(روزنامه شرق – 1395/03/09– شماره 2594 – صفحه 9)
* برخی از تحلیلگران باور دارند تصمیم اخیر پوتین در قبال عقبنشینی نیروها از سوریه نشانهای از پیروزی او بود و برخی دیگر نیز تصمیم اخیر را نشانه ضعف روسیه قلمداد میکنند. ارزیابی شما از این تصمیم چیست؟
** نظریهها و رویکردهای متفاوتی وجود دارند که در تلاشاند تا مداخله روسیه در سوریه را تبیین کنند و برای پیروان آنها خروج نیروهای روسیه از سوریه یا بهتر بگویم، وعده خروج آنان کاملا غیرمنتظره بود. من از هیچیک از این منظرها به قضیه نگاه نمیکنم، بلکه میکوشم تبیین و رویکرد بدیل خود را ارائه دهم. یکی از اهداف اصلی پوتین از ابتدای رویکارآمدنش بازگشت روسیه به جایگاه ابرقدرتی بود. ابرقدرتها دو کارکرد دارند؛ نخست استفاده از زور و اجبار و دومی اقناع سایر بازیگران برای تجدید نظر در تصمیماتشان.
به عبارت دیگر، ابرقدرتها باید به طور مؤثر خواست خود را در قبال عملی، اعمال کنند یا آنکه سایر بازیگران را در عرصه روابط بینالملل دنبالهروی خود کنند و نظرشان را بر آنان تحمیل کنند یا آنکه با استفاده از اهرمهایی آنان را با میل و رضایت وادار به پیروی از نظراتشان کنند. به دلیل وجود عوامل مختلف، روسیه قادر نیست به عنوان یک ابرقدرت سایرین را اقناع کند و حتی برای عضویت دولتهایی در جامعه اقتصادی اوراسیایی که پیشتر جزء اتحاد جماهیر شوروی بودهاند نیز روسیه تنها اهرم اجبار و زور را در اختیار داشت. یکی از زیرمجموعههای این شکل توانایی رفتار در عرصه بینالمللی، بدون توجه به چیزی است که دیگران ممکن است فکر کنند.
درباره سوریه، پوتین اقدام بسیار درستی را انجام داد. او مستقیما با پرزیدنت «باراک اوباما» تماس گرفت؛ اوباما که در جریان مناظره تلویزیونی با «میت رامنی» در سال ٢٠١٢ میلادی روسیه را به عنوان تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا قلمداد کرده بود، اکنون در سازمان ملل و سایر نهادها در بسیاری از موارد با روسیه همراهی میکند و روسها نیز در مسائلی، مانند تهدیداتی همانند داعش و ویروس ابولا با آمریکا همنظر هستند. با مداخله در سوریه پوتین نشان داد به عنوان یک بازیگر فرامنطقهای وارد عمل شده و میتواند فراتر از مرزهای خود عمل کند. واقعیت این است که روسیه در سوریه از موضع ضعف وارد عمل نشد؛ چراکه پوتین به عمد توانست در داخل و خارج از سوریه قدرت خود را نشان دهد. از منظر رویکرد سادهانگارانه، کل ماجرا در سوریه چیزی نیست جز نمایش قدرت و زور روسیه به غرب؛ چراکه روسیه در تلاش است تا دوباره جایگاه یک ابرقدرت را به دست آورد.
* آیا میتوان گفت پوتین نگران تبدیلشدن وضعیت نیروهای روس در سوریه به وضعی شبیه نیروهای ارتش سرخ شوروی در افغانستان دیروز بوده است؟
** بههیچوجه. فرهنگ سیاسی روسیه اساسا جنبههای ماورائی و ذهنی دارد که به گمان من تمام جنبههای مطالعاتی روسیه بهگونهای با باور «شکستناپذیری» عجین شدهاند. در چنین محدودهای از فرهنگ سیاسی، این روسیه نبود که در افغانستان باخت، بلکه این غرب بود که «میخاییل گورباچف»، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی را وادار به پذیرش عقبنشینی از افغانستان کرد. از چنین منظری این اسطوره برای روسها وجود دارد که روسیه هرگز در هیچ جنگی شکست نخورده و نمیخورد. همانگونه که پوتین نیز گفته بود، «هیچکسی تابهحال با تهدید روسیه موفقیتی کسب نکرده است». از این منظر، تنها پیروزیهای گذشته هستند که مربوط به روسیه قلمداد میشوند و شکستهای قدیمی یا به دلیل خیانت عناصر سیاسی بودهاند یا آنکه طرف سومی در آن نقش داشته است.
* چه شباهتها و تفاوتهایی درباره حضور نظامی روسیه در افغانستان و سوریه وجود دارد؟
** بزرگترین شباهت قیمت نفت است، در دهه ٨٠ میلادی و درحالحاضر قیمت نفت به پایینترین میزان خود رسید. همین موضوع یکی از اصلیترین دلایل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بود. روسیه اکنون نیز در حال تجربه مسائل مشابهی است؛ مسائلی که از اواسط دهه ٨٠ میلادی با کاهش قیمت نفت آغاز شده بودند. نخست آنکه همین کاهش قیمت، یکی از عواملی بود که باعث عقبنشینی نیروهای شوروی از افغانستان شد. باید منتظر ماند اگر یک سال یا کمی بیشتر روند نزولی قیمت نفت ادامه پیدا کند، شاهد تأثیرات مشابهی بر روسیه نیز خواهیم بود.
* آیا کاهش حضور نظامی مسکو در سوریه بر حضور نیروهای نظامی روسیه در دیگر مناطق ازجمله اوکراین نیز تأثیرگذار خواهد بود؟
** به دسامبر سال ٢٠١٥ میلادی بازگردیم؛ در آن زمان پوتین گفته بود ارتش روسیه میتواند در سوریه به مدت طولانی بدون فشار مالی باقی بماند. واقعیت اما آن است که اکنون ارتش روسیه روزبهروز خستهتر میشود. برای جنگ در اوکراین نیز مشخص میشود آنها نیازمند آن هستند تا کمی انرژی تازه با کاهش فشار از جبهههای دیگر بهدست آورند. میتوانم بگویم که وضعیت اوکراین در حال بدترشدن است. در جبهه «ترانس نیستریا»، یکی از مناطق مورداختلاف جداشده از «مولدووا»، مردم شدیدا طرفدار روسیه هستند. ساکنان آنجا درحالحاضر بهشدت از مسکو میخواهند که به عنوان واحدی اداری به فدراسیون ملحق شوند، درست مانند کریمه.
* به نظرتان تحریمهای اقتصادی غرب چه نقشی در تصمیمگیری اخیر پوتین داشتند؟ برخی از تحلیلگران میگویند کاهش قیمت نفت به همراه تحریمها اصلیترین علت این تصمیمگیری است. نظر شما دراینباره چیست؟
** دو نوع از تحریمها بیشترین آسیب را به روسیه وارد کردند: نخست تحریمهای بانکی (کوتاهکردن زمان پرداخت وامهای بانکی کوتاهمدت) و دیگری تحریمهای وضعشده در حوزه استخراج که ممنوعیت فروش به حوزه استخراج و حفاری نفت و گاز روسیه را شامل میشد. تحریمها بهطورکلی آسیبزننده به اقتصاد روسیه بودهاند اما کاهش قیمت نفت بهمراتب زیانبارتر بوده است. در نظر بگیرید در سال ٢٠١٤ میلادی، بودجه دولت روسیه با احتساب فروش نفت بشکهای ١٣٠ دلار بسته شده بود.
بودجه اصلاحشده سال ٢٠١٦ به فروش نفت بشکهای ٥٠ دلار کاهش یافته است. هر دو بودجه پیشبینیشده به طور آشکار نشان میدهند که تا چه اندازه میان انتظارات و امیدها و شرایط و امکانات در اختیار روسیه، شکاف عمیق وجود دارد. قیمت واقعی نفت در دو ماه گذشته بشکهای بین ٢٠ تا ٤٠ دلار در نوسان بوده است. این یک کارت برای بازی است. سعودیها «بشار اسد»، رئیسجمهوری سوریه را نمیخواهند اما روسها از او در سوریه حمایت میکنند.
* بهنظرتان کمرنگشدن حضور نیروهای روسیه در سوریه چه تأثیری روی حضور میدانی ساير نيروهاخواهد گذاشت؟
** بهتر بود میپرسیدید مداخلات نظامی روسیه در سوریه باعث ایجاد چه وضعیتی شده است؟ حضور نظامی روسیه باعث ایجاد جوی نظامی شده است و خروج این نیروها میتواند وضعیت را به سوی ایجاد یک خلأ نظامی پیش ببرد که بهراحتی نمیتواند توسط نیروهای نظامی پر شود. چشمانداز روابط استراتژیک ایران و روسیه را باید در دو بستر مرتبط دید: نخست جنگ بر سر انرژی و دیگری مقاومت در برابر نفوذ غرب. در مورد اول، روسیه و ایران به طور مستقیم رقیب یکدیگر در بازارهای نفتی و گازی اروپایی هستند.
تسهیل شرایط حذف تحریمها از ایران از دید روسیه ممکن است اقدامی سطحی قلمداد شود. ایران راههای مختلفی برای رساندن سوخت به اروپا دارد؛ از طریق ترکیه به وسیله خطوط لوله «بیتیسی» از جمهوری آذربایجان و گرجستان یا از طریق عربستان به وسیله اردن و سوریه که میتواند مسیر طولانیتری باشد. در لحظه کنونی بسیاری از این گزینهها امکانپذیر نیستند، در نتیجه روسیه از این منظر وضعیت بحرانی ندارد. با کمکرسانی ایران در سوریه، روسیه توانسته امتیازات خوبی کسب کند که تحولی مثبت در روابط دوجانبه میان دو کشور است.
* روسیه همواره تلاش کرده نشان دهد که غرب در مبارزه با بنیادگرایان به روسیه و کمکهای آن نیاز دارد. نظر شما درباره تأثیر تصمیم اخیر روسیه بر همکاریهای ضدتروریستی آن کشور با غرب چیست؟
** روسیه چند هدف را در سوریه مدنظر قرار داده است. یکی از اولین و اصلیترین اهداف، دورکردن توجهات افکار عمومی از مداخله و جنگ در اوکراین بوده است که از دید غربیها به عنوان مداخله بد روسیه قلمداد میشود و روسیه در سوریه توانسته فضایی ایجاد کند که برداشت عمومی از مداخله روسیه به عنوان اقدامی خوب و درست باشد. به عبارت دیگر پیام روسیه به غرب این است: آیا میبینید چه اقداماتی را ضد تروریسم در سوریه انجام دادهام؟ من تنها نیرویی هستم که قابلیت کمک به حل مشکل را دارم. با من همکاری کنید و با من در اوکراین نیز همکاری کنید. روسیه از سوریه و رهبران آن به عنوان ابزارهایی برای پیشبرد سیاستهای کلان خود استفاده میکند.
هدف نهایی روسها بازگشت به وضعیت دوران اتحاد جماهیر شوروی و ایجاد فضای دوقطبی است، شرایطی که در آن صلح در جهان توسط دو ابرقدرت ایالات متحده و روسیه تأمین و تضمین شود. مشکل اساسی پیشروی پوتین اما این است که در طول دوران اتحاد جماهیر شوروی، آن رژیم متکی به خود و کاملا بسته و استبدادی بود اما درحالحاضر با گسترش روند جهانیشدن، روسیه در بازارهای جهانی ادغام شده است و سطح قابلتوجهی از ارتباط متقابل را با دیگر کشورهای جهان دارد.
* فکر میکنید پوتین چه امتیازی از غرب برای خروج از سوریه دریافت کرده است؟
** این یک سؤال بسیار مهم است. بدیهی است هدف روسیه نیز از حملات، کسب امتیاز بود. روسیه به زمین سوریه نیاز ندارد بلکه نیاز اصلیاش به زمین اوکراین است؛ شبهجزیره کریمه؛ در آنجاست که روسها میتوانند پایگاه نظامی دائمی خود را مستقر کنند و در بخش شرقی آن کشور جمعیت عمدتا روستبار حضور دارند. معامله درحالحاضر در جریان است. تماسها و دیدارهای وزیر خارجه آمریکا با مقامهای روسیه و پیام حسننیتها مسلما حاکی از ارائه امتیاز هستند. اما آیا غرب آماده است هر آنچه روسیه میخواهد را به آن کشور بدهد. من فکر نمیکنم. اصول مداخلهنکردن و عدم الحاق کشورها از اصول اساسی سیاستگذاری آمریکاست. ایالات متحده را میتوان به دلیل تمام اقداماتش در افغانستان، عراق و کوزوو متهم کرد اما هیچیک از این کشورها به ایالات متحده ملحق نشدند. در آن کشورها همهپرسی برای پیوستن به خاک آمریکا برگزار نشد. این خلاف رویکرد روسیه است که درکش از افزایش نفوذ بینالمللی در الحاق زمینها و اراضی سرزمینی است.
* برخی معتقدند تصمیم اخیر روسیه نشاندهنده آن است که پوتین با غرب مصالحه کرده است. نظر شما دراینباره چیست؟
** اسد مادامی که معامله بین غرب و روسیه صورت نگیرد، در قدرت باقی خواهد ماند. من مطمئن هستم که اسد یک برگ برنده برای هر دو طرف است. غرب به طور مداوم گفته است اسد باید از قدرت کنارهگیری کند، روسیه نیز در حال ارسال این پیام است که حمایت از اسد در کار نیست بلکه اقداماتش برای کمک به صلح صورت میگیرد. گذشت زمان صحت ادعاها را نشان خواهد داد.
* برخی تحلیلگران باور دارند تصمیم روسیه برای عقبنشینی از سوریه، صرفا اقدامی نمادین بود؛ درحالیکه آن کشور نیروهای خود و پایگاه نظامیاش را در طرطوس حفظ کرده است و میتواند نیروهایش را هر زمانی که خواست بازگرداند. نظر شما دراینباره چیست؟
** درست است. این اقدام کاملا نمادین بود، همان گونه که کل ماجرای مداخله نظامی روسیه در سوریه نیز نمادین بود. پوتین وظایف سهگانهای را در دست داشت: نخست آنکه به مردم خود نشان دهد روسیه هنوز هم کشوری قوی است و قادر به دفاع از خود در برابر نیروهای خارجی است. دوم آنکه قصد داشت همین موضوع را به غرب نشان دهد و دیگر آنکه برای خلاصشدن از تحریمها و بهرسمیتشناختن اقداماتش در اوکراین، اقدام به رفتاری در سوریه کرد که از خود، چهرهای مثبت نشان دهد. واقعیت آن است که روسیه پایگاههای خود در لاذقیه و طرطوس را حفظ کرده است و میتواند از آن به عنوان کارتی قوی در بازی استفاده کند. پوتین گفته است روسها آماده هستند تا هر زمانی که نیاز بود، به سوریه بازگردند.
* یکی از دغدغههای دائمی روسیه، حضور بنیادگرایان در خاورمیانه و آسیای مرکزی بوده است. به نظرتان وضعیت روسیه برای مواجهه با چالش پس از عقبنشینی نیروهای روسی از سوریه چگونه خواهد بود؟
** بله، روسیه بزرگترین مسجد را در اروپا افتتاح کرده است. خوب است دراینباره به جلسه گشایش این مسجد، دو ماه پیش از سقوط جنگنده نظامی روسیه در ترکیه نگاه کنید که رئیسجمهوری ترکیه نیز دعوت شده بود و در کنار پوتین نشست. روسیه هم چنین ادعا میکند که در عملیات ضدتروریستی در چچن و مقابله با تروریسم داخلی موفق بوده است. به نظر میرسد پیامهای نامشخص و مبهمی از سوی روسیه برای جامعه مسلمان فرستاده میشود که آنان را به سوی این دیدگاه سوق میدهد که بنیادگرایان آنگونهکه روسیه ادعا میکند، تهدید بزرگی برای روسیه نیستند.
* در پایان، پیشبینی شما درباره آینده سوریه چیست؟ به نظرتان چشمانداز وضعیت کردها در سوریه و منطقه چگونه خواهد بود؟
** فکر نمیکنم سوریه بهطورکامل سقوط کند. آنچه بیشازحد در خطر است، امنیت منطقه است (بهویژه درباره تلاش کردها برای استقلال و خطر آسیبرسانی آن به ترکیه به عنوان عضوی از ناتو و همچنین به عراق). متغیر دیگر عربستان سعودی است که نمیخواهد اسد در قدرت باقی بماند اما درعینحال نمیخواهد شاهد سقوط سوریه باشد. مشکل اساسی این است که هیچ نیروی اپوزیسیون واحدی وجود ندارد که درباره هیچ چهره سیاسیای در سوریه برای برعهدهگرفتن نقش رهبری توافق نظر داشته باشد (همانند احمدشاه مسعود در افغانستان). وجود بازیگران متعدد سیاسی، وضعیت انتقال قدرت در سوریه را به طور قابلتوجهی پیچیده کرده است. بار دیگر تأکید میکنم که روسیه از تمام بازیگران برای منافع خود بهره میبرد ازجمله از کردها. به مداخله روسیه در موضوع «عبدالله اوجالان»، رهبر محبوس پکک نگاه کنید. او در نوامبر سال ١٩٩٨ میلادی از روسیه درخواست پناهندگی سیاسی کرد و پارلمان روسیه تحت کنترل «بوریس یلتسین» از این طرح با یک رأی مخالف حمایت کرد. ترکیه میگوید اوجالان تا زمان فرار به سوریه در حاشیه مسکو سکونت داشته است.
http://www.sharghdaily.ir/News/93930
ش.د9500449