(روزنامه آرمان – 1394/12/22 – شماره 2998 – صفحه 3)
تنها يادگارش از آن روزها همان «كت كاپشني» است كه هنوز هم به آن وفادار است و ديگر نشاني از عبدي روزهاي همدلي و همراهي نيست. افكارش ديگر آن عباس عبدي سالهای دور نيست؛ سالهايي كه برخي او را نه به عنوان «ليدر» بلكه در سطحي بالاتر ،«تئوريسين اصلاحات» ميخواندند اما عبدي ديگر آن عبدي نيست. عبدي مدتي است اگر چه لباسي بر تن ميكند كه يادآور روزهاي نزديكياش به جريان اصلاحات است اما كلامش بوي غريبگي دارد و نمی توان به راحتي هضم كرد كه عبدي امروز همان عبدي روزنامه سلامي است كه مشي فكرياش را با آيتا... موسوي خوئينيها تنظيم ميكرد.
عبدي امروز ترازش با تراز اصلاحات واقعي همخواني ندارد و آژير خطر درباره دوري عبدي از اصول اصلاحات، خيلي پيشترها يعني آن زمان كه مامن و پناهگاه خود را رسانههاي مخالف اعتدال و اصلاحات انتخاب كرد، به صدا در آمد و عبدي صداي اين آژير و توصيه دلسوزان براي ايجاد مرز ميان خود و مخالفان اعتدال را شنيد اما به هر ترتيب دوگانگيهايي كه در او مشهود بود او را در همين مسير پرانتقاد متوقف كرد تا جايي كه عبدي برچسب صندلي خود را از تئوريسين اصلاحات به تئوريسين اصولگرا تغيير داد و امروز در حالي كه اصلاحطلبان از نتيجه انتخابات ۷ اسفند خنده بر لب دارند او تاكيد ميكند كه «اصلاحطلبان همه آرا را مصادره نكنند.» به کجا آقاي عبدي...؟ اگرچه پروژه خروج از حاكميتي كه از ناحيه او مطرح شد طرح درستي نبود اما در نهايت قرار بود «پروژه خروج از اصلاحات» با ايجاد فضا به نفع اصولگرايان يا «آمادهسازي فضا براي هجمه به اصلاحات» رقم بخورد! هرچند اين جمله عبدي مبني بر اينكه «پروژه مهم كشور بازيابي اصولگرايي است» شايد تا حدودي معتدل و اعتدالي باشد اما اينكه در كنار آن از سهم اصلاحطلبان در پيروزي ۷ اسفند چشم پوشي شود غيرقابل باور است.
عبدي نميداند يا نميگويد؟
«به باور عبدي بخش قابل توجهي از آرا در انتخابات گذشته سلبي بوده و اصلاحطلبان نبايد آراي سلبي را تماما به نفع خودشان مصادره كنند.» اين جمله را خبرگزاري تسنيم در ابتداي گزارش ميزگرد عبدي و اميني براي تحليل انتخابات اسفند قرار داده است. صداقت اين خبرگزاري شايد قابل ستايشتر از رفتارهاي برخي باشد كه عنوان اصلاحطلبي را براي خود برگزيدهاند يعني ابتدا نشان دادند كه چگونه از صحبتهاي عبدي به نفع خود و همفكران اصولگرايشان استفاده كردند و از سوي ديگر شوخي است كه ادعا شود عبدي قصدي براي بيان اين جملات نداشته است چرا كه بارها بر اين موضوع تاكيد كرده كه پيروزي ۷ اسفند مرهون تلاشهاي اصلاحطلبان نيست. از سوي ديگر عبدي در اين مناظره به نحوي سخن گفته كه گويي عرصه رقابت براي دو طرف اصلاحطلب و اصولگرا يكسان بوده و چشم خود را بر ردصلاحيت نيروهاي شاخص اصلاحطلب بسته است كه در اينجا «انصاف» به عنوان ويژگي اصلي اصلاحطلبي، محو شده است.
اما نكته قابل تامل اينجاست كه عبدي راي۹۴ را سلبي ميداند و با تاكيد بر اينكه برداشت اصلاحطلبان از نتيجه به دست آمده در انتخابات بايد با احتياط همراه باشد، گفت: «بخش قابل توجهي از آرا در انتخاباتي كه گذشت سلبي بوده و اصلاحطلبان نبايد آراي سلبي را تماما بهنفع خودشان مصادره كنند يا فكر كنند كه اخذ اين آرا، ناشي از تواناييها و كارآمديهاي خودشان بوده است.» يا اينكه درباره رويكرد اصلاحطلبان در انتخابات مجلس شوراي اسلامي و خبرگان نيز اظهار كرد: «اصولا اصلاحطلبان يا بهتر بگويم كساني كه ليست مجلس را بستند در ليست خبرگان دخالت موثر و مستقيمي چه درباره تهران و چه شهرهاي ديگر نداشتند.
پيشفرضي كه وجود داشت اين بود هرليستي كه آقاي هاشمي و مجموعه ايشان بدهد بايد يا خوب است كه مورد حمايت قرار بگيرد، درواقع ميتوان گفت ليست خبرگان اصلاحطلبان، ليست آقاي هاشمي بوده است. البته يك بار خبري را ديدم كه آقاي هاشمي اين انتساب را تكذيب كردند ولي به هر حال موضوع همانطور كه بيان شد، بوده است.» جالب است كه آقاي تئوريسين دلخوريهاي شخصي خودش را هم در كمك به اصولگرايان دخيل ميكند و حتي اظهارات نادرستي را درباره هاشمي مطرح ميكند اما اكنون فارغ از ليست ارائه شده كه مورد اقبال مردم قرار گرفت بهتر بود عبدي به اين سوال پاسخ ميداد كه چه شخصيتي پس از اينكه اصلاحطلبان به سمت دور شدن از تمام مناصب ميرفتند با تدبير خود آنها را به جمع بازگرداند؟ آقاي عبدي شما در آن زمان كجا بوديد و چه ميكرديد كه امروز از منظر يك طلبكار سخن ميگوييد؟
آراي سلبي يا ايجابي
اصلا عبدي خودش يك توضيح مختصر حتي سه خطي بدهد که در مسير پيروزي در انتخابات ۷ اسفند۹۴ چه نقشي داشته كه امروز سعي دارد آن را دودستي تقديم رقيب اصلاحات كند؟! نكته جالب اينكه فرد روبروي عبدي كه يك اصولگراست منطقيتر از او به اعلام موضع پرداخته و جانب اعتدال را بيشتر رعايت كرده است. مثلا اگرچه اصولگرايان بازنده بزرگ انتخابات ۷ اسفند بودند اما در مسير تخطئه هم طيفيهاي خود نه تنها گام برنداشته بلكه گفته است: «در اين دوره البته اصولگرايان در سياستورزي پيشرفتهايي داشتند كه برخي از آنها را بايد با درجه مهم ارزيابي كرد. مهمترين پيشرفت، اصلاح مبناي عمل سياسي در اين جريان بود كه بهنوعي به پارادوكس و دعواي صالح و اصلح خاتمه داد و اين مساله در اين انتخابات ظهور و بروز چنداني پيدا نكرد.
موضع نظري آقاي مصباح و نيز شكلگيري يك ائتلاف اصلي در تهران و تعهدي كه در فضاي اجتماعي اصولگرايان نسبت به اين فهرست پيش آمد (آناليز آراي تهران اين مساله را نشان ميدهد) نشانه مهمي از اين پيشرفت هستند اما با وجود اين پيشرفت، همچنان سياستورزي مساله اين جريان است.» عباس عبدي واقعا نميداند براي پيروزي اصلاحطلبان و اعتداليون در انتخابات ۷ اسفند چه روندي طي شده است يا ميخواهد به دليل غيبت خودش در آفرينش اين روند، آن را ناديده بگيرد.
آيا عبدي مدتي است كه دچار رودربايستي با خودش شده است يا به آنچه انتظار داشت از دل جريان اصلاحات به او برسد، نرسيده است؟ عبدي بايد پاسخ دهد چند درصد آرايي كه در هفتماسفند به صندوق ريخته شد سلبي و چند درصد آن ناشي از تلاش هاي اصلاحطلبان و اعتداليون بوده است. عبدي بايد بداند بيان برخي اظهارات بدون ارائه مدارك قوي و قابل استناد در شأن فردي كه خود را مدعی تحلیل همراه با استدلال معرفی ميکند صحيح نيست. آيا آقاي عبدي منكر آراي ايجابي در اين انتخابات است؟ آيا راي ليستي دادن اكثر مردم را بايد سلبي دانست و آيا اگر اسامي در ليستي با عنوان ديگر ارائه ميشد باز هم مورد توجه قرار ميگرفت؟ آيا حمايتهاي بزرگانی ازجمله آيتا... هاشمي از ليست خبرگان مردم و اميد تاثيري در آراي مردم در انتخابات نداشت؟ به هر حال عبدي قصد ندارد مسيري كه فرسنگها با اهداف اصلاحات فاصله دارد را رها كند اما اين اميد هست آيندهاي كه براي او رقم خواهد خورد به ناکجاآباد ختم نشود.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/146563
ش.د9405621