تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۴  ، 
کد خبر : ۲۹۲۱۳۸

فلوجه، رقه، عملیات‌های توافقی!

پایگاه بصیرت / سعدالله زارعی

(روزنامه كيهان ـ 1395/03/08 ـ شماره 21353 ـ صفحه 2)

روز دوشنبه گذشته با دستور حیدر‌العبادی نخست‌وزیر عراق دستور آزادسازی فلوجه صادر شد و در پی آن از 3 نقطه شرقی، جنوبی و شمالی این شهر یگان‌های نظامی و شبه‌نظامی مردمی به سمت فلوجه به حرکت درآمدند. همزمان با آن خبرهایی منتشر شد که نشان می‌داد در بحث آزادسازی فلوجه توافقی هم در دو طرف جبهه پدید آمده است! سفیر عربستان در دیدار با وزیر دفاع عراق از طرف فرماندهی داعش قول داد، که فلوجه را تحت شرایطی ترک گوید متقابلا مقامات نظامی دولت العبادی پذیرفته‌اند که عملیات آزادسازی فلوجه را با رعایت شرایط خاصی که داعش تعیین کرده است، دنبال نمایند.

همزمان با این بحث، گفته می‌شود، عملیات در شمال استان رقه در هماهنگی بین آمریکا و کردها و در واقع با محوریت فرماندهی آمریکایی و عملیاتی کردها به نام آزادسازی این شهر جریان پیدا کرده و این در حالی است که کردهای سوریه آنقدر توانایی ندارند که بدون یک طرح حساب شده نظیر آنچه در عراق به آن اشاره شد، در رقه وارد عملیات علیه داعش بشوند. در خصوص این دو عملیات و مسایل مرتبط با آن، نکات زیر حائز اهمیت می‌باشند:

1- در عراق در پرونده، مقابله با داعش، دو نوع اقدام، تجربه شده است، اقدام از نوع آنچه جبهه مقاومت با محوریت «حشد شعبی» در آزادسازی استان‌های بابل، صلاح‌الدین، کرکوک و دیالی انجام داد و اقدام از نوع آنچه با محوریت نیروی هوایی آمریکا در آزادسازی رمادی مرکز استان الانبار انجام شد. عملیات نوع اول عملیاتی بود که بر مبنای شناسایی دقیق محل استقرار داعش انجام می‌شد و همان نقطه زیر آتش قرار می‌گرفت و سپس به آن نقطه هجوم می‌شد و پاکسازی صورت می‌گرفت، در این نوع از عملیات سطح تخریب منازل و... و نیز سطح آسیب‌ انسانی مردم و نیروهای عمل‌کننده، حداقل بود. با این نوع عملیات دستکم چهار استان عراق به طور کامل پاکسازی شد و مردم توانستند به خانه‌های خود بازگردند.

عملیات نوع دوم که در رمادی به اجرا درآمد، عملیات بمباران بسیار سنگین و تبدیل کردن شهر به تل خاک است به گونه‌ای که هیچ جنبنده‌ای در منطقه عملیاتی زنده باقی نمی‌ماند. در این نوع از عملیات تلفات نیروی عمل‌کننده به صفر نزدیک می‌شود و خسارات و تلفات مردمی به 100 درصد می‌رسد. از این رو آمریکایی‌ها بعد از عملیات رمادی نتوانستند روی «شهری آزاد شده» مانور کنند چرا که آبادی باقی نمانده بود.

