حضور یا عدم حضور محمود احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری 96 مدتهاست که در فضای سیاسی کشور مطرح شده است. در حالی که در روزهای گذشته برخی چهرههای سیاسی به ویژه از جریان اصولگرا – همچون علی لاریجانی و محمدرضا باهنر – درباره بازگشت احتمالی رئیسجمهوری دولتهای نهم و دهم سخن گفتهاند، برخی یاران نزدیک وی نیز با انتشار متنها و تصاویر کنایی مثل «84، 86، 96؛ خبری در راه است»، به این بازگشت اشاره میکنند. در این میان هر چند برخی معتقدند این ماجرا بازی رسانهای و انداختن رسانهها در موج خبری و تبلیغ خواسته یا ناخواسته برای احمدینژاد و نگه داشتن وی در متن اخبار است، عدهای نیز معتقدند که سفرهای استانی و ایجاد کنجکاوی برای حضور دوباره وی در انتخابات ریاست جمهوری، در واقع زمینهسازی برای معرفی شخص دیگری نزدیک به رئیسجمهوری پیشین است.
در این میان موضوع پروندههای قضایی محمود احمدینژاد نیز مطرح است. پروندههایی که هنوز هیچ کدام به سرانجام نرسیدهاند. با این حال چهرهای مثل احمد توکلی، نماینده اصولگرای مجلس نهم چندی پیش اعلام کرد که معتقد است احمدینژاد در صورت حضور در انتخابات رد صلاحیت میشود؛ رد صلاحیتی که از یک سو میتواند به همین پروندههای قضایی و از سوی دیگر میتواند به عملکرد دولتهای نهم و دهم و تخلفهای گسترده در آن دوران باز گردد.
عبدالله رمضانزاده فعال سیاسی اصلاحطلب از حضور دوباره احمدینژاد در عرصه انتخابات استقبال کرده است. وی در این باره به ایلنا گفت: از آمدن چهرهای مثل احمدینژاد در عرصه رقابت استقبال میکنم بالاخره او تا به امروز پاسخگوی تخلفات خود و دولتهای نهم و دهم نبوده است و با کاندیداتوری و حضور در عرصه رقابت امکان این پاسخگویی فراهم خواهد شد و این بهترین فرصت برای ملت است که دیگر از چنین افرادی رودست نخورند. با همه این ها شخصا معتقدم که احمدینژاد دیگر در عرصه انتخابات ورود نمیکند.
این در حالی است که چهرهای اصولگرا همچون حجتالاسلام جعفر شجونی، عضو جامعه روحانیت مبارز تهران با حضور وی در انتخابات مخالف است: «مگر قحط الرجال است که احمدینژاد را با این همه حاشیه انتخاب کنند؟ آدم سالم زیاد داریم! نه اینکه احمدینژاد سالم نباشد، احمدینژاد نه دزد است و نه...، ولی به خاطر این زبانش باید خواباند و شلاق زد!». وی در گفتوگو با رویداد24 اظهار کرد: اگر شورای نگهبان احمدینژاد را تایید صلاحیت کند، شخص بنده ابداً به او رای نمیدهم، چونکه احمدینژاد برخی مسائل مثل دیدار با مراجع را رد کرده و اعلام کرده که اینها همه بازی است. همچنین، وزرای خود را خیلی ذلیلانه برکنار کرد؛ در جلسات هیات دولت نظرات وزرا اصلاً برای احمدینژاد اهمیتی نداشت.
علی احمدی، وزیر آموزشوپرورش دولت احمدینژاد، به شخص بنده گفت که وی (احمدی) یک روز به احمدینژاد گفته بود که رحیمی و مشایی و امثال آنها را به خاطر آبروی خودش کنار بگذارد، و احمدینژاد در همان لحظه رو به احمدی کرده و گفته بود «تو از همینالان وزیر آموزش نیستی». آیا این اخلاق اسلامی است که متکی در خارج از کشور در حال سخنرانی است و حین سخنرانی به وی اعلام میکنند که دیگر از همان لحظه وزیر خارجه نیست؟ آیا بازی با آبروی مومن درست است؟ شجونی افزود: احمدینژاد اگر این کارها را نمیکرد، یک وجههای داشت. خدمتهایی کرده بود؛ در سفرهای احمدینژاد به روستاها، یک زن روستایی به سمت خودروی او آمده بود و تقاضای وام 20 میلیونی کرده بود که احمدینژاد گفته بود «من برای شما 30 میلیون مینویسم» و واقعاً این کار را کرده بود. این کارها را کرد و محبوب شد، ولی از سوی دیگر، لگد زد و همهچیز را ریخت.
وی درباره واکنش اصولگرایان به حضور احمدینژاد در انتخابات نیز گفت: اصولگرایان اگر بخواهند در انتخابات روی احمدینژاد بازی کنند، در اشتباه هستند. احمدینژاد در تمام هشت سال ریاست جمهوری خود، یکبار کلمه اصولگرایی را بر زبان جاری نکرد، بنابراین چرا اصولگرایان باید خود را خرج احمدینژاد کنند؟ اصولگرایان نباید روی احمدینژاد بازی کنند، چنانچه تابهحال نیز این کار را نکردند؛ افرادی مثل ابوترابی، حدادعادل، رحماندوست، آل اسحاق، باهنر و یا زاکانی آیا برای انتخابات 96 اصلاً از احمدینژاد اسم میبرند؟ مشخصاً خیر، تمام اینها شایعاتی است که از وعده ماهانه 250 هزار تومان شروع شد.
فرید مدرسی، روزنامهنگار و فعال سیاسی نیز چندی پیش در یادداشتی، حضور احمدینژاد در انتخابات را تیر خلاصی به جریان اصولگرایی دانست. وی در این یادداشت آورده است: «بزرگترین پیامد کاندیداتوری محمود احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶، مرگِ اصولگرایی است. فقط کافی است، او نیّت ثبتِنام کند و پا به میدانِ فاطمی بگذارد و پسِ آن، اعضای شورای نگهبان در پاستور لبخندی زنند و او را تایید کنند که اصولگرایی آچمز شود: کیش و مات! چراکه مواجهه جریان اصولگرایی با انتخابات ۹۶، با حضور احمدینژاد فقط به چهار گزینه ختم میشود که هر چهار گزینه به یک نقطه میرسد و آن، مرگِ اصولگرایی است».
وی این چهار گزینه را «حمایت جریان اصولگرایی از احمدینژاد»، «حمایت جریان اصولگرایی از روحانی»، «حمایت جریان اصولگرایی از کاندیدای سوم» و «حمایت جریان اصولگرایی از هیچ کاندیدا» میداند و با بیان نتایج هر یک از این چهار گزینه که به ضرر جریان اصولگرایی است، نتیجه میگیرد: «با توجه به نتایج این گزینهها، ورود احمدینژاد به میدان انتخابات ریاست جمهوری تیر خلاصی خواهد بود، بر پیکر اصولگرایی. بنابراین بزرگترین مخالف کاندیداتوری احمدینژاد، اصولگرایان خواهند بود که با تمام قوا، نخواهند گذاشت او کاندیدا شود. اگر موفق شوند که از کاندیداتوری او جلوگیری کنند، قطعا گزینه سوم را بر میگزینند و با توجه به دوره دوم ریاست جمهوری روحانی، پایانی همچون رقابت هاشمی و توکلی (در دوره دوم ریاست جمهوری هاشمی) بهترین اتفاق برای خود میدانند که نیم خیزی شود برای رقابتهای بعدی... ».
در مجموع به نظر میرسد اصولگرایان در حالی که از اواخر دولت دهم به تدریج از موضع حمایت به موضع انتقاد و حتی تقابل با دولت احمدینژاد رسیدند و بعدا حتی از وی برائتجویی کردند، حال با تجربه انتخابات ریاست جمهوری 92 و انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند 94 که با تشتت و عدم وفاق اصولگرایان به شکست این جریان انجامید، حتی صرفا برای موفقیت در برابر جریان اصلاحطلب و اعتدالی، به گزینهای مثل محمود احمدینژاد روی نخواهند آورد.
نتیجه این که احمدینژاد و حامیانش در صورتی که سودای بازگشت به پاستور را داشته باشند، باید روی سرمایههای اجتماعی و شعارهایی از جنس یارانه 250 هزارتومانی حساب کنند تا حمایت جریانهای سیاسی؛ آن هم در شرایطی که این سرمایههای اجتماعی پشت سر احمدینژاد نیز با توجه به میراث نابسامان به جای مانده از عملکرد وی و دولتش در طول هشت ساله دولت نهم و دهم، ریزش زیادی کرده است. این در حالی است که حامیان احمدینژاد سعی دارند با نمایش تصاویر استقبال از وی در سفرهای استانی اصرار کنند که چنین اتفاقی نیفتاده است. در نهایت این حضور احمدینژاد در انتخابات و نتیجه آن خواهد بود که صحت و سقم ارزیابیهای جریانهای مختلف از این ماجرا را روشن خواهد ساخت.
http://ebtekarnews.com/?newsid=44868
ش.د9500721