(ويژهنامه ايران ـ امتداد اميد ـ 1395/03/24 ـ صفحه 36)
فهرست بلند بالای میهمانان خارجی روحانی
دولت یازدهم با باور اینکه در سیاست بینالملل، محدوده دوستان و دشمنان را منافع ملی هر کشور مشخص میکند، باب مراوده با سیاستمداران و چهرههای بلندپایه سیاسی اغلب کشورهای مختلف جهان را گشود. این در حالی بود که تأکید روحانی در آغاز دوران مسئولیتش بر بهبود متوازن رابطه با غرب و شرق امیدواریها را نسبت به تحولات سیاست خارجی ایران در دولت او افزون ساخته بود. ناگفته پیداست که پیش از آغاز به کار دولت یازدهم، بحران پرونده هستهای به اعمال سلسله تحریمهای همهجانبهای علیه ایران منجر شده بود که از رهاورد آن سطح مناسبات بینالمللی ایران با اتحادیه اروپا بشدت کاهش یافته بود. پایان یافتن اختلافات هستهای و اجرایی شدن برجام ذیل موفقیت تیم دیپلماتیک روحانی، زمینه توسعه و تقویت روابط خارجی ایران با اتحادیه اروپا را در عصر پسابرجام مهیا کرد و زمینهساز رفت و آمدهای سطح بالا و جدی مقامات بلندپایه دیپلماتیک تهران و کشورهای مهم غرب و شرق شد.
در این میان اهمیت مناسبات با جهان خارج تنها به کشورهای اروپایی و بازیگرانی که رابطه متقابل مطلوبی با ایران داشتند منحصر نماند و کشورهای منطقه و لزوم ازسرگیری نوع تازهای از تعامل با این دسته از کشورها هم جایگاه ویژه خود را برای ایران پیدا کرد. چه آنکه نخستین میهمان بلندپایه ایران سلطان قابوس، پادشاه میانجیگر عمان به عنوان یکی از کشورهای عربی منطقه بود که با حضور زودهنگامش در تابستان 92، از سیاستهای صلحجویانه روحانی استقبال کرد.
بعد از پادشاه عمان، رؤسای بلندپایه و وزیران خارجه کشورهایی از حوزه غرب و شرق با هدف ترمیم و بهبود رابطه با تهران به ملاقات مقامات سیاسی کشورمان شتافتند. رهبران و وزیران خارجه کشورهای روسیه، ترکیه، کویت، عراق، پاکستان، الجزایر، وزیران خارجه کشورهای بزرگ و کوچک اروپا و منطقه از جمله فرانسه، انگلیس، آلمان و ایتالیا و همچنین چهرههای بلندپایه دیپلماتیک اروپا از جمله کاترین اشتون و جایگزینش فدریکا موگرینی و مقامهایی از نهادهای مهم بینالمللی از جمله سازمان ملل و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در زمره میهمانانی بودند که راهی تهران شدند. این حضور در حالی است که در این چرخش نگاه جهان به ایران، قدرتهای اروپا به همان اندازه برای تعامل با ایران تقلا میکنند که کشورهای حوزه شرقی.
در فهرست متقاضیان سفر به ایران، هم نام دولتهای کهنهکار اروپا یعنی آلمان و انگلیس و فرانسه به چشم میخورد هم نام کشورهای جوان این قاره. حال آنکه سفر تاریخی روحانی به قاره سبز و استقبال کم سابقه رهبران ایتالیا و فرانسه از او نیز که در دوره پس از عملیاتی شدن برجام صورت گرفت، سرآغازی برای توافقات مهمی شد که به همکاریهای سیاسی و اقتصادی رونق داد. این رفت و آمدها بر مبنای سیاستی بود که در وهله اول با شکستن فضای سنگین علیه ایران در جهان بیرون و شناساندن ایران به عنوان بازیگری عادی، زمینههای رفع تحریم و ورود سرمایههای خارجی در کنار فروش نفت و تنفس کشیدن اقتصاد را فراهم آورد و در وهله بعد با تقویت توان اقتصادی ایران اهرمها و قدرت سیاست خارجی کشور را بالا برد.
یک شریک منطقهای قابل اعتماد
اما از نگاه کشورهای جهان دور نمانده که ایران طی این مدت در معرکه سخت خاورمیانه هم توانسته است کارنامهای درخشان از خود برجای گذارد و حریفان منطقهای خود را پشت سر گذارد. در سیاست خارجی چندوجهی دولت روحانی، ارتباط با همسایگان و محیط پیرامونی هم به اندازه مراوده با کشورهای حوزه اروپایی اهمیت پیدا کرد.
نگاهی که نشانگر درک واقعگرایانه دولت یازدهم از واقعیتهای نوین قدرت در عرصه جهانی بود. رفت و آمدهای پرشمار مقامهای ایرانی، رهبران و مسئولان دیپلماتیک کشورهایی چون عراق، ترکیه، سوریه، کویت، امارات، عمان، قطر، لبنان، اردن، پاکستان، هند، عربستان، آذربایجان، ترکمنستان و حتی کشورهای دورتری چون آفریقای جنوبی، الجزایر، ژاپن و اندونزی نشان از آن داشت که ایران در منطقه راهبردی خاورمیانه که به انباری از چالشهای منطقهای و بینالمللی تبدیل شده، توانسته با حفظ امنیت و ایجاد آرامش میان کشورهایی که هر یک به نوعی در داخل یا با کشورهای دیگر یا در سطح بینالمللی چالش دارند، پرتوان ظاهر شود. اتفاقی که با هدف ایران برای کاستن از اختلافات منطقهای و حرکت به سمت و سوی همکاریهای دستهجمعی مورد استقبال طیف گستردهای از کشورهای منطقه مواجه شد و آنها را به گسترش رابطه با تهران ترغیب کرد. این گونه بود که نقش کشورمان در حل و فصل برخی بحرانهای منطقهای از سوی بسیاری از کشورهای عربی منطقه مورد پذیرش قرار گرفت و به وزنهای غیرقابل چشمپوشی در امنیت و ثبات منطقه و پای ثابت همه نشستهای مهم از جمله مذاکرات مربوط به صلح سوریه تبدیل شد. مشارکت مؤثر در روند برقراری ثبات در عراق و حضور فعال در رایزنیها برای پایان بخشیدن به بحران دمشق از جمله ارائه کمکهای مشاورهای به دولتهای قانونی این کشورها در رویارویی با تروریستها، کمک به ایجاد ثبات در لبنان و اتخاذ رویکردی متعادل و منطقی در یمن و بحرین، بدون دخالت در عرصه داخلی این کشورها در زمره مهمترین اقداماتی بود که در عمر سه ساله دولت روحانی صورت گرفت.
پل منطقی میان شرق و غرب
رئیس جمهوری ایران همچنین در آغاز کار خود و در تشریح برنامههایش در حوزه دیپلماسی از یک اتفاق تازه در سیاست خارجی خبر داده بود. او اعلام کرد که تهران درصدد شروع دور تازهای از همکاریها با دو قدرت بزرگ شرق یعنی روسیه و چین است. به باور روحانی، آنچه تحت عنوان رویکرد به شرق در گذشته ارائه شده بود، تفسیری اشتباه از یک سیاست درست و منطقی بود. چنانکه او در جریان مناظرههای انتخاباتی چند بار در واکنش به سیاست اشتباه دولت وقت، افراط در شرقگرایی دولت احمدینژاد را یادآور شد و گفت که حاصل عملی این سیاست چیزی جز آن نبود که هر دو قدرت شرقی با وجود حفظ رابطه با تهران به بهانه پرونده هستهای امضای خویش را پاِی 4 قطعنامه تحریم ایران در شورای امنیت نهادند. اما مسئولان دیپلماتیک دولت یازدهم با طراحی یک مدل واقعبینانه درصدد شکلدهی به یک توازن منطقی میان همکاری با شرق و غرب برآمدند و تلاش کردند این تصور نه چندان واقعبینانه را که برقراری دیپلماسی فعالانه با غرب به معنای دور زدن شرکای شرقی و خارج کردن روسیه و چین از دور همکاری با تهران میشود، پایان دهند.
تقویت این روابط در دولت یازدهم به سمت و سویی حرکت کرده است که برخی تحلیلگران، افزایش مراودات سیاسی و اقتصادی ایران با قدرتهای بزرگ شرق همچون چین و روسیه را نشان دهنده شکلگیری اتحادهای راهبردی نوین و تبدیل شدن ایران به شریک و همپیمان منطقهای مهم برای آنها ارزیابی میکنند. حضور چندباره رئیس جمهوری در نشستهای سازمان همکاری شانگهای، دیدار با رؤسای جمهوری و رهبران کشورهای آسیای میانه، سفر مقامهای این کشورها به تهران و امضای پیمانهای اقتصادی ایران با روسیه و چین گامهای بلندی بود که از سوی این کشورها به سمت ایران برداشته شد.
حاشیهنشینی ایران در عصر احمدینژاد
سیاست جدید دولت اعتدال برای بازکردن پنجره تازه به روی مناسبات خارجی ایران در حالی بود که پیش از آن و در دوره دولت نهم، همکاریهای سیاسی و اقتصادی ایران، مذاکرات سطح بالا و مبادله هیأتها و رفت و آمدهای سیاسی و اقتصادی به شکل چشمگیری کاهش یافته بود. در این دوره بود که با کنار رفتن همه دستاوردهای تنشزدایی سالهای دوره ریاست جمهوری قبلی، فضای حاکم بر گفتوگوهای هستهای ایران با تروئیکا تغییر کرد و تعلیق داوطلبانه و موقتی اکثر فعالیتهای هستهای متوقف شد. اتفاقاتی که روابط ایران با کشورهای اروپایی را وارد مرحله جدیدی از چالش و تحریمهای گوناگون کرد.
اما سیاست تجدید نظر در رابطه با اروپا، نگاه جدیدی تحت عنوان سیاست نگاه به شرق را جایگزین خود کرد. تأکید بر این نوع رویکرد هم در شرایطی بود که تلاشهای دولت وقت برای حل اختلافات با غرب، ناکام ماند و در این میان، رفت و آمدهای سیاسی دیپلماتیک و اقتصادی- تجاری در سطح رؤسای کشورها یا وزرای خارجه متوقف شد. مهمترین میهمانان خارجی دولت نهم و دهم به حضور رؤسای چند کشور منطقهای و امریکای لاتین از جمله رهبران سوریه، عمان، قطر، ترکیه و ونزوئلا منحصر ماند.
مهمترین سفرهای احمدینژاد به کشورهای اروپا نیز نه به منظور ملاقات دوجانبه که برای شرکت در چندین نشست بینالمللی از جمله مشارکت در نشست فائو در ایتالیا، اجلاس دوربان سوئیس، نشست تغییرات آب و هوایی دانمارک و نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد باز میگشت. سفرهایی که حاکی از آن بود که او در طول دوره ریاست جمهوریاش هیچ گاه توسط مقامات کشورهای مهم تأثیرگذار اروپایی به این قاره دعوت نشد و با هیچ یک از بازیگران مؤثر اروپا برای تأمین منافع ملی گفتوگو نکرد.
در واقع، نتیجه مأموریتهای خارجی احمدینژاد از مرداد 84 که سکاندار دولت شد تا تیرماه 92 که مسئولیتش به پایان رسید، 119 سفر خارجی بود که کشورهای آفریقایی و امریکای لاتین بیشترین سهم را در آن داشتند. 16 کشور آسیایی، 12 کشور بعضاً کوچک آفریقایی، 7 کشور واقع در قاره امریکا و 5 کشور اروپایی مقصد سفرهای پرشمار و کم حاصل رئیس دولت نهم بود. روابط کمرنگ ایران با کشورهای اروپایی یکی از اتفاقاتی بود که باعث بحرانیتر شدن مسأله هستهای و همچنین عمیقتر شدن شکاف میان ایران و جهان شد و این در حالی بود که جای این کشورهای مهم در سیاست خارجی ایران را ونزوئلا و کشورهای کم اهمیت آفریقایی گرفت. احمدینژاد همچنین در حالی مسئولیت ریاست جمهوری را ترک گفت که روابط ایران و اعراب یکی از پرتنشترین دورههای خود را سپری میکرد و همکاری و مراودات با کشورهای عربی تقریباً به صفر رسیده بود.
مجموعه این سیاستها بود که انزوایی خودخواسته را برای ایران در عرصه بینالملل رقم زد و به انتخابی سرنوشتساز منتهی شد که حکم به پیروزی حسن روحانی به عنوان نماینده گفتمان اعتدال و تدبیر داد تا به این ترتیب شهروندان ایرانی با امید به گشایش در زندگی سیاسی و اقتصادی خویش سکان دولت را به جدیترین منتقد احمدینژاد بسپارند. انتخابی که در بطن خود حاوی این پیام بود که اکثریت مردم با برنامهها و سیاستهای او از جمله در عرصه بینالملل موافق هستند.
http://iran-newspaper.com/newspaper/page/6237/36/135851/1
ش.د9500972