2- در نتیجه عملیات از نوع اول و از نوع دوم، داعشی‌ها متوجه شدند که قادر به حفظ مناطق تحت اشغالشان در جاهایی که مورد حمله قرار می‌گیرند، نخواهند بود. از این رو در ماه‌های گذشته از یک سو از توان مقاومت داعش تا حد زیادی کاسته شده و از سوی دیگر اختلاف در سطوح فرماندهی افزایش یافته است. این در حالی است که از زمانی که داعش در محدوده شمال غربی عراق و شمال شرقی سوریه متوقف شد و به یک مرحله ثبات رسید با توجه به فاصله این دو محدوده از پایتخت‌های عراق و سوریه، اولویت برخورد فوری با داعش برای دولت‌های بغداد و دمشق کنار رفت چرا که در واقع در تعبیر نظامی، موضوع از «بحران» به «مشکل» تقلیل یافته بود. در این میان اما، داعش بنا به دلایلی به اولویت آمریکا تبدیل شد! اما چگونه؟

3- حزب دمکرات آمریکا تا انتخابات آبان‌ماه آتی ریاست‌جمهوری فرصت دارد تا از «پیروزی بر داعش» به عنوان یک برگ برنده استفاده کند. در بحث مبارزه با تروریزم این سؤال وجود دارد که خب به فرض آن که پیدایی تروریزم هیچ ربطی به طراحی سیستم اطلاعاتی آمریکا ندارد و به فرض که بقاء این گروه تکفیری هم ارتباطی با پشتیبانی‌های لجستیک آمریکا ندارد، بالاخره شعار مبارزه با تروریزم که یک شعار آمریکایی است، دولت اوباما برای کاهش قدرت تروریزم در عراق و سوریه چه کار کرده است؟ در بحث تروریزم در سوریه و عراق ما با دو جریان بالنسبه قدرتمند و بالنسبه ضعیف‌تر مواجه هستیم. جریان قدرتمندتر، «جبهه‌النصره» است که در حال حاضر بخش‌هایی از 4 استان حلب، درعا، سویدا و قنیطره و کامل استان ادلب را در اختیار دارد و البته علیرغم تلاش زیاد، نتوانسته این بخش‌ها را به یکدیگر متصل و مرتبط گردانیده و از آن یک منطقه انحصاری پدید آورد. این جریان که البته فقط مربوط به سوریه است از نظر حجم و کیفیت و سطح بومی بسیار برتر از داعش ظاهر شده است. جبهه النصره دهها گروه فعال را در مناطق مختلف و با نام‌هایی متفاوت- احرارالشام، فتح‌الاسلام، جیش‌الفتح، جیش‌‌الاسلام، فیلق دمشق و...- پدیدآورده و از نظر نوع معاشرت با مردم، به گونه‌ای رفتار کرده که از پشتیبانی نسبی مردمی در این مناطق برخوردار است بنابراین مقابله با چنین گروهی برای آمریکا کارآسانی نیست.

از آن سو یک داعشی وجود دارد که تکثیر نشده همه داعش همین است که در سازمان رسمی آن به چشم می‌خورد، اکثریت نیروهایش غیربومی‌اند و در میان آنان اتباع اروپایی بیش از اتباع آسیایی است البته حدود یک سوم از نیروهای آن بومی هستند که در کادرهای فرماندهی قرار نمی‌گیرند. داعش در عین حال برخلاف جبهه‌ًْالنصره دو نقطه ضعف بزرگ هم دارد؛ وجود صدها عنصر بعثی عراقی در راس داعش این سازمان را به سازمانی لائیک نامبردار کرده است و سیطره رژیم سعودی و ترکیه بر آن. با این وصف راهکار اوباما برای اثبات نتیجه‌بخش بودن سیاست موسوم به «مهار تروریزم» کاملا مشخص است. آمریکا نباید به جبهه‌ًْالنصره و ده‌ها شاخه آن کاری داشته باشد چرا که به جایی نمی‌رسد پس باید روی داعش و لولاهای آن یعنی بعثی‌ها، دلارهای سعودی و اطلاعات ترکیه متمرکز شود و از طریق «باطن توافق» و «ظاهر عملیات نظامی» نشان دهد که شاخ تروریزم را در سوریه و عراق شکسته است! عملیات این روزهای رقه از این منظر قابل تحلیل و ارزیابی است.

4- براساس آنچه گفته شد حدود دو هفته پیش سفیر عربستان در دیدار با وزیر دفاع عراق قول داد که اگر نیروهای ارتشی و شعبی عراق بپذیرند که به نیروهای داعش آسیب‌ نرسد، از طرف داعش قول می‌دهد که در برابر عملیات ارتش چندان مقاومت نکند. در این مذاکرات دو طرف توافق کردند که حجم آتش عملیات نیروهای نظامی و شبه نظامی عراق از سه کیلومتر فراتر نرود تا داعش بتواند به مرور مناطق را برای تحویل آماده نماید.

بر این اساس از روز دوشنبه که عملیات نظامی از سه محور غرب، جنوب و شمال به سمت فلوجه آغاز و دست کم 30 روستا آزاد شده است اثر چندانی از مقاومت جدی داعشی‌ها به چشم نمی‌خورد و دقیقا از همین رو حیدرالعبادی اعلام کرده است که نیروهای دولتی طی دو روز آینده بر فلوجه مسلط خواهند شد. این در حالی است که شهر فلوجه که از مرکز استان یعنی رمادی بزرگتر است، طی 13 سال گذشته اصلی‌ترین نقطه تجهیز تروریزم بود و ارتش آمریکا علی‌رغم آنکه در همین نقطه چند هزار نفر تلفات داد، به جایی نرسید و ارتش عراق نیز طی بیش از ده عملیات شکست خورد. حال چطور به حرکت درآمده و با اطمینان از یکسره شدن کار داعش در فلوجه سخن می‌گوید!

در سوریه نیز موضوع با همین کیفیت و البته با مختصاتی دیگر به اجرا درآمده است کردهای سوریه به رهبری صالح مسلم که جریان ضعیفی هستند و نتوانستند در آزادسازی عین‌العرب یا همان «کوبانی» نقشی به عهده بگیرند، حالا نقش بسیار بزرگتری را به عهده گرفته‌اند!

آزادسازی شهری نسبتا بزرگ و حمله به قلب داعش! کاملا واضح است که در این عملیات اگر پیشروی صورت بگیرد این پیشروی واقعی و برخاسته از عملیات واقعی نظامی نیست عملیاتی که بخشی از یک توافق سیاسی پشت پرده بین داعش و آمریکا حکایت می‌کند و در واقع کردهای عضو pyd در شرایطی حاضر به عملیات علیه مرکزیت داعش شده‌اند که پیش از آن تضمین گرفته‌اند که جنگ واقعی روی ندهد!

5- فراتر از بحث حزب دمکرات آمریکا و انتخابات پیش روی آن، آمریکا در عراق و سوریه به یک سناریو می‌اندیشد؛ «حضور نظامی عملیاتی» در سوریه و عراق به گونه‌ای که از یک بازیگر دور از صحنه به یک بازیگر در صحنه تبدیل شود. پیش از این، آمریکایی‌ها با دولت افغانستان توافق کردند که 16000 نیروی نظامی خود را در حالت آماده در پایگاه‌هایی از جمله «بگرام» نگه دارند. همین سناریو الان در عراق و سوریه در حال دنبال‌گیری است. آمریکا اگر بتواند در دو منطقه غربی عراق و شرقی سوریه که اکثریت مطلق جمعیتی این دو بخش از اهل سنت هستند، یک پادگان نظامی عملیاتی بزند، می‌تواند با زنجیره کردن این پایگاه‌ها از ترکیه تا هند، سیستم امنیتی مستحکمی را برای خود به وجود آورد و متقابلا وضع امنیتی کشورهای دیگر که در اینجا به طور خاص باید به ایران و روسیه اشاره کرد را تضعیف کند، از بازیگری رو به ضعف به بازیگری دارای موقعیت‌های حساس تبدیل می‌شود اما آیا این همه حرف است؟ نه واقعیت این است که دیگران سکوت نمی‌کنند تا چنین اتفاقی روی دهد. دست‌بسته تصور کردن دیگران اشتباه استراتژیک آمریکا در این پروژه می‌باشد.

http://kayhan.ir/fa/news/76035

ش.د9500484

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات