(روزنامه جمهوري اسلامي – 1394/10/23 – شماره 10502 – صفحه 6)
سیاستمدارانی که در قامت رهبران کشورها ظاهر میشوند باید با چشمانی باز و عقل و خرد برای هر کلامی که از دهانشان خارج میشود نه یکبار بلکه چندین بار فکر کرده و پس از آن سخن بگویند. اگر جز این باشد آن مسند برای آنان بزرگ بوده و نتایج سخن آنان بحران و چالش خواهد بود.
اردوغان باز دهان گشوده و با چشم بسته برای پوشش ضعف خود در سیاست داخلی و خارجی اتهامی را که بیش از همه، خود شایسته آن است را به ایران وارد نموده است. اردوغان در اظهاراتی جدید ضمن مقصر جلوه دادن ایران در کشته شدن مردم سوریه عنوان کرده است: «تهران باید نیروهای خود را از یمن، سوریه و عراق خارج و به حاکمیت و استقلال کشورها احترام بگذارد.» وی در همین اظهارات از حمله عربستان به یمن حمایت و از احتمال کمک لجستیکی ترکیه به ریاض خبر داده است. اردوغان در ادامه اعلام داشته جایگزین شدن به جای داعش، هدف ایران در مبارزه با این گروه تروریستی است.
شهادت شیخ نمر، به فاصله اندکی پس از سفر اردوغان به ریاض، امری قابل تعمق بود. حمایت آنکارا از حمله ریاض به یمن در کنار ملاحظات مختلف، نوعی قدردانی ترکیه از عربستانی است که سبب به حاشیه راندن بحران روسیه و ترکیه شده و بحران تهران -ریاض را به خبر اول منطقه تبدیل کرد.
اما در ارزیابی کلان، اظهارات اردوغان مضحک، سخیف و بیش از مردم فریبی، تبلور خودفریبی است. نه مردم سادهاند و نه افکار عمومی جهان ساده است. با وجود سلطه و سیاستهای هدفمندی که بر رسانههای جهانی اعمال میگردد، فضاحت ناشی از سیاستهای ترکیه و متحد آن عربستان در سالهای اخیر به گونهای بوده که همه نسبت به نقش آنکارا و ریاض در تقویت داعش و ناامنی امروز خاورمیانه آگاهی داشته و به آن معترفند.
واضح است، هر عقل سلیمی که به اظهارات سراسر تناقض اردوغان توجه نماید متوجه خواهد شد که اردوغان از دایره عقلانیت و منطق خارج شده است. این اظهارات رئیسجمهور کشوری است که با نقص حاکمیت ملی عراق به خاک این کشور تجاوز نموده و بغداد بخاطر این تجاوز و ورود غیرقانونی از آن به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کرده است.
ایرانی که در یمن و عراق حضور نظامی ندارد، باید از این دو کشور خارج شده و عربستانی که متجاوز به یمن است باید مورد حمایت آنکارا قرار گرفته و اگر لازم باشد پشتیبانی گردد! اردوغان دچار تزلزل رفتاری و گفتاری شده است. وی در حالی ایران را متهم به دخالت در منطقه مینماید که هم از عربستان در یمن حمایت مینماید و هم علیرغم مخالفت بغداد، به عراق نیرو وارد کرده و به نقص حاکمیت ملی این کشور پرداخته است.
خوی قلدری، توهم خودبرتربینی ناشی از شخصیت دیکتاتورمابی اردوغان، سبب شده وی به جای پرداختن به خویش، فرافکنی نموده و علناً اظهاراتی را نماید که بیشتر در نزد مردم ترکیه و جهانیان رسوا گردد. کیست که نداند اردوغان خود هم اصلیترین حامی داعش و هم متجاوز به حاکمیت ملی سوریه و عراق بوده و میباشد؟!
تصور قلدر قاسم پاشایی از امر کشورداری، برگرفته از رفتارهای زورمدارانه نوجوانی وی در میدانهای ورزشی و دعواهای رخ داده میان دست فروشان و طافیهای اسلامبول است. توجه به ادبیات اردوغان در مخاطب قرار دادن رقبا و مخالفان داخلی و خارجی نشان میدهد او از سیاست برداشت عامیانهای داشته و فاقد ادبیات وزین، در قامت یک رئیسجمهور است. وی و تیمش هر کس که مخالف سیاست هایشان است را به تروریسم، دروغ و.... متهم مینمایند این در حالی است که عملکرد اردوغان تبلور عینی تروریسم و رفتار خارج از عقلانیت و عدالت است. شرایطی که رفتار غیرمعقول اردوغان در ترکیه و منطقه ایجاد کرده هر روز بیش از گذشته به سوی بحران غیرقابل کنترل پیش میرود. گویا اردوغان ماموریت دارد ترکیه و منطقه را به آتش اختلافات و بحرانها کشیده و زیانهای غیرقابل جبران ایجاد نماید.
اردوغان در انتخابات و تشکیل دولت غیرائتلافی موفق شد، اما امروز به بهای پیروزی در انتخابات مجلس، فضای امنیتی ترکیه چنان ناامن است که شرایط حاکم در مناطق کردنشین صحنه یک جنگ داخلی را تداعی مینماید. هدف و کوچ دادن دادن مردم بیدفاع، استفاده از تجهیزات سنگین نظامی، ورود تانکها به شهرها، بکارگیری نیروی ویژه، اعلام حالت فوقالعاده و اعتراف اردوغان به کشته شدن بیش از 3100 تن از مخالفان کرد این کشور در عرض پنج ماه گذشته خود گویای رفتار بیرحمانه اردوغان با اتباع خود است. آمارهای تلفات درگیرهای اخیر ترکیه، بالاترین آمار در قیاس با سالهای مبارزه آنکارا با اکراد از 1984 (63ش) تا امروز میباشد. تعمق و درک علل خشونت بکار گرفته در سیاستهای داخلی ترکیه و ملاحظات مترتب بر این رفتار اردوغان، میتواند عامل کمک به علل رفتار حمایتی وی از بمبارانهای عربستان و کشته شدن زنان و کودکان یمنی باشد. اردوغان آنچنان دچار غرور کاذب شده که در تلاش برای تغییر سیستم پارلمانی به جمهوری در ترکیه، علناً از مدل هیتلر به عنوان یک الگو برای این کشور سخن رانده است.
رایش سوم در خاورمیانه را، باید به نوعثمانی گرایی اردوغان ترجمه کرد. هیتلر در اروپا به دنبال فضای حیاتی بود و اردوغان امروز در خاورمیانه به رویای احیای میراث عثمانی میاندیشد. هیتلر اروپا را به آتش کشید و امروز اردوغان خاورمیانه را به آتش کشیده است. همین خوی هیتلری اردوغان است که سبب شده وی و سیاست هایشان اصلیترین عامل ویرانی سوریه، ناامنی و بیثباتی در عراق باشد. اردوغان دیروز با حمایت از داعش سبب وضعیت بحرانی در سوریه و عراق شده و امروز نیز با دروغ مبارزه با داعش و تجاوز به خاک عراق درصدد است در معادلات پیش رو جایگاه برتر یافته و از عنصر داعش با نام و پوششی دیگر در راستای مقاصد خویش بهرهبرداری کند. ابراز احساسات و اعتراضات او نسبت به کودکان و آورگان سوری غرق شده در مدیترانه را باور ننمایید. دغدغه اردوغان، دغدغه انسانی نیست زیرا او با رویکرد مذهبی به هدف تسلط سیاسی قاتل کودکان سوری، عراقی و پس از این یمنی خواهد بود.
تصور اردوغان آن است که با بحرانی که میان ایران و عربستان رخ داده، موقعیت تهران تضعیف شده و وی میتواند با هر دیالوگی ایران را خطاب قرار دهد. اردوغان خود میداند و اگر نمیداند بداند که در جنگ تحمیلی، ایران نه با عراق بلکه با جهان جنگید و پاداش استقامت آن عزتی بوده است که وی در حسرت آن است.
سقوط صدام و تغییر معادله قدرت در عراق و تاثیرات ژئوپلتیک آن، مهمترین عامل سیاستهای سلبی و تخریبی ترکیه در سوریه و عراق بوده و هست. توافق برجام و تاثیرات ژئوپلتیک آن بر موقعیت ایران در جهان و منطقه، نگرانی مهم دیگری است که بطور جدی بر ابعاد نگرانیهای اردوغان نسبت به ایران افزوده است. از دید اردوغان تغییر معادله قدرت در عراق به نفع ایران و حل بخش مهمی از اختلافات ایران با غرب و بطور مشخص با آمریکا پس از برجام، سبب خواهد شد در آینده ایران در معادلات منطقهای با ارتقای موقعیت خود سبب تضعیف جایگاه ترکیه شود. در منطقه هیچ کشوری از معادلات قابل حذف نیست اما همه کشورها با توجه به ظرفیت خود دارای تعریف میباشند.
جنگ ایران و عراق تمام شد و همانگونه که منافع آن برای ترکیه تمام شد پس از این هم نباید دلخوش به عامل ماندگاری اختلاف ایران با غرب باشد. برداشتهای غلط که حاصل ذهنیتهای بیمار است، به جای همکاری و تعامل کشورها در منطقه، به دنبال چالش و حذف میباشد. از دید ایران تحول عراق و توافق برجام همگی میتواند در خدمت صلح و آرامش منطقه باشد. با حاکم نمودن عقلانیت در مدیریت و رهبری منطقه، میشود شرایط برد- برد را برای همه فراهم نمود.
مقامات ایرانی تاکنون پاسخ اردوغان را ندادهاند و این سبب گستاخی شده که اردوغان سطح انتقادهای خود را به بالاترین سطح گسترش دهد. اخبار چند روز گذشته از رسانههای ترکیه حاکی از احضار سفیر ایران در اعتراض به رسانههای ایرانی بخاطر انتقاد از اردوغان بوده است. اردوغان باید درک نماید که پاسخش را نه مقامات ایرانی بلکه رسانهها میدهند تا شاید حرمت همسایهداری و شیوه کشورداری را اردوغان از ایرانیان بیاموزد.
سخن آخر آنکه بنظر میرسد اردوغان تغییر رفتار نخواهد داد. اگرچه ترکیه معادل اردوغان نیست اما فراموش نکنیم نیمی از مردم ترکیه به او رای دادهاند. اگر این روند ادامه یابد با توجه به آنکه احتمال میرود در روزها و ماههای آینده مشکلات داخلی و خارجی اردوغان خصوصا در ارتباط با اکراد، سوریه و عراق افزایش یابد، پیشبینی میگردد که او برای جبران شکستهایش بیشتر به ایجاد بحران در روابط با ایران بپردازد. حاکم شدن بر احساس، مدیریت عقلانی روابط، روشنگری افکار عمومی مردم ایران، ترکیه و منطقه نسبت به رفتارهای خطرناک اردوغان و پیشبینی برای شرایط مختلف امری ضروری و اجتناب ناپذیر از سوی ایران است. حاکم نمودن عقلانیت و تعامل و شرایط نسبی برد-برد در خاورمیانه میتواند عامل کمک به عبور از این روزهای سخت باشد. در غیر این صورت باید در انتظار شرایطی باشیم که بیش از همه تامینکننده منافع آمریکا و شریک راهبردی آن اسرائیل است.
http://jomhourieslami.net/?newsid=77033
ش.د9405549