(روزنامه ابتكار ـ 1395/03/25 ـ شماره 3452 ـ صفحه 10)
** دولت در سال جدید احساس میکند با شرایط بهتری نسبت به گذشته روبهرو است. از این جهت فکر میکنم هرچقدر دولت به اجرای برنامهها، وعدهها و سیاستهای خود نزدیکتر میشود، مخالفین آن بیش از پیش تلاش میکنند تا این نوع فعالیت و موفقیت را مخدوش سازند و با تحقیقات حسابشده، سازماندهی که در سیستم تبلیغاتی خود ایجاد کردند و با استفاده از مراکز مختلف رسانهای در تلاش هستند تا آثار موفقیتهای دولت را در افکار عمومی کاهش دهند. مخالفین دولت در صدد هستند که با بهانهجوییهای متعدد از طریق به دست گرفتن یک مورد کوچک و بزرگنمایی عمده آن نشان دهند که این موارد کوچک از جمله مشکلات عمومی دولت است. بدین معنا که این گروه سعی میکنند با تعمیم دادن مشکل از یک موضوع خاص آن را به یک موضوع عام تبدیل کنند و به این ترتیب در صدد هستند تا جلوی تاثیرگذاری برنامههای دولت را بگیرند. همانطور که شاهد هستیم یک روز بحث ارز را مطرح میکنند، یک روز بحث حقوق یکی از مدیران را بیان میکنند و روز دیگر موضوع برجام را به گونهای درنظر میگیرند که گویا قرار بوده بلافاصله بعد از برجام تمام مشکلات مردم در یک دوره زمانی کوتاهمدت حل شود و تا الان هیچ مشکلی دیده نشود. این افراد اصل را بر عدم توفیق برجام میگذارند و اصرار دارند که دولت پس از شکست در این زمینه می خواهد چه کار کند! گروههای مخالف دولت به گونهای تبلیغ میکنند که گویا خواهان جا انداختن این فکر در جامعه هستند که دولت عملکردی منفی داشته و خواهد داشت و این کار با تمام تبلیغات سازمان یافته، حساب شده و گسترده که از یک مرکزیت مشخصی نیز برنامهریزی میشود و در حال کماثر نشان دادن موفقیتهای دولت است، انجام میشود. اما علیرغم تمام این فشار تبلیغاتی طرف مقابل، دولت راه خود را ادامه میدهد و سیاستهای خود را به اجرا میرساند.
* در 3سال ابتدایی دولت بیشترین هجمهها درباره مذاکرات هستهای و برجام مطرح شد. درحال حاضر این انتقادها بر محور خلفوعده طرف مقابل و عدم احساس اجرایی شدن برجام در سفرههای مردم متمرکز است. پاسخ شما به این دو انتقاد چیست؟
** قبل از هر چیز در شرایط پیش از برجام باید اوضاع و احوال سیاست داخلی و خارجی، وضعیت اقتصادی کشور، شرایط بینالمللی و مناسبات با کشورهای مختلف را بررسی کنیم. روابط خارجی ما در دوره پیش از برجام روابط دوجانبه روشنی نبود. هرچند درگذشته سطحی از مناسبات و رفت و آمدهایی وجود داشت اما عمدتا این روابط در قالب مجامع بینالمللی و منطقهای بود و ما به صورت دوجانبه دارای ارتباطات خارجی نبودیم. این که یک کشور در روابط دوجانبه در یک شرایطی قرار گیرد که نتواند با کشورهای متفاوت به صورت دوجانبه ارتباط داشته باشد، موضوع مهم و قابل تاملیست که بیتوجهی بدان دارای آثار و تبعات زیادی برای کشور است. بنابراین در روابط خارجی به جز یک سری فعالیتهایی که در مجامع بینالمللی و منطقهای وجود داشت، حرکت عمدهای برای مناسبات خارجی احساس نمیشد، مگر این که مناسبات خارجی ما فقط با تعداد کمی از کشورهای خاص دنبال میشد. ادامه این وضعیت و محدودیت در روابط دوجانبه با بسیاری از کشورهای منطقه، همسایه و جهان در حقیقت ما را در درون خود حبس میکرد و کشور را به این سمت سوق میداد که گویا این کشور دیواری را پیرامون خود ایجاد کرده و برای خود مناسبات خارجی بسیار محدودی را تعریف کرده است.
موضوع دیگر مساله حضور کشور در مجامع بینالمللی موثر است. چرا که به طور کلی سطحی از روابط منطقهای و قسمتی از مناسبات در مجامع بینالمللی وجود دارد که دارای تاثیرات محدودیست اما در خصوص سطحی از روابط در مجامع بینالمللی موثر همانند سازمان ملل و شورای امنیت گفتنیست که روابط کشور در دوران قبل از برجام با این نهادها در حدی بود که حاصل آن 6 قطعنامه بسیار خطرناک برای حال و آینده کشور شد و هر روز هم این شرایط بد و بدتر میشد. همچنین به این دلیل که همزمان در داخل مجبور بودیم فضای بینالمللی را به سمتی بریم که بر اساس شرایط خاص داخلی خود آن را تنظیم کنیم و سامان دهیم در چنین شرایطی وادار میشدیم که شعارهایی دهیم که همه میدانستند درست نیست. مثل این که قطعنامهها اثرگذار نیست و این موارد تا جایی ادامه پیدا کرد که این قطعنامهها را ورق پاره خطاب کردند و در نهایت اصطلاحاتی به کار رفت که مشخص نیست چرا مسئولان وقت کشور بدان استناد میجستند. به هر حال این شرایط روابط بینالملل ما را در حوزههایی که موثر بودند و در تصمیمسازی و تصمیمگیری بینالمللی دچاره مخاطره ساخت و قطعنامههای متعدد علیه کشور یکی پس از دیگری صادر شد و نیز ادامه داشت.
* در توضیح تفاوت بارزترین محورهای سیاست خارجی و داخلی در فضای قبل و بعد از برجام به چه مواردی میتوان اشاره کرد؟
** در آن برهه زمانی و باتوجه به
شرایط محدود بینالمللی دولت از نظر داخلی مجبور بود، شرایط نامبرده را به گونهای
توجیه کند. نوع سیاست خارجی در آن زمان عمدتا تقابلی بود و در عین حال تلاش میشد
تا اعلام شود که دارای روابط خوب خارجی هستیم و این درست در شرایطیست که وقتی
پایه مناسبات بر مبنای نوعی تقابل قرار گرفته دیگرنمی توان ژست دوستانه و
تعاملگرایی را نیز برگزید. این همان تناقضی بود که برای کشور نامطلوب و البته
مخاطرهآمیز بود. به گونهای که از یک طرف به سراغ طرح مباحثی می رفتیم که ذکر
آنها هیچ ضرورتی نداشت همانند بحث هولوکاست. در چنین فضایی دیده شد که با طرح این
مباحث فقط موضوع جدیدی به موضوعات سیاست خارجی خود اضافه شده است. چنین رویکردهایی
باعث شده تا با بیان مطلبی غیرضروری باعث شویم یک اتحاد بینالمللی سازمانیافته
علیه ما شکل بگیرد.
به بیان دیگر اسرائیلی که بهنظر میرسد به دلیل رفتار حکومتی و ارتباطاتی که محصول نوع ساختاری آن است، از سوی بسیاری از کشورها به عنوان یک کشور همکار تلقی نمیشود بهدلیل نوع شعارها و رفتار داخلی ما در سیاست خارجی همه کشورهایی که با اسرائیل دچار معضل بودند علیه ایران با آن متحد شدند. در آن شرایط یک شعاری سرداده میشد اما هزینهها و آثار آن در نظر گرفته نمیشد. در نتیجه در گذشته با برخی از شعارها و اقدامات نادرست اتحاد نامیمونی را که برای محدود کردن و منزوی کردن کشوردر سیاست خارجی تعبیه شده بود، منجر شدیم. بنابراین هم در روابط بینالملل و هم در روابط دوجانبه و هم در موضوع ارتباط با کشورهایی که با ایشان دارای مسائل جدی بودیم شرایط را بهشکلی تنظیم کردیم که مجموعهای از کشورها علیه ما با یکدیگر منسجم و متحد شوند.
* برجام به عنوان مهمترین دستاورد دولت تاکنون در سطوح مختلف معیشت مردم چه تاثیری داشته است؟
** یکی از نتایج شرایط قبل از برجام محدودیتهای اقتصادی بود. از هواپیما گرفته تا نفت، مبادله اعتبارات و درآمدهایی که از محل فروش نفت و... حاصل میشد، کشور را به سمت و سویی میبرد که از نظر تاثیرگذاری در بسیاری از حوزههای نفوذ سیاست خارجی خود، هرروز محدودتر میشدیم و این به دلیل همان انسجام و اتفاق بین مخالفین ما حولوحوش برخی مسائل همچون هولوکاست ارزیابی میشود و ادامه این روند اثرگذاری ما کمتر و کمتر میشد. از نظر داخلی هم کشور در شرایطی قرار گرفته بود که مردم به هیچ وجه نمیتوانستند در زمینههای مختلف اقتصادی، مسائل اجتماعی و ... به نوع جهتگیریهای مطمئنی را شاهد باشند. بخشی از این موضوع همچنین به دلیل تشدید اختلافات داخلی در دولت گذشته نیز بود. همچنین به دلیل عدم اعتماد و اطمینان به آینده سرمایهگذاری در حوزههای اقتصادی شکل نمیگرفت و هیچ زمینهای برای رشد این نوع اقتصاد در جامعه وجود نداشت چرا که ارتباط خارجی ممکن و میسر نبود و در داخل نیز مجموعه امکانات هر روز محدودتر میشد.
به طور مثال در خصوص وضعیت ارز و مبادلات آن اگر یادمان باشد در یک فاصله یک ساله قیمت ارز سهبرابر شد. به این معنا که سرمایههای موجودی مردم در عرض یک سال به یکسوم رسید. هیچکس نمیتواند در چنین شرایطی حتی به سرمایهگذاری داخلی تن دهد. چرا که به عقیده افراد بهترین کار در شرایط موجود این است که در چارچوب اقتصاد واسطهای عمل شود و به همین خاطر بود که در آن زمان رشد واحدهای پولی و مالی که به صورت واسطهای عمل میکنند به صورت حجیم صورت گرفت که شامل صرافیهای مختلف بانکی و موسسات مالی متعددی بود که به صورت قارچ در سطح جامعه ایجاد و رشد مییافت. در چنین بنابراین در چنین شرایطی مردم در همین چارچوب فعالیت اقتصادی را دنبال میکردند که در نهایت عوامل نامبرده باعث شد، بسیاری از واحدهای صنعتی تولیدی و بخشهای اقتصاد موثر و مولد دچار حالت سردرگمی شود و یا محدودیت، کاهش فعالیت و متوقف شدن کار بر آنها عارض شود.
* از نظر اجتماعی چطور؟
** تا پیش از این دولت از نظر اجتماعی نوعی دوگانگی، دودستگی و انشقاق بر جامعه حاکم بود که در نهایت انسجام داخلی و وحدت ملی را دچار تناقض و مشکلات زیادی کرده بود. براساس رفتاری که دولت در حوزههای متفاوت از خود بروز میداد، نوعی تقسیمبندی مشخصی بین همه کسانی که در انقلاب به شکلی زحمت کشیده بودند با گروه جدیدی که سرکار آمده بود، شکل گرفته بود. این فاصله، عدم همکاری و نوعی دشمنی که بین گروههای متفاوت جامعه به صورت فزاینده در جریان بود، باعث شده بود یک شکاف بزرگ اجتماعی در درون کشور ایجاد شود. اگر بخواهیم شاخصهای متفاوت در حوزههای متعدد را به صورت دقیق و معیارهای آن را مطرح کنیم، گفتنیست که این مهم در زمان مشخصی امکانپذیر است اما به طورکلی وضعیت داخلی اقتصادی روابط بینالمللی و مناسبات دوجانبه ما در دوره پسابرجام باید با ارزیابی وضعیت پیش از آن مورد توجه قرار بگیرد. در آن دوره شاهد این بودیم که علیرغم درآمد نفتی بالایی که تا آن زمان سابقه نداشت، از سال 91 به بعد که آثار تحریمها بر کشور ظاهر شد، دیدیم که تمام آن درآمدها، شعارها، رفتارها و طراحیهای سیاسی داخلی و بینالمللی و البته اقتصادی را که انجام داده بودیم، یکباره فرو ریخت. چون کاهش قیمت نفت و تنزل میزان فروش و صادرات آن به طور کلی درآمدهای ما را دچار مشکل جدی میکند. از طرفی در پیش از دولت یازدهم شاهد بودیم که با ورود درآمدها به کشور در سال 91 و92 تورم 40 درصدی در شرایطی که دارای درآمد هنگفت بودیم، ایجاد شد، به نوبت از تولیدات واحدهای صنعتی کاسته شد و این مجامع حتی در برخی اوقات تعطیل شدند و دیگر مسائل مختلفی که کشور با آنها روبه رو شده بود و تماما به دلیل پیوند جامعه و اقتصاد برای وضعیت اجتماعی نیز تاثر گذاشته بود.
* عملکرد دولت برای خروج از بنبست موجود در راستای ارزیابی وعدههای اقتصادی آن را چطور ارزیابی میکنید و این دولت در زمینه تحقق وعدههای اقتصادی خود تا چه میزان مثبت عمل کرده است؟
** خوب است زمانی را یادآور شویم که در آن قیمت ارز سه برابر میشود و واردات حجیمی که صورت می گرفت محدود به واردات کالاهایی خاص از مجموعهای ازکشورهای خاص مثل چین انجام میپذیرفت که البته غالبا محصولات و تولیدات با کیفیتی نیز نبود. در نهایت تمام این موارد دست به دست هم داد و در کنار محدودیت مبادله اعتبارات، نیاز فزاینده به محصولات تولیدی، کاهش تولیدات داخلی و البته میزان واردات هنگفت در دوره قبل از برجام بالاترین حجم واردات، تورم و کمترین میزان اشتغال را دارا بودیم و رشد اقتصادی ما به منفی 6 رسید و رشدی که باید 8 تا 10 درصد میرسید، در کنار درآمد بالای آن مقطع به منفی 6 رسید. به این معنا که جامعه در آن مقطع تا حدود 14 درصد رشدی اقتصادی را تجربه نکرد. 8 درصدی که در برنامه منهای 6 درصدی که در نهایت در صورت تداوم کشور را دچار بحران اقتصادی و اجتماعی جدی میکرد. با این شرایط دولت جدید یکی از مهمترین شعارها و سیاستهای خود را در هنگام انتخابات موضوع حل و فصل روابط و مناسبات خارجی و هستهای قرار داد. طبیعتا این اقدام به عنوان یک شعار اصلی در فعالیتهای دولت پس از استقرار نیز وجود داشت. پیشبینی میشد که اگر این کار انجام نشود کشور به دلیل تحریمهای ویژهای که برای مثال از سوی آمریکا به جامعه تحمیل شده بود، مرحله به مرحله شاهد کاهش فروش و صادرات نفتی خود باشد. در چنین شرایطی ارزیابی میشد تا پایان سال 93 صادرات نفتی ایران به صفر برسد. دولت در ابتدا با هدف قرار دادن موضوع برجام به عنوان شعار انتخاباتی و برنامه ای که در درون خود پیشبینی کرده بود، عمل کرد. همین که این دولت شروع به مذاکره کرد، آثار برجام خود را نشان داد.
اولین اثر این بود که دیگر قطعنامههای گذشته صادر نشد و محدودیتهای فروش نفت و مبادلات ارزی هم ایجاد نشد. اگر در همان مقطع این کار انجام نمیشد، همچنان روند جلوگیری از صادرات نفت را داشتیم و حتی اگر ما اعلام میکردیم که با بحث هستهای طالب کار خاصی نیستیم و فقط علامت دوستانه به دنیا صادر میکردیم، به طور جدی وارد بحث برجام نمیشدیم و تحریمها ادامه داشت. بنابراین اولین اثر این بود که دولت علامتهای مثبت را به جهان صادر کرد و از روند صدور قطعنامههای جدید جلوگیری شد؛ چه در سطح بینالملل یعنی سازمان ملل و شورای امنیت و چه در سطوح روابط دوجانبه امریکا و اروپا. این فضای تنفسی برای کشور ایجاد کرد در همین فضای تنفسی در سال 93 شاهد رشد 3 درصدی بودیم یعنی رشد حدود منفی 6 که در سال92 بارز بود، در سال 93 به رشد 3درصدی رسید و این به خاطر همین فضای جدیدی بود که سیاستهای دولت آن را ایجاد کرد. تا این که نهایتا به موفقیت رسید و در سال گذشته برجام تصویب، تایید و اجرا شد و امروز در همین طی سه ساله کم می بنیم فضای اجتماعی داخلی یک انسجام و اتحاد و وحدت مناسبی را کسب کرده و ارتباطات دوجانبه به شکل گسترده و منطقی ایجاد شده و افزایش یافته و ایران در روابط بینالملل به عنوان یک کشور اثرگذار در مسائل جهانی خود را نشان داده است. از بسیاری از تحریم ها که قرار بود تداوم پیدا کند جلوگیری شد و تحریم های جدید نداریم. بسیاری از تحریم ها برداشته شد.
* علیرغم اجرایی شدن برجام، حاشیههایی در مورد رفع تحریم از بانکهای ایران پس از آن مطرح شد. سیستم بانکی کشور را پس از برجام چطور ارزیابی میکنید؟
** بخش بانکی مرحله به مرحله در حال
رفع مشکل است. پس از مدتی که روابط کشوربا سیستم بانکی بینالمللی قطع بوده، اما
اکنون در شرایط جدید باید هم خودمان را بهگونهای تنظیم و آماده کنیم که بتوانیم
از پیشرفتهای بانکی روز بهره بریم و قوانین داخلی و بینالمللی را با یکدیگر
هماهنگ کنیم. از طرفی باید شرایطی ایجاد شود که سیستم بانکی بینالمللی به روزآمد
شدن سیستم بانکی ما اعتماد کند و در نهایت مناسبات افزایش یابد. در هر صورت به
صراحت میتوان اذعان داشت که بین قبل و بعد از برجام یک تغییر اساسی و عمده در
سرنوشت این کشور به وجود آمد و شرایطی که درفضای قبل از برجام مسیر کشور را بن بست
کامل می رساند، اکنون تبدیل به راهی شده که در آن گشایش بخشهای بسیاری از مسائل
ما با دنیا ایجاد شد و امکانات بسیاری برای سرمایهگذاری در داخل فراهم شد. همچنین
فعالان اقتصادی در داخل امیدوار شدند و میدانند که دچار تحریمهای روزمره و
ناگهانی نیستند و نوعی ثبات در روابط بینالمللی ایجاد شده که با استناد به آن
فعالان اقتصادی میتوانند به اینده اطمینان بیشتری داشته باشند فلذا میتوانند
فعالیتهای خود را سامان دهند.
باید گفت که پس از برجام دستاوردهای بسیاری را داشتیم که در مجموع مسیر کشور را تغییر داد. البته مشکلات زیادی هنوز هست اما نمیتوان اکنون تمام مسائل کشور را به برجام پیوند بزنیم و بگوییم این موارد به خاطر برجام است و چرا برجام اجرا شد و این مشکلات حل نشده است. تمام فعالان کارشناسان و متخصصین اقتصادی و حوزههای علمی میدانند که کار اقتصاد و اصلاح شرایط اقتصادی یک کشور با برنامههای یک روزه یک ماهه و یک ساله اصلاح نمیشود. ما باید روند را مشاهده کنیم. روندی که پس از برجام ایجاد شده موثر و کارامد است و آینده کشور را تضمین می کند. در درون این روند حتما مشکلات بسیاری وجود دارد که باید مرحله به مرحله حل و فصل شود و دولت باید بتواند در چارچوب مشخصی سیاستهای خود را تنظیم کند و از شرایط موجود به نحو مطلوب بهرهبرداری کند.
* برخی از منتقدان دولت معتقدند که در 3سال ابتدایی دولت یازدهم، تمرکز بر سیاست خارجی و بعد مسائل اقتصادی، باعث کمرنگ شدن عمل به وعدههای اجتماعی و فرهنگی شده است. این موضوع را چقدر مقرون به صحت میدانید؟ ایا دولت وعدههای فرهنگی و اجتماعی خود را برای انتخابات 96 نگاه داشته است؟
** در بحثهای مختلف گفتنی است که
پیوندی که میان مسائل اجتماعی و اقتصادی وجود دارد، در تمام دنیا از جمله در کشور
ما یک رابطه مشخص و موثری است. به این معنا که تاثیر فعالیتهای اقتصادی در روابط
اجتماعی و برعکس یک رابطه مشخص است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. به اعتقاد من
محیط اجتماعی که پس از روی کار آمدن دولت جدید ایجاد شده کاملا با محیط اجتماعی
گذشته متفاوت است. در آن زمان همواره شاهد سیاستهایی بودیم که تاثیر انها در اجتماع
ایجاد دوگانگی و فاصله میان طبقات و اقشار مختلف بود. رشد و توسعه فرهنگ خرافه و
رشد و جایگزین کردن طبقات تاثیرگذار در جامعه به جای دانشگاهیان، جوانان،
فرهیختگان و طبقاتی که به عنوان شاخص رفتارهای اجتماعی هستند با طبقاتی دیگر از
جمله سیاستهای نادرست در حوزه فرهنگی جامعه است. در این دوره دیدیم برخی از شخصیتهایی
که به مسائل اعتقادی از جنبههای دیگر توجه میکردند و به موضوعات ماورایی و
مباحثی که شامل خرافه است و نوعی آرمانپردازیهای بدون مبنا و بی اثر را دارا بود
در جامعه وجود داشت. اما در دولت جدید یک ثبات اجتماعی و پیوند جدید اجتماعی و
انسجام و وحدت با تکیه بر نوعی رفتار عقلایی در تصمیمگیریها با اتکا بر تخصص و
با توجه به آیندهنگری وجود دارد. البته نمیتوان گفت که تمام طبقات اجتماعی اکنون
توانستند جایگاه و نقش ویژه خود را در این شرایط کاملا به دست بیاورند و اما یک
جابه جایی عمده را شاهد هستیم.
طبقات موثر اجتماعی مرحله به مرحله جایگاه اصلی خود را در حال بازیابی هستند و نقش اصلی خود را در فرایند اجتماعی پیدا میکنند. رفتار پوشش دهنده و پوپولیستی هنرمندان و دیگر اقشار جامعه از اکنون طبیعی و پایدار شده است. پیش ازاین ورزش به نوعی پوپولیستی و سیاسی شده بود. از فرهنگ و هنر استفادههای ابزاری سیاسی میشد.
دولت جدید توجه به جامعه فرهنگی، جامعه دانشجویان و جامعه ورزشی دارد. دولت به شدت از استفاده ابزاری از حوزههای مهم و تاثیرگذار همچون ورزش و فرهنگ پرهیز میکند. در بخش ورزش، هنر و دانشگاه هنوز مشکل زیاد است اما یک نکته مهم در تمام این موارد این است که دولت نمیخواهد از این حوزهها به عنوان ابزار، استفادههای سیاسی کند. آنها را به سمتی جهت داده که خودشان تصمیمگیری کنند .البته حتما کمک دولت برای حل مشکل این گروههای شاخص و اثرگذار لازم است اما مهمترین نکته این است که اکنون این جوامع مهم خودشان هستند و دولت از آنها انتظار مطالبات سیاسی و رفتارهای ناهنجار حاکمیتی ندارد و نوعی ثبات و آرامشی ایجاد شده که در حوزههای اقتصاد، فرهنگ ،دانشگاه ومجموعه اجتماع دیده میشود و این بزرگترین هنر دولت است اما باید گفت که باید جهتگیریهای هر بخش در راستای اجرای همین سیاست دولت فعال شود در عین حال در حوزه فرهنگ و هنر و ارشاد گامهای خوبی برداشته شده است؛ از خانه تئاتر و موسیقی گرفته تا دیگر موارد. همین امسال شاهد تولید فیلمهایی بودیم که هنرمند جدیدی که تا حالا در صحنه کارگردانی فعالیت نمیکرده اکنون با فعالیت مناسب میزان توانمندی خود را نشان میدهد. تمام اینها در فضایی است که تمام افراد در زمینه و بستری مناسب هنر خود را به خوبی نشان میدهند.
به طور مثال در عید نوروز شاهد رشد فزاینده تماشاگر بودیم به این معنا که آشتی مردم با سینما و فیلمهای ایرانی ایجاد شد. گفتنیست که دولت به دنبال این نیست که در گوشه و کنار هر جریان اجتماعی یک جریان دیگر برای کنترل و تحت تاثیر قرار دادن آن ایجاد کند. در دوره قبل در کنار هر نهاد مردمی و اجتماعی یک نهاد دیگر علم میشد تا آن را را تحت تاثر قرار دهد. دولت یازدهم اکنون چنین رفتاری ندارد و بسترهایی را فراهم کرده که خود این گروههای مرجع بتوانند روی پا خود بایستند و حرکت کنند و در عین حال کمکهای دولت در سیاستهای کلان و بخشهایی که دولت متولی آن است با بودجه و اعتبارات مشخص تامین کند. شرایط اجتماعی و فرهنگی جدید مناسب پایدار بدون تنش است ودر این فضا بهتر میتوان تنفس کرد و حرکت کرد.
* برخی از حامیان دولت معتقدند دولت در برخورد با رفتارهای فراقانونی مثل تجمعهای بی مجوز منتقدان دولت و یا لغو کنسرتها و جلوگیری از اکران فیلمها تا حدی تساهل میکند. پاسخ شما به این انتقادها چیست؟
** در کنار تمام تلاشها و توفیقات دولت یازدهم در خصوص عمل به وعدههای خود اما باید اشاره داشته باشیم که در برخی موارد نیز اشکالاتی وجود دارد. در حوزه موسیقی و درمورد مجوزهایی که داده میشود و پس از مدتی لغو میشود، گفتنیست که بخشی از آنچه که اتفاق میافتد، در اختیار دولت نیست و از دیگر نهادها انتظار میرود که به هر حال با این نیاز و مطالبه اجتماعی معقولانهتر رفتار کنند. دولت نمیتواند مشاهده کند که مجوزهای کنسرتی که پسشتر صادر شده، اکنون خودسرانه لغو میشود. همچنین باید ذکر شود که در این موارد دولت باید با تعامل با بخشهای متعدد، بتواند موارد اختلافی را محدود کند اما اداره تمام اتفاقات و امور در این زمینه فقط در دست دولت نیست. بنابراین اکنون فضای موسیقی در مقایسه با گذشته بسیار بازتر شده و هنر در بخش سینما در کنار مشکلات زیاد موجو اما فعالتر شده است. همچنین در خصوص حرکتهای دانشجویی به عنوان گروههای اثرگذارجامعه نیز شاهد گشایش فضای گشایشیافته هستیم.
* آنچه را که دولت در ادامه مسیر خود به آن نیاز دارد و آن را به عنوان توصیهای به همفکران خود اعلام میکند، چیست؟
** با این که بسترهای خوبی ایجاد شده اما ما کشوری در حال رشد هستیم که در حال رشد و توسعه است در تمام بخشهای اجتماعی، اقتصادی، علمی و ... هر روز مطالبات جدیدی از سوی مردم است. دولت باید آن قدر کارامد و به روز شود که بتواند این مطالبات را مرحله به مرحله تامین کند. البته حتما توجه کنیم که فرهنگ دولتی بودن تمام فعالیتها از جمله فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی بودن را باید تغییر دهیم. یعنی تمام ما زمانی که صحبت از رشد میکنیم مثلا اقتصادی یکی از پایههای آن میدانیم که مشارکت مردم است و این مهم در چارچوب خصوصیسازی واحدها و شرکتها است این در بخش فرهنگ که بخشهایی از آن مربوط به اقتصاد است، دیده میشود ما نمیتوانیم مثلا در بخش فرهنگ آن را بدون هم تصور کنیم فرهنگ و اقتصاد اگر با هم پیوند نخورد دچار مشکل میشویم اما در برخی از مواقع روی خاص فرهنگ باید کار کرد و دولت مشارکت کند. متاسفانه خلطی که اکنون به وجد آمد این است که حتی آن گروههای مرجع و شخصیتهای موثر علیرغم این که اعتقاد به فعالیت بخش خصوصی دارند اما زمانی که میخواهند راهکارهای نهایی را ارائه دهند اول و آخر موضوع را به دولت بسط میدهند. این نوعی فرهنگ است که اخیرا رشد زیادی کرده خصوصا در حوزه اقتصادی.
بنابراین در حوزههایی که دولت باید در بخش فرهنگی و اجتماعی سرمایهگذاری کند هنوز راه بسیار و زمینهها زیاد است. مثلا برای این که نشاط در جامعه دوچندان شود نیاز به ورزشگاهها، سالنهای سینما و تئاتر داریم و بخشهایی از آن با دولت است باید کمک کنیم این بخشها با پیوند با اقتصاد امکان فعالیت بخش خصوصی را دارا شود. این کمک مهمی است که میتواند جامعه و فرهنگ را بینیاز از مشکلات کند. دولت در این زمینهها باز سیاستها و برنامههایی را تدوین کرده که باید مرحله به مرحله اجرا کند. به اعنقاد من خصوصا در این دو سال اخیر به دلیل محدودیتهای مالی در بودجه دولت با مشکلات جدی روبهرو شد خصوصا در سال 94 تا بتواند در این حوزهها فعالتر و جدیتر باشد. در این زمینهها دولت علیرغم برنامههای توسعه فرهنگی اجتماعی و عمرانی خود چالشهای مالی و اعتباری متعددی داشت و بخشی عملیاتی نشد. اما امسال به نظر میرسد شرایط مناسبتر است ما بر اساس پیشبینی دولت رشد 5 درصدی را هدف قرار دادهایم.
برداشت بسیاری از محققین این است که این کار عملیاتی میشود. دلایل آن خیلی سخت نیست. اولا ما امسال دارای وضعیت کشاورزی و فروش و صادرات نفت خوب هستیم. برنامههایی که برای خروج از رکود است که واحدهای صنعتی نیمهفعال که به دلیل مشکلات سرمایه در گردش و بدهیهای بانکی دچار توقف و کاهش تولید شدهاند در حال شناساییاند و تا حدود 7500 واحد صنعتی شناسایی شده تا بتوان از طریق سستم بانکی و ایجا محرکهای ایجاد تقاضا در جامعه و افزایش تولید و سیستم بانکی کمککننده به تولید و متقاضیان بتوان هم اعتباری را از طریق سیستمهای بانکی به کارخانهها و.. بده تا بتوانند کالا خریداری کنند برای تولید کمک بانک به واحدهای تولیدی برای این منظور 16هزار میلیارد در نظر گرفته شده است تا بتوان موثر شد. ار طرف دیگر با سیاستهایی سرمایه بانکهایی که دچار مشکل است حل شود تا قدرت وامدهی داشته باشند. این ترکیب اگر محقق شود رشد 5 درصدی قابل عملیاتی شدن است و این هدف برآورده میشود.
* سال پایانی دولت یازدهم با سال اول مجلس دهم هم زمان است. ارزیابی شما از نسبت همکاری دولت با مجلس چیست؟
** به دلیل شرایط مطلوب ایجاد شده و
توفیق دولت در عمل کردن به وعدههای متعدد خود در حوزههای متفاوت در انتخابات
اخیر اولا شاهد بالای 62 درصد مشارکت در آن بودیم. این حضور در انتخابات مجلس جالب
و ارزشمند است و همانطور که شاهد بودیم این حضور در شهر تهران به صورت شاخص دیده
شد. این مشارکت نشاندهنده این مهم است که مرم احساس میکنند، فضا به گونهایست
که میتوانند صحبت کنند و مطالبه خود را بیان کنند و اعتماد بیشتری به صندوقهای
رای کردند. به این معنا که مردم متوجه شدند در شرایطی که دولت متولی آن بوده، اگر
رایی به صندوقهای رای میاندازند، محترم است و دچار مشکل نمیشود.
اعتماد مردم به این صندوقها مهمترین سرمایهای است که دولت کسب کرده است. این که مردم با خیال راحت وارد انتخابات میشوند، کار دولت، وزارت کشور و هیات های اجراییست و به نوعی سرمایه اجتماعی دولت را تشکیل میدهد. از تاثیر فعالیتهای مثبت و مطلوب دولت این است که با مشارکت فزاینده مردم اکنون یک مجلس معتدل شکل گرفته و راه را برای تداوم سیاستهای دولت با همکاریهای خود هموارتر میکند. اکنون رفت و آمدهای مختلف جهانی انجام میشود و با همه درآمد محدود دولت و کاهش قیمت نفت که در دورههایی به کمتر از نصف هم رسید اما در برخی مقاطع رشد اقتصادی کشور ادامه پیدا کرده و خواهد کرد و درست است که نسبت به سال 93 این رشد کاهش یافته اما در سال 95 جبران میشود. من مطمئن هستم که مردم ما متوجه کار حجیم، سخت و در عین حال تخصصی و علمی دولت در حوزههای مختلف هستند و این تبلیغات منفی اثر خاصی را در نهاد جامعه ایجاد نمیکند. اگرچه در بوق و کرنا حرفهایی زده میشود اما سرشت اصلی جامعه اعتماد کامل به دولت، آینده آن و موفقیتهای ترسیم شده دولت دارد.
http://ebtekarnews.com/?newsid=45389
ش.د9500779