تاریخ انتشار : ۰۱ آذر ۱۳۹۴ - ۰۱:۱۰  ، 
کد خبر : ۲۸۴۰۶۳

نشانه‌شناسی داعش و معانی آن

دومين مولفه اي که در کنار توحش بي حد و حصر اين گروه تروريستي مشاهده مي شود، نمادگرايي و نشانه شناختی قابل توجه آن است. با توجه به نشانه شناسی هایی که وجود دارد، این گروه تروریستی دست در دست سردمداران وهابیت و استکبار جهانی دارد.
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/مسعود مرادپور گیلده
نشانه‌شناسی  دانشی است که به بررسی انواع نشانه‌ها، تعبیر  آن ها، و قواعد حاکم بر نشانه‌ها می‌پردازد و چگونگی ارتباط و معنا را در پدیده‌ها و نظام‌های نشان های گوناگون مطالعه می‌کند. نشانه، پدیده‌ای ملموس و قابل مشاهده است که جانشین یک پدیده¬ی غایب می‌شود و بر آن دلالت می‌کند. نشانه، ضرورتاً باید نمود مادی داشته باشد تا به‌وسیله یکی از حواس انسان دریافت شود. اما چیزی که نشانه بر آن دلالت می‌کند می‌تواند مادی یا ذهنی، واقعی، یا خیالی، و طبیعی یا مصنوعی باشد. آنچه در یک بافت نشانه است، خود در بافت دیگر می‌تواند مدلول یک نشانه دیگر باشد. در عین حال هر پدیده می‌تواند در بافت‌های متفاوت، نقش‌های نشان های متفاوتی داشته باشد. به مجموعه‌ای از نشانه‌ها و قواعد حاکم بر روابط میان آن ها که یک نظام را می‌سازند، رمزگان گفته می‌شود و در چارچوب همین نظام است که نشانه‌ها تعریف می‌شوند و ارزش و معنا پیدا می‌کنند.
در چارچوب همین نظام و بر پایه قواعد و روابط موجود در آن نشانه‌ها با یکدیگر ترکیب می‌شوند و یک پیام  یا متن  را می‌سازند. علم نشانه شناسی با بررسی نشانه ها کمک می کند تا افراد دنیای اطراف خود را به واسطه نشانه ها درک کنند و کمک می کند تا نظام های نشانه ای رمزگذاری و رمزگشایی بشوند و افراد را قادر می سازد تا از رهگذر این نشانه ها بتوانند ارتباط با جهان اطراف خود برقرار بکنند .
 سیستم های نمادین و نشانه شناختی، سیستم هایی اند که بین آن ها رابطه است و موقعیت های مدیریت پذیری ما را به بحث نظم می کشاند که این رویکردی است از جانب گروهی از نظریه پردازان که در مرکزشان فوکو و بوردیو قرار دارند که اصل اساسی تمام حوزه های اجتماعی را در مسأله نظم می بینند. روش انسان شناسی نشانه شناختی با روش نشانه شناسی متفاوت است. نشانه شناسان وارد مباحث صوری متأثر از نظام فکری سوسوری می شوند و تا به امروز ادامه پیدا می کند و این امر در انسان شناسی مورد پذیرش نیست.  نگاه انسان شناسی  به نشانه شناسی نگاه اجتماعی – فرهنگی است . افراد بر اساس سیستم نشانه شناختی و نمادین رفتار می کنند و این سیستم، بین فرهنگ های مختلف فرق می کند و حتی در داخل فرهنگ ها هم تفاوت وجود دارد . رابطه تفسیر نشانه شناختی با تجربه زیستی مهم است. سیستم سمیوتیک از طریق زبان شناختی و شناختی به کمک ما می آید و در بازنمایی تمام تصاویر انسان شناسی مثل عکس و تصویر و غیره واقعیت بیرونی را با واقعیت فردی سعی می کند منطبق کند و بدن فردی را به بدن اجتماعی تبدیل می کند.

نشانه شناسی گروه تروریستی داعش
 داعش به عنوان يک جنبش سلفي و تکفيري، به دنبال احياي گذشته در زمان حال بوده و نوعي نگاه نوستالژيک نسبت به تاريخ گذشته اسلام بر اساس تفکرات پدرسلفی گری ابن تیمیه دارد.
از همين رو دومين مولفه اي که در کنار توحش بي حد و حصر اين گروه تروريستي مشاهده مي شود، نمادگرايي و نشانه شناختی  قابل توجه آن است. با توجه به نشانه شناسی هایی که وجود دارد، این گروه تروریستی دست در دست سردمداران وهابیت و استکبار جهانی دارد.
موشه یعلون وزیر جنگ رژیم صیهونیستی، که چند ماه پیش در کنفرانسی در تل آویو گفت: که ما در جنگ 2006 به سراغ مچ ایران رفتیم و حزب ا.. گلوی مارا فشرد اما مااشتباه کردیم واین باعث شد بازو (سوریه) خون رسانی کند.
راه حلی که وی ارائه می دهد چنین است: برای زدن این پیکر اول باید بازو را زد؛ مچ خودش می افتد.
الف) نشانه شناسی پرچم
مقوله اول به پرچم اين گروه که برجسته ترين نماد و نشانه آن است باز مي گردد. اغلب گروه هاي سلفی-تکفیری از گروه طالبان گرفته تا تشکيلات القاعده و شاخه هاي مختلف آن از پرچم سياه رنگي که عبارت "لا إله إلا ا... محمد رسول ا..." در کنار نماد شمشير بر روي آن نقش بسته، استفاده کرده اند و گروه داعش نيز همين کار را با کمي تغيير انجام داده است. این پرچم  برآمده از انديشه تکفيري و سلفی ابن تیمیه پدرسلفی گری دارد.


نشانه‌شناسی داعش و معانی آن


بررسي رنگ ها و نشانه های  به کار رفته در اين پرچم ها و شباهت عجيب آن ها، نکات قابل توجهي را در خود نهفته دارد. نخست آن که تمامي اين پرچم ها، سياه و سفيد است و جز سياه و سفيد، هيچ رنگي در آن ها به کار نرفته است؛ اين در حالي است که پرچم کشورهاي اسلامي معمولا داراي تنوع رنگ و زيبايي خاصي هستند.
کاربرد سياه و سفيد و عدم استفاده از رنگ هاي ديگر، به نوعي از تفکر تکفيري و سلفی اين گروه هاي تروريستي حکايت دارد که دنيا را سياه يا سفيد مي بينند و هيچ وضعيت سومي در تفکر وهابي و سلفي آن ها جا ندارد؛ هر که مانند آن ها فکر کند، سفيد است و مستحق زندگی و هر کس در هر مورد با آن ها مخالف باشد، سياه و مستحق مرگ است.
دومين تفسيري که مي توان براي پرچم هاي سياه داعش ارائه داد، به رويکردهاي آخر الزماني اين گروه تروريستي باز مي گردد. پرچم هاي سياه نامي آشنا در منابع روايي شيعه و سني در تحولات عصر ظهور است؛ نشانه اي که به شدت مورد توجه گروه هاي تکفيري قرار دارد، اما داعش همان سفیانی نیست؛ تفاوت بین داعش و سفیانی، بیش از 10 مورد است که کارشناسان این موضوع درباره آن سخن گفته اند.
سومين تفسيري که براي پرچم هاي سياه داعش ارائه شده است، اين پرچم ها را شبيه پرچم هاي سياه خلافت هاي اموي و عباسي دانسته و آن را نمادي از دلبستگي داعشيان به خلافت اموي و عباسي معرفي مي کند. البته اين دلبستگي تنها به پرچم ختم نمي شود. اخيرا کتابي به وسيله يکي از علماي تکفيري در توجيه خلافت ابوبکر بغدادي به نام «پيش آمدن دست ها براي بيعت بغدادي» چاپ شده است.
 نويسنده در اين کتاب براي ابوبکر بغدادي خصوصيات و مناقبي را مي آورد و وي را حسيني معرفي کرده و نسب او را به اهل بيت(ع) وصل مي کند. نويسنده در اين کتاب بر قريشي بودن ابوبکر بغدادي تاکيد و وي را فقيه و خُبره در دين معرفي کرده است، چون علماي اهل سنت در گذشته از شرط قريشي بودن حاکم دست کشيده بودند، تکفيري ها ووهابیها مي خواستند بغداد را اشغال کنند و مثل هارون الرشيد اقامه خلافت کنند و به همين خاطر اين توجيهات را ارائه کرده اند.
ب) پوشش
پوشش اعضای گروه داعش نمادو نشانه های خاصی دارد. داعشي ها معمولا لباس سياه بر تن دارند. در اولين و تنها نوار ويدئويي منتشر شده از ابوبکر البغدادي سرکرده اين گروه هم لباسي مشکي داشته و عمامه اي مشکي نيز بر سر گذاشته است. برخي منابع وابسته به داعش سعي کرده اند بين اين عمامه با عمامه اي که بنا به برخي روايت هاي تاريخي، پيامبر در زمان فتح مکه بر سر گذاشته، ارتباط ايجاد کنند. داعش در اين خصوص در صفحه توييتر خود آورده است: «چرا عمامه سياه؟ در صحيح مسلم از جابر رضي ا... عنه آمده است: روز فتح مکه پيامبر را ديدم که عمامه سياه بر سر داشت.» با اين حال لباس هاي مشکي بغدادي درست بر خلاف لباس هاي بلند سفيدي است که بسياري از سلفي ها و اعضاي گروهک هاي تروريستي ديگر به پوشيدن آن عادت و اعتقاد دارند.
ج) جغرافيا
نمادهاي داعش نمادهاي جغرافيايي و ژئوپلیتکی اين گروه است نیز معانی مهمی را در بر دارد:
1)احياي خلافت از قسطنطنيه تا بغداد
آرزوي دستگاه خلافت در تمام دوره عباسي، تصرف قسطنطنيه بود که در قرن نهم توسط عثماني ها به دست آمد، اما اين قدر اين آرزو در وجودشان جاي گرفته بود که هنوز هم در روايات مربوط به ظهور، فتح قسطنطنيه که قرن ها پيش صورت گرفته از علائم ظهور شمرده مي شود! هرچه هست، اصل جدال با روم و غرب ريشه در همين باور ها دارد. به علاوه، اين خلافت، ريشه اموي جدي دارد و روايات فضائل شام يکي از محور هاي اصلي آن است. در اين مسير و از ديد داعش، از بغداد که قرن ها مرکز خلافت عباسي بوده، نمي‌توان گذشت. اين شهر در اين تجربه جايگاه ويژه اي دارد، لذا يک سيد حسيني بدري سامرايي، اما سني، خود را «ابوبکر بغدادي» مي خواند. اين مي تواند الهام بخش اين نکته باشد که به زعم داعشی ها، وي پا جاي پاي اولين خليفه مي گذارد.
2)موصل و انديشه هاي رشيد رضا
يکي ديگر از نمادهاي جغرافيايي داعش شهر موصل و اهميت آن است. داعشي ها موصل را مرکز خلافت خود قرار داده اند. اين پرسش که بر چه اساسي شهر موصل مرکز خلافت گروه داعش قرار گرفته است؟ از پرسش هاي مهمي است که پاسخ به آن از ديدگاه برخي از تحليل گران، بسياري از قضاياي پنهان را در خصوص داعش را آشکار مي کند. برخي تحليل گران انتخاب موصل به عنوان پايتخت خلافت داعش را به انديشه هاي رشيد رضا متفکر برجسته مصري نسبت مي دهند. رشيد رضا در کتاب «الخلافه و الامامة العظمي» که در واقع مجموعه  سلسله مقالات رشيد رضا در نشريه اي (هفته نامه چاپ قاهره در سال 1922) به نام «المنار» و در باب خلافت نگاشته شده است، شاخصه هايي که خلافت اسلامي بايد داشته باشد و ترتيبات و ضوابطي که بايد از آن برخوردار باشد، را تشريح مي کند.
 رشيد رضا می گوید: خلافت بايد در يک منطقه بينابين شبه جزيره عربستان و آناتولي (قسمت آسيايي ترکيه: آسياي صغير) که در آنجا عرب ها، ترک ها و کردها در کنار يکديگر زندگي مي کنند، في المثل در موصل، بر پا شود و مناطق مجاور آن (که همچنين مورد ادعاي سوريه بود) به آن منضم گردد. رشيد رضا در اين خصوص، اظهار اميدواري مي کند سوريه، عراق و ترکيه بر سر موصل، که جايگاه آن روي نقشه هاي قبل از جنگ اول جهاني مشخص نبود، منازعه نکنند، زيرا موصل همان طور که از نامش برمي آيد، «محل وصل» و رابطه معنوي ميان جوامع عرب، ترک و کرد، که همگي مسلمان هستند، خواهد بود./
نتیجه گیری
 به نظر می رسد در پشت پرده تشکیل گروه تروریستی تکفیری داعش، اتاق فکرهای جریان باطل، یهود، صهیونیسم مسیحی و سرویس های اطلاعاتی غربی، هستند و با مطالعه گسترده در ادبیات آخرالزمانی، تلاش کرده اند تا به خیال خام خود، مدیریت وقایع نزدیک به ظهور منجی آخرالزمان، را در دست گیرند. شاهد بر این که علاوه بر تشکیل داعش و سوء استفاده از پرچم های سیاه در بشارت های پیامبر، از تشکیل گروه سلفی-تکفیری خراسانی، این بار با سوء استفاده از پرچم هایی از ناحیه خراسان (رایات من قبل خراسان)، خبر می دهند. تا با شبیه سازی کاریکاتوری از علائم ظهور، تحولات و وقایع نزدیک به ظهور را در دست بگیرند. تلاش های مضحک "محور غربی ــ عبری ــ عربی" و "ائتلاف صهیونی–صلیبی–سلفی /تکفیری" برای شبیه سازی کاریکاتوری از روایات آخر الزمانی، هدفی جز ایجاد تفرقه در جوامع اسلامی و به فرسایش کشاندن توان و انرژی مسلمانان ندارد./
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات