(روزنامه جمهوري اسلامي – 1394/11/04 – شماره 10511 – صفحه 10)
اختلافات میان گروههای مخالف سوری پیرامون ساختار هیات مذاکرهکننده بالا گرفته است و علت این امر متعدد بودن طرفهای بینالمللی و منطقهای است که پشت این گروههای مخالف هستند و این مسالهای است که نه تنها احتمال به تعویق افتادن برگزاری نخستین جلسه مذاکرات در ژنو را میدهد بلکه احتمال از بین رفتن این گفتوگو پیش از آغازش را نیز هشدار میدهد و به این ترتیب ساختار ژنو یک مجددا تکرار میشود.
به گزارش «ایسنا»، عبدالباری عطوان، تحلیلنویس مشهور عرب در مقالهای در روزنامه مستقل رای الیوم نوشت: دولت سوریه هیچ مشکلی در تشکیل هیات خود نداشت و این مساله قابل پیشبینی بود. مساله قابل توجه این بود که آقای بشار جعفری به عنوان رئیس این هیات انتخاب شد و آقای فیصل مقداد، معاون وزیر خارجه نیز به عنوان ناظرکل انتخاب شد که این مساله به منزله پایین آمدن سطح هیات سوری در مقایسه با دور دوم مذاکرات کنفرانس ژنو به شمار میآید که در آن ریاست هیات سوری را ولید معلم وزیر خارجه برعهده داشت و این مساله نشان میدهد که میزان امید بستن و توجه نظام سوریه نسبت به این دور از مذاکرات که برای اجرای نقشه راه مبتنی بر قطعنامه 2254 شورای امنیت برگزار میشود، کاهش یافته است.
جبهه مخالف که آقای ریاض حجاب، نخستوزیر جدا شده از نظام سوریه ریاست آن را برعهده دارد و عربستان نیز در ریاض پایتخت خود از این دولت حمایت میکند و میزبان آن است هیات خود را به ریاست اسعد الزعبی، یک شخصیت نظامی اعلام کرد و محمد علوش، یک نظامی دیگر را نیز به عنوان مذاکرهکننده ارشد انتخاب کرد که محمد علوش جانشین زهران علوش، سرکرده گروه تروریستی جیش الاسلام است.
اولین تصمیم که جبهه مخالف اتخاذ کرد این بود که تهدید کرد مذاکرات را در صورت اضافه کردن هر عضوی به هیات مذاکرهکننده تحریم میکند و این مساله کاملا از نظر خیلیها با ساختار همزیستی دموکرات که باید از برجستهترین اصول مخالفان و ارزشهایشان باشد، مغایرت دارد.
موضعگیری و بهانهجویی مخالفان، استفان دیمیستورا، فرستاده سازمان ملل را واداشت تا از نقش دیپلماتیک خود خارج شود و عربستان را به سنگ اندازی در مسیر مذاکرات ژنو متهم کند. این موضع سفت و سخت همچنین روسیه را واداشت که پیشنهادی مبنی بر مشارکت دو هیات به نمایندگی مخالفان سوری بدهد که یکی نماینده مخالفان و البته به ریاض و دیگری نماینده مخالفان دیگر باشد که در کنفرانس ریاض شرکت داده نشدند یا این کنفرانس را تحریم کردند.
پیشنهادی نیز مبنی بر مکلف کردن استفان دی میستورا برای تشکیل هیات منصفه با ریاستی مشترک از سوی طرفها برای برون رفت از این بحران وجود دارد. هیات مذاکرهکننده وابسته به ریاض با حمایت ترکیه و قطر با مشارکت حزب اتحاد دموکراتیک کرد به ریاست صالح مسلم مخالفت کرد و این استدلال را مطرح ساخت که این حزب نزدیک به نظام سوریه است.
هیات مذاکرهکننده ریاض همچنین هرگونه حضور «قدری جمیل» از شخصیتهای مخالف داخل سوریه را به دلیل نزدیک بودن به نظام و نزدیک بودن وی به مسکو وتو کرد. این هیات ریاض همچنین حضور هیثم مناع، رئیس «جریان قمح» را نیز نمیپذیرد و این علیرغم آن است که وی به کنفرانس ریاض دعوت شد اما در اعتراض به مشارکت گروههای تروریستی که خون مردم سوریه را میریزند تصمیم گرفت تا این کنفرانس را تحریم کند.
روسها و همچنین دولت سوریه و آقای مناع به نوبه خود میگویند که حضور جنایتکاران جنگی همچون «محمد علوش» را در هیچ هیات مذاکرهکننده نمیپذیرند چرا که جیش الاسلامی که علوش وابسته به آن است دست به کشتارها و حملات علیه مردم سوریه زده است. این در حالی است که هیات هماهنگی مخالفان که در هیات مذاکرهکننده مورد حمایت عربستان نماینده دارد گفته است که نمیپذیرد که رئیس این هیات و مذاکرهکننده ارشد از مخالفان مسلح باشد. همینطور چالش پشت چالش و گویی که این اختلافات پایانی ندارد.
یک جبهه مخالف نیز وجود دارد که به دلیل قدرت حضورش در میدان نبرد از تمامی گروههای مخالف قویتر است که همان جبهه النصره به سرکردگی ابومحمد الجولانی است که این جبهه النصره شاخه رسمی القاعده در سوریه است. «ابومحمد الجولانی» سرکرده جبهه تروریستی «النصره» شرکتکنندگان در کنفرانس مخالفان در ریاض را به اشخاص خائن توصیف و تهدید کرده است که آنها را از بین میبرد اما گروه تروریستی داعش نیز که یک سوم سوریه را تحت تصرف خود دارد کاملا برگزاری این کنفرانس را نادیده گرفت چرا که آنچه که رخ میدهد به آن ربطی ندارد و شایستگی هیچ بیانیهای برای محکوم کردن یا خائن خواندن را ندارد و شاید داعش اولویت را به پیشروی در لیبی و تلاش برای سیطره بر "هلال نفتی آن در راس لانوف" و بریقه و زویتینیه میدهد.
کنفرانس ژنو چه در زمان خود برگزار شود یا دو یا سه روز و یا حتی یک ماه به عقب بیفتد تنها تلاشی از سوی ابرقدرتها برای خریدن زمان و مشغول کردن طرفهای سوری است. چرا که توافق میان تمامی طرفهای منطقهای و بینالمللی مبنی بر این امر وجود دارد که راهکار سیاسی همچنان امری بعید است و مساله اساسی چگونگی مدیریت بحران سوریه و نه حل و فصل آن است.
مساله عجیب این است که درخواستهای رایج برخی گروههای مخالف سوری در طول پنج سال گذشته و گروههای حامی آنها در مخالفت با ماندن بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه در قدرت به وتوی مشارکت این مخالف و یا آن مخالف در مذاکرات با دولت این رئیسجمهور و هیاتی که نماینده وی است، تبدیل شده است.
در گذشته هر طرفی که در مورد مذاکره با نظام سوریه و رئیسجمهور آن صحبت میکرد یا اشاره ضمنی به این امر داشت یک خائن به شمار میآمد که باید محاکمه میشد و مجازات اعدام علیه وی صادر میگشت در حال حاضر خواستهها و اولویتها و ادبیات و مواضع براساس دیکتههای طرفهای حامی چه آمریکا باشد چه روسیه تغییر کرده است و گروهها و جبههها و شخصیتهای سوری در بین خود بر سر عضویت هیات مذاکرهکننده با این نظام در حال رقابت هستند. بیشتر طرفها یا تمامی آنها تاکید دارند که راه حل سیاسی تنها راه برون رفت از بحران سوریه است.
این در حالی است که بیشتر آنها یا تمامیشان راهکار نظامی را در پیش گرفتهاند که نقشهها را در واقعیت تعیین خواهد کرد که حد و مرز آن پس از کنار رفتن غبار درگیریها در پایان کار آشکار خواهد شد.
سکوت عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان نیز در این روزها و عدم تکرار جمله وی «اسد چه با صلح یا با جنگ باید برود» الهام گر چیزهای بسیار است.
http://jomhourieslami.net/?newsid=78417
ش.د9405540