تاریخ انتشار : ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۰  ، 
کد خبر : ۲۹۲۲۴۷
گفت‌وگو با دكتر حسين اكبري، سفير جمهوري اسلامي ايران در ليبي

خطر دخالت‌هاي خارجي در ليبي بيشتر از داعش است

اشاره: فضاي قبيله‌اي حاكم بر ليبي در كنار دخالت‌هاي خارجي عملاً ليبي را به سوي تشديد درگيري‌ها سوق داده است، امري كه پيامدهاي بي‌شماري را بر امنيت شمال آفريقا و جنوب اروپا بر جاي خواهد گذارد. اگرچه مداخله احتمالي امريكا و متحدان اروپايي‌ موجب تضعيف داعش در سرزمين‌هاي شمال افريقا خواهد شد، اما فقدان يك جايگزين مناسب براي ساختار فروپاشيده دوران معمر قذافي مي‌تواند موجب تضاد مجدد گروه‌هاي رقيب شود چراكه حملات هوايي به تنهايي توان ايجاد ثبات در ليبي را نخواهد داشت، ضمن آن كه چنين حملاتي بيش از آن كه در راستاي برقراري صلح در ليبي يا مقابله با داعش برآورد شود، در راستاي تأمين منافع بازيگران غربي و واشنگتن براي استيلا بر منابع نفتي ليبي قابل ارزيابي است. دكتر حسين اكبري، سفير جمهوري اسلامي ايران در ليبي با بيان اينكه غربي‌ها برخلاف اظهاراتشان در ليبي مداخله نخواهند كرد، گفت: «باتوجه به نگاه سنتي، مردم ليبي غربي‌ها را نمي‌پذيرند و كشورهاي عربي هم با يكديگر اختلاف نظر دارند و به همين خاطر يك خلأ جدي در ليبي وجود دارد كه نيروهاي حافظ صلح نمي‌توانند كارآمد باشند .شايد اگر امكان داشت غربي‌ها تاكنون وارد عمل شده بودند «. اكبري كه از سال 1390 سفير ايران در ليبي شده، مي‌گويد موقعيت جغرافيايي و خصوصيات فرهنگي ليبي به گونه‌اي است كه غربي‌ها حتي در آينده نيز براي برقراري امنيت و ثبات در اين كشور نيرويي اعزام نخواهند كرد.
پایگاه بصیرت / روح‌الله صالحی

(روزنامه جوان ـ 1395/03/05 ـ شماره 4820 ـ صفحه 9)

* باتوجه به اينكه الان تهديد داعش در ليبي به چالش اصلي براي غرب تبديل شده و ترس از تكرار حوادث پاريس در اروپا، امريكا و متحدان اروپايي‌اش در ماه‌هاي اخير تصميم گرفته‌اند به بهانه مقابله با داعش بار ديگر به ليبي حمله كنند، به نظر شما آيا غرب در شرايط كنوني توان حمله به داعش در ليبي را دارد، باتوجه به اينكه آنها در عراق و سوريه نيز درگير هستند و زياد دوست ندارند خود را درگير جبهه ليبي بكنند همچنان كه بين خود اروپايي‌ها هم توافق نظر براي حمله وجود ندارد؟

** يك تفاوت اساسي بين ظهور داعش در ليبي با كشورهاي عراق و سوريه وجود دارد. در عراق و سوريه به نوعي داعش با منافع غرب همسو بود و كشورهاي غربي از معارضان به خصوص در سوريه از لحاظ تسليحاتي و سياسي حمايت مي‌كنند و منافعشان هيچ منافاتي با يكديگر نداشت. حتي در دو سالي كه هم ائتلاف ضد داعش تشكيل دادند كه اين گروه را حذف كنند اما در عمل مي‌بينيم كه داعش همچنان به قوت خود باقي است و مي‌بينيم در اراده غربي‌ها براي حذف داعش خيلي موفق نبودند و اين حملات دستاوردي نداشته است. نكته دوم، اينكه در عراق و سوريه نوعي حمايت عربي – غربي از معارضان عليه دولت‌هاي مركزي وجود دارد اما در ليبي داعش با حكومت مركزي مبارزه نمي‌كند چراكه اصلاً حكومتي وجود ندارد.

