(روزنامه شرق ـ 1395/02/18 ـ شماره 2576 ـ صفحه 9)
چنین خاصیتی قطعا از خصلت انقلابپرور این کشور نشئت میگیرد و موجب شکلگیری یک سنت تاریخی- انقلابی در میان مردمان آن میشود. نوعی پویایی اعتراضآمیز به گلایههای اجتماعی میدهد و استمرار زمانی در پیشبرد جنبشها ایجاد میکند.
پس از انقلاب بزرگ فرانسه، با وجود بروز جنبشهای کوچکتر پس از آن در قرن ١٩، حرکتی که یادآور تحول عظیم انقلاب کبیر بود، رخداد تأثیرگذار می ١٩٦٨ در این کشور است؛ حرکتی که در نامگذاشتن بر آن هنوز اتفاق نظر نیست. بعضی آن را تا حدی بزرگ میبینند که نام «انقلاب» را مناسبش میدانند. درحالی که اگر انقلاب را به رخدادی نسبت دهیم که کل ساختار زیرین یک جامعه را از اقتصاد و فرهنگ و سیاست، درهم میشکند، به اتفاق ١٩٦٨ نمیتوان چنین لقبی داد. اما بدون تردید میتوان آن را جنبشی فراگیر دانست که تبعات آن کمتر از یک انقلاب تأثیرگذار نبود و سرزندگی آن هنوز در حافظهها باقی مانده است. تا جایی که عده بسیاری جنبش جدید شکلگرفته در این روزهای پاریس را که ملقب به «شب ایستاده» شده، یادآور حرکت تودهای ١٩٦٨ میدانند و آن را ادامه راه دانشجویان و کارگران آن سالها.
اینکه چنین تصوری درباره جنبش جدید این شبهای پاریس میشود، هم نشانگر ماندگاری نتایج حرکت مدنی دانشجویان و کارگران فرانسوی در ٤٨ سال پیش است و هم بیانگر این گمان است که مبادا ایستادگان در شب، حرکتی را ادامه دهند که سرسختی اعتراضکنندگان آن سالها را در خود داشته باشد. سرسختیای که دولت ژنرال «مارشال دوگل» را تا حد اضطراب فروپاشی رساند. گرچه دوگل از آن واقعه با هوشمندی مخصوص خود جان سالم به در برد، اما اینکه جنبش اخیر ادامهدهنده راه می ١٩٦٨ است یا ذاتی متفاوت با آن دارد، مهم نیست. مهمتر از آن این موضوع است که یادآوری چنان حرکت وسیعی، بیشک این شبها موجب نگرانی الیزهنشینان نیز شده؛ حرکتی که گویا فعلا خیال پایانیافتن ندارد.
توفان ٤هفتهای، نطق ٤دقیقهای!
فقط برق فرانسه بود که در آن سال قطع نشده بود. سالی که نقطهعطفی در تاریخ مبارزات مردمی بود که از نخبه و توده، دانشجو و کارگر، همه به خیابانها آمده بودند. اما جرقه چنین شعله اجتماعیای از راهروهای دانشگاه بود، دانشگاه «نانتر» پاریس که بعدها کار را به «سوربن» کشاند.
روزی که هنوز پنج ماه تا شروع اعتراضات باقی مانده بود و یکی از وزرای کابینه دوگل برای مراسم افتتاحیه استخر دانشگاه آمده بود، دانشجویی به او نزدیک شد و کبریتی خواست تا سیگارش را روشن کند. پس از آن پرسید: «آقای وزیر من کتاب جدید شما را خواندهام. چرا در این کتاب در مورد مسئله جنسیت صحبتی نکردهاید؟» وزیر با نگاهی از سر تمسخر به دانشجو پاسخ داد: «بهتر است سرت را زیر آب همین استخر کنی تا حالت کمی جا بیاید». آن دانشجو «کوهن بندیت» از رهبران گروه «سیاه و سرخ» فرانسه بود که آن روز، هم سیگارش را با کبریت وزیر روشن کرد و هم شعله یک حرکت جدید را که بعدها به جنبش می ١٩٦٨ معروف شد. چهار هفته توفانی که حرکتی ماندگار در تاریخ دو قرن اخیر فرانسه را ساخت.
چند ماه بعد دانشجویان عصبانی، دانشگاه سوربن پاریس را که محلی برای پروراندن اندیشمندان فرانسوی بود، برای رسیدن به خواستههای صنفی خود به آشوب کشاندند. کلاسها تعطیل شد و دانشجوها از محوطه دانشگاه بیرون نمیرفتند. نیروهای پلیس به داخل دانشکدهها هجوم آوردند و سوربن بدل به یک پادگان نظامی شد. بهتدریج استادان هم به یاری آنان آمدند و پس از گذشت تنها چند روز درگیری و آشوب، این کارگران پاریسی بودند که با پیوستن به جنبش، خون تازهای به رگهای آن تزریق کردند. کارخانجات و ادارهها تعطیل شد و زمزمه اعتراضات در همان روزهای زیبای بهاری، بهسرعت به دیگر شهرها هم رسید. با وجود آنکه تلویزیون دولتی فرانسه اجازه پخش تصاویر و اخبار مربوطه را نداشت، اما میلیونها نفر به خیابانها سرازیر شدند و فرانسه در زمان کوتاهی ناگهان یک بحران اجتماعی گسترده را در مقابل خود دید. برای تحلیل چرایی وقایع می ١٩٦٨ تفاسیر متعددی در میان است. بهواسطه سختگیریهای جنسیتی که آن روزها بر دانشجویان اعمال و سعی بر جلوگیری از ارتباط دختران و پسران در دانشگاه میشد، بسیاری علت اولیه این حرکت را مباحث جنسی میدانند، تا جایی که «ریمون آرون» جامعهشناس فرانسوی که خود در میان تظاهراتکنندگان بود، ماهیت این جنبش را «حمله هورمونها» لقب داد: «می ١٩٦٨ بیش از آنکه وجهه اجتماعی داشته باشد، جنبهای بیولوژیک داشته است!» از سوی دیگر «لاکان» روانشناس هم معتقد بود جوانانی که جنبش را پدید آوردند در اعتراض به یک رئیس/پدر دست به این اعتراضات زدند. اما هرچه بود، این جنبش که بهسرعت ماهیت رادیکالیستی به خود گرفت، در برابر ساختار عظیم حکومت قد علم کرد و کمیت و کیفیت خود را همزمان تغییر داد.
همچنین درحالیکه بر خلاف اغلب اوقات که بحرانهای اجتماعی- سیاسی، یک جنبش را به جوشوخروش وامیدارند، اینبار در آن سالها خبری از بحران نبود و این جنبش بود که موجب بروز تغییراتی در بطن اجتماع فرانسویان شد، چراکه دهه ٦٠ برای فرانسه اتفاقا دهه بدی نبود. دوگل پس از جمهوری تشویشبرانگیز چهارم، جمهوری پنجم را پایهریزی کرده و یک ثبات اقتصادی نسبی در جامعه حاکم بود. کشور از فضای بحرانزده زمان جنگ با الجزایر تازه رهایی یافته بود و نفس آسودهای میکشید. اجرای دیپلماسی خارجی مستقل توسط دوگل به مرحله عمل رسید. سیاست درهای باز در دانشگاهها مطرح شده بود و اجرای آن تحولات چشمگیری را در شهرهای بزرگ آفریده بود. بنابراین نمیتوان جامعه آن روزهای فرانسه را بحرانزده یا آلوده به خفقان دید. پس جریان جنبش حکایت دیگری داشت.
شعارها، پلاکاردها و جملاتی که تظاهراتکنندگان آن سال میگفتند و فریاد میزدند، در دو مقوله کلی خلاصه میشد؛ مقابله با کاپیتالیسم و مخالفت با استبداد امپریالیستی. از این دو موضوع طیفهای مختلفی استفادههای بیشماری کردند؛ طرفداران آزادیهای جنسی، مدافعان حقوق برابر میان زنان و مردان، کمونیستهای افراطی چپ و کسانی که نگران ازدسترفتن جایگاه طبقاتی خود بودند؛ طبقهای که متعلق به بورژواهای فرانسه بود اما خالی از سواد و سرمایه فرهنگی. فرزندان این طبقه در آرزوی تغییردادن دنیایی بودند که چهگواراها در آن حضور داشتند و بیمعطلی همراه جنبش درآمدند. دراینمیان از سینماگران گرفته تا فوتبالیستها و حتی کشیشها هم معترض سلسلهمراتب موجود شدند و این همان نقطه عطف حرکت همهگیر ماه می بود؛ اعتراض به سلسلهمراتبهایی که یا طبقهای متمایز آفریده بود یا نظامبندی را ایجاد کرده بود که برای دانشجویان و کارگران و دیگر اصناف تنگ آمده بود. در آن زمان حزب کمونیست فرانسه هم که توان زیادی در پیشبرد اهدافش داشت، در ابتدای کار با نگاه تردیدآمیزی به تماشای ماجرا نشسته بود و حتی بخشی از دانشجویان را «خردهبورژوای آنارشیست» نامید! اما از طرف دیگر، این حزب نمیخواست نفوذ خود را در میان مردم از دست بدهد. به همین دلیل پس از مدتی که جدیت آشکار در این حرکت را دید، قصد مصادره رهبری جنبش را به نام خود کرد. اما درآمیختگی اقشار مختلف و مطالبات متنوع و پیوستن صفهای طولانی کارگران به دانشجویان خشمگین، جلو آنها را گرفت و تنها در حد همراهی توده مردم اجازه دخالت پیدا کردند.
پس از این رویداد بود که نقش دانشجویان بهتدریج کمرنگتر شد و پتانسیل عظیم کارگری به مقدار زیادی هدایت مسیر جنبش را برعهده گرفت. در نتیجه جدا از وجهه دانشجویی قضیه، می ١٩٦٨ میتواند لقب یک حرکت پرولتاریایی را نیز به خود بدهد. گرچه چنین عنوانی مستلزم تفسیر گستردهای است، اما نظامبندی مطالبات کارگران و زحمتکشان رنگ دیگری به اعتراضات بخشیده بود و این نکته غیرقابلانکاری بود؛ مطالباتی مانند افزایش دستمزد و بهبود شرایط کار و کاهش زمان فعالیت. دراینمیان یک سردرگمی سیاسی در حاکمیت هم پیش آمده بود. دوگل نه قصد درهمکوباندن مردم خشمگین را داشت و نه خواهان تندادن به خواستههای آنان بود. با همه اینها او یک ژنرال توانمند در قامت رئیسجمهوری بود. او پس از چهار هفته پر از آشفتگی با توسل به مذاکرات مخفیانه با سران کارگران معترض و فرماندهان ارتش، پایان ماجرای ماه می را با یک نطق چهاردقیقهای اعلام کرد و فرانسه را متعلق به خود دانست و خود را پادشاه آن. یک راهپیمایی در حمایت از او به راه افتاد و دانشجویان پرهیاهو بهتدریج دریافتند که دفتر این جنبش فراگیر درحال بستهشدن است. گرچه ناکامماندگان این شبهانقلاب شگفتانگیز، با رأینیاوردن دوگل در سال بعد از آن اندکی تسلی یافتند، اما آنچه نکته قابلتوجه پایان ماجرا بود، نگاه رهبران آن به ماهیت آنچه بود که خود پدید آورده بودند. برای مثال گفته کوهن بندیت، رهبر اولیه این حرکت عظیم اعتراضی که چندی بعد دربارهاش گفته بود: «اتفاقات می ١٩٦٨ دیگر مدفون شده است. آن را فراموش کنید!» درحالیکه آینده نشان داد چنین وقایعی از حافظه تاریخی یک ملت پاک نخواهد شد.
تکرار تاریخ پس از ٤٨ سال
از دهه ٦٠ تاکنون رخدادی شبیه آن سالها دیگر دیده نشده است. گرچه تودههای فرانسوی در برهههایی از زمان خیابانها را مکان مناسبی برای بیان گلایههای مدنی خود میبینند و هنوز اعتراض را به سکوت ترجیح میدهند، (مانند تظاهرات گستردهای که در اعتراض به قانون بازنشستگی در ٢٠١٠ صورت گرفت) اما روایتی شبیه آنچه در ٤٨سال پیش رخ داد، دیده نشد تا این روزها؛ این روزهایی که نام «شب ایستاده» را بر خود گذاشته و در ذهن عده بیشماری یادآور خشم و هیاهوهای دهه ٦٠ و خیابانهای شلوغ پاریس است.
اما اینبار بهجای حیاط دانشگاهها، میدان جمهوری این شهر زیبا زیر گامهای مردمی قرار دارد که ادعای بیداری دارند؛ هم بیداری در شبانگاهان شهر و هم بیداری نسبت به تصمیمات دولت «فرانسوا اولاند». این جنبش جدید که سرعت و سرایتی شبیه می ٦٨ به تمام گوشهوکنار پاریس و ٢٤ شهر دیگر هم دارد، حرکتی کاملا خودجوش بود که از اواخر مارس به نشانه اعتراض به لایحه اصلاح قانون کار تصویبشده در دولت آغاز شد. اما پس از مدتی جنس اعتراضات ماهیت دیگری به خود گرفت و دامنه آن گستردهتر شد؛ دقیقا اتفاقی شبیه سال ٦٨. معترضان این قانون وقتی در ٣١ مارس به تصویب آن اعتراض کردند، دیگر به خانهها بازنگشتند و عزم برپایی تجمعی را کردند که فعلا نقطه پایانی برای آن ترسیم نشده است. این تجمع که بعضی آن را «شبخیزان» لقب دادهاند و بعضی «خیزش شبانه»، خواهان لغو قانونی است که به گفته حاضران در آن دست کارفرما را برای اخراج و کاهش دستمزد کارگران باز میگذارد. اما توقعات آنها درحالحاضر بیشتر شده و بیعدالتی موجود در سیستم سوسیالیستی کشور را نشانه گرفته. جدا از مخالفت با مفاهیمی همچون امپریالیسم یا نظام کاپیتالیستی که محور مطالبات دانشجویان و کارگران دهه ٦٠ بود، روش و منش معترضان در خیزش شبانه یادآور قاطعیت و خشم جوانان سالهای پیشین است.
خطرناکترین نکتهای که درباره خیزش شبانه میتوان دریافت کرد، این است که دولت حاکم، تعریف مثبتی از آن ندارد. اینکه بخش قابلتوجهی از مردم شهر با غروب آفتاب، در یک میدان جمع شده و چه آسمان پرستاره باشد و چه بارانی، در کنار هم قرار میگیرند و همراه میکروفونها و پلاکاردهایشان از موضوعات اعتراضآمیز خود سخن میگویند، جلوه خوشایندی برای دولت ندارد. آن هم دولتی که ادعای سوسیالیستیبودن دارد اما این روزها با گلایههای اقتصادی، بیکاری، امنیت، مشکلات اینترنت، مسکن و معضلات آموزشی و... روبهرو شده است!
از سوی دیگر همانند جنبش ٦٨ از این حرکت هم تعابیر متعددی میشود. کسانی که بیشترین استفاده را درحالحاضر از این جریان میکنند، عدهای هستند که نگاه مارکسیستی به موضوع دارند. این دسته اعتراض را صرفا تقابلی با سرمایهداری حاکم بر فضای بینالمللی تعریف میکنند و لیبرالیسم موجود را مقصر ماجرا میپندارند. درحالیکه بهسادگی نمیتوان تابلو نظام سیاسی- اقتصادی فرانسه را در دست لیبرالها دید. بدون تردید اگر فرمان هدایت این حرکت به دست مارکسیستهای فرانسوی بیفتد، خشونت بیقاعدهای وارد این تجمعات آرام و مسالمتآمیز شده و جریان را از یک حرکت مدنی منظم، به یک جنبوجوش پرتلاطم ناآرام بدل خواهد کرد. پس تحلیل ماهیت حرکت ایستادگان در شب گستره وسیعتری را میطلبد.
سیاست جمعی یا جمع سیاسی
نکته قابلتوجه در شکلگیری و پیشرفت این جنبش و مشابه آن، تمایل افراد به مقاومت در برابر قانون است. البته نمیتوان بهراحتی لقب «آنارشیسم» به این افراد داد چراکه این مفهوم دایره پیچیدهتری از معانی را در خود دارد. اما در اینکه حاضران میدان جمهوری پاریس، قصد ایستادن در برابر دولتی را دارند که زور را در دست دارد، شکی نیست؛ نیرویی که قوه قهریه را اداره میکند و قانون مینویسد. پس آنچه که اهمیت دارد قصد تجمعکنندگان در تشکیل یک جمع سیاسی است که میتواند سیاست جمعی هم معنا شود.؛ قصدی که میخواهد قدرت را از یک کانال عمودی، به شکل یک محور افقی دربیاورد. پس این سازماندهی انسانی که روزهاست بدون اسلحه و خونریزی شکل گرفته، نشان روشنی از تمایل توده مردم به نفی سلسلهمراتبی است که در قالب دولت گرد آمده.؛ سلسلهمراتبی که همگان با پشتکردن به آن قصد دارند اینگونه مسیر دموکراسی حقیقی را به سلامت طی کنند. به قول دانشجویی که با رنگ سرخ روی دیوار کلاسش نوشته بود: «غیرممکنها امکانپذیر شدهاند». اما برای مقابله با ساختار محکم سیاستگذاران در فرانسه، آیا همین تجمع با همین مقدار سازماندهی برای رفتن به سمت غیرممکنها کفایت میکند؟
این جنبش میتواند مانند می ٦٨ به یک قدرت رسمی سیاسی دست پیدا نکند و حتی سرانجام آن با عقبنشینی پایان یابد. اما همین میتواند رمز ماندگاری آن باشد برای آیندگان. خیزش شبانه تا به امروز با ایجاد یک بینظمی کنترلشده در تعامل دولت و ملت، به گسست رابطهها از بالا به پایین منجر شده است؛ بینظمیای که یک خط فاصله تحولبرانگیز ترسیم خواهد کرد. همچنین این تجمع خودجوش قطعا به بیدارکردن قشر عظیمی از فرانسویها خواهد پرداخت؛ بیداری از کسالتهای سیاسی و مشارکتهای دیکتهشده و محدود. در عصر اینترنت و تبادل اطلاعات چنین حرکتهایی کمک بسیاری به دخالتهای فعال شهروندان (و نه دخالتهای سمبولیک) خواهد کرد.
ایستادگان در شب تنها بخشی از جامعه فرانسوی هستند و برای موفقیت در خودگردانی این سازماندهی اعتراضی، قطعا نیاز به بخشهای دیگر جامعه هم دارند تا روابط افقی خود را گسترش داده و مبدل به کانالهای شبکهای کنند. این امر نیز بدون توجه به اقلیتهای نژادی، دینی و جنسی امکانپذیر نیست. آنطور که از نمای بیرونی این تجمعات دریافت میشود، اهتمام فرانسویها برای رسیدن به چنین نقطهای است؛ نقطهای که برابریهای هویتی، سرانجام روشنی را برای تسخیرکنندگان میدان جمهوری پاریس رقم خواهد زد؛ سرانجامی که اگر به ترک خیابانها هم منتهی شود، معترضان کشور اعتراض و آزادی، با دست خالی به خانههایشان بازنخواهند گشت.
http://www.sharghdaily.ir/News/92077
ش.د9500299