابطه به اصطلاح بهتر با جامعه جهانی باید از مواضع استکبارستیزانه خود کوتاه بیاید.
جان کری وزیر امور خارجه این کشور نیز در سفر اخیر خود به بحرین چندین بار عبارت «لزوم تغییر رفتار ایران» را تکرار کرد و با لحنی آمرانه و گستاخانه خواستار تغییر سیاست خارجی کشورمان گردید.
خط سیر تعیین تکلیفهای آمریکا به سخنان وزیر خزانهداری آمریکا رسید که گفته است کشورمان برای تجارت با دنیا راهی جز تغییر رفتارش ندارد و «تا زمانی که ایران رفتار خود را در حوزههای غیرهستهای تغییر نداده، تحریمهای غیرهستهای باقی میمانند».
اکنون این سؤال به ذهن خطور می کند ؛که آیا دشمن پنداشته است که به شیوه درستی برای واداشتن ایران به تسلیم رسیده است ؟ چرا دشمن اصرار دارد که سیاستهای کشورمان دستخوش تغییر و تحول شوند تا در ازای آن امتیازاتی ناچیز بدهد؟ چرا مقامات واشنگتن فکر میکنند که به اهرم فشار مناسبی دست یافتهاند تا از رهگذر آن بتوانند در سایر شاخصههای انقلابی نیز شانس خود را آزموده و بتوانند بر آنها اثرگذار باشند؟
دشمن پس از ناکامیهای تاریخی و بیسابقه برای به زانو درآوردن انقلاب اسلامی – از ترور و کودتا گرفته تا تهاجم نظامی– و پس از توافق هستهای به این نتیجه رسیده است که با روش و رویکردی متفاوت شاید بتواند به آرزوهای بر باد رفته خود دست یابد. آنها با تکرار ایده لزوم تغییر رفتار ایران که باید آن را نوعی از دیپلماسی عاجزانه و در عین حال گستاخانه ارزیابی نمود، به دنبال تزریق نوعی تفکر «خود ارزیابی» به مسئولین کشور هستند؛ به این معنا که تلاش میکنند با تغییر محاسبات تصمیمگیران نظام، این تفکر را به آنان القا کنند که برای برخورداری از ارتباطات جهانی و استکباری، باید به گونهای رفتار کنند تا اقدامات آنان در هیچ حوزهای با منافع آمریکا در تضاد نباشد. اینکه رئیسجمهور آمریکا به صراحت میگوید ایران در راستای عمل به روح توافق باید گام بردارد تا بتواند به جامعه به اصطلاح جهانی امریکایی ملحق شود، منظوری جز تغییر رفتار ایران ندارد و به عبارت دیگر ایران باید بهگونهای رفتار کند که مورد اقبال و پسند کاخ سفید قرار گیرد. رفتاری که آمریکا به دنبال آن است تا از ایران و تصمیم گیران و تصمیم سازانش ببیند، همانهایی است که بارها اعلام کرده و آن تغییر ایدئولوژی انقلابیگری در نظام جمهوری اسلامی ایران است و اینک با توسل به تحریم اقتصاد کشور از یک سو و «نفوذ» در حوزههای گوناگون از سوی دیگر، تلاش میکند تا سیاستهای منطقهای و نظامی ایران را به سمت دلخواه خود هدایت کند.
به اذعان مقامات حال و سابق آمریکا، بزرگترین مشکل واشنگتن، تأثیرگذاری ایران در منطقه و حمایت از جبهه و خط مقاومت است. آنها در وهله نخست از ایران میخواهند تا رژیم نامشروع صهیونیستی را تهدید نکند و از حمایت جبهه مقاومت دست بردارد، آزمایش انواع موشکهای دوربرد را کنار بگذارد و شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» را سر ندهد.
وقتیکه مقاومت در کشوری سست شود، دشمن به گامهای بعدی امیدوار میشود و قادر است با گستاخی بیشتری هویت آن کشور را گام به گام رو به اضمحلال و استحاله ببرد. مرحله بعد همانگونه که بارها اعلام کردهاند، افزایش فشارهای حقوق بشری و حمایت از آزادی بیعفتی و باقی تبعات آن خواهد بود تا اینکه ایرانی مسلمان را از همه سلاحهای ایمانی، عقیدتی و انقلابی خود خلع و بیهویت کنند.
به اصل ماجرا بازگردیم و دوباره اهداف استکبار را مرور کنیم. نظام سلطه با استفاده از حربه اقتصاد و کاستیهای کشور در عدم تحقق اقتصاد مقاومتی، بر تغییر سیاست خارجی انقلابی و دست برداشتن از توان موشکی و نظامی متمرکز شده است. محاسبه بعدی آنها این است که ایران با کنار گذاشتن قدرت نظامی و در نتیجه خنثی شدن تأثیرگذاری منطقهای، به کشور مطیع و تسلیم تبدیل شود تا با بهرهگیری از سیاست نفوذ و نفوذیها، هر آنچه از آزادیهای غربی را بخواهند بتوانند بر کشور تحمیل کرده و در نهایت از هویت و ماهیت ایران انقلابی هیچ چیزی باقی نگذارند.
مقامات رژیم کودک کش بارها اعلام کردهاند که ایران را بزرگترین تهدید خود میدانند، سیاستهای منطقهای ایران در حمایت از خط و جبهه مقاومت، نقشه تجزیه کشورهای غرب آسیا را به کلی دگرگون کرده و طراحانش را به استیصال واداشته است، قدرت نظامی و موشکی کشورمان اکنون در رده ششم جهانی قرار گرفته و هیچ کشور بزرگ و کوچکی، جرأت تعرض به آب و خاک کشور را ندارد و از همه مهمتر، ایمان انقلابی مردم ایران که الهام بخش مسلمانان و آزادگان جهان است.
تمام این موارد مؤلفههای راهبردی بزرگی هستند که ثابت میکند ایران اسلامی علیرغم تمام فشارها و تهدیدات، همچنان قدرت بزرگ منطقه است و با بصیرت و هوشیاری مردم و مسئولین، نه آمریکا و نه هیچ کشور دیگری در جهان، نمیتواند رفتار عزتمندانه ایران را تغییر دهد.