از طرف ديگر، غربي‌ها در ليبي تا‌كنون براي ايجاد ثبات و امنيت موفقيتي نداشته‌اند. بيش از دو سال است كه در ليبي مذاكرات فشرده‌اي بين طرف‌هاي مختلف وجود دارد كه تحت نظارت سازمان ملل انجام مي‌شود تا بتوانند دولتي باثبات در ليبي تشكيل دهند كه عملاً موفق نشدند. از چند ماه گذشته حكومتي را با نام دولت «وفاق ملي» تشكيل دادند كه حمايت سازمان‌ ملل و ساير كشورها را دارد اما اين دولت نيز از همان ابتدا كه شروع به كار كرد با مخالفت گروه‌هاي درگير در ليبي مواجه شد به طوري كه تاكنون هيچ پيشرفتي نداشته و حتي نتوانسته نظر پارلمان را به خودش جلب كند.

توقع جامعه بين‌الملل‌ اين بود كه اين دولت با حمايت بين‌المللي بتواند ثبات و امنيت را در ليبي ايجاد كند كه موفق نشده است. در ليبي دولت و حكومتي وجود ندارد كه بگوييم داعش با آنها مي‌جنگد. هدف داعش در ليبي اين است كه بتواند در جغرافيايي ديگر به غير از عراق و سوريه جاي پايي را براي خود دست و پا كند. داعش از اوضاع ناامن ليبي استفاده كرده و وارد اين كشور شده است. هرچند ليبي از لحاظ جغرافيايي وسيع است ولي از نظر جمعيتي كوچك است و 90 درصد تراكم جمعيت در شهرهاي ساحلي است كه قابل كنترل و مهار‌شدني است. داعش در ليبي مي‌تواند تهديدي براي كشورهاي همسايه و حتي اروپا باشد. ليبي راه قاچاق افريقا به اروپا است. مردم ليبي از داعش استقبال چنداني نكرده‌اند و بيشتر اعضاي اين گروه در ليبي اتباع خارجي هستند، چون به لحاظ فرهنگي مردم ليبي اعتقادات ويژه خودشان را دارند كه با بقيه كشورها متفاوت است و از اين‌رو با تندروهاي داعش رابطه عميق و بنيادي ندارند. با اينكه مي‌گويند داعش دو سال است در ليبي حضور دارد و شهر مهم «سرت» را اشغال كرده ولي 80 درصد داعشي‌هاي ليبي خارجي هستند.

* پس عامل ظهور داعش در ليبي چيست؟ عوامل اقتصادي و فقر نقش دارد؟

** مردم ليبي قبلاً به لحاظ اقتصادي وضعيتشان بهتر بود و نمي‌توان گفت مسئله فقر در اين كشور عامل گسترده‌اي براي ظهور داعش بوده است. داعش ليبي با داعش عراق و سوريه يك تفاوت جدي دارد، اينكه در ليبي دولتي وجود ندارد كه داعش با آن بجنگد و معلوم نيست كه داعش با چه كسي روي زمين مبارزه مي‌كند هرچند كه اين گروه به همه اعلان جنگ كرده و الان به دنبال اين است كه جايگاه خودش را تثبيت كند و در يك حوزه جغرافيايي مستقر شود و به منبع نفتي ليبي تسلط پيدا كند. غربي‌ها هم در ليبي حضور ندارند و عملياتي را عليه داعش انجام نداده‌اند كه بتوانند آن را متوقف كنند و تا به حال به رغم اظهار براي حمله نتوانسته‌اند وارد ليبي شوند و شايد به مصلحت خودشان نديدند كه در ليبي درگير شوند.

غربي‌ها بارها موضع‌گيري جدي داشتند و نشست‌هايي هم برگزار و اعلام كردند كه قصد دارند 5 ، 6 هزار نيرو مركب از نيروهاي حافظ صلح، نيروهاي افريقايي و اروپايي به ليبي اعزام كنند. حتي اعلام كرده‌اند كه مي‌خواهند نيروهايي را براي مقابله با داعش آموزش دهند تا به ايجاد امنيت و ثبات سياسي در ليبي كمك كنند. ايتاليا، انگليس، فرانسه، امريكا و آلمان در خط مقدم اين تصميم‌گيري‌ها بودند كه نيروهايي را به ليبي اعزام كنند ولي موقعيت جغرافيايي و خصوصيات فرهنگي ليبي به گونه‌اي است كه غربي‌ها حتي در آينده نيز به اين كشور نيرويي اعزام نخواهند كرد تا امنیت و ثبات ايجاد كنند.

از سوي ديگر، كشورهاي عربي هم چون در اختلافات داخلي ليبي هر كدام به نوعي از يكي از طرف‌هاي درگير بحران حمايت مي‌كنند آنها هم نمي‌توانند نيروهايي را در قالب اتحاديه عرب به ليبي اعزام كنند. الان سؤال اين است كه اگر قرار باشد نيروهاي حافظ صلح به ليبي اعزام شوند چه كشوري مي‌تواند اين كار را انجام دهد كه از سوي مردم ليبي نيز مورد پذيرش قرار گيرد. باتوجه به نگاه سنتي، مردم ليبي غربي‌ها را نمي‌پذيرند و كشورهاي عربي هم با يكديگر اختلاف نظر دارند و به همين خاطر يك خلأ جدي در ليبي وجود دارد كه نيروهاي حافظ صلح نمي‌توانند كارآمد باشند. شايد اگر امكان داشت غربي‌ها تاكنون وارد عمل شده بودند.

* اينكه غربي‌ها اظهار مي‌كنند دنبال شروع عمليات در ليبي هستند، واقعاً مي‌خواهند با چه كسي مبارزه كنند؟

** الان داعش شهر كوچك سرت را اشغال كرده است ولي مشكل اصلي ليبي اين شهر نيست و تنها چيزي كه مردم در ليبي به آن توجه نمي‌كنند بيش از بحث تهديد داعش مشكل اصلي ليبي اختلافات داخلي اين كشور است كه مردم بايد آنها را حل كنند و دولت مركزي ايجاد كنند تا ثبات و امنيت بار ديگر به اين كشور بازگردد. نمي‌توان گفت داعش مقصر اصلي بحران‌هاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي ليبي است چراكه اين گروه در يك موقعيت جداگانه است و به اين مسائل ارتباطي ندارد.

غرب داعش را به عنوان خطر معرفي مي‌كند و اين درست است اما تا زماني كه دولت باثباتي در ليبي شكل نگرفته باشد طبيعتاً مبارزه با گروه‌هاي مسلح تندرو نيز بي‌نتيجه خواهد بود و نهايتاً غربي‌ها با حملات هوايي مي‌توانند داعش را بمباران كنند؛ كاري كه دو سال است در عراق و سوريه و حتي در ليبي انجام مي‌دهند ولي هيچ نتيجه‌اي نداشته است.

* شما معتقد هستيد غرب برخلاف آن چيزي كه مي‌گويد در ليبي مداخله نظامي نخواهد كرد ولي «واشنگتن پست» گزارش كرد كه امريكا تعدادي از نيروهايش را در دو پايگاه ليبي مستقر كرده است و اين نيروها در تلاش هستند با جذب نيروهاي بومي، عملياتي را عليه داعش آغاز كنند. اخيراً هم هواپيماهاي امريكايي عمليات شناسايي و حملات پراكنده‌اي را عليه مواضع داعش انجام داده‌اند. آيا به نظرتان احتمال دارد كه ناتو حداقل عمليات محدود زميني عليه داعش را در ليبي ترتيب دهد؟

** ببينيد عمليات شناسايي در ليبي معني ندارد چون كه موقعيت داعش در ليبي مشخص است و شهر سرت به طور كامل در اشغال اين گروه است و نيازي به شناسايي ندارد. حملات هوايي هم از قبل عليه اين گروه انجام مي‌شد و الان هم حكومت شرق و غرب به نوعي اعلام كرده‌اند كه مي‌خواهند به داعش حمله كنند. امريكايي‌ها هم در ليبي نيروي زميني ندارند كه عملياتي را انجام دهند و تنها تعدادي مستشار نظامي اعزام كرده‌اند كه به نيروهاي محلي آموزش دهند. چيزي كه مهم به نظر مي‌رسد، اين است كه ارتشي كه مي‌خواهد با داعش مبارزه كند متعلق به كجاست و از چه كسي دستور مي‌گيرد. الان دولت وفاق ملي كه تشكيل شده سعي دارد يك يگان حفاظتي تأسيس كند كه تنها از خودش محافظت كند و تشكيلات نظامي و سياسي موجود در ليبي هيچ‌كدام در اختيار اين دولت نيست.

