تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۳  ، 
کد خبر : ۲۹۲۳۶۴
مرتضی مبلغ در گفت‌وگو با آرمان:

برخي منتخبان خلاف ميثاق‌نامه امید عمل كردند

مقدمه: هر حزب و جريان سياسي با اين انگيزه تشكيل مي‌شود كه به قدرت دست يابد. به دست آوردن قدرت موجب مي‌شود كه آن حزب اولاٌ يك تاييد اجتماعي و سياسي از طرف مردم داشته باشد وثانيا بتواند اهداف وعده داده شده را كه اهداف آن جريان است را در جامعه پياده‌سازي كند. جريان سياسي اصلاح‌طلب نيز توانست با شعار نفي تندروي و هماهنگي با دولت تعداد قابل ملاحظه‌اي از كرسي‌هاي پارلمان را به دست آورد. البته اين جريان در ابتداي راه با وجود اينكه فراكسيون قدرتمندي را تشكيل داده بود؛ نتوانست رياست مجلس را به دست آورد و برخي عدم راي دكتر عارف به عنوان نماد اصلاحات را شكست اصلاح‌طلبان اعلام كرده‌اند. به بهانه بررسي علل كانديداتوري دكتر عارف «آرمان» با مرتضي مبلغ، فعال سياسي اصلاح‌طلب و عضو حزب اتحاد، به گفت‌وگو پرداخته است که در ادامه مي‌خوانيد:
پایگاه بصیرت / احسان اسقايي
(روزنامه آرمان - 1395/03/18 - شماره 3056 - صفحه 6)

* هدف اصلاح‌طلبان در شوراي عالي براي ورود به صحنه انتخابات چه بود و تا چه ميزان اين اهداف تحقق‌ يافته است؟

** اهداف اصلاح‌طلبان قبل از ورود به انتخابات به طور شفاف اعلام ‌شده بود. اصلاح‌طلبان در راستاي برون ‌رفت از مشكلات متعدد كشور وارد صحنه انتخابات مجلس شوراي اسلامي شدند. اصل براي آنها منافع و مصالح ملي بود و با اين هدف به صحنه آمدند كه مجلسي كارآمد و عقلاني تشكيل شود و تندروها درآن مجلس ميدان‌دار نباشند و به ‌نوعي رفتار معتدلي بر مجلس دهم حاكم شود. البته در اين راه اصلاح‌طلبان با رد صلاحيت‌هاي گسترده روبه رو بودند.

رد صلاحيت‌ها به ‌اندازه‌اي بود كه جز تعداد انگشت‌ شماري تمام چهره‌هاي اصلي و حتي رده دوم و سوم آنها نيز رد صلاحيت شدند اما به دليل اهداف والايي كه داشتند، بدون انفعال وعقب‌نشيني از بين نامزدهاي موجود افرادي را از سه جريان اصلاح‌طلب، مستقل و اصولگرايان معتدل وحامي دولت مورد حمايت قرار دادند و نتيجه انتخابات نشان مي‌دهد كه اصلاح‌طلبان به اهداف خود در انتخابات مجلس رسيده‌اند و تركيب مجلس به شكلي است كه عقلانيت در آن غلبه دارد و تندروي در آن در حداقل است و شرايط مجلس به‌گونه‌اي است كه مي‌تواند در راستاي حل مشكلات كشور گام بردارد.

* شاهد رأي نیاوردن آقاي عارف مقابل آقاي لاريجاني بوديم، اين مساله به معني باخت اصلاح‌طلبان است؟

** بحث رياست مجلس از طرف اصلاح‌طلبان و حاميان دولت به عنوان حركتي در راستاي يك رقابت سازنده و دوستانه بود و پیش‌تر نیز بارها توسط فعالان احزاب اصلاح‌طلب اعلام ‌شده بود كه رياست بر اين مجلس براي اصلاح‌طلبان علت حضور آنها در انتخابات نيست از همان ابتدا هم مشخص‌شده بود كه از بين آقاي لاريجاني و آقاي عارف، يك نفر به رياست مجلس خواهد رسيد و بارها هم اعلام‌شده بود كه اين بحث مهم نيست و مهم براي اصلاح‌طلبان اين بود كه اهداف مد نظرآن‌ها در مجلس محقق شود و رقابت‌ها جنبه سازنده و هم افزا داشته و همراه با همدلي و رفتار عقلايي باشد لذا از ابتدا هم برد و باختي مدنظراصلاح‌طلبان نبود. البته اصلاح‌طلبان به اين دليل وارد فرايند انتخاب رياست مجلس شدند كه پاسخگوي مطالبات مردم وتحقق پيام آنها باشند.

پيام مردم در انتخابات در دو مورد مهم خلاصه مي‌شد، اول اينكه مي‌خواستند دست غوغا سالاران از مجلس كوتاه شود، دوم اينكه خواهان تغيير مثبت وسازنده بودند و اينكه شرايط مناسب‌تري در مجلس حاكم شود و طبعيتا با توجه به اينكه آقاي عارف نماد آن تغيير بود، ايشان كانديدا شدند. اين مورد در كمال عقلانيت عملي شد بدون اينكه به امر حيثيتي تبديل شود و بدون اينكه راهبرد تعامل و همدلي وتشريك مساعي تحت‌الشعاع قرار گيرد. البته اينكه در اين راستا تعدادي از منتخبان مردم با وجود تعهد وامضاي ميثاق نامه به‌گونه‌اي ديگر عمل كردند به خود آنها بازمي‌گردد و بايد پاسخگوي مردم باشند؛ اما رفتاري كه اصلاح‌طلبان در اين مورد داشتند دقيقا در راستاي اهداف آنها بود. اما در اين بين نكته مهم و قابل توجه اين است كه تركيب مناسب و قابل قبولي در هيات رئيسه شكل گرفت كه همانند خود انتخابات جنبه برد- برد داشت، به ويژه اينكه نواب رئيس اول و دوم نامزدهاي اصلاح‌طلبان وفراكسیون اميد بودند.

* به طور يقين شوراي عالي اصلاحات زحمات فراواني براي این پيروزي كشيده است، آيا در آن زمان بهتر نبود افرادي را به مردم معرفي می كردند كه در مجلس مي‌توانستيم بر آراي آنها بيشتر حساب باز كنيم؟

** شما طوري سوال مي‌كنيد كه انگار همه‌چيز روال عادي داشت و دست اصلاح‌طلبان باز بود. همان طور كه مي دانيد رد صلاحيت‌هاي گسترده اجازه چنين كاري را نمي‌داد و به همين دليل هم از همان ابتدا اصلاح‌طلبان به دنبال يك مجلس با اكثريت اصلاح‌طلب نبودند و اين مهم نيز محقق نمي‌شد، البته اگر با فضاي طبيعي روبه رو بوديم و اصلاح‌طلبان هم نامزدهاي خود را در صحنه داشتند، طبيعتا نامزدهاي خود را به مردم معرفی مي‌كردند؛ بنابراين آنچه تحت عنوان ليست اميد به مردم معرفي گرديد، تركيبي از اصلاح‌طلبان و مستقلين حامي دولت و اصولگرايان پشتيبان دولت بود.

* دكترعارف نقش مهمي در تحولات سياسي در چند سال اخير داشتند اين تاثيرگذاري را در مجلس دهم چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

** از همان ابتدا هم ‌بارها اعلام‌شده بود كه اصل براي اصلاح‌طلبان و حاميان دولت تشكيل فراكسيون قوي و با تعداد بالاست كه اين فراكسيون بتواند اهداف اشاره‌شده را در مجلس دنبال كند و رياست مجلس هم فرع بر اين مورد بود. علت هم اين بود كه در قالب يك حركت فراكسيوني كارآمد و كارشناسانه مي‌توان اهداف اشاره‌شده را دنبال كرد. رئيس و هيات‌رئيسه كه به تنهايي نمي‌توانند كاري بكنند. مهم بدنه كارشناسي و توانمند نمايندگان است كه در قالب كمیسيون‌هاي مختلف بايد به بررسي لوايح بپردازند و شرايط كشور را ارزيابي كنند و تصميماتي بگيرند كه مجلس را در شرايط واقعي خود قرار دهد و به حل مشكلات كشور كمك كند و در اينجا يك فراكسيون توانمند وكارآمد در مجلس در اين موارد نقش مهمي دارد؛ بنابراين دكتر عارف مستقل از اينكه رئيس مجلس مي‌شد يا نمي‌شد مديریت فراكسيون اميد را در مجلس آينده دنبال خواهد كرد.

* فراكسيون اميد تا چه اندازه مي‌تواند در جهت به نتيجه رسيدن اهداف اصلاح‌طلبان در مجلس تاثيرگذار باشد؟

** به طور يقين اين فراكسيون تاثيرگذارخواهد بود. رويكرد فراكسيون اميد اين است كه تعامل و عقلانيت را در مجلس حاكم كند و بتواند همه‌كساني كه دلسوزانه و عقلاني براي كشور كار مي‌كنند را تقويت كرده و بين آنها همدلي ايجاد كند. همچنين آرايش‌هاي مجلس را نبايد با اعداد و رقم‌هايي كه در انتخاب هيات‌رئيسه نشان داده شد، مقايسه كرد. اين اعداد مقطعي است و نمايندگان در مسائل ديگر نظر متفاوتي دارند. اساسا آرايش نيروها و فراكسيون‌ها در مسائل مختلف مجلس امرثابتي نيست و سيال است. زماني كه مسائل اصلي و كلان كشور در مجلسي با رويكرد تعاملي و همدلي و در راستاي پاسخگويي به كاهش درد و رنج مردم باشد، نبايد ترديد كرد كه تعداد بسيار بيشتري در اين راستا گام برخواهند داشت. به نظر مي‌رسد مجلس فعلي مي‌تواند خوب و متفاوت عمل كند و فراكسيون اميد نيز مي‌تواند نقش موثر و تعيين‌كننده‌اي در مجلس ايفا كند.

* مجلس دهم به‌ نوعي ميان اصلاح‌طلبان و اصولگرايان تقسيم‌شده است. اين نوع آرايش سياسي مي‌تواند به توسعه در ايران منجر شود؟

** يكي از نكات بارز انتخابات اين بود كه مردم خيلي هوشمندانه‌تر و سياسي‌تر رأي دادند. هوشمندانه به اين معنا كه دقيقا مي‌دانستند چه مي‌خواهند وچه نمي‌خواهند و سياسي‌تر به اين دليل كه با وجود اينكه انتخابات در ايران حزبي نيست مردم به‌گونه‌اي عمل كردند كه حتي در نقاط دوردست هم نگاه سياسي‌تري به انتخابات داشتند. اين تصميم آثار خود را به همين نسبت در مجلس خواهد داشت. البته در كشور ما در بحث انتخاب دو مشكل اساسي وجود دارد. اول اينكه در انتخابات با رد صلاحيت‌هاي گسترده مواجهیم و بسياري از چهره‌ها و شخصيت‌هاي بارز به علت عدم احراز يا هر عنوان ديگر نمي‌توانند در انتخابات حاضر شوند.

دوم اينكه در تمام كشورها و درتمامي دموكراسي‌هاي موجود انتخابات حزبي است اما در قانون انتخابات ما چنين رويكردي وجود ندارد و چه حزبي در كشور باشد و چه نباشد مجلس در ايران تشكيل مي‌شود. دموكراسي بدون حزب كاستي و خلأ جدي دارد. البته احزاب در ايران وجود دارند ولي احزاب بايد با نظام انتخاباتي پيوند ساختاري و قانوني پيدا كنند. واقعيت اين است كه در ايران حزب به معني واقعي نداريم. احزاب در ايران فراگير نيستند و تا زماني كه برخي از مشكلات حل نشود اين مسائل هم وجود دارد. انتخابات ما بايد ساختار حزبي داشته باشد و شرايط انتخابات هم طبيعي شود و همه بتوانند در آن حضور يابند اما با وجود تمام اين كاستي‌ها گام‌هاي خوبي برداشته ‌شده و اين مجلس نيز گام مثبت و جدي است.

* پاشنه آشيل دولت روحاني اقتصاد و ركود بي‌سابقه است. تا چه اندازه ممكن است اين موضوع سبب دردسر براي روحاني شود؟

** اگر صورت ‌مساله را به ‌درستي ترسيم كنيم، خواهيم ديد خرابي‌هايي كه از دولت گذشته در اقتصاد به‌ جامانده است آن‌ قدر بزرگ وهمه‌جانبه است كه اگر منصفانه نگاه كنيم جبران آسيب‌ها و بازگرداندن كشور به شرايط عادي و اوليه بيش از دو دهه طول مي‌كشد. ولي در همين مدت سه‌ساله اخير تورم ۴۰ درصدي در حال تك‌رقمي شدن است. جلوی برخی از فسادها گرفته شده و پرونده هسته‌اي حل وفصل شده است. شما تصور كنيد كه اگر روند تحريم‌ها ادامه مي‌يافت اكنون چه شرايط سخت و ناگواري بر كشور و وضعيت مردم حاكم بود. از طرف ديگر رشد به‌شدت منفي اقتصادي مثبت شده است. ولي با اين وجود دستاورد‌های آن به گونه‌اي نيست كه مردم احساس گشايش جدي در وضعيت اقتصادي كنند و علت اصلي آن ركود فعلي در بازار است.

مشكل ركود نيز زماني حل مي‌شود كه سرمايه‌گذاري‌هاي واقعي به كشور جاري شود و به دست آوردن چنين موقعيتي سخت است زيرا در شرايطي كه فرار سرمايه اتفاق افتاد و كشور با بن بست مواجه شد باز كردن اين قفل‌ها سخت و نسبتا زمانبر است. البته در اينجا بايد قبول كرد كه مديران دولتي بايد از كارآمدترين‌ها باشند و در اين زمينه اگر نگوييم دولت غفلت كرده است بايد بگوييم كه دولت بايد توجه عميقي به اين موضوع داشته باشد. مردم به‌خوبي مي‌فهمند كه اگر مديريت كارآمد وتوانمند قوي نداشته باشيم، اقتصاد پويايي نخواهيم داشت و مشكلات كشور مانند زنجيره به‌هم‌پيوسته است، درنتيجه دولت بايد در اين زمينه اهتمام جدي بورزد و در اين موارد تجديد نظر كرده و ملاحظات را كنار بگذارد. به ويژه در مديران منطقه‌اي نيروهاي مجربي وجود دارند كه مي‌توانند به دولت و ملت خدمت كنند، ولي ملاحظات بي‌جايي در نظر گرفته مي‌شود كه به دلايل آن ملاحظات مديران متوسط توسط دولت انتخاب مي‌شوند.

* جريان گذشته كه در قوه مجريه حاكم بود در حال بازسازي خود براي ورود به صحنه واقعي سياست است، ارزيابي شما از ورود اين جريان و رقابت احتمالي با آقای روحاني درسال آينده چيست؟

** نكته‌اي كه حائز اهميت است اين است كه يك عمليات رواني بسيار گسترده‌اي در كشور بعد از سال ۹۲ شكل‌گرفته و بعد از انتخابات هفتم اسفند ۹۴ به اوج خود رسيده است كه قصد دارد دولت فعلي برخواسته از رأي مردم را مخدوش جلوه دهد و زمينگير كند و در نتيجه اين دولت را براي نخستين بارتك دوره‌اي كند. در ادامه اين مسير نيز به دنبال بازتوليد روند گذشته هستند. ريشه و پشت‌صحنه اين عمليات رواني به افرادي باز مي‌گردد كه در طول سال‌هاي گذشته منافع نامشروع فراواني به دست آوردند و بعضي از نمونه‌هاي آن نيز تحت عنوان فسادهاي گسترده مشخص‌شده است؛ آنها حتي قصد تنبيه مردم را دارند كه چرا اين دولت را انتخاب كرديد! اين روند در دوران دولت اصلاحات هم انجام مي‌شد.

از طرف ديگر به دنبال جلب افكار عمومي هستند، براي نمونه اعلام مي‌كنند يارانه‌ها را چهار برابر مي‌كنيم و با اين كار مي‌خواهند بر افكار عمومي تاثير بگذارند. اما متقابلا نكته مهمي اتفاق افتاده است و آن اينكه آن قدرخسارت‌هاي آن دوران فراوان بوده و تا مغز استخوان مردم نفوذ كرده است كه اين عمليات رواني ديگر خاصيت خود را از دست داده و نخ نما شده است. آنچه به عنوان نقطه مثبت آنها اعلام مي‌شود اتفاقا نقطه منفي عملكرد آنهاست. مردم با همه وجود فهميدند يارانه‌ها نه‌تنها شيريني‌اي به كام آنها نبوده بلكه تلخي بر كام آنها فروريخته است. مردم فهميده‌اند يارانه چهل هزار توماني تورم افسارگسيخته‌اي دراقتصاد به وجود آورد.

دميدن بر بحث يارانه‌ها ديگر در جامعه كارايي ندارد. به همين دليل جريان گذشته ديگر در كشور بازتوليد نمي‌شود، زيرا مردم خطر اين جريان را حس كرده‌اند. آنچه باعث نگراني است اين است كه مردم احساس كنند كه كار جدي‌اي براي آنها صورت نگرفته و دل سرد شوند كه اين نيز نياز به دو اقدام مهم دارد؛ يكي اطلاع‌رساني به مردم و دوم اينكه دولت با تمام توان خود را توانمندتر كرده و تلاش كند كه مسائل حل شود.

* ركود در بازار ايران عميق است و نياز به اقدامات عاجل دارد. مديران اقتصادي چگونه مي‌توانند وضعيت اقتصادي را بهتر كنند؟

** دولت با وجود همه دست اندازها و كار شكني‌ها بهتر از وضعيت فعلي مي‌توانست عمل كند. لذا بايد اولا حقايق براي مردم به‌درستي تبیين شود. مردم نشان داده‌اند اگر مديران صادقانه با آنان مواجه شوند و با تمام توان عمل كنند توقع خود را در حد واقعيت‌ها حفظ مي‌كنند. ما نه فرصت داريم و نه حق‌داريم كه براي حل مشكلات مردم كوتاهي كرده و در انتصاب مديران لايق و توانمند ملاحظه‌كاري كنيم. اگر در اين مورد ملاحظه‌كاري صورت گيرد در حق مردم كم‌كاري كرده‌ايم. لذا در اين زمينه بايد تلاش فراواني شود. مدير توانمند در اجرا فكر بهتر دارد. ما بيش از مشكل راه‌حل، مشكل اجرايي داريم و مديران قوي مي‌توانند اين مشكل را حل كنند.

http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/153690

ش.د9500538

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات