حضرت آيتالله خامنهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي صبح روز دوشنبه (11/5/95) در ديدار هزاران نفر از قشرهاي گوناگون مردم استانهاي مختلف کشور، مشکلات معيشتي مردم را دغدغهي عميق و مستمر خود خواندند و با تأکيد بر تکيه بر ظرفيتهاي داخلي بهعنوان تنها راهحل مشکلات مردم افزودند: برجام، بهعنوان يک تجربه، بينتيجه بودن مذاکره با آمريکاييها، بدعهدي آنها و ضرورت بياعتمادي به وعدههاي آمريکا را بار ديگر ثابت کرد و نشان داد راه پيشرفت کشور و بهبود وضع زندگي مردم، توجه به داخل است نه دشمناني که مدام در منطقه و جهان در حال مانعتراشي براي ايران هستند.
متن محوربندي شده بيانات بدين شرح است:
***
بسماللهالرّحمنالرّحيم (۱)
الحمدلله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام علي سيدنا و نبينا ابيالقاسم المصطفي محمّد و علي آله الاطيبين الاطهرين المنتجبين سيما بقية الله في الارضين.
آيات سوره احزاب؛
خيلي خوشآمديد برادران و خواهران عزيز که از استانهاي مختلف کشور، از راههاي دور زحمت کشيديد تشريف آورديد و امروز حسينيهي ما را با عطر نام شهيدان و ياد شهيدان و روحيهي انقلابي معطّر کرديد. از اين برادران عزيزي که هم سرود خواندند، هم تلاوت دستهجمعي قرآن کردند تشکّر ميکنم. البتّه در جلسه همهمه بود و تلاوت بسيار زيباي اين برادران عزيز به گوش بعضي نرسيد؛ از دستتان رفت لکن بنده با دقّت گوش کردم و استفاده کردم. آيات کريمهي قرآن و کلمات قرآن، در هر جايي، در هر وقتي که تلاوت بشود و خوانده بشود، مايهي روحانيت و معنويت و برکت است؛ بخصوص اين آياتي که اين برادران عزيز انتخاب کرده بودند که آيات سورهي احزاب بود و نشاندهندهي خطّ روشن و مستقيم امّت اسلامي در هنگامههاي دشوار، در چنبرههاي سخت زمانه و روشنکنندهي راه امّت است. معلوم ميکند که اگر امّت اسلامي در هر برههاي، در هر دورهاي دچار مشکلاتي شد - از قبيل همان مشکلاتي که در اين آيات به آنها اشاره شده است- راه چيست. مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَيه؛(۱) وقتي پيمان با خدا و معاهدهاي که دلهاي مؤمن با خدا بستهاند صادقانه باشد، همهي کارها پيش خواهد رفت؛ همهي مشکلات برطرف خواهد شد. البتّه زندگي موانع دارد، مشکلات دارد، هيچ جادّهي آسفالتهاي در مقابل هيچ ملّتي نيست؛ بايد راه را با همّت خودشان، با کوشش خودشان هموار کنند، صاف کنند و به سمت اهداف خودشان حرکت کنند. ملّتهايي که به اوج معنويت و مدنيت و رفاه و سعادت رسيدند، اينجوري حرکت کردند. اين آيات به ما اين چيزها را تعليم ميدهد.
ماه ذيقعده، ماه خودسازي انقلابي
خب، ماه ذيقعده که در آستانهي آن قرار داريم، اوّل ماههاي حرام است. ماه حرام به معناي [ماه] احترام است؛ يعني ماههايي که از نظر پروردگار عالم «مِنهآ اَربَعَةٌ حُرُم».(۲) چهار ماه را خداي متعال محترمتر از ماههاي ديگر قرار داده است؛ با يک محدودههاي مشخّصي از احکام که اين احترام در چه چيزي و در چه امري است. مسلمانها از اين تعليم الهي هم بايد درس بگيرند. ماه حرام - که ماه محترم الهي است به تعبير عارف بزرگ مرحوم حاج ميرزاعلي آقاي قاضي (رضواناللهتعاليعليه) - ماههايي است که مسلمانها بايستي با توجّه بيشتر به خداي متعال و تعبّد بيشتر، خودشان را آمادهي ورود در ميدانهاي حسّاس و مهمّ زندگي کنند. آنچه امروز براي ملّت ايران - اين ملّت بزرگ و سرافراز- مطرح است، همين است که در راه پرافتخاري که در پيش گرفته است با قدرت، با سرعت، با عزّت، با سربلندي پيش برود و حرکت کند.
حرکت ملت براي معرفي جمهوري اسلامي بهعنوان الگوي حکومت اسلامي به دنيا
جلسهي امروز ما يک جلسهي ويژهاي است، يعني گروههايي از مردم عزيز ما از چهار گوشهي کشور، از چند استان تشريف آوردهاند و جمع شدهاند؛ از جنوب شرق کشور تا شمال غرب کشور، اقوام مختلف، فارس، ترک، کُرد، بلوچ، در جمع امروز ما حضور دارند؛ اين معنا دارد؛ معنايش اين است که ايرانِ يکپارچه با اقوام مختلف و متعدّد، داراي يک هدفند؛ داراي يک مسيرند. بله، ممکن است زبانها مختلف باشد، مذاهب مختلف باشد امّا اهداف عالي اين ملّت يکسان است؛ همه ميخواهند ايران عزيز را بهعنوان الگوي يک کشور اسلامي به دنيا معرّفي کنند.
ويژگيهاي الگوي حکومت اسلامي
الگوي کشور اسلامي هم به معناي اين نيست که در اين کشور همهي مردم فقط مشغول نماز و روزه و دعا و توسّلاتند؛ نه، اينها هست، اينها معنويت است امّا در کنار اين معنويت، پيشرفت مادّي هست، رشد علمي هست، توسعهي عدالت هست، کم شدن فاصلههاي طبقاتي هست، برداشته شدن نمونهها و قلّههاي اشرافيگري هست؛ خصوصيت جامعهي اسلامي اينها است. آنوقت در يک چنين جامعهاي، مردم خوشبختند، احساس امنيت ميکنند، احساس آرامش ميکنند، به سمت اهداف عاليهي خود پيش ميروند، خدا را عبادت هم ميکنند، پيشرفت دنيوي هم نصيب آنها ميشود؛ ملّت ايران دنبال يک چنين جامعهاي است؛ همه اين را ميخواهند؛ شيعه و سنّي ندارد، کُرد و بلوچ و فارس و ترک ندارد، همه دنبال اين هستند. خب، اين ميشود يک الگو؛ وقتي الگو شد، وقتي نمونهسازي شد، آنوقت ملّتهاي ديگر مسلمان [هم] راه را پيدا ميکنند.
سناريوي استعماري اختلاف افکني در ميان ملت هاي مسلمان
ما امروز مشکلمان اين است؛ استکبار جهاني و استعمار، از يکي دو قرن پيش، مصلحت خود را در اين دانست که بين ملّتهاي مسلمان اختلاف بيندازد. مصلحت را در اين دانست، چرا؟ چون در اين صورت ميتوانست ثروتهاي اينها را غارت کند، اينها را از پيشرفتهايي که حقّ آنها بود باز بدارد؛ استثمار کند. قدرتهاي جهاني به برکت علمي که پيدا کرده بودند و فنّاورياي که پيدا کرده بودند و سلاحهايي که ساخته بودند، هدفشان را اين قرار دادند و متأسّفانه تا حدود زيادي هم موفّق شدند. اينکه ما از اوّل انقلاب تا امروز دائم دستِ دوستي را به سمت ملّتهاي مسلمان و به سمت دولتهاي مسلمان دراز کرديم، دعوت کرديم به اتّحاد، به وحدت، به ايستادگي در مقابل توطئههاي دشمن، بهخاطر اين است.
بزرگترين تبليغ اسلام
وقتيکه ملّت ايران توانست خود را به آن نقطهاي برساند که بتواند بهعنوان يک ملّت مُسلمِ به معناي حقيقي کلمه خود را به دنيا نشان بدهد، اين بزرگترين تبليغ اسلام است؛ ملّتهاي ديگر هم روانهي همين طرف خواهند شد و تشکيل امّت بزرگ اسلامي که مايهي عزّت و مايهي ترويج اسلام در سراسر جهان است، اتّفاق خواهد افتاد؛ آن مدنيت اسلامي که انتظارش را داريم که بتواند بر مدنيت مادّي گمراهکننده و فاسد غربي غلبه پيدا کند، آن روز تحقّق پيدا خواهد کرد؛ مقدّمهاش اينجا است؛ مقدّمهاش اين است که ما ملّت ايران بتوانيم به سمت الگو شدن پيش برويم.
همت همه جانبه براي ساختن تمدن اسلامي
خب، همه بايد همّت کنند؛ هم مسئولين بايد همّت کنند، هم آحاد مردم بايد همّت کنند. اين قضيه هم قضيهي يکسال و دوسال نيست، قضيهي بلندمدّت است؛ زمان ميبرد؛ کمااينکه در تمدّن اسلامي [اگر] شما نگاه کنيد، ميبينيد اوج تمدّن اسلامي در قرنهاي چهارم و پنجم است که از لحاظ علمي سرآمد است و بزرگان علما، محقّقين، فلاسفه، دانشمندان مادّي در دنياي اسلام به وجود آمدند که دنيا را توانستند پيش ببرند که بسياري از اين پيشرفتهاي امروزِ غربيها مرهون آن حرکت است. خب، امروز البتّه سرعت ما بيشتر خواهد بود، ما سريعتر انشاءالله به آن نتيجه خواهيم رسيد، لکن بالاخره زمانبَر است.
پيشرفتهاي مهم کشور در طول سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي
ما در اين ۳۷، ۳۸ سالي که از اوّل انقلاب گذشته است، خوب پيش رفتيم. واقعاً اگر کسي با چشم انصاف نگاه کند، ايرانِ وابستهي عقبافتادهي گمنامِ ذليل زير دست و پاي آمريکا و انگليس، امروز جوري شده است که آمريکا و انگليس و بقيه ميآيند صف ميبندند براي اينکه امکانات موجود جمهوري اسلامي در منطقه را بلکه بتوانند بنحوي مصادره کنند، و نميتوانند؛ يعني اينجور گسترش پيدا کرده است عزّت اسلامي و عزّت نظام اسلامي و ايران اسلامي که آنهايي که با چشم تحقير نگاه ميکردند به ملّتها و از جمله به ملّت ايران - مثل دوران طاغوت- امروز مجبورند مثل يک هماورد قدرتمند با او مواجه بشوند. اين پيشرفت عمومي ملّت است. در علم پيشرفت کرديم، در سياست پيشرفت کرديم، در مسائل گوناگون مورد نظر اسلام پيشرفت کرديم. از لحاظ عدالت اجتماعي هم امروز با گذشته، زمين تا آسمان فرق کرده است؛
تا آرمان عدالت اسلامي فاصله داريم
البتّه تا آن عدالت اسلامي خيلي فاصله داريم، تا عدالت مطلوب خيلي فاصله داريم. امروز متأسّفانه همچنان نشانههاي اشرافيگري و تجمّلات و بعضي از انحرافات گوناگون در جامعهي ما کم نيست امّا وقتي نسبت به قبل از انقلاب ملاحظه بکنيم - حالا شما جوانها که قبل از انقلاب را نديديد؛ ما و آنهايي که ديديم قبل از انقلاب را- پيشرفت ملّت ايران و کشور اسلامي نسبت به آنوقت، پيشرفت بسيار برجستهاي است.
تکيهي بر مقدورات و امکانات داخلي و ظرفيتهاي ملّت؛ راه رسيدن به تمدن اسلامي
خب، حالا [اگر] ما بخواهيم به آن نقطهي الگو برسيم، راه چيست؟ آنچه بنده در دو کلمه ميخواهم عرض بکنم اين است که راه، تکيهي بر مقدورات و امکانات داخلي و ظرفيتهاي خود اين ملّت است. ما خيلي ظرفيت داريم. اين ملّت ظرفيتهاي استفاده نشده زياد دارد؛ اينکه ما در سياستهاي برنامه، رشد هشت درصدي را در نظر گرفتيم و گفتيم بايد کشور در طول برنامه به رشد هشت درصدي برسد، بهخاطر ظرفيتهاي بيشماري است که در داخل وجود دارد. اوّل [برنامه] بعضي ميگفتند رشد هشت درصدي در زمينهي مسائل اقتصادي ممکن نيست؛ بعد خود مسئولين آمدند به ما گفتند نخير، همين که شما نوشتيد درست است؛ رشد هشت درصدي امکانپذير است؛ منتها خب کار لازم دارد، سياست درست لازم دارد، راهبرد صحيح برنامهريزيشده لازم دارد؛ با تنبلي و بيکارگي و اعتماد به ديگران نميشود؛ بايد با برنامهريزي پيش رفت. اين بهخاطر ظرفيت کشور است؛ ظرفيت کشور خيلي بالا است. از جمعيت حدود هشتاد ميليوني ما، بيش از سي درصدِ اين جمعيت عمرشان بين ۲۰ سال تا ۳۵ سال است؛ يعني در عنفوان جواني [هستند]؛ جواني مظهر تحرّک است، مظهر نشاط است. ما اينهمه جوان در کشور داريم؛ در بين اين جوانها، ميليونها نفر تحصيلکرده و باسواد و متخصّص و داراي ابتکار وجود دارند. امکانات زيرساختي ما در طول اين ۳۷ سال امکانات بسيار فراواني است؛ ما در زمينههاي مختلف، زيرساختهاي فوقالعاده مؤثّر و کارآمدي را در کشور به وجود آوردهايم - ما که عرض ميکنم يعني مسئولين کشور به وجود آوردند؛ بنده که کارهاي نيستم- همهچيز آماده است براي حرکت کردن، پيشرفت کردن.
مقايسه دوران حکومت پهلوي و نظام اسلامي
خب، اين پيشرفت هم بحمدالله انجام گرفته. شما مقايسه کنيد سي سالِ بعد از انقلاب اسلامي را با سي سال بعضي از کشورهايي که نميخواهم اسم بياورم؛ سي سال در زير نفوذ آمريکا زندگي کردند، حتّي از آمريکا پول نقد هم گرفتند يعني سالانه فلان مقدار - چند صد ميليون يا چند ميليارد دلار- از آمريکا پول هم ميگرفتند؛ نتيجه چه شد؟ بعد از سي سال آمار دادند، معلوم شد که در شهر پايتختشان دو ميليون آدم بيخانمانِ قبرستاننشين وجود دارد. نتيجهي نفوذ آمريکا بر يک کشور و تسلّط آمريکا بر يک کشور، اين است. خب، بنابراين آنچه مهم است، تکيهي به ظرفيت داخلي است.
به دشمن نميتوان اعتماد کرد
گاهي دشمنان موانعي ايجاد ميکنند. بله، عاقلانه است که انسان برود با تدبير، اين موانع را برطرف کند، امّا به دشمن اطمينان نميشود کرد؛ يک نمونهاش همين مذاکرات هستهاي و برجام است که امروز مسئولين دستگاه ديپلماسي خود ما و همان کساني که در اين مذاکرات از اوّل تا آخر حضور داشتند، همينها دارند ميگويند آمريکا نقض عهد کرده است، آمريکا زير ظاهر آرام و زبان چرب و نرم مسئولانش و وزير خارجهاش و ديگران، از پشت دارد تخريب ميکند، مانع ارتباطات اقتصادي کشور با کشورهاي ديگر دنيا است؛ اين را مسئولين خود برجام دارند ميگويند. اين حرفي است که بنده البتّه از يک سال پيش و يکسالونيم پيش، مرتّب تکرار کردم که به آمريکاييها نميشود اعتماد کرد - بعضيها سختشان بود قبول کنند- امّا امروز خود مسئولين ما [ميگويند]. همين هفتهي گذشته، مسئولين محترم مذاکره[کنندهي] ما با طرفهايشان در اروپا جلسه داشتند؛ همين حرفها را مسئولين ما به آنها گفتند و آنها جواب نداشتند؛ گفتند شما اين نقض عهد را کرديد، اين تخلّف را کرديد، اين کاري را که بايد انجام ميداديد انجام نداديد، از پشت سر اينجور تخريب کرديد، آنها هم جوابي نداشتند بدهند؛
هيچ تأثير محسوس و ملموسي هم در وضع معيشت مردم به وجود نيامده است
شش ماه هم از امضاي برجام ميگذرد، هيچ تأثير محسوس و ملموسي هم در وضع معيشت مردم به وجود نيامده است؛ [درحاليکه] خب، برجام اصلاً براي برداشتن تحريمها بود؛ براي اينکه تحريمهاي ظالمانه برداشته بشود. مگر غير از اين است؟ خب برداشته نشده؛ حالا ميگويند بتدريج، يواش يواش دارد درست ميشود! مگر بحث سرِ يواش يواش بود؟ آن روز مسئولين، هم به ما ميگفتند، هم به مردم ميگفتند که در اين مذاکرات، قرار بر اين است که وقتي ايران تعهّدات خود را انجام ميدهد، يکباره همهي تحريمها برداشته بشود؛ يعني اين مانعي که آمريکا سر راه ملّت ايران ظالمانه و خباثتآميز به وجود آورده بود، برداشته بشود؛ خب حالا شش ماه از اين موعد گذشته است، برداشته نشده؛ شش ماه براي يک مملکت هشتاد ميليوني زمان کمي است؟ در اين شش ماه دولت محترم کم ميتوانست کار بکند اگر چنانچه اين خباثت آمريکاييها نبود؟
برجام، تجربه عملي عدم اعتماد به دشمن
اين برجام شد براي ما يک نمونه، يک تجربه. بنده سال گذشته در سخنراني عمومي - يا سال گذشته بود يا يکسالونيم پيش بود؛ درست يادم نيست تاريخش-(۳) گفتم برجام و اين مذاکرات هستهاي، براي ما يک نمونه خواهد بود؛ ببينيم آمريکاييها چهکار ميکنند؛ اينها که حالا با زبان چرب و نرم ميآيند، گاهي نامه مينويسند، اظهار ارادت ميکنند، اظهار همراهي ميکنند، در جلسات مشورتي و مذاکرات که مينشينند، با زبان چرب و نرم با مسئولين ايراني صحبت ميکنند، خيلي خب ببينيم در عمل چهکار ميکنند. حالا معلوم شد در عمل چهکار ميکنند! در ظاهر وعده ميدهند، با زبان چرب و نرم حرف ميزنند امّا در عمل توطئه ميکنند، تخريب ميکنند، مانع از پيشرفت کارها ميشوند؛ اين شد آمريکا؛ اين شد تجربه. حالا آمريکاييها ميگويند بياييد دربارهي مسائل منطقه با شما صحبت کنيم! خب، اين تجربه به ما ميگويد اين کار براي ما سمّ مهلک است.
با دشمن نابکار، مذاکره به نتيجه نميرسد
اين تجربه به ما نشان داد که ما در هيچ مسئلهاي نميتوانيم [با او] مثل يک طرف مورد اعتماد بنشينيم صحبت کنيم. انسان گاهي با دشمن هم حرف ميزند امّا دشمني که به حرف خودش پايبند باشد و انسان بتواند اعتماد کند که او به هر دليلي زير قول خود و زير تعهّدات خود نخواهد زد. با اين دشمن ميشود حرف هم زد، بله؛ امّا وقتي ثابت شد که دشمن، دشمن نابکار است، دشمني است که در عمل، از نقض عهد هيچ ابائي ندارد و نقض عهد ميکند، بعد هم وقتي ميگوييم آقا چرا [نقض عهد] کردي، باز لبخند ميزند، باز زبان چرب و نرم را باز ميکند و يک جوري توجيه ميکند، با اين [دشمن] نميشود وارد مذاکره شد. اينکه بنده سالها است دائم تکرار ميکنم که با آمريکا مذاکره نميکنيم علّتش اين است. اين نشاندهندهي اين است که [مشکلات] ما در اين مسئله، در مسائل مربوط به منطقه، در مسائل گوناگوني که داريم، در مشکلاتي که با آمريکا و امثال آمريکا داريم، با مذاکره حل نميشود؛ ما يک راهي بايد خودمان انتخاب بکنيم، آن راهمان را برويم؛ بگذاريد دشمن دنبال شما بدود، بگذاريد دشمن دنبال شما بدود. مسئولين سياسي و ديپلماسي ما صريحاً ميگويند که آمريکاييها ميخواهند همه چيز را بگيرند، [امّا] هيچچيز ندهند! [اگر] يک قدم شما عقب رفتي، يک قدم جلو ميآيند. اينکه ما مدام ميگوييم مذاکره نميکنيم، [ولي] بعضيها ميگويند آقا مذاکره که اشکالي ندارد، اشکال مذاکره اين است: شما را از راه صحيح خودت منحرف ميکند، امتياز را از شما ميگيرد -وقتي مذاکره کرديد يعني يک امتيازي بدهيد، يک امتياز بگيريد ديگر؛ معناي مذاکره اين است ديگر؛ مذاکره، نشستن و گعده کردن و حرف زدن و گفت و شنود و خنده و شوخي که نيست، مذاکره يعني يک چيزي بده، يک چيزي بگير- و آنچه را بايد بدهي از شما ميگيرد، [امّا] آنچه را بايد بدهد، به شما نميدهد؛ زورگويي ميکند؛ خب مستکبر يعني همين، استکبار جهاني يعني همين، يعني زورگوييکردن، خودش را برتر دانستن، پايبند به حرف خود نبودن، خود را متعهّد ندانستن؛ اين معناي استکبار است، وعدههايش را تخلّف ميکند.
ويژگي شيطان بزرگ
خب امام بزرگوار ما فرمود: آمريکا شيطان بزرگ است؛ واقعاً اين تعبير، تعبير فوقالعادهاي است. خداي متعال از قول شيطان نقل ميکند که شيطان در قيامت به کساني که از او متابعت کردهاند ميگويد: اِنَّ اللهَ وَعَدَکُم وَعدَ الحَقِّ وَ وَعَدتُکُم فَاَخلَفتُکُم؛(۴) شيطان به پيروان خودش ميگويد خدا وعدهي روراست درست به شما داده بود، شماها از وعدهي خدا پيروي نکرديد، پابند نمانديد؛ من وعدهي دروغي به شما دادم، شما دنبال من راه افتاديد! من تخلّف وعده کردم، من وعده دادم به شما و تخلّف کردم؛ شيطان پيروان خودش را اينجور در قيامت ملامت ميکند. بعد هم خداي متعال ميفرمايد از قول شيطان که به آنها ميگويد که «فَلا تَلوموني وَلوموا اَنفُسَکُم»، من را ملامت نکنيد، خودتان را ملامت کنيد. اين عيناً امروز منطبق است با آمريکا. حالا شيطان در قيامت اين حرف را ميزند، آمريکاييها امروز در دنيا اين حرف را ميزنند؛ وعده ميدهند، عمل نميکنند، تخلّف ميکنند. امتياز نقد را ميگيرند، امتياز نسيه را نميدهند؛ وضع آمريکا اين است. خب، پس به ديگران نبايد اعتماد کرد.
اين حرفهايي که زده ميشود در مورد مسائل کلان کشور و سياستهاي کلان کشور را جوانهاي عزيز ما بنشينند رويش فکر کنند؛ اينها ناشي از تجربه است، ناشي از شناختن دشمن و شناختن وضع است. اين حرفِ همينجوري نيست که انسان يک چيزي بگويد تا يکي هم بيايد آن طرف يک جوابي بدهد «که نخير اينجوري نيست»؛ نه، اينها را جوانهاي عزيز [دقّت کنند]. خوشبختانه ما جوانهاي باهوش و بااستعداد در کشور خيلي داريم؛ بنشينند تحليل کنند، آنوقت راه مشخّص خواهد شد.
راه حل مشکلات کشور؛ تکيهي به استعداد دروني و به ظرفيتهاي داخلي
راه چيست؟ راه هماني [است] که عرض کرديم: تکيهي به استعداد دروني، تکيهي به ظرفيتهاي داخلي کشور، تکيهي به همين جوانها، تکيهي به ابتکاري که جوانها ميزنند، کاري که دنبال ميکنند، دانشي که تحصيل ميکنند، دانش تحصيلکردهاي که تبديل به فنّاوري ميکنند. ما ظرفيتهايمان زياد است. آمارها [نشان ميدهد] -البتّه اين آمار مال چند سال قبل است- ما چند صد هزار واحد توليدي کوچک داريم؛ خيلي مهم است! من بارها در سخنرانيها تکرار کردهام، مسئولين عزيز کشور در زمينهي مسائل اقتصادي بپردازند به واحدهاي توليدي کوچک و متوسّط. ما چند صد هزار از اين واحدها در کشور داريم. اينها را احيا بکنند، اشتغال به وجود ميآيد، ابتکار به وجود ميآيد.
اقتصاد دانشبنيان
ما تکيه ميکنيم بر روي اقتصاد دانشبنيان؛ همين کارهاي مهمّي که حالا البتّه خوشبختانه چند سالي است در کشور شروع شده است لکن بايد توسعه پيدا کند. تکيه ميکنيم روي توليد داخلي. بنده اينهمه تکيه کردهام بر روي مصرف توليدات داخلي. الان هم دارم به شما ميگويم، به مردم عزيز کشورمان ميگويم، برويد سراغ مصرف توليد داخلي، کارگر ايراني را ترويج کنيد، کار ايراني را ترويج کنيد. متأسّفانه واقعيت قضيه اينجور نيست. در بخشهاي مختلف -فرض کنيد در وسائل زندگي منزل- کارخانههاي داخلي مشغول کارند، جنس مرغوب و خوب و برابر با جنس خارجي، گاهي هم بهتر از جنس خارجي، توليد ميکنند امّا بازار که شما ميرويد، ميبينيد همهاش جنس خارجي است؛ چرا؟ اينها از کجا ميآيد؟ تأکيد بنده بر روي اينکه جلوگيري از واردات محصولاتي که مشابه داخلي دارد، بهخاطر اين است؛ راه اين است.
ضرورت مقابله با قاچاق
[در موضوع] قاچاق، بنده به مسئولين گفتهام که آقاجان! وقتي شما آن باند قاچاقچي را پيدا ميکنيد و آن جنس کلان قاچاق را که چند هزار تُن وزن آن است، وارد کشور ميکنيد، اين جنس را جلوي چشم همه آتش بزنيد؛ ضربه بزنيد به قاچاقچي، به جنس داراي مشابه داخلي. خب معلوم است وقتيکه جنس خارجي وارد شد -چه از مبادي ورودي قانوني مثل گمرک و امثال اينها، چه از مبادي قاچاق که متأسّفانه خيلي هم زياد است- توليد داخلي ميخوابد. وقتي توليد داخلي خوابيد، همين وضعي پيش ميآيد که امروز هست: جوان ما بيکار ميشود، اشتغال ما کم ميشود، رکود بر کشور حاکم ميشود، وضع زندگي و معيشت مردم دشوار ميشود. اينها را که ديگر از طريق ارتباط با آمريکا و با اروپا نميشود حل کرد، اينها را خودمان بايد حل بکنيم. اينها کارهايي است که به عهدهي خود ما است؛ راه اين است.
کشور 150 ميليوني
کشور ظرفيتهاي زيادي دارد، [ظرفيت] ابتکار زيادي دارد، اين کشور هشتاد ميليوني -که البتّه جمعيت آن ميتواند به ۱۵۰ ميليون هم برسد و انشاءالله مسئولين همانطور که بارها تکرار کردهايم، کمک کنند که اين تکثير جمعيت جوان که امروز خوشبختانه وجود دارد از بين نرود؛ نسل را متوقّف نکنند؛ جمعيت کشور را بتدريج در طول سالها به پيري منتهي نکنند- اين جمعيت، اين کشور، با اين ظرفيت، با اين امکانات چهارفصلي که کشور ما دارد، ميتواند از لحاظ مادّي پيشرفت کند، مشکلات معيشت مردم برطرف بشود؛ راهش اين است.
به رفت و آمد تجّار خارجي نميتوان دلخوش بود
بنده به مسائل معيشت مردم خيلي فکر ميکنم، خيلي دغدغهمندم نسبت به مسئلهي معيشت مردم امّا هرچه فکر ميکنم، هرچه با کارشناسها و آدمهاي وارد و مطّلع مشورت ميکنم، ميبينم جز اين راهي وجود ندارد که ما قاطعاً تکيه کنيم به مسائل داخلي. اينکه تجّار خارجي بيايند و بروند و هيچ آبي هم از اينها گرم نشود -که تا حالا [هم] نشده- [چه فايده دارد]؟ الان حدود يکسال است مدام ميآيند و ميروند؛ کاري هم نکردهاند. اگر هم بخواهند کاري کنند، تصرّف بازار ايران است که درست به ضرر ما است. فايدهي آمد و رفت اين هيئتها بايد سرمايهگذاري باشد، بايد ايجاد توليد باشد، بايد در جاهايي که احتياج داريم به فنّاوري جديد، [آوردن] فنّاوري جديد باشد؛ اينها بايد باشد؛ اينها نيست يا کم است. اين چيزها را بايستي مسئولين محترم رعايت کنند، دنبال کنند. اينکه ما گفتيم اقدام و عمل، البتّه حالا مشغولند، بايد انشاءالله نتيجهي کار محسوس بشود، ملموس بشود که مردم حس کنند، لمس کنند؛ راه اين است.
حالا البتّه در زمينهي مسائل فرهنگي و مسائل معنوي حرف خيلي زياد است، ما آنها را نميخواهيم وارد بشويم، نميخواهيم بحث بکنيم؛ بحثش در جاي خود. بحث مسائل اقتصادي و مسائل معيشتي اينها است. اگر بخواهيم معيشت مردم اصلاح بشود، مشکلاتي که دارند، طبقاتي که وجود دارند، بايد به اين کارها توجّه بکنيم.
ضرورت مبارزه با فساد و زيادهخواري
يکي از مهمترين مسائل، جلوگيري از فساد داخلي است. اين کاري که حالا مطرح شده و گفته شده است و مسئولين هم بحمدالله صريحاً اعلان کردهاند که جلوي اين فسادها و اين زيادهخواهيها و زيادهخوريها و اين حقوقهاي گزاف را ميگيرند -که در بعضيجاها هم بحمدالله شد؛ در بعضي از بخشها و سازمانها که به ما گزارش دادند، اين اقدام تحقّق پيدا کرد، عملي شد- بايستي فراگير بشود، بايد دنبال بشود، بايد رها نشود اين کار، جلوي فساد بايد گرفته بشود.
اشرافيگري بلاي کشور
جلوي اشرافيگري بايد گرفته بشود؛ اشرافيگري بلاي کشور است. وقتي اشرافيگري در قلّههاي جامعه بهوجود آمد، سرريز خواهد شد به بدنه؛ [آنوقت] شما ميبينيد فلان خانوادهاي که وضع معيشتي خوبي هم ندارد، وقتي ميخواهد پسرش را داماد کند يا دخترش را عروس کند يا فرض کنيد مهماني بگيرد، مجبور است به سبک اشرافي حرکت بکند. وقتي اشرافيگري فرهنگ شد، ميشود اين. جلوي اشرافيگري بايد گرفته بشود. رفتار مسئولين، گفتار مسئولين، تعاليمي که ميدهند، بايد ضدّ اين جهت اشرافيگري باشد؛ کمااينکه اسلام اينجوري است.
اين راجع به مسائل کشور که حرفهاي بنده اينها است. دربارهي مسائل اقتصادي آن حرفي که بنده دارم، که دائماً اينها را، هم به مردم عرض کرديم، هم به مسئولين عرض کرديم، اينها است؛ ما ميگوييم به خود تکيه کنيم، نيروي خودمان را شناسايي کنيم؛ دردهاي کشور شناخته شده، درمان هم شناخته شده؛ براي اين درمان برنامهريزي کنيم و پيش برويم.
رفتار سياسي عربستان در نزديکي به آمريکا، خنجري بر پشت امت اسلامي
[دربارهي] مسائل منطقه. منطقه هم، امروز منطقهي پُرغوغايي شده است؛ اينجا هم وقتي نگاه ميکنيم، باز پاي آمريکا در ميان است. بله، اينکه دولت سعودي علناً با رژيم صهيونيستي بنا کند به مُغازِله کردن و رفتوآمد را علني بکند، خنجري است بر پُشت امّت اسلامي. شکّي نيست که اين کاري که سعوديها کردند -ارتباطات آشکار با رژيم صهيونيستي- اين واقعاً خنجري است که از پشت بر امّت اسلامي وارد شد؛ خيانت بزرگي کردند، اينها گناهکارند، لکن اينجا هم دست آمريکا در ميان است. دولت سعودي چون تابع آمريکا است، چون مسخّر آمريکا است، چون چشمش به دهان آمريکا است، اين غلط بزرگ را انجام داد؛ اينجا هم پاي آمريکا در ميان است.
جنايت عربستان در يمن با حمايت آمريکا
يا اگر شما ميبينيد که يمن قريب يکسالونيم است که دارد بمباران ميشود؛ شوخي است؟ يک کشور را، آن هم نه مراکز نظامياش را، [بلکه] بازارها را، بيمارستانها را، خانههاي مردم را، اجتماعات را، ميدانها را، مدارس را، بيايند همينطور بمباران کنند! اين چيز کوچکي نيست؛ اين خيلي جرم بزرگي است. نه ماه رمضان بفهمند، نه ماه حرام بفهمند، نه ملاحظهي کودک بکنند، اينهمه کودککشي بکنند، خب اين هم جرم بزرگي است که متأسّفانه دولت سعودي مرتکب اين جرم هم شده؛ امّا اين هم با پشتوانهي آمريکا است، با چراغ سبز آمريکا است، با هواپيماي آمريکايي است، با سلاح و مهمّاتي است که از آمريکا وارد شده است؛ آنها هستند که همهي امکانات را فراهم ميکنند. حتّي وقتي سازمان ملل ميخواهد در اين زمينه حرفي بزند -حالا بعد از عمري، يک حرف حقّي ميخواهد بزند و محکوم بکند- دهنش را ميبندند با پول، با تهديد، با فشار؛ که اين دبيرکلّ بدبختِ روسياهِ سازمان ملل، آمد اعتراف کرد و گفت فشار آوردند به من! خب فشار آوردند، نميتواني، برو کنار! چرا ميايستي و خيانت ميکني به بشريت؟ اين خيانت به بشريت است. اينجا هم پاي آمريکا است.
اداره عربستان در دستان بچّههاي نابِخرد
در قضيهي بحرين که يک لشکر بيگانه از يک کشوري ميآيند داخل بحرين براي اينکه به مردم بحرين فشار وارد کنند؛ اينجا هم باز چراغ سبز آمريکا است. خب حالا آن دولت سعودي، دولتي است که دست بچّهها دارد ميگردد، بچّههاي نابِخرد واقعاً، دست آنها است، امّا آنچيزي که انسان با تحليل مسائل، با مشاهدهي مسائل ميفهمد، حقيقتاً همين است که اين دست آمريکا است، پشتيباني آمريکا است.
گروه هاي تکفيري نيز محوصل آمريکا است
اين گروههاي تکفيري هم همينجور [هستند]. حالا الان ادّعا ميکنند که عليه گروههاي تکفيري ائتلاف تشکيل دادهاند - البتّه الان هم عليه آنها کار درستي انجام نميدهند؛ يک جاهايي حتّي طبق گزارشهايي که به ما ميرسد کمک هم ميکنند- امّا توليد اين گروهها باز برميگردد به آمريکا که بعضي از مسئولين آمريکايي اعتراف کردند اين معنا را؛ اعتراف کردند و گفتند داعش را ما کمک کرديم که بيايند، هم داخل امّت اسلامي اختلاف بيندازند، هم اسلام اموي و مرواني را ترويج کنند. اين اسلام وهّابي و تکفيري همان اسلام اموي است، اسلام مرواني است، اسلامي است که با اسلام حقيقي فرسنگها فاصله دارد؛ بدنام کردند اسلام را. البتّه حالا دامن خودشان را هم گرفته است. معروف است در فارسي که «هر که باد بکارد، طوفان درو خواهد کرد»، حالا يواشيواش دارند طوفان را درو ميکنند. امّا تقصير آنها است و آنها بودند که اين کار را کردند.
آمريکا؛ بزرگترين عامل فتنه در منطقه
در قضاياي ديگر هم همينجور [است]. آمريکاييها ادّعا ميکنند که ميخواهند مشکلات منطقه را حل بکنند، امّا در واقع عکس اين است؛ خودشان به وجود آورندهي مشکلات يا تشديدکنندهي اين مشکلاتند؛ مانع حلّ مشکلاتند. [اگر] دست خود ملّتهاي منطقه باشد حل خواهند کرد مسائل را. ما باز هم دعوت ميکنيم دولتهاي اسلامي را، اين دولتهاي عربي که اطراف ما هستند، اينها بايد بدانند آمريکا قابل اعتماد نيست، آمريکا به اينها به چشم ابزار نگاه ميکند؛ ابزار حفظ رژيم صهيونيستي و حفظ خوي و منافع استکباري خود آمريکا در منطقه. آمريکا درواقع اصلاً هيچ علاقهاي به اينها ندارد؛ از پولشان استفاده ميکند، از نيروي اينها براي مقاصد خودش استفاده ميکند؛ براي اينکه يک حفاظي درست کند، رژيم صهيونيستي را حفظ کند و اهداف استکباري خودش را در منطقه نگه بدارد و حفظ کند. اين کاري است که اينها دارند ميکنند.
اتّحاد ملّتهاي مسلمان؛ راه حل مشکلات منطقه
در مسائل منطقه هم به نظر ما راهحل عبارت است از اتّحاد ملّتهاي مسلمان، اتّحاد دولتهاي مسلمان و ايستادگي در مقابل هدفهاي استکباري و اهداف آمريکا و بعضي از دولتهاي اروپايي. بعضي دولتهاي اروپايي هم خودشان را خراب کردند بهخاطر تبعيت از آمريکا و خودشان را از چشم مردم منطقه انداختند. خب، بعضي از دولتهاي اروپايي يک احترامي حتّي در چشم مردم ما - مردم ايران- داشتند امّا اينها خودشان را مفتضح کردند با پيروي از آمريکا. [بايد] اهداف اينها شناخته بشود و در مقابلهي با اهداف اينها حرکت بشود. ملّتها ميتوانند، و ملّت ما [هم] البتّه ايستاده است.
زوال روزافزون آمريکا در منطقه
اين را هم به شما عرض بکنم: با همهي اين نقلها و با همهي اين تفاصيل، آمريکا در منطقه روزبهروز رو به ضعف بيشتر است. نقشههايش افشا شده است و معلوم است که دنبال چه کاري است: در کشورهاي مختلف ميخواهد دخالت کند. اينجور هم نيست که فقط با ما دشمن باشد و با ديگران دوست باشد؛ نه، شما ملاحظه کرديد در کشور ترکيه؛ [البتّه] هنوز به نظر ما اثبات نشده است، امّا اتّهام قوي وجود دارد که اين کودتايي که در ترکيه رخ داد، با تدبير و تهيهي آمريکاييها بود. اگر ثابت بشود، رسوايي بزرگي براي آمريکا است. ترکيه کشوري بود که روابط خوبي با آمريکا داشت و ميگفت متّحد منطقهاي آمريکا است؛ [امّا] حتّي با ترکيه هم حاضر نيستند [بسازند]؛ چون يک گرايش اسلامي آنجا وجود دارد؛ با اسلام مخالفند، با گرايش اسلامي مخالفند، لذا آنجا هم حتّي کودتا راه مياندازند، البتّه سرکوب شد، مغلوب شدند و در چشم مردم ترکيه هم منفور شدند؛ در جاهاي ديگر هم همينجور است؛ هم در عراق، هم در سوريه، هم در مناطق گوناگون ديگر بحمدالله روزبهروز رو به ضعفند.
رفع مشکلات با ايمان به وعده الهي: اِن تَنصُرُوا اللهَ ينصُرکُم
اگر ما ملّت ايران به وعدهاي که خداي متعال داده است خوشبين باشيم و مقدّمات آن وعده را فراهم بکنيم، مشکلات برطرف خواهد شد. خدا فرموده است: اِن تَنصُرُوا اللهَ ينصُرکُم؛(۵) اگر شما دين خدا را نصرت کنيد و انگيزههاي الهي را تقويت کنيد و نصرت کنيد، قطعاً خداي متعال شما را نصرت خواهد کرد؛ کسي را هم که خداي متعال نصرت بکند، هيچ موجودي در عالم نميتواند او را تضعيف بکند؛ روزبهروز قويتر خواهد شد و پيروزتر خواهد شد. اميدواريم خداي متعال ملّت ايران را در همهي ميدانها -ميدانهاي امنيتي، اقتصادي، نظامي، سياسي، فرهنگي و علمي- انشاءالله پيروز کند و شما ملّت عزيز را هر روز از روز قبل خوشبختتر و پيروزتر قرار بدهد.
والسّلام عليکم و رحمةالله و برکاته
۱) سورهي احزاب، بخشي از آيهي ۲۳؛ «از ميان مؤمنان مردانياند که به آنچه با خدا عهد بستهاند صادقانه وفا کردند...»
۲) سورهي توبه، بخشي از آيهي ۳۶؛ «... از اين [دوازده ماه]، چهار ماه، [ماهِ] حرام است...»
۳) بيانات در ديدار جمعي از مدّاحان اهلبيت (ع) در سالروز ميلاد حضرت فاطمه (س) (۱۳۹۴/۱/۲۰)
۴) سورهي ابراهيم، بخشي از آيهي ۲۲
۵) سورهي محمّد، بخشي از آيهي ۷