بخشي از آنها در اختيار دولت شرق به رهبري «خليفه حفتر» است و بخشي هم در كنترل نيروهاي مستقل تحت فرماندهي «ابراهيم جضران» در مناطق نفتي شرق قرار دارد. مناطق طرابلس، زنتان و مصراته نيز براي خودشان توان نظامي خاصي دارند و همه اين نيروها منطقه‌اي هستند تا اينكه تابع دولت مركزي باشند و بر اساس منافع منطقه خودشان عمل مي‌كنند و زير نظر هيچ حكومتي نيستند. الان امريكايي‌ها كه يك سال است شعار جنگ با داعش ليبي را سر مي‌دهند بايد ببينند كدام ارتش منطقه‌اي ليبي حاضر است تا به صورت زميني به داعش حمله كند و غربي‌ها نيز با حملات هوايي از آن پشتيباني كنند. در محيط داخلي ليبي اين مسئله را مطرح مي‌كنند كه مي‌خواهند به داعش حمله كنند ولي معني چنين حرفي اين نيست كه اراده قوي و تصميم مركزي براي مقابله با آن وجود دارد. مثلاً وقتي داعش به شهر مصراته نزديك مي‌شود مردم اين منطقه اعلام مي‌كنند كه داعش براي ما تهديد است و ما مي‌خواهيم به اين گروه حمله كنيم و اين تنها اراده مردم مصراته است نه هيچ دولت ديگر.

خليفه حفتر دو سال است ارتشي تشكيل داده كه با تروريست‌ها مبارزه كند و داعش نمونه بارز چنين مصداقي است اما اگر حفتر بخواهد با داعش بجنگد بايد منطقه وسيعي را طي كند تا به شهر سرت قلمرو تحت كنترل داعش برسد. در اين مسير بايد با گروه‌هاي ديگر نيز مبارزه كند كه به غير از داعش هستند‌ برخي از آنها هم جزو جريانات مخالف حفتر هستند.

* پس به نظرتان، اهدافي كه غرب براي مبارزه با داعش در ليبي مطرح مي‌كند، فراتر از داعش است؟

** اگر كسي بخواهد به عملكرد جامعه بين‌الملل در ليبي در طول پنج سال گذشته نمره بدهد قطعاً به خودشان نمره منفي مي‌دهند. چون مجموعه رفتارها، تصميم‌ها و سياست‌هايي كه در اين مدت اتخاذ شده، نشان مي‌دهد كه در حل مشكلات خيلي موفق نبوده‌اند و اين جنبه خوش‌بينانه آن است. جنبه بدبينانه آن، به تعارض‌ها و اختلافاتي كه بين قدرت‌ها وجود دارد، مربوط مي‌شود. باتوجه به اينكه ليبي كشور ثروتمندي است و نفت و گاز دارد اختلافات منافعي بين قدرت‌ها در اين زمينه وجود داشته و دارد و از طرفي تشكيل دولت اسلامي مستقل مردم‌سالار در ليبي تهديدي عليه موجوديت حكومت‌هاي عربي غير‌مردمي تلقي مي‌شود به همين منظور بازيگران خارجي تا‌كنون تصميم نگرفته‌اند كه دولت باثبات و قدرتمندي در ليبي حاكم كنند.

درواقع، مشكل مردم ليبي مداخله خارجي است. الان سه سال است كه جنگ داخلي در ليبي به طور جدي ادامه دارد و تسليحات اين گروه‌ها از خارج تأمين مي‌شود و جامعه بين‌الملل مي‌تواند فشار بياورد و اجازه ندهد كه اين تسليحات وارد ليبي شود. در عين حال مي‌تواند يك حكومت نسبي را تشكيل دهد و پس از آنكه دولت ثبات پيدا كرد آن موقع تصميم بگيرد كه نيروي نظامي اعزام كند يا از آن پشتيباني كند. جامعه بين‌الملل در عرصه ميداني عملاً نشان داده است كه نمره خوبي كسب نكرده كه يا در اين زمينه ناتوان بودند يا تضاد منافع مانع قدرت‌ها از اين كار و باعث قرباني شدن ليبي دراين زياده‌خواهي‌ها شده است.

* در شرايط كنوني چه عوامل و متغيرهايي به افزايش حضور داعش در ليبي كمك كرده است؟ رسانه‌هاي غربي آمارهايي را منتشر كرده‌اند، كه نشان مي‌دهد تعداد نيروهاي داعش در ليبي به 10 هزار نفر مي‌رسد و اين گروه همچنان در ليبي در حال پيشروي است. برخي معتقدند داعش در سوريه و عراق شكست‌هاي زيادي را متحمل شده و براي جبران مافات به ليبي رفته تا بتواند بخشي از شكست‌هايش را جبران كند. نظرتان در اين مورد چيست؟ حتي گفته مي‌شود ابوبكر البغدادي نيز اخيراً به ليبي رفته و در آنجا مستقر شده است؟

** داعش الان تنها شهر سرت را در اختيار دارد هرچند قبلاً در شهرهايي مثل «بن‌غازي» و «درنه» نيز حضور داشتند اما از اين شهرها عقب‌نشيني كردند و به سرت برگشتند. شهر سرت هم از اين جهت مهم است كه نزديك منطقه «هلال نفتي» است. موقعيت جغرافيايي ليبي و دسترسي به درياي مديترانه سبب شده تروريست‌هاي داعش به راحتي از راه دريايي از سوريه به اين كشور نقل مكان كنند. يكي از دلايل مهم گسترش داعش در ليبي موقعيت جغرافيايي آن است. خودشان هم اعلام كرده‌اند كه چون ليبي به صحراي افريقا و اروپا نزديك است و حاكميتي هم در ليبي وجود ندارد از اين حيث مهم است. به علاوه داعش مي‌تواند در كشورهاي آفريقايي يارگيري كند و با جريان‌هاي تندرو در داخل آفريقا ارتباط پيدا كنند و به همين منظور، كشور ليبي سرپل خوبي براي رسيدن به اين اهداف است.

نبود حكومت مركزي در ليبي يكي از عوامل توسعه داعش به شمار مي‌رود و خلأ قدرت فرصتي براي توسعه داعش فراهم كرده است. بيش از نيمي از اعضاي داعش از كشورهاي همجوار ليبي مثل تونس و... هستند و هر از گاهي با حملات پراكنده به ساير شهرها و غارت بانك‌ها در آنجا متمركز مي‌شوند و در برخي مواقع عقب‌نشيني مي‌كنند و اهدافي را براي خود تعريف كرده‌اند و در مناطق ديگر هم نفوذ دارند و سعي مي‌كنند جاي پاي خود در ليبي را تثبيت كنند. مهم‌ترين بحث توسعه داعش در ليبي نبود حاكميت است كه فرصت را براي بهره‌برداري داعش فراهم مي‌كند.

* باتوجه به اينكه اطلاعات و تقسيم‌بندي دقيقي از گروه‌هاي درگير در ليبي وجود ندارد اگر امكان دارد يك تقسيم‌بندي از گروه‌هاي سياسي- فكري موجود در اين كشور ارائه دهيد. باتوجه به اينكه يك تقسيم‌بندي شرقي و غربي بين اين گروه‌ها وجود دارد، تفكرات اين گروه‌ها بر پايه چه اصول و اعتقاداتي شكل گرفته است؟

** گروه‌هاي متعددي در ليبي حضور دارند كه هر كدام بر بخش‌هايي از اين سرزمين تسلط دارند. خليفه حفتر، ارتشي به عنوان «ارتش ملي عربي‌» متشكل از افسران سابق ارتش ليبي تشكيل داد و شعارش هم مبارزه با تروريسم بود. سپس عمده شهر بن‌غازي را پاكسازي كرد و الان بخش بزرگي از شرق ليبي در اختيار حفتر و طرفدارانش است. جريان ديگري هم وجود دارد كه آن هم در شرق ليبي و در مناطق نفت‌خيز مستقر است. در واقع، اينها نيروهاي حراستي و امنيتي مناطق نفتي بودند و بيشتر از قبيله المغاربه هستند، قبيله‌اي كه به طور سنتي در اين منطقه حضور داشتند و با محافظت از چاه‌هاي نفت و بنادر در زمان معمر قذافي، امنيت منطقه را تأمين مي‌‌كردند.

اين گروه زماني اعلام كردند كه شرق ليبي كه تحت كنترل آنها بود بايد مستقل شود و براي اين منظور دلايل خاص خودشان را داشتند. الان هر دولتي كه روي كار مي‌آيد امتيازاتي را به اين گروه مي‌دهد و از اين طريق نفت ليبي به خارج صادر مي‌شود و شركت‌هاي خارجي هم در آنجا فعاليت مي‌كنند. چون ادامه حيات ليبي به صادرات نفت بستگي دارد و بيش از 90 درصد اقتصاد ليبي به صادرات نفت وابسته است. طبيعتاً اگر نفت و گاز ليبي صادر نشود منبع درآمدي هم وجود نخواهد داشت. قبلاً 1/5 ميليون بشكه صادر مي‌كردند و براي جمعيت شش ميليوني ليبي رقم قابل توجهي بود الان نزديك به سه سال است كه اين رقم كاهش يافته و صادرات روزانه به 200 تا 300 هزار بشكه در روز رسيده است. اين گروه قبلاً در ائتلاف با خليفه حفتر بودند كه بعداً مستقل شدند كه نام «ارتش برقه» را براي خود برگزيده‌اند و تحت فرماندهي ابراهيم جضران قرار دارند ولي اخيراً از دولت وفاق ملي حمايت مي‌كنند.

جريان ديگري هم وجود دارد كه در شهر مصراته حضور دارند و قدرت نظامي قوي به شمار مي‌روند. قبلاً امنيت طرابلس و جنوب را همين گروه برقرار مي‌كرد و ارتش قوي دارند كه در زمان انقلاب ليبي شكل گرفت. يك جريان ديگري هم به نام نيروهاي «زنتان» وجود دارد كه از اول انقلاب به آزادي طرابلس كمك كردند و پس از آزادي اين شهر در آن مستقر شدند. در يك مقطعي در ابتداي جنگ پسر قذافي را هم دستگير كردند و به كسي تحويل ندادند و پس از جنگ شديد در طرابلس، گروه متعلق به مصراته آمدند و اين گروه را از طرابلس بيرون كردند و پس از اين اقدام، «زنتاني‌ها» با خليفه حفتر متحد شدند.

جريان‌هاي ديگري هم در طرابلس وجود دارند كه با حفتر و شرقي‌ها هماهنگ هستند و جريان‌هاي تندرويي كه تقريباً متعلق به القاعده‌ هستند و در برخي مناطق طرابلس حاكميت خاص خودشان را دارند. پس از اخراج زنتاني‌ها، ارتش مصراته هم از طرابلس عقب‌نشيني كرد و عملاً اين شهر به دست نيروهاي حاضر در طرابلس افتاد. طرابلسي‌ها هم با يكديگر اختلافاتي دارند، هرچند توافقاتي نيز بين اين گروه‌ها وجود دارد. به رغم اينكه هميشه دولت‌ها در پايتخت حضور داشتند اما عملاً اين گروه‌هاي تندرو در چارچوب هيچ دولتي نيامده‌اند و جزئي از دولت نبوده‌اند و هر كدام براي خودشان ارتش خاصي دارند كه مستقل عمل مي‌كنند.

در منطقه جنوب هم قبايل بزرگي هستند كه امنيت آنجا را تأمين مي‌كنند كه بعضاً با برخي دولت‌ها موقت ليبي توافقي داشتند. در برخي مواقع هم درگيري‌هايي بين خودشان دارند. با اين اوصاف، يك تقسيم بندي كلي از گروه‌هاي موجود در ليبي مي‌توان ارائه داد و اگر بخواهيم جزئي بررسي كنيم صدها گروه مسلح وجود دارند كه در مناطق مختلفي حاكم هستند كه اگر كسي بخواهد در اين مناطق تردد كند بايد با اين گروه‌ها توافق كند.

* الان دولت وفاق ملي در ليبي شكل گرفته و جريان‌هاي سياسي اين كشور و همچنين غرب اميدوارند با روي كار آمدن چنين دولتي بار ديگر ثبات و آرامش به ليبي برگردد. آيا وجود چنين دولتي مي‌تواند از مشكلات ليبي كم كرده و زمينه ثبات را فراهم كند يا همچنان اوضاع ناآرام ليبي ادامه خواهد داشت؟ اصلاً چشم‌انداز دولت وفاق ملي را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟ از آنجاكه گروه‌هايي مثل داعش نسبت به اين دولت هيچ اعتنايي ندارند و به نظر نمي‌رسد كه همه گروه‌هاي درگير با اين دولت جديد موافق باشند؟

