(روزنامه جوان – 1394/12/03 – شماره 4756 – صفحه 9)
* چقدر ميتوانيم تغييراتي را كه امروز در سبك زندگي ما اتفاق افتاده است با نفوذي كه مقام معظم رهبري دربارهاش هشداردادهاند، مرتبط بدانيم؟
** اگر نفوذ را نفوذ فرهنگي بدانيم و حتي به يك معنا نفوذ را اقتصادي هم نگاه كنيم باز متوجه ميشويم كه بخش عمده اين تغييرات بر مبناي نفوذ اتفاق افتاده است.
* شما به نفوذ فرهنگي و اقتصادي اشاره داشتيد. نفوذ در چه زمينههايي ميتواند اتفاق بيفتد؟
** ببينيد انواع و اقسامي از نفوذ در حال حاضر در حال رخ دادن است، نفوذ فرهنگي، اقتصادي و حتي اطلاعاتي به اين معنا كه اطلاعاتي را جمعآوري ميكنند و بر مبناي آن براي كشوري كه قرار است در آن نفوذ صورت بگيرد برنامهريزي ميكنند. به نظر من اين سه منفذ فرهنگ، اقتصاد و اطلاعات از منافذ مهم و اصلي نفوذ است.
بحث اطلاعات با فراگيري استفاده از اينترنت نفوذ اطلاعاتي خيلي زياد شده است. در بحث اقتصاد ما از همان اول انقلاب اقتصاد اسلامي نداشتيم و سيستم اقتصاديمان بر مبناي بانكداري اسلامي نبوده است، خصوصاً در بحث ربا.
نفوذ اقتصادي به خاطر تأثيراتي كه مال حرام قطعاً روي انسان دارد، روي سبك زندگي تأثير ميگذارد كما اينكه روز عاشورا امام حسين (ع) به لشكر يزيد فرمودند: حرف حق در گوش شما فرو نميرود زيرا شكمهاي شما از مال حرام انباشته شده است.
بحث نفوذ فرهنگي كه استكبار جهاني پايهگذاري كرده است از اوايل جنگ جهاني دوم شروع شد و با فيلمها و رمانها به راحتي هجمه يكجانبه رسانههاي امريكايي به تمام دنيا آغاز شد. بعد آرام آرام صهيونيستها مديريت اين پروژه را به عهده گرفتند و كار از مديريت كشوري خارج شد و به دست صهيونيستها افتاد. هم اكنون شاهد اين هستيم كه خود امريكا هم به نحوي قرباني اين تهاجم فرهنگي شده است. يكي از نشانههايش همين تيراندازيهايي است كه اتفاق ميافتد.
* در كشور ما نفوذ فرهنگي از چه زماني اتفاق افتاد و فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي چقدر توانستند به عمق و موفقيت اين پروژه كمك كنند؟
** بحث نفوذ فرهنگي از همان ابتداي انقلاب آغاز شد اما در 20 سال اخير اين نفوذ شدت بيشتري گرفته است. با ورود شبكههاي اجتماعي، بازيهاي رايانهاي و انيميشنها به داخل خانه، نفوذ فرهنگي شدت بيشتري پيدا كرد. اگر بخواهيم طبقهبندي كنيم ابتدا با ورود تلويزيون بعد با فراگير شدن ماهواره، اينترنت، بازيهاي رايانهاي و در نهايت شبكههاي اجتماعي موجب شدند تا نفوذ فرهنگي و به تبع آن نفوذ اطلاعاتي در كشورمان شكل بگيرد.
* پس در واقع آنچه در حوزه نفوذ سياسي شاهد آن هستيم از بستر نفوذ فرهنگي و اطلاعاتي رخ داده است؟ اينطور نيست؟
** وقتي ما از فرهنگ صحبت ميكنيم به نحوي اقتصاد و سياست هم در ذيل آن تعريف ميشود. فرهنگ ما دينمان است. سياست ما را هم دينمان تعيين ميكند. وقتي سبك زندگي در بعد فرهنگي تغيير يافت بيترديد سياست ما هم تغيير پيدا ميكند. در اين ميان بعضيها عامدانه و عملاً نفوذي هستند اما برخي نفوذي هستند و خودشان هم نميدانند نفوذي هستند. يعني عملكردشان به گونهاي است كه استخدام شده است و ما در بحث نفوذ فرهنگي از اين دست آدمها در نهادهاي تصميمگير كشورمان زياد داريم. حضرت آقا ميفرمايند ميخواهند نفوذ كنند بر آدمهايي كه تصميمسازند تأثير بگذارند. وقتي شما ميخواهيد از بعد فرهنگي كسي را با خود همراه كنيد تصميمهاي او در ابعاد مختلف اقتصادي، سياسي و فرهنگي به نفع شما خواهد بود.
* مكانيسم اين نفوذ فرهنگي به چه صورت است؟
** خيلي خاموش و ريز و از چند جهت اين نفوذ اتفاق افتاد. يكي از طريق بورسيههايي كه ما خيلي بيدليل و با دست كم گرفتن داشتههاي خودمان افرادي را فرستاديم خارج از كشور تا در رشتههاي علوم انساني دكترا بگيرند. وقتي اين افراد بازگشتند قطعاً مورد تأثير قرار گرفتند؛ اين را ميتوان از عملكرد امروزشان متوجه شد. بنابراين يك بخش از نفوذ فرهنگي با تربيت نيروهاي جوان و نخبه خواسته يا ناخواسته به سود استكبار اتفاق افتاد. جهت دومي از نفوذ كه بيصدا و نرم و آهسته اتفاق افتاد تربيت نسل نو از كودكي است.
* نفوذ از كودكي؛ چطور؟
** ببينيد انيميشنهايي كه دهه 60 براي بچهها به نمايش درميآمد اكثراً خانوادههاي تك والد و تك فرزند را به نمايش ميكشيد. به طور نمونه پسر شجاع، بل وسپاستين، پرين همه تك والد و تك فرزند بودند. امروز اين مسئله براي جامعه ما عاديسازي و معضل شده است؛ طلاق زياد، تك فرزندي و تك والدي و ازدواج كم و فرزند كم. در واقع با بازنگري انيميشنهايي كه در دهه 60 به نمايش درميآمد ميتوان به روشني دريافت كه از كودكي اين مؤلفهها را با ابزار انيميشن به خوردمان دادهاند، انيميشنهايي كه اصلاً پدر و مادر در آن نيستند مانند باب اسفنجي و لاك پشت نينجا، مستربين و اسكار و غيره.
نفوذ فرهنگي يك جريان همهجانبه دائمي، آرام و خاموش است كه خيليها اصل نفوذ را نميبينند ممكن است عدهاي به ماهواره حساس باشند اما گاهي وقتها ابزار اين نفوذ ابزار دشمن نيست ابزار خودمان است ولي محتوا، محتواي دشمن است و اسلامي – ايراني نيست. نوع سوم نفوذ فرهنگي با تحقير فرهنگ داخلي اتفاق افتاده است يعني وقتي هويت فرهنگي و ديني يك جامعه را پايمال كنيد هر چيزي به آن جامعه بدهيد قبول ميكند. اگر امروز با افرادي مواجهيم كه خجالت ميكشند چفيه دور گردنشان بيندازند يا به آنها حاجي بگويند يعني شاخصههاي هويت فرهنگي اين فرد را با ابزار مختلف از جمله فيلم، داستان، انيميشن و قالبهاي متعدد ادبي و رسانههاي گوناگون و شبهه و شايعه بزنند و در عوض آن آنچه را كه ميخواهند ارائه كنند و چون جامعه هويت فرهنگي خود را از دست داده در برابر پذيرش اين چيزها آسيبپذير است.
يك بخش ديگر نفوذ فرهنگي هم افراد منورالفكر بودند. دليل انتخاب اين واژه هم اين است كه روشنفكراني نظير شهيد مطهري يا شهيد بهشتي از اين دايره بيرون بيايند. منورالفكرها غربزده هستند و به عنوان بوقچي دشمن عمل ميكنند. اين غربزدهها برخي استخدام شدهاند اما برخي ديگر سهواً همان مفروضات غلط غرب را از طريق نهادهاي پرورشي، آموزشي و غيره در كشور تبيين و تئوريزه ميكنند. به نظر من اين چهار محور از مهمترين مواردي است كه در بحث نفوذ فرهنگي مطرح است.
* بنابراين بر اساس آنچه شما گفتيد بحث نفوذ از قبل از انقلاب آغاز شده اما با انقلاب قطع نشده، درست است؟
** بله پروژه جنگ نرم و تهاجم فرهنگي پروژهاي است كه تنها به جمهوري اسلامي اختصاص ندارد. بنا بر تأكيد رهبر معظم انقلاب خود اروپاييها هم اعتراف ميكنند به اينكه امريكا در كشورهاي آنها تهاجم فرهنگي كرده است. اخيراً حتي خود امريكاييها هم اعتراف كردهاند كه ما قربانيان تهاجم فرهنگي هستيم. نمونه اين تهاجم را ميتوان در تيراندازيهايي كه در مدارس امريكا صورت ميگيرد متوجه شد. آمارهاي تكاندهنده طلاق آسان، ازدواجهاي سفيد، خانههاي مجردي و بحران خانواده كه در غرب بيداد ميكند، مؤيد همين تهاجم فرهنگي است. دقيقاً از اواخر جنگ جهاني دوم ايالات متحده امريكا سازمان ملل را تشكيل داد و اين نفوذ را آغاز كرد اما بعدها مديريت اين پروژه از دست امريكاييها خارج شد و به دست صهيونيسم بينالملل افتاد.
الان شش كمپاني متولي اين نفوذ هستند؛ كمپانيهايي نظير والت ديزني و برادران وانروسوني. اين كمپانيها تمام سرگرميهاي دنيا از جمله هاليوود را مديريت ميكنند. بازيها و شبكههاي اجتماعي هم با مديريت همين افراد پيش ميرود و اطلاعات و ارتباطات در دست آنهاست. در اينكه جمهوري اسلامي ايران هم طعمه ويژه است شكي نيست چون نهادي است كه قدرتمندانه در برابر استكبار جهاني ايستاده بنابراين قطعاً براي ما پروژههايي ويژه دارند اما از كشورهاي ديگر مثلاً ژاپن هم غافل نيستند. امريكا اما توان اجراي طرحهاي صهيونيسم بينالملل را به خاطر قدرت نظامياش داراست اما اين روندي است كه با سقوط امريكا هم در ديگر كشورهايي كه بتوانند اين پروژه را اجرايي كنند، ادامه مييابد.
* هدف نهايي از اين پروژه چيست؟
** هدف طاغوت و ايجاد طاغوت است. همانگونه كه خداوند در آیه257 سوره بقره ميفرمايد«والذين كفرو اوليائهم الطاغوت»زماني اين ولايت طاغوت اتفاق ميافتد كه اينها بتوانند بر سه حيطه شخصيتي افراد استيلا يابند. يكي بحث انديشهها، اعتقادات، بينش و نگرش فرد به افراد و موضوعات است؛ چيزي كه بعد فكري داشته باشد. دوم بحث علايق، احساسات و گرايشات افراد است. در اسلام تبري و تولي يكي از فروع دين است و در قرآن هم به اين اشاره شده كه اگر كسي مدعي است خدا را دوست دارد بايد از پيامبر تبعيت كند زيرا كه محبت تبعيت ميآورد. سوم رفتار افراد است يعني رفتار افراد به گونهاي باشد كه صهيونيسم جهاني دوست دارد.
* مصداقيتر توضيح ميدهيد؟
** به طور مثال در ايام جام جهاني همه مردم به چه چيزي فكر ميكنند؟ طبيعتاً به فوتبال و جام جهاني. فرقي نميكند كشاورز باشد يا طلبه، شهري باشد يا روستايي همه دارند به فوتبال فكر ميكنند چرا؟ چون مديريت رسانه اين را اراده كرده است. اين ميشود نمونهاي از جهتدهي به انديشه كه به چه چيزي فكر كنند و به چه چيزي فكر نكنند. اين جهتدهي را شاهد هستيم درست در شبي كه برزيل 7 - 1 به آلمان ميبازد. در همان شب رژيم صهيونيستي به فلسطين اشغالي حمله ميكند و اصلاً رسانهها در اين باره حرف نميزنند كه كسي بخواهد درباره اين تهاجم اتفاق افتاده فكر كند.
در بحث احساسات و علايق هم وقتي شما به صفحه اول فيسبوك نگاه ميكنيد ميبينيد كه عمده صفحههاي برتر شامل خوانندهها، بازيگران، فوتباليستها، باشگاههاي ورزشي و از اين قبيل است. چرا همه به اين چيزها علاقهمند شدند؟ ريشه اين مسئله را هم ميتوان در مديريت احساسات پيدا كرد. در واقع با برنامهريزيهاي رسانهاي كاري ميكنند كه مردم به اينگونه افراد بيشتر علاقه داشته باشند تا يك شخصيت علمي.
به طور مثال در ايران پروفسور حسابي مشهورتر و محبوبتر است يا كريستين رونالدو؟ اين در حالي است كه كريستين رونالدو براي كشور ما کاری نکرده است. بنابراين ميبينيد كه علاقهمنديها را با ابزار رسانه چگونه هدايت ميكنند. درباره مديريت رفتار هم نمونهاش را در تقليد از مدل مو و پوشش بازيگران و فوتباليستها ميتوان ديد. يك نمونه ديگر اين مديريت رفتار را در تشييع مرتضي پاشايي ميتوان ديد كه با يك فراخوان در شبكههاي اجتماعي چنين جمعيتي به خيابان آمدند. بنابراين وقتي انديشه، احساس و رفتار يك قوم مطابق خواست استكبار جهاني تغيير كرد قطعاً و يقيناً اقتصاد، سياست، فرهنگ و اجتماع آن جامعه هم در همين مسير قرار ميگيرد.
* مطابق تحليل دكتر حسن عباسي، در حال حاضر غرب تلاش ميكند تا پوسته جامعه ما اسلامي باقي بماند و از درون در زمينههاي مختلف و به خصوص اقتصادي يك جامعه ليبرالي درست كند. شما اين تحليل را چقدر قبول داريد؟
** من اينطور تحليل نميكنم. هر چند اگر ايران به كره جنوبي يا ژاپن تبديل شود مطلوب غرب است و در آن شكي نيست. اما اسلام ديني پويا و براي آنها خطرناك است. بنابراين به مسلمانان نگاه ديگري نسبت به غيرمسلمانان دارند. به همين خاطر است كه همه جنگها در مناطق مسلمانان اتفاق ميافتد. در حال حاضر پاكستان، افغانستان، سوريه، يمن، امارات و ديگر كشورهاي مسلمان همگي دچار جنگها و درگيريهايي هستند كه ريشههايش از فتنه و نفوذ غرب است براي اينكه مسلمانان را يك جورهايي مشغول كنند. اما درباره كره، ژاپن يا آلمان چنين سياستي وجود ندارد. غرب زماني درباره نفوذش در كشورهاي مسلمان رضايت ميدهد كه ديگر مسلمان نباشند. اندلس باشند.
* يكسري اشتباهات استراتژيك و كوتاهيهايي هم از طرف ما اتفاق افتاده كه در واقع اجازه اين نفوذ را به غرب دادهايم؛ مواردي كه شما هم در اين گفتوگو به آن اشاره داشتيد مانند بورسيه كردن دانشجويان ايراني در كشورهاي غربي و تربيت آنها زير نظر استكبار جهاني. بسياري از اين افراد وقتي به كشور بازگشتند وارد دانشگاهها شدند و ما را با چالش اساتيد سكولار مواجه كردند يا موضوع بوميسازي نشدن علوم انساني و بيتوجهي به منابع غني اسلامي و ملي در حوزه علوم انساني كه به رغم تذكرات و تأكيد رهبر معظم انقلاب هنوز كاري جدي در اين حوزه صورت نگرفته است. در اين باره بايد چه كرد و چگونه اين اشتباهات را جبران نمود؟
** بخشي از اين اشتباهات وجهه تاريخي دارد. كشوري كه صدها سال بلكه 150 سال زير يوغ استعمار بوده و به او گفته شده تو نميتواني و بايد مجري خواستههاي ما باشي تا بخواهد هويت خود را بيابد طول ميكشد. ما چون آن هويت را پيدا نكردهايم تصور كرديم دين نميتواند پاسخ سؤالات امروزي ما را بدهد به همين خاطر به سمت منابع غربي رفتيم، به سراغ ترجمه رفتيم بدون آنكه آن را با منابع خودمان تطبيق بدهيم و حذف و اضافههايي در اينباره داشته باشيم. وقتي شما هويت ملي و ديني خود را دست كم بگيريد هزار و يك اتفاق ناخوشايند خواهد افتاد كه يك نمونه آن اعزام دانشجويان بورسيه در رشتههاي علوم انساني به خارج از كشور بود.
ما بايد با مراجعه دقيق و عالمانه به منابع دسته اول ديني مانند آيات و روايات به صورت موضوعي مطالب فوقالعاده را در بحث روانشناسي، جامعهشناسي، اقتصاد، فرهنگ، سياست درميآورديم كه اين كار را انجام نداديم. به حمدالله مدتي است كه دوستان جمع شدهاند و دارند اينها را با مباني ديني و فقه جعفري استخراج ميكنند. اگر بانكداري ما مطابق فتواي مراجع جلو ميرفت اوضاع خيلي بهتر ميشد. اگر اقتصاد با همين فتاوا جلو ميرفت و اگر اسير بحث جذابيتهاي جنسي و خشونت نميشديم، اوضاعمان بهتر ميشد. اما ما سراغ منابع غربي رفتيم. اصليترين دليل اين ماجرا هم اين بود كه ما يك كشور استعمارزده تاريخي بوديم كه هويتمان لگد مال شده بود. امام (ره) آمد يك بخشي از اين هويت را زنده كرد اما ما قدر همان بخش را هم ندانستيم.
اگرچه شكر خدا يك بيداريهايي در نسل جوان ما دارد اتفاق ميافتد. در واقع جمعيت جواني كه در حركتهايي نظير اربعين امام حسين (ع) حضور پيدا كردند، نشان داد كه رگههاي اسلامي - ايراني زنده است و جلو ميرود و ايران اندوليزه نشده است. البته اين زماني جواب ميدهد كه با مراجعه به منابع دسته اول ديني به شكل عالمانه و كارشناسي شده و الگوي اسلامي - ايراني پيشرفت كنيم. شاه بيت اين موضوع هم علوم انساني اسلامي است.
* شايد يكي از دلايلي كه با وجود تمام دشمنيها شاهد حركتهايي مانند حضور 27 ميليوني مسلمانان و حتي برخي غيرمسلمانان در پيادهروي اربعين هستيم، پويايي اسلام و به خصوص مذهب شيعه باشد. به همين خاطر براي مبارزه با اين پويايي ما شاهد شبههسازي هستيم و فضاي مجازي محملي براي ايجاد و پراكنده ساختن شبهات است. از نگاه شما چرا فضاي مجازي به محملي براي ايجاد شبهات تبديل شده است؟
** دو عنصر قوي نفوذ مسائل جنسي و خشونت است. اگر جواني آلوده به مسائل جنسي شود احتمال بازگشت و توبه او وجود دارد اما براي كسي كه آلوده به شبهه شد حتي احتمال توبه هم وجود ندارد. خطرناكترين عنصري كه دشمن ميتواند براي نفوذ از آن استفاده كند، شبهه و شايعه است هر چند ابزار نفوذ همان بحث خشونت و مسائل جنسي است كه بسيار هم كارآمد است و در تاريخ هم درباره اندلس از آن نتيجه گرفتهاند.
اما به نظر ميرسد راهكارها و طعمههاي آنها با هم فرق ميكند. به همين خاطر ابزارهاي گوناگوني دارند از خشونت و مسائل جنسي گرفته تا شبهه!
كسي كه ذهنش با شبهه آلوده ميشود اصلاً امكان توبه ندارد مگر آنكه بتوان اين افراد را پيدا و ذهنشان را روشن كرد. براي همين است كه امام علي (ع) در نامهاي كه به امام حسن(ع) مينويسند، ميفرمايند:من ميخواستم از شرايع تفسير و احكام دين و قرآن براي شما بگويم اما ترسيدم ذهن تو هم مانند بسياري از مردم به شبهه آلوده شود به همين خاطر هم از شبهه آغاز ميكنم. در واقع شبهه خيلي مهم است.
* اين دوگانگي و ايجاد شبهات را ميتوانيم در ميان دانشجويان رشتههاي علوم انساني ببينيم؛آنها تضادي آشكار ميان منابع آموزشي، كتب دانشگاهي و آموزههايي كه قبل از ورود به دانشگاه درباره دين و جامعه داشتند ميبينند و دچار تضاد و شبهه ميشوند. اينطور نيست؟
** نه فقط در دانشگاهها بلكه الان در حوزهها هم شبهه مياندازند. آنها از طريق شبكههاي اجتماعي دقيقاً ميدانند بايد چه كار كنند و كدام شبهه را بيندازند. كدام شبههها بيشتر تأثيرگذار است و كدام شبههها را ميتوانند سريع پاسخ دهند. البته تمام طرحهاي اينها خانه عنكبوت است به شرطي كه ما هم عالمانه و عاقلانه رفتار كنيم.
* اين رفتار عالمانه و عاقلانه به شكل عملي و مصداقي چيست؟
** به قول حضرت آقا بايد دو كار كرد؛ يكي كار، يكي ابتكار. توليد علمي و توليد محتواهاي جذاب ديني يك بحث است اما بحث پايهاي و زيرساختي آن توليد علم در زمينههاي مختلف و متناسب با نيازهاي مختلف است. ما در بحث ارتباطات، سياست، مديريت و بحثهاي ديگر نيازمند توليد علم ديني هستيم كه اينها ميشود كار. اما ابتكار يعني به دست آوردن استقلال حتي با امكانات بسيار كم. ما وقتي انقلاب كرديم خيليها در را به روي ما بستند اما امروز يكي از تأثيرگذارترين كشورها و يكي از بازيگران اصلي منطقه هستيم. ما اگر ميخواهيم در بحث فضاي مجازي هم با عنايت به اهميت آن ابتكار داشته باشيم بايد استقلال داشته باشيم. استقلال در اين حوزه هم شبكه ملي اطلاعات و ارائه برنامههاي بومي است. ممكن است با استقلال تحريم شويم يا در مضيقههايي قرار گيريم اما ديگر ابتكار داريم. ما در حال حاضر در پروژه فرهنگي، جنگ نرم و نفوذ منفعل هستيم. وقتي كه اتفاقي افتاد تازه مينشينيم ببينيم چه كار كنيم. اما اگر استقلال داشته باشيم كه شرط لازم ابتكار است، آن وقت ما خلاقيت به خرج ميدهيم و ميتوانيم در اين بحث هم مانند فضاي واقعي بازيگر منطقه باشيم.
http://javanonline.ir/fa/news/772888
ش.د9405606