(روزنامه كيهان - 1395/04/10 - شماره 21380 - صفحه 10)
1- «ما اعلام مىکنيم که جمهورى اسلامى براى هميشه حامى و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و ايران به عنوان يک دژ نظامى و آسيب ناپذير نياز سربازان اسلام را تامين و آنان را به اصول و روشهاى مبارزه عليه نظامهاى کفر و شرک آشنا مى سازد».(صحيفه امام خميني؛ جلد21؛ صفحه91).
2- مرداد 81 رهبر معظم انقلاب در دیدار پادشاه بحرین با ایشان، به شیخ حمد بن عیسی آل خلیفه تذکر داده بودند که: «هر قدرتی که بخواهد امروز بر ضد دنیای اسلام اقدامی انجام دهد، قطعا با مشکلات بزرگی مواجه خواهد شد و هر حادثهای در منطقه حساس خلیجفارس به ضرر حادثه آفرین تمام خواهد شد». در این دیدار حضرت آیتالله خامنهای درباره سیاست آمریکا برای تخریب روابط کشورهای منطقه و به راه انداختن جنگ صلیبی در منطقه نیز به پادشاه بحرین هشدار داده بودند.
3- رهبر معظم انقلاب فروردین 90 نیز در حرم مطهر رضوی بار دیگر با اشاره به حمایت آمریکا از دیکتاتورها، به آلخلیفه هشدار داده بودند: «آمریکا وقتی تاریخ مصرف حکام دیکتاتور منطقه مثل حسنی مبارک تمام شود، مثل یک پارچه کهنهای آنها را دور میاندازد.»
4- حضرت آیتالله خامنهای همچنین 14 بهمن 90 در خطبههای نماز جمعه تهران با رد ادعای حکام بحرین مبنی بر دخالت ایران در این کشور جزیرهای تاکید کرده بودند: « ما دخالت نمیکنیم. اما اگر دخالت کنیم، صریح میگوییم، مثل دخالت در قضایای ضدیت با اسرائیل که نتیجهاش پیروزی جنگ سی و سه روزه و بیست و دو روزه بوده.» ایشان تصریح کرده بودند «اگر جمهوری اسلامی در بحرین دخالت میکرد، اوضاع در بحرین جور دیگری میشد!».
5- براساس این منطق است که سردار اسلام حاج قاسم سلیمانی به حکام گستاخ بحرین هشدار داد: «تجاوز به حريم آيتالله شيخ عيسي قاسم خط قرمزي است كه عبور از آن براي مردم راهي جز مقاومت مسلحانه باقي نخواهد گذاشت و قطعا تاوان آن را آل خليفه و حامیانش پرداخت خواهند كرد».
6- اما چند نکته درباره بیانیه سردار حاج قاسم سلیمانی: اولا بیانیه بیسابقه حاج قاسم، یک بیانیه به تمام معنا انقلابی و بدون هرگونه زبان دیپلماتیک و به دور از هرگونه ملاحظات سیاسی بود و در حقیقت روح این بیانیه تقویت مقاومت در برابر ظلم و زور آلخلیفه بود. ثانیاً بیانیه سردار سلیمانی نه مواضع شخصی و نه بیانیه نظامی و نه بیان مواضع بخشی از حکومت بود، بلکه بیان صریح مواضع رسمی نظام جمهوری اسلامی و مردم ایران بود.
به همین خاطر خیلی سریع و بیش از آنچه که انتظارش میرفت، به یک سونامی خبری تبدیل شد و مثل یک بمب خبری تاثیر خود را بر افکارعمومی چه در داخل ایران و چه در منطقه و همچنین در سطح بینالمللی گذاشت، چون سردار نماینده تام الاختیار نظام در منطقه است. ثالثاً تنها ساعتي بعد از اعلام سلب حق شهروندي رهبر مردم بحرين بیانیه سردار اسلام صادر شد و این تیزبینی و وظیفهشناسی بهنگام، اصل خبر را تحت الشعاع قرار داد و افکارعمومی را علیه آلخلیفه بسیج کرد و این میتواند درسی باشد برای دستگاه دیپلماسی کشور برای پاسخ دادن بهنگام و صریح به اقدامات دشمنان.
7- اما آمریکا و رسانهها و وابستگان او در منطقه ادعا میکنند چرا ایران از مردم بحرین پشتیبانی میکند. پاسخ این سوال خیلی ساده است. اولاً چون موضع نظام جمهوری اسلامی روشن و آشکار است. موضع ایران دفاع از ملتها و حقوق ملتها و مخالفت با مستکبران و دیکتاتورها و سلطهگران در هر نقطه دنیا است. ثانیاً مگر حضور نظامی ارتش عربستان در سال 2011 برای سرکوب مردم بحرین دخالت آشکار محسوب نمیشد؟ چرا آمریکا و غربیها دراین مورد سکوت اختیار کردند و اکنون حمایتهای معنوی جمهوری اسلامی را دخالت میدانند؟ ثالثاً آمریکا که هزاران کیلومتر با اینجا فاصله دارد و در بحرین پایگاه پنجم نظامی خودش را مستقر کرده، چگونه میتواند حمایت از مردم مظلوم بحرین را دخالت تلقی کند؟.
8- آمریکا با کمک رسانههای وابسته تلاش دارد حمایت ایران از اعتراضات به حق بحرینیها به ظلم و ستم آلخلیفه را در قالب دو قطبی شیعه و سنی بررسی کند. اما این در حالی است که ایران با سیاست دفاع از مظلوم و دفاع از حقوق بشر و مردمسالاری با شعار «هر نفر یک رای»، سالهاست که از ملت مظلوم فلسطین و غزه که سنی هستند، دفاع کرده است. « بدخواهانه سعی میکنند مسئله بحرین را به عنوان یک مسئله شیعه و سنی وانمود کنند.... اعلام میکنم مسئله را مسئله شیعه و سنی نکنید؛ این بزرگترین خدمت به آمریکاست» (رهبر معظم انقلاب-14بهمن 90).
9- قوانین بينالملليِ مصوب 1966 سازمان ملل میگوید هيچ کشوري حق ندارد تابعيت اتباع خود را حتي اگر افراد جنايتکاري باشند را لغو کند چه برسد به شخصيت برجسته و عالم بزرگي مانند آيت الله شيخ عيسي قاسم. چرا مجامع بینالمللی به اصطلاح حقوق بشری و سازمان ملل در برابر نقض این قانون و مصوبه خود سکوت اختیار کرده اند؟: «سازمان ملل که باید در خدمت ملتها باشد، متأسفانه شده آلت دست آمریکا. این ننگ است برای سازمان ملل.» (14بهمن 90) قطعا از سازمان مللی که عربستان رئیس کمیته حقوق بشر آن و رژیم صهیونیستی رئیس کمیته حقوق بین الملل و مبارزه با تروریسم آن باشد و دبيرکل آن آلسعود را بخاطر فشار و تهدید و تطمیع از ليست جنايت عليه کودکان و زنان خارج میکند، انتظاری بیش از این نیست. این فضاحت تا جایی است که بي بي سي هم اذعان میکند سازمان ملل متحد هميشه مانند انگشتري در دست آمريکا ميچرخد.
10- آمریکا و انگلیس در مواضعی منافقانه و متناقض از سلب تابعيت شیخ عیسی قاسم احساس نگراني کردند. این در حالی است که اولاً آمریکا فروش مجدد سلاح به حاکمان بحرين، برای سرکوب و شکنجه مردم این کشور را از سر گرفته. ثانیاً به گفته کمیسر ويژه مربوط به شکنجه سازمان ملل، دولت انگليس در اقدامات ضد حقوق بشري نظام حاکم بر بحرين دست دارد! ثالثاً وزير خارجه انگليس و اوباما در سفر به رياض به سران آلسعود وعده داده بودند در مورد اقدامات آلخلیفه و آلسعود در بحرين و يمن سکوت ميکنند.
11- آمریکا با این موضع منافقانه قصد القا هماهنگی بین تهران - واشنگتن در موضوع بحرین در جهت هموار کردن مسیر برجام 2 را دارد. به طوری که از یک سو موضع مشترك ايران و آمريكا در قضایای بحرين و شكل گيري روابط نوين تهران - واشنگتن محور سوال و پاسخ نشست خبری سخنگوي وزارت خارجه آمریکا در اول تیر بود و از سوی دیگر خبرهایی درباره مذاکرات محرمانه دیگری در عمان در باره مسائل منطقه درز پیدا کرده است.
12- در حالی که آيت الله شيخ عيسي احمد قاسم در سال 1938 ميلادي در منطقه الدراز بحرين چشم به دنيا گشوده، اکنون اصل و نسب عربستاني و قطری آلخليفه زیر علامت سوال افکار عمومی جهانیان قرار دارد. با بررسی اسناد تابيعت آلخليفه در بحرين مشخص خواهد شد که چه کسی بحرینی و چه کسی بدون هویت و ریشه است. در سال 60 يکي از مأموران بلندپايه امنيتي بحرين در ملاقات با یکی از مقامات کشورمان به طور خصوصی اذعان کرده بود آلخليفه افراد بيوطني هستند که آل سعود با کمک انگليسيها آنها را در جزيره بحرين مسلط کردهاند. حاکم بحرين يک افسر آموزش ديده دانشگاه سلطنتي انگليس است که دوره فرماندهي و ستاد را در ايالات متحده سپري کرده است. بررسی پرونده قتل پدر پادشاه بحرين بعد از مراجعت از سفر انگليس و آمريکا میتواند زوایای اقدامات آلخلیفه را روشن کند.
13- وزارت امور خارجه کشورمان با محکوم کردن اقدام آلخلیفه، شیخ عیسی قاسم را میانه رو خوانده است. در این باره باید گفت در ادبیات سیاسی امروز دنیا تعریف تندرو و میانه رو و عقبههای فکری این عناوین مشخص هستند. رهبر معظم انقلاب طی چند سال گذشته دهها بار بر اشتباه بودن طرح بحث دوگانه تندرو و میانهرو و زدن اتهام تندروی و خشونتطلبی به کسانی که در مقابل سیاستهای آمریکا ایستادهاند، تاکید و تصریح داشتند: «در ادبیّات سیاسی آمریکا و انگلیس و امثال اینها تندرو کسی است که پایبند انقلاب است، منظور کسانی است که در راه انقلاب مصمّمتر و پایدارترند و میانهرو کسی است که در مقابل خواستههای آنها تسلیم است.» (5 اسفند 94) حالا این سوال رهبری مطرح میشود که «چه کسی در مقابل آنها تسلیم است؟»
آیا شیخ عیسی قاسم در برابر آمریکا تسلیم است که دستگاه وزارت خارجه ما او را فردی میانه رو میخواند؟ بنا به تعبیر رهبر معظم انقلاب که میفرمایند «از نظر آمریکاییها در ایران میانهرو نداریم و همه تندروند»، آیا ملتی که براساس تبلیغات دشمنان تندرو است، از فردی که میانه رو است، حمایت میکند؟ قطعاً نه ! در قاموس دشمنان، حکام بحرین و آلخلیفه و آلسعود میانه روترین افراد و حکومتهای منطقه تلقی میشوند و شیخ عیسی قاسم که در راه اسلام مصممتر و پایدارتر است، تندرو میباشد. براساس تعبیر حضرت آیتالله خامنهای، از نظر دشمنان امام بزرگوار و خود مقام معظم رهبری از همه تندروتر هستند. رهبر معظم انقلاب اسفند سال گذشته به مسئولان سیاسی و دولتی تذکر داده بودند: « از ادبیّات دشمن استفاده نکنید. دشمنان ادبیّات تندرو و میانهرو را مطرح کردند. در داخل مراقب باشید با تکرار این تعابیر، هدف دشمن تأمین نشود.» (5 اسفند 94)
http://kayhan.ir/fa/news/78910
ش.د9501110