** به نظر من جامعه بين‌الملل در ليبي مديريت خوبي انجام نداد، وقتي شما دولتي را اعلام كرديد بايد نظر همه گروه‌هاي درگير را نيز جلب كنيد. الان 70 درصد گروه‌ها با دولت وفاق ملي تحت حمايت جامعه بين‌الملل مخالف هستند. براي تشكيل دولت جديد بايد مردم را مشاركت داد و نظر آنها را جويا شد و قوانين متضادي وجود دارد كه خط قرمزي براي آنها‌ست. مثلاً غرب مي‌گويد فرماندهي ارتش ملي بايد زيرمجموعه دولت وفاق ملي باشد ولي اين گروه‌ها مي‌گويند اين موضوع در اختيار پارلمان است و رئيس پارلمان بايد فرمانده كل نيروهاي مسلح باشد. پارلمان مستقر است و گفته‌اند تا زماني كه پارلمان به دولت وفاق ملي رأي اعتماد ندهد دولت جديد مشروعيت ندارد اما الان مي‌گويند حالا كه پارلمان به دولت وفاق ملي رأي اعتماد نداده باز هم بايد مشروعيت داشته باشد. اگر قرار است پارلمان به دولت جديد رأي اعتماد دهد بايد نظرش را بپذيرند و اگر پارلمان را قبول نداريد پس چرا مي‌گوييد كه بايد مشروعيت دولت از مسير پارلمان عبور كند.

غربي‌ها طبق طرح خودشان موفق نشدند دولت تشكيل دهند و اگر دولت وفاق ملي رأي اعتماد نگيرد در اين صورت سه دولت در ليبي حضور خواهند داشت و با احتساب داعش در عمل چهار دولت وجود خواهد داشت. اينكه اصلاً چرا دو دولت وجود دارد نيز سهل‌انگاري غربي‌ها بوده است و اين تصميم سبب شده جنگ تشديد شود. در ليبي گروه‌هاي مردمي بيش از اينكه فكر كنند دولت مي‌تواند تسهيل‌كننده و حلال مشكلات ملي باشد احساس مي‌كنند كه هر كسي بايد در حوزه تحت نفوذ خود بجنگد تا سرزمين بيشتري را تصرف كرده و امنيت را برقرار كند. همزمان با اين نگاه و اينكه با وجود تحريم تسليحاتي، به نوعي سلاح هم به طور قاچاق وارد ليبي مي‌شود، نشان مي‌دهد كه اراده بين‌المللي بر اين است كه در ليبي جنگي باشد و طرف پيروزي هم نداشته باشد.

* با اين اوصاف و گروه‌هاي رقيب در ليبي، به نظرتان ليبي تجزيه خواهد شد؟ البته برخي كارشناسان هم چنين نظري دارند.

** به نظر من ليبي تجزيه نخواهد شد، چراكه تجزيه بايد شاخص‌ها و زمينه‌هايي داشته باشد. بالاخره تجزيه يك تعريفي دارد مثلاً بحث‌هاي قومي، مسائل جغرافيايي، مذهبي، بعضاً اهميت منابع و ذخاير وجود دارند كه روند تجزيه را فراهم مي‌كنند ولي ليبي هيچ يك از اين شاخصه‌ها را ندارد. مردم ليبي مشكل سياسي، قومي و مذهبي ندارند و دركنار يكديگر زندگي مي‌كنند و قبايل ليبي در سراسر اين سرزمين گسترش يافته‌اند و مهم‌تر اينكه همه مردم ليبي نياز به صادرات نفت و گاز دارند. در ليبي آمايش انرژي به نحوي است كه چاه‌هايشان در جنوب قرار دارند و صادراتشان در شمال است. اگر شمال كشور جدا شود، جنوبي‌ها محصور در خشكي مي‌شوند و اگر جنوب كشور جدا شود، شمالي‌ها به منابع نفت و گاز وآب شيرين دسترسي نخواهند داشت و هر دو طرف متضرر مي‌شوند.

در پايان بايد گفت تا زماني كه ليبي ناامن و بي‌ثبات است داعش فرصت رشد و توسعه دارد و زماني كه ثبات به اين كشور برگردد داعش بايد يك نقطه ديگري را براي خود جايگزين كند. اگر اقدام جدي براي جلب نظر و تأمين خواست مردم ليبي با شكل‌گيري يك حكومت باثبات و انتخابات طبق قانون اساسي در ليبي در كوتاه مدت انجام نشود ليبي مي‌تواند مشكل و بحراني باشد كه اول خود و سپس همسايگانش را تهديد كند كه در نهايت به فاجعه انساني تبديل شود. به نظرم بايد اراده قوي و جمعي بين‌المللي بر اساس مشاركت مردم ليبي باشد كه بار ديگر ثبات و امنيت را به ليبي بازگردانند.

http://javanonline.ir/fa/news/787075

ش.د9500375

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات