(روزنامه آفتاب يزد ـ 1395/05/03 ـ شماره 4667 ـ صفحه 15)
** ببینید من برخلاف بخشی از دوستان اصلاح طلب میاندیشم. آنها معتقد هستند ما باید روند خودمان را همانند آنچه در انتخابات در قالب لیست امید انجام دادیم و یک سری چهرههایی را از گروههای راست میانه و اعتدالی گذاشتیم ادامه دهیم و به همین شکل هم در فراکسیون پیش رویم. من بر این باورم که فراکسیون امید فقط هزینههای یک ائتلاف را با جناح اعتدالگرا و راست میانه پرداخت کرد و از فایدههای آن محروم ماند. دلیل آن هم این است که به هر حال تجربه نشان داده است که معمولا دوستان نزدیک به جناح مقابل سعی میکنند برای منزه نگه داشتن خود، مشی و مسیر جداگانه ای را اتخاذ کنند. من فکر میکنم آنچه در حال حاضر وجود دارد آن است که فراکسیون امید، فراکسیون اصلاحطلبان است. بسیاری از چهرههای اعتدالی که به برخی احزاب چون حزب اعتدال و توسعه تعلق دارند و یا راستهای میانه در طول این مسیر یعنی از ابتدای مجلس تاکنون با اصلاحطلبان همراهی نکردند البته از نظر من این کار آنها تحت اختیارشان است.
اما به هر روی من فکر میکنم هر چقدر ما فراکسیون اصلاحطلبان را به نوعی منزه کنیم و در آن در حوزه مواضع، شفاف سازی صورت دهیم، کمک میکند به اینکه ما انتظارات افکار عمومیرا به درستی برآورده کنیم. همانطور که میدانید پس از اعلام نتایج انتخابات مجلس، اعلام شد که بیش از 160 نماینده از لیست امید رای آوردند و صحت این خبر هم تایید شد. اما بحثی که در این باره شد این بود که از این 160 نفر کمتر از 100 نفرشان اصلاح طلب هستند و بالغ بر 60،70 نفر آنها از چهرههای راست میانه و اعتدالی بوده اند که بنابر مصلحت اندیشیهای سیاسی در لیست امید حضور داشتند.
اتفاقی که افتاد این بود که بعد از تشکیل مجلس این مصلحت اندیشی و تفکر برتری دادن مصالح کشور بر مصالح جناحی که از طرف دوستان اصلاح طلب در انتخابات به درستی رعایت شد از طرف چهرههای معتدل جناح راست و اعتدالیون به درستی رعایت نشد و ما دیدیم که در انتخابات ریاست مجلس و انتخابات ریاست کمیسیونها عملا مشی دیگری طی شد. بنابراین من فکر میکنم بهتر است ما بپذیریم که در مجلس دهم چهرههای اصلاح طلب یک سوم مجلس را در اختیار دارند و بیشتر از آن هم نیست و نباید انتظار مردم بیشتر از این از ما باشد. در عین حال میتوانیم با فراکسیون اعتدال و کسانی که به دولت نزدیک هستند ولی در عین حال ممکن است که در اردوگاه اصلاحطلبی جمع بندی و دسته بندی نشوند، تعاملات خودمان را انجام دهیم.
بعضی از دوستان ما نگران این هستند که در واقع شفاف شدن فراکسیونها منجر به اقلیت شدن اصلاحطلبان و طرفداران دولت میشود. در صورتی که به نظر من چنین نیست. به هر حال باید بپذیریم که دولت، دولتی است که هم مورد حمایت اصلاحطلبان است و هم بخشی از چهرههای اعتدالی و راست میانی از او حمایت میکنند و میتوان این تعامل را در مجلس هم ادامه داد و به نوعی برای طرحها و لوایحی که مورد انتظار همه است این مسئله را شکل داد ولی اینکه در مجلس پیش برویم و طرحهایی توسط مجموعه اصلاحطلبان داده و یا تصمیماتی گرفته شود و در ادامه نتواند آن رای لازم را بیاورد، این مسئله موجب سرخوردگی میشود و در نهایت هم فضای مجلس از آن شفافیت خود دور میگردد. بنابراین من فکر میکنم در آینده فراکسیون امید کمیخالصتر خواهد شد و تعداد آن نسبت به آنچه در ابتدا مطرح بوده، کم تر خواهد شد اما قطعا افرادی که در آن حضور دارند آدمهای معتقدتری به جریان اصلاح طلبی خواهند بود.
* این پیش بینی را نمیکنید که افراد بیشتری از فراکسیون امید جذب فراکسیون اعتدال شوند؟
** حقیقت این است که یک کانونی در مجموعه اصلاح طلبی وجود دارد که قطعا یک بخشی از افراد در فراکسیون باقی خواهند ماند اما اینکه با توجه به تشکیل فراکسیون جدید ممکن است که ریزشهایی را از طرف فراکسیون امید داشتهباشیم، دور از انتظار نیست.
* در انتخابات ریاست مجلس بنا به گفته منابع آگاه برخی دولتیهای عضو حزب اعتدال و توسعه دخالت داشته اند. در تشکیل فراکسیون اعتدال هم طبق شنیدهها این افراد به حمایت از اعضای آن پرداخته اند. به نظر شما تشکیل این فراکسیون سوم میتواند به دولت ضربه بزند و برای حسن روحانی همچون پوست خربزه عمل کند؟
** ببینید به نظر من چیزی که در واقع شخص آقای روحانی را تهدید میکند، حلقه مصلحت اندیش و بعضا منفعت اندیش نزدیک به رئیس جمهور است. من فکر میکنم دوستانی که در واقع در اطراف رئیس جمهور هستند از اینکه اصلاحطلبان در انتخابات 96 از آقای روحانی حمایت کنند، اطمینان حاصل کرده اند و از این طرف هم بهدنبال آن هستند که جای پای خود را در آینده در جریان سیاسی مقابل هم حفظ کنند. من این خطر را حس میکنم که بلایی که در دولت دوم سازندگی برای آقایهاشمیپیش آمد برای آقای روحانی هم رخ دهد. یعنی بعضی از مصلحت اندیشیها موجب شود تا دولت مقداری تمایلش به سمت جناح راست سیاسی سوق یابد و یک سری نیروهای اصلاح طلب در آن کمرنگ شوند. شما شاهد بودید که در دولت آقایهاشمیدر دور دوم، آقای دکتر معین رفتند آقایهاشمیگلپایگانی آمدند. آقای عبدالله نوری رفتند و آقای بشارتی آمدند. تغییراتی که در کابینه دولت دوم آقایهاشمیصورت گرفت عمدتا به دنبال فشاری بود که جناح راست آن زمان شکل داد و آقایهاشمی برای همراهی خودش این تغییرات را صورت داد اما باز هم دیدیم جناح راست همراهی اش با آقایهاشمیدر دور دوم نه تنها بیشتر نشد بلکه فشارهایی مضاعف نیز بر او وارد کرد.
بنابراین به عقیده من مواضع خود آقای دکتر روحانی بسیار شفاف، اصولی و جدی است اما باید بپذیریم بخشی از کسانی که در واقع نزدیک به دولت هستند اینها بنابر سابقه سیاسی که دارند، به دنبال این هستند که هم چنان جای پای خود را در اردوگاه مقابل حفظ کنند و به نظر من به بعد از دولت آقای روحانی هم میاندیشند. این مسئله از جمله مسائلی است که میبایست شخص آقای روحانی به آن توجه داشته باشد. درست است که اصلاحطلبان اعلام کردند و اکنون هم اعلام میکنند که ما در انتخابات 96 از آقای روحانی حمایت میکنیم اما فکر میکنم اتخاذ موضع انفعالی در مقابل چهرههای جناح راست به اسم اعتدالی یا راست میانه بدون شک دولت را در پیگیری برنامههای اجرایی خودش به هیچوجه یاری نخواهد داد چراکه آنها دست از زیادهخواهیهای خود برنخواهند داشت و به نظر من ما تا همین مدت کوتاه بعد از انتخابات مجلس هم شاهد آن هستیم. رفتارهایی که علیه دولت میشود و ناآرامیهایی که در حال به وقوع پیوستن هستند همه نشان میدهد که اگر دولت از خودش ضعف نشان دهد، آنها به هیچ عنوان همراهی نمیکنند بلکه فشارشان به دولت را هم میافزایند.
* سه اتفاق مهم در سه ماه گذشته از سوی بخشی از بدنه دولت روی داد. یکی از آنها دخالت برخی دولتیها در انتخابات هیئترئیسه بود، دیگری جا به جایی آقای مجید انصاری و رفتن آقای حسینعلی امیری اصولگرا به بهارستان و همینطور انتصاب یکی از مدیران قالیبافی در وزارت کشور، پس از این اتفاقات هم حمایت برخی اعضای دولت از فراکسیون سوم بود. به نظر شما با توجه به این اتفاقات اصلاحطلبان از حمایت آقای روحانی دلسرد نخواهند شد؟
** اولا در خصوص تغییرات اخیر کابینه
باید بگویم که من میان نقطه نظرات شخص آقای دکتر روحانی و بخشی از اطرافیان ایشان
که نه آدمهای سیاسی بوده اند و نه حزبشان در دوران گذشته محلی از اعراب داشت اما
با تشکیل دولت امکان ظهور و بروز یافتند، تفکیک قائل میشوم و معتقدم مواضع و نقطه
نظرات آقای روحانی کاملا اصولی و منطقی است. بعد در مورد این تغییرات روی داده در
کابینه باید بگویم که آنها را خیلی باب میل آقای روحانی به آوردن چهرههای اصولگرا
به دولت نمیدانم. بخشی از آن سلیقه ای است آقای امیری را هم نمیتوانیم با توجه
به مجموع مواضعی که دارد یک چهره کاملا اصولگرا بدانیم. به هر حال مواضع قابل
دفاعی هم در مقاطع زمانی داشته است. اما در کلیت موضوع نگاه اصلاحطلبان بر مبنای
مصلحت جامعه و کشور است و طبیعتا در این مسیر هم همان طور که در سال 92 این مصلحت
اندیشی را برای جامعه داشتند و آن برتری دادن مصالح کشور بر منافع جناحی خودشان
بود، طبیعتا این مسیر را دنبال خواهند کرد. البته ما باید بدانیم که در عرصه سیاسی
حمایت کردن جریانهای مختلف و ائتلافهایشان طبیعتا همراه با تحقق انتظارها باید
باشد.
این تحقق انتظارها به معنی آنکه جناح اصلاح طلب توقع کرسی و مقام داشته باشد، نیست. خیلی از آنها میتواند مطالبات مردمیباشد یا خواستههایی برای تحقق آزادیهای اجتماعی و سیاسی در سطح جامعه. البته به نظر من سهم داشتن در بدنه دولت هم انتظار بیجایی نیست؛ در دنیا مرسوم است و در کشور ما هم این چنین بوده است. در همین جا هم میبینیم که بعضا برخی چهرههای اصولگرای میانه به خاطر حمایتهایی که در مقطعی از دولت کرده اند به راحتی سهم خودشان را دریافت نموده اند.
معمولا وقتی که جناح راست یا اصولگرایان این حرکات را انجام میدهند، رفتارشان «ارزشی» تلقی میشود. وقتی از جانب اصلاحطلبان این سوالها مطرح میگردد، منفعت طلبی خوانده میشود. اما مسئلهای که وجود دارد این است که اصلاحطلبان یک وظیفه دارند؛ وظیفه شان هم این است که در کلان مسائل کشور به مصالح بیندیشند و در این راستا ببینند چه چیز به نفع کشور است که من فکر میکنم در مقطع کنونی حمایت از دولت آقای روحانی جزء وظایفی است که اصلاحطلبان برای خودشان در نظر گرفتند اما اینکه اصلاحطلبان این کار را بدون چشم داشت انجام میدهند را باید در این موضوع تبیین کرد که خود دولت و آقای دکتر روحانی یک وظایفی را برعهده دارند و آن هم این است که به مطالبات مجموعه اصلاح طلبی توجه کنند. من فکر میکنم این مسائل در تعاملی که شکل خواهد گرفت انجام خواهد شد و ما مشکلی برای درک متقابل نخواهیم داشت و هیچ گونه دلسردی از جانب اصلاحطلبان رخ نخواهد داد.
* آقای دکتر ! شرایط علی لاریجانی را پس از نشستن دوباره بر صندلی ریاست و همینطور تشکیل فراکسیون اعتدال چگونه پیش بینی میکنید؟ آیا قدرتش افزایش مییابد؟
** من فکر میکنم از نظر سیاسی عمر دولت آقای لاریجانی با عمر دولت آقای روحانی حداکثر خواهدبود. یعنی آقای لاریجانی خودش را به جهت نوع مواضع کاملا از اردوگاه اصولگرایی خارج کرده و در عین حال نتوانسته در مجموعه اصلاحطلبان هم اعتماد درست و صحیحی ایجاد کند. برگ برنده آقای لاریجانی فعلا همراهی او با دولت آقای روحانی است که البته این موضوع در مقطعی از طرف آقای لاریجانی امر ارزشمندی است و بایستی قدر بدانیم ولی من فکر میکنم بعد از این دولت، خیلی دشوار باشد آقای لاریجانی بخواهد هم چنان در عرصه سیاسی در قامت فردی در این سطح و حد به نقش آفرینی بپردازد.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=43930
ش.د9501379