(روزنامه جوان ـ 1395/05/03 ـ شماره 4867 ـ صفحه 10)
چهار ويژگي گفتمان و عمل جنبش گولن كه منشأ انتقادات عمدهاي از آنها شده است عبارتند از 1- مسئله جنسيت و ارزشها و درك محافظهكارانه گولن و جنبش نسبت به حقوق زنان؛ 2- سكوت در مورد مسئله كرد در تركيه؛ 3- حمايت از كودتاي 28 فوريه 1997 ؛ 4- سيستم آموزشي وظيفهمحور و غير انتقادي جنبش. البته گولن را بهخاطر اولويتي كه برجامعه بهجاي حقوق و آزادي فرد و فرهنگ سياسي دولت محورش ميدهد، نميتوان ليبرال خواند.
گولن در مصاحبهاش در 25 ژانويه 2005 در خصوص حقوق زنان در اسلام، با آوردن مثالهاي مختلف از حضور زنان در تاريخ صدر اسلام در همه حوزههاي مختلف جامعه، معتقد است كه در اسلام چيزي تحت عنوان محدود كردن زنان و فعاليتشان به خانه وجود ندارد، زنان حتي ميتوانند قضاوت كنند (چنانچه ابوحنيفه تأييد ميكند). در تركيه امروز هم، زنان ميتوانند در همه حوزهها فعاليت داشته باشند. تفسيرها در اين خصوص، بايستي متناسب با فرهنگ زمان باشد، ما نبايستي در دام تاريخگرايي بيفتيم. اما در مؤسسات جنبش، تفكيك جنسيتي آشكار است و به زنان اجازه فعاليت در پستهاي بالاي مديريتي شبكهها، مؤسسات و امپراطوري رسانهشان داده نشده است. گولن در برخي از گفتار و نوشتههايش بر اولويت آموزش و ارجحيت آن براي دو جنس تأكيد دارد يا حجاب را يك امر ضروري اسلامي نميداند.
تساهل گولن و جنبش نسبت به جريانات منتقدشان، مانند جامعه محافظهكار تركيه آشكارا محدود است؛ چنانكه گولن و هوادارانش، كمترين انتقادي را از سياستهاي سركوبگرانه دولت، درخصوص روزنامهنگاران مستقل و فعالين حقوق بشر كه بهخاطر ابراز ديد انتقادي زنداني شدهاند، بهعمل نياوردهاند. بنابراين سخت است كه پروژه گولن و جنبش را ليبرال يا دموكراتيك خواند، بلكه ميتوان آن را يك جنبش اجتماعگرايانه دو رگه كه ريشه در سنت تركي- اسلامي دارد، خواند.
ديد گولن نسبت به مسئله و حقوق كردها نيز، تفاوتي با رويكرد و نگاه كماليستي ندارد؛ مثلاً در مصاحبه 13 ژانويه محمد گونديم با گولن، او در پاسخ به سؤال گونديم مبني بر اينكه ليلا زانا و دوستانش يك اعلاميه را در مطبوعات فرانسوي منتشر كردهاند كه مطرح شده تركيه بايستي به يك كشور دموكراتيك حقيقي تبديل و به پلوراليسم فرهنگي و سياسي احترام بگذارد و آنچه را كه براي تركهاي قبرس ميخواهد، براي كردها در داخل تضمين كند، ابراز ميدارد كه اينونو و اوزال دو رئيس جمهور تركيه هردو كرد و از شهرهاي جنوب شرق تركيه بودند و به افراد ديگري از كردها كه در دولت و حزب عدالت و توسعه فعال بودهاند، اشاره ميكند؛ اين خواستهها در گذشته نيز اعتنايي بدانها نشده و نميشود؛ آنچه من شنيدهام و با افرادي ملاقات كردهام، 90 تا 95 درصد مردم در جنوب شرقي از چنين مطالباتي حمايت نميكنند. آنها همه مقصر تحريكات و كشاندن جوانان به خيابانها و سوزاندن ماشينها هستند و... امثال ليلا زانا و دوستانش در ظاهر به گفتوگو اعتقاد دارند. ارزيابي من اين است كه شماري از همين افرادند كه در جنوب شرقي تحريك ميشوند و به شرارتها دامن ميزنند كه شمارشان هرگز بيش از 500 نفر نبوده است.
من هرگز اين هراسان كردن افكار عمومي را با اين رويكردهاي خام برخي از افرادي كه درگير آن هستند، واقعاً نميفهم؛ اشخاصي كه تحصيلكرده و پستهاي مهمي داشتهاند و در گذشته نيز از سوي مردم انتخاب شدهاند. حكومت يك گام مصالحهجويانه برداشته و مردم را آزاد گذاشته، اين افراد بايد برگردند و بگويند كه ما در رابطه با ملتمان در گذشته اشتباه ميكرديم؛ آنها بايد مسيري را كه منتهي به وحدت، ادغام و انسجام است در پيش بگيرند، آنها مديون يك عذرخواهي از عموم مردم هستند. اين عبارتها، هراس از تكثر و تكثرستيزي در داخل تركيه را نشان و رگههاي كماليستي گفتمان جنبش و خود گولن را آشكار ميسازد. اين رويكرد شديداً تنگنظرانه رسمي كه تفاوتي با مواضع احزاب كماليست تركي ندارد، نشان از گرايشات ناسيوناليسمي رسمي است كه با شعارهاي با آب و تاب مطرح شده گولن و جنبش، در خصوص تساهل، همزيستي مسالمتآميز، ديالوگ بين فرهنگي و. . . (در سايتها، كنفرانسها و صدها كتاب و هزاران مقاله كه از سوي فعالان آنها به تركي و انگليسي منتشر شده است) همخواني ندارد.
تقبيح خشونت اسلامگرايان راديكال با نام اسلام (محكوم كردن حوادث 11 سپتامبر و خشونت داعش در عراق با صدور بيانيه از سوي گولن)، ديالوگ بين فرهنگي و گفتوگوي تمدني ( اسلام و غرب) درگفتمان جنبش با آب و تاب دركنفرانسها و مؤسسات آموزشي و مدني فعال در غرب جايگاه كليدي دارد. معرفي مدل اسلام تركي با سنتهاي عثماني، مدلي كه سكولار و مدرن و متفاوت از تفاسير و گفتمانهاي اسلامگرايي در جهان اسلام است، همه تلاشهاي نظري و عملي جنبش در خارج از تركيه بهويژه در اروپا و امريكا را تشكيل ميدهد. تأكيد روي ديالوگ فرهنگي و تمدني نيز روي سخنش غرب مسيحي است و چند فرهنگگرايي نيز در پيوند با مسلمانان يا تركهاي مهاجر مطرح ميشود وگرنه گرايشات ناسيوناليستي گولن و گولنيها، قائل به پذيرش تكثر و ديالوگ بين فرهنگي در داخل تركيه نيست.
از طرف ديگر بهرغم ادعاي غير سياسي بودن، جنبش گرايشات سياسي آشكاري دارد و به مثابه يك گروه فشار، در پي تأثيرگذاري بر سياستهاي داخلي و خارجي دولت تركيه در ابعاد مختلف، بهويژه در پيوند با اولويتها و نگرانيهاي جنبش است. همين تناقضات عديده در گفتمان و عمل جنبش، باعث انتقادات زيادي در داخل تركيه و برخي از ناظران غربي از آنها شده است. البته منتقدان داخلي آن بهويژه كماليستها، درگير يك منازعه گفتماني با اين جنبش و اسلامگرايان بر سر هژموني و شكلدهي جامعه متناسب با بايدهاي گفتماني خود هستند. در گفتمان كماليستي، برخلاف گفتمان گولن و اسلامگرايان تركيه، اسلام دال مركزي نيست. بههمين خاطر گولن همواره از سوي آنها افراطي و پروژهاش نيز تأسيس حكومت اسلامي در تركيه معرفي ميشود.
http://javanonline.ir/fa/news/799350
ش.